حرکت در مسیر عقلانیت؛ یک سال پس از وعده صادق1

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فرهاد فخرآبادی| دوازده روز از حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق گذشته بود که برخی سایتهای خبری، توئیتی را از صفحه منسوب به عباس نیلفروشان، معاون عملیات کل سپاه منتشر کردند که این توئیت تصویری را با جملهای از مقام رهبری در برگرفته بود که در آن آمده بود: «رژیم صهیونیستی در حمله به کنسولگری ایران اشتباه کرد؛ باید تنبیه شود و تنبیه هم خواهد شد.»
اما نکته مهمتر در توئیت منتشر شده، تصویری گرافیکی از یک موشک بود که روی آن «وعده صادق» نوشته شده بود. ساعاتی پس از انتشار این توئیت و در ساعات پایانی شب 25 فروردین، فضای مجازی را تصاویری از پرواز موشکها در آسمان نقاط مختلف ایران، فرا گرفت؛ تصاویری که حاکی از این بود که ایران پاسخ حمله اسرائیل به کنسولگری خود را داده است.
یک سال بعد از عملیات
درحالیکه یک سال از عملیات وعده صادق گذشته است، درباره توصیههایی که پس از این عملیات از سوی چهرهها و گروههای سیاسی داخل کشور بیان شده بود، میتوان به این 3 نکته اشاره کرد:
درباره هشدارهایی که درباره حرکت در مسیر صلح پایدار و عدم زمینهسازی برای درگیر شدن کشور در بحرانی گسترده نیز میتوان به نشانههایی رسید که کشور و مجموعه سیستم در این مدار در حرکت است. پس از انجام عملیات وعده صادق، با ترور اسماعیل هنیه در تهران فشارها برای حمله موشکی مجدد به اسرائیل اوج گرفت و تندروهایی که قدرت در دولت را از دست داده بودند به هر در و دیواری زدند که ایران به سرعت پاسخ اسرائیل را بدهد اما انتخاب جمهوری اسلامی، قاعده زمان و مکان مناسب بود تا دومین عملیات وعده صادق انجام شود.
البته این فشارها درباره برگزاری عملیات وعده صادق 3 همچنان وجود دارد، اما همچنان همان قدرت تفکر در سیستم دیده میشود و حاکمیت اسیر فشارهای داخلی از سوی بنیادگرایان نشده است؛ چهبسا اگر فرمان در دستان جریان بنیادگرا و سایهنشینان سیاست ایران بود، این روزها به جای اینکه سیستم در حامل مذاکره با جهان برای بهبود وضعیت باشد، میتوانستیم شاهد درگیر شدن در جنگی گسترده باشیم.
بحث دیگر اینکه، بحث نفوذ کمی جای سوال و ابهام دارد و باید منتظر ماند و در آینده دید که جریان به چه صورت پیش خواهد رفت و سیستم چه خواهد کرد. در این مسیر، به نظر میرسد سیستم باید به صورت جدیتر و البته بدون تعارف از هر زمانی ماجرای نفوذ را پیگیری کرده و بهدنبال این باشد که چه افراد و جریانهایی در داخل کشور در تلاش هستند تا انسجام ملی را برهم زده، کشور را از مسیر صلح پایدار دور کنند و سایه جنگ و تحریم گستردهتر را بر سر مردم بیاندازند. سوالی که پاسخ به آن چندان سخت نیست و به صورت آشکار مشخص است که این دسته کدام افراد و جریان سیاسی هستند.
حفظ انسجام ملی و بهره بردن از همراهی آنها که پشت تصمیمات ایران در قبال جامعه جهانی میایستند. یک سیستم سیاسی، هر چقدر هم در اشکال مختلف قدرت داشته باشد، نمیتواند وارد مسیری شده و بدون پشتوانه مردمی آن مسیر را ادامه دهد؛ موضوعی که در جنگ هشت ساله ایران و عراق به اثبات رسیده بود اما حقیقتِ سالیان اخیر این است که اقلیتی محدود با عملکردشان «انسجام ملی» را به حاشیه برده و با فراهم کردن زمینه قهر ملت با حاکمیت، راه را برای غصب کامل سیستم مدیریتی کشور برای خود هموار کردند.
حالا مذاکرات ایران و آمریکا شروع شده است و برخی از تحلیلگران به این موضوع اشاره دارند که همین حمایت همه طیفهای اصلاحطلب و اصولگرا از تصمیم حاکمیت در این زمینه نگاه جهانی را به این سمت کشاند که ایرانیها در قبال بخش مهمی از سیاست خارجی پشت حاکمیت میایستند و البته پس از آن با روی کار آمدن دولتی که تعامل با جهان از جمله وعدههایش بود فرصت را مغتنم دانستند که از حضور این دولت با رویکرد صلح و تنشزدایی در سیاست خارجی بهره ببرند و مذاکرات را دوباره از سر گیرند.
البته در این سمت هم امیدواریم که حاکمیت هم در مسیر انسجام ملی گامهای بیشتری بردارد البته که با روی کار آمدن مسعود پزشکیان نمونههایی از این تلاش را در سال گذشته شاهد بودیم؛ از جمله آن تعلیق قانون حجاب و عفاف به درخواست پزشکیان و تصمیم شورای عالی امنیت ملی و رفع حصر مهدی کروبی، از جمله سران اصلاحطلب که همزمان با میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در سال 89 به حصر رفتند.