دیپلمات پیشین: مدیریت صلح و جنگ در اختیار ایران است

آرمان ملی/متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان انصاری| دکتر علی خرم سفیر و نماینده دائم ایران در دفتر سازمان ملل در ژنو بوده است. خرم فارغالتحصیل دانشگاههای آمریکا و ایران در رشتههای فیزیک هستهای، حقوق بینالملل و روابط بینالملل است.
وی پس از انقلاب به وزارت امورخارجه پیوست و به عنوان اولین کاردار ایران در لیبی شروع به فعالیت کرد. در کارنامه وی همچنین سفیر در چین، رئیس هیاتمدیره کمیساریای عالی پناهندگان، نایبرئیس کنوانسیون جهانی کنترل دخانیات، رئیس گروه دولتها در هیاتمدیره سازمان بینالمللی کار، سفیر در کنفرانس خلع سلاح هستهای، رئیس کمیسیون سیاسی کنفرانس جهانی نژادپرستی سازمان ملل متحد نیز دیده میشود. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی دو دور مذاکرات بین ایران و آمریکا و چالشها و فرصتهایی که بین دو کشور در آینده وجود دارد با دکتر خرم گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*ترامپ از مذاکره با ایران به دنبال چه اهدافی است؟
در شرایط کنونی در آمریکا ترامپ سه گروه وجود دارد که دغدغههای هر کدام با هم متفاوت است. گروه نخست خود آقای ترامپ است. گروه دوم کابینه ترامپ مانند وزیر امور خارجه و وزیر دفاع و اتاق فکری است که درباره مسائل مختلف تصمیمگیری میکند. گروه سوم اما اعضای تندرو کنگره آمریکا است که از سوی اسرائیل و نتانیاهو حمایت میشوند. این گروه خواهان برچیده شدن هرگونه توسعه و پیشرفت ایران چه در زمینه هستهای چه در مسائل دیگر است. از نظر این گروه تأسیسات هستهای ایران یا باید برچیده شود و یا از طریق حمله نظامی نابود شود. گروه دوم که اعضای کابینه دولت ترامپ هستند به مذاکره با ایران به عنوان یک بازی شطرنج نگاه میکنند. استدلال این گروه این است که با توجه به قدرت فائقه نظامی آمریکا در جهان شرایط باید به شکلی پیش برود که هم در زمینه مذاکرات و هم در زمینه جنگ آمریکا برنده باشد. نکته مهمی که وجود دارد این است که گروه اول که خود ترامپ است نه اعتقادی به گروه سوم دارد و نه راه گروه دوم را میپسندد. ترامپ در ذهن خود به دنبال چیز دیگری است. روانشناسی ترامپ نشان میدهد که وی دنبال این است که در تاریخ آمریکا تاریخسازی کند و به عنوان یک رئیسجمهور منحصربهفرد شناخته شود. ترامپ به خوبی میداند برای اینکه بتواند کاری کارستان انجام بدهد نه با جنگ میتواند این کار را انجام بدهد و نه با توجه به راههای گروه دوم میتواند به نتیجه دلخواه خود برسد. به همین دلیل ترامپ خیلی زود از گروه دوم و سوم عبور کرده و در نهایت دیدگاه خود را اجرایی خواهد کرد.
*چرا ترامپ ایران را برای تاریخسازی خود انتخاب کرده است؟
واقعیت این است که ترامپ به دنبال شکستن طلسم 45 ساله رابطه ایران و آمریکا است. آمریکا در طول 45 سال گذشته از نظر ژئوپلیتیکی، استراتژیکی و اقتصادی از قطع رابطه با ایران متضرر شده است. روسای جمهوری قبلی آمریکا نیز تلاش زیادی کردند که این مسأله را حل کنند، اما ابزارهای لازم را در اختیار نداشتند. ترامپ اما این ابزار را دارد و به همین دلیل به جای اینکه دنبال جنگ برود و یا به دنبال بازی شطرنج با ایران باشد، که نتیجهای برای وی نداشته باشد، به دنبال این است که کاری کند که دیگر روسای جمهوری آمریکا در مقابل ایران انجام ندادند. ترامپ به دنبال بهبود روابط بین ایران و آمریکا حتی در حد دوستی است. وی حتی به باز کردن سفارتها در تهران و واشنگتن فکر میکند.
*آیا در ایران نیز چنین انگیزهای وجود دارد؟
من فکر میکنم اگر این تمایل در ایران وجود داشته باشد میتواند گروه دوم و سوم را در آمریکا شکست بدهد و فصل جدیدی بین روابط ایران و آمریکا باز شود. اگر ایران این صفحه جدید را باز کند و روابطی دوستانه برقرار نماید، در دوران ترامپ و بعد از آن میتواند حتی از پل هستهای هم به سلامت عبور کند. این سخن مبتنی بر تجربه بینالمللی است. نگاهی به چندین کشور چون ژاپن، آلمان، هلند، کانادا، استرالیا و در رده دوم چون کره جنوبی، ترکیه، مصر و بقیه بیندازید که بعضا از نظر هستهای از ایران جلوتر هستند ولی هیچ نامی از آنها در جامعه بینالملل وجود ندارد. هیچ قطعنامهای و هیچ تحریمی علیه آنها صورت نگرفته و بیسروصدا دارند به عبور از پل هستهای ادامه میدهند. کشورهای رده اول در صورت شرائط اضطراری ظرف یک تا دو ماه میتوانند آزمایش هستهای انجام دهند. با این وجود اگر ایران نسبت به این رویکرد اقبال نشان ندهد، به دلیل اینکه روانشاسی ترامپ مانند روانشناسی یک کشتیکج کار است، وی هر اقدامی ممکن است علیه ایران انجام بدهد. در چنین شرایطی گروه دوم و سوم بر افکار ترامپ غلبه پیدا میکنند. من باید این نکته مهم را مطرح کنم که مدیریت صلح و جنگ به صورت کامل در اختیار ایران قرار دارد. در واقع ایران میتواند تصمیم بگیرد که تنش بیشتر شود و یا تصمیم بگیرد که صلح به ارمغان آورد. در دوران ترامپ ایران با فرصتها و تهدیدهای بزرگی مواجه است.
* ترامپ به دنبال این است که با حل اختلاف با ایران چه چیزی را اثبات کند؟
ترامپ چند موضوع را با سروصدای فراوان در جهان مطرح کرده، نظیر صلح در غزه، صلح در اوکراین، کانال پاناما، ایسلند، کانادا و... که هیچکدام به نتیجه نرسیده است. این امر اگرچه از نظر کلی برای نظم 80 ساله جهان خوب است ولی از جهت ایران خوب نیست. ترامپ عجله دارد حداقل در یک موضوع موفق شود تا اعتبار و آبرویش در جهان و در نزد مردم آمریکا نرود. این به معنای این است که اگر با ایران نتوانست در مورد هستهای به توافق برسد، اجبارا برای موفقیت خودش به افزایش سطح تنش روی آورد که در ضمن اسرائیل را هم خوشحال کند. این در حالی است که اگر ترامپ بر روی یکی دو موضوع به نتیجه رسیده بود، فشار و حساسیت از روی ایران کاسته میشد.
*فکر میکنید در نهایت هسته تصمیمگیر در جمهوری اسلامی چه رویکردی نسبت به خواستههای ترامپ خواهد داشت؟
ایران نیز گوشه چشمی برای حرکت به سمت صلح دارد اما اعتماد ندارد. این بیاعتمادی نیز به این دلیل است که ترامپ در سال 2018 از برجام خارج شد. در چنین شرایطی نخبگان جامعه باید چشمانداز هر دو رویکرد را برای تصمیمگیران نظام فراهم کنند تا آنها تصمیمی مبتنی بر عقلانیت و آیندهنگری بگیرند.
*اگر ترامپ به دنبال صلح با ایران است چرا در بین کابینه آمریکا اظهارات متناقضی نسبت به ایران مطرح میشود و در عین حالی که مذاکرات در جریان است برخی اعضای کابینه ایران را به شکلهای مختلف تهدید میکنند؟
سه دلیل عمده برای این وضعیت وجود دارد. نخست اینکه در شرایط کنونی در آمریکا تندروها و معتدلین با هم درگیر هستند. دلیل دوم به نوع حکمرانی ترامپ بازمیگردد. تاکنون هر رئیسجمهوری که در آمریکا روی کار آمده از متخصصان و کارشناسان با تجربه استفاده کرده است. اگر به این افراد استراتژی داده شود میتوانند تاکتیک مورد نظر را انتخاب کنند و به مسیر خود ادامه بدهند. این در حالی است که در کابینه ترامپ چنین وضعیتی وجود ندارد. ترامپ و ویتکاف دلال معاملات ملکی هستند. وزیر دفاع آمریکا در گذشته خبرنگار فاکس نیوز بوده است. این وضعیت درباره بخشهای دیگر کابینه نیز وجود دارد. در حالت عادی نیز جمعبندی دیدگاههای این افراد در کنار هم کار مشکلی است. به همین دلیل نیز مشاهده میکنیم که اظهارات متناقضی از سوی این افراد درباره ایران مطرح میشود. دلیل سوم اینکه مواره اندیشکده و پژوهشکدههای علمی آمریکا در چنین مقاطعی که آمریکا در حال مذاکره بوده دولت و مذاکرهکنندگان را حمایت میکردند. این اندیشکدهها تلاش میکنند از یک فن در مذاکرات استفاده کنند. این فن نیز این است که در حین مذاکره آمریکا با هر کشوری رسانهها به شکلی عمل کنند که در نهایت مذاکرات به سود آمریکا تمام شود و آمریکا به خواستههای خود دست پیدا کند. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که ویتکاف در موضوع مذاکره با ایران تنها به حرف ترامپ گوش میدهد و نه تیمی که اطراف رئیسجمهور آمریکا هستند. به همین دلیل نیز بود که در دور اول و دوم مذاکرات طرفین با آرامش پیش رفتند و به هم احترام گذاشتند و سنگی را پیش پای دیگری نینداختند که طرف دیگر میز مذاکرات را ترک کند.
*واقعیت این است که دو سوی ماجرا به هم اعتماد ندارند. به همین دلیل ضمانت توافق احتمالی برای طرفین اهمیت حیاتی دارد. ایران و آمریکا چگونه میتوانند در دادن تضمین به همدیگر به تعادل برسند که در نهایت یک بازی برد- برد شکل بگیرد؟
این موضوع به نوع تضمینهایی باز میگردد که ترامپ به ایران میدهد و همچنین کارهایی که ایران قبول میکند. ایران در همان ابتدا اعلام کرد که تکنولوژی که در اختیار دارد صلحآمیز است و به دنبال سلاح اتمی نیست. در واقع ایران این موضوع را مطرح کرد تا زهر قضیه را بگیرد. البته رویکردی که ایران در این زمینه گرفت طرف مقابل را خلع سلاح کرد. پس از دور دوم مذاکرات نیویورک تایمز به نقل از هیات ایرانی عنوان کرد ایران حاضر است با هر کشوری از جمله آمریکا در زمینه هستهای سرمایهگذاری مشترک انجام بدهد. در چنین شرایطی هر کشوری که با ما شریک باشد متوجه خواهد شد که فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است. بدون تردید این حرف بزرگی است و دهان هر مخالفی را میبندد. در زمان توافق برجام اوباما حسن نیت داشت اما دستش بسته بود و کنگره آمریکا در اختیار جمهوریخواهان بود. در نتیجه اوباما نمیتوانست برجام را به کنگره ببرد و آن را به قانون آمریکا تبدیل کند.
*در شرایط کنونی اگر ایران و آمریکا به توافق برسند ترامپ میتواند توافق احتمالی را به قانون تبدیل کند؟
بله؛ در شرایط کنونی این فرصت برای ترامپ وجود دارد که موافقت کنگره را اخذ کند. در زمان اوباما جمهوریخواهان با برجام مخالف نبودند، اما به این دلیل که این دستاورد متعلق به دموکراتهاست آن را تصویب نمیکردند و در واقع نوعی لجبازی در این زمینه وجود داشت. امروز اما کنگره آمریکا نه تنها با ترامپ همراه است و بلکه مطیع اوست. در چنین شرایطی اگر بین ایران و آمریکا توافقی صورت بگیرد ترامپ از این امکان برخوردار است که این توافق به به کنگره ببرد و آن را به قانون آمریکا تبدیل کند.
*در صورتی که کنگره آینده آمریکا به دست دموکراتها بیفتد آن را تغییر نمیدهند؟
در صورتی که به قانون تبدیل شود نمیتوان آن را تغییر داد. البته اگر کنگره بخواهد قانونی را تغییر بدهد از این قدرت برخوردار است اما با توجه به اینکه نیاز به دو سوم آرا دارد کار بسیار سختی خواهد بود. به همین دلیل نیز باید عنوان کرد که بین دوران ترامپ و اوباما تفاوتهای جدی وجود دارد که در شرایط کنونی این تفاوت میتواند برای ایران فرصت ایجاد کند.