سرمقاله فرهیختگان/ نوروزتان پیروز

فرهیختگان/ «نوروزتان پیروز» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم محمد زعیمزاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
«نوروز» را لحظهای میدانند که خورشید در سیر ظاهری خود از میانه زمین میگذرد، عمر شب را کوتاه میکند و برابری روز و شب رخ میدهد. در پسا نوروز است که زور نور بر ظلمت چیره میشود؛ روز به مرور طولانیتر از شب میشود و عمر شب کم و کمتر میشود. نوروز روز شکرگزاری است؛ روز احیای دوباره؛ روز نگریستن در خود و امسال نوروز ایرانیها در اواخر خرداد و اوایل تیر رقم خورد؛ جایی که از دل سیاهی، روشنی خلق کردند و روزی نو را رقم زدند.
از دل آشفته سحرگاه بیست و سوم خرداد که دشمنِ بزدل، تیر از قفا زد و ناجوانمردانه مردانِ مرد این خاک را به خاک کشید تا سحرگاه سوم تیر که قمارباز، آویزان یک یک شیوخ عرب شد تا ایرانیها به توقف جنگ با بنیصهیون برسند؛ 12 روز گذشت. 12 روز زمان لازم بود که ققنوس ایرانی از خاکستر و آتش برخیزد و نوروز را رقم بزند و سیاهی را دربند بکشد.
ما فعلاً دچار حجاب معاصرت تاریخ هستیم و نمیتوانیم خیلی خوب این 12 روز را روایت کنیم. تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی... ما فعلاً گرفتار اکنونزدگی هستیم. ما هنوز نمیدانیم چه حماسهای خلق کردهایم؟ اسرائیل ناموس غرب است؛ اسرائیل تجسم همه امکانات مادی و غیرمادی غرب است؛ اسرائیل چکیده رذالت غرب است. اشتباه نکنید ایران فقط جلوی یک ناموجودیت جعلی نجنگید. ایران ما با همه ناتوهای عالم جنگید. آنها آن شب آمده بودند که کار را تمام کنند. میخواستند اول دندان شیر را بکشند، بعد با آشوب و بلوا ایران را ایرانستان کنند. میخواستند اول رادارهای ما را بزنند؛ بعد شهرکهای زیرزمینیمان را؛ بعد هستهای را و بعد از همه مهمتر پدافند اصلی ایران، یعنی مردم را از کار بیندازند و کار را تمام کنند. اما ققنوس ایرانی از همین جا همه رؤیاهایشان را هزیمت کرد. همانطور که ما صبح آن روز کذا شگفتزده شدیم، آنها هم از واکنشهای مردم بهتزده شدند و ورق آنجا برگشت.
توقف جنگ با اسرائیل میتواند چند روز باشد؛ چند ماه یا چند سال اما دائمی و ابدی نیست. آنها این مردم را هدف قرار دادهاند. نمونهاش همه این 610 جانفدایی که نباید فراموششان کنیم. آنها میدانند تا مردم پای کار ایران باشند، پروژه ایرانستانسازی راه به جایی نمیبرد.
آنها بیخود میگویند نگران بمب اتم هستند. ایران امروزِ ما چیزی مهمتر از بمب اتم دارد. جنبش دفاع میهنی شکل گرفته در خرداد و تیر 1404 همه را غافلگیر کرده است؛ ققنوس ملی میهنی دفاع از ایران امروز دو بال دارد: یکی بال تعیّنبخشی به نقش مردم و دومی بال عینیتبخشی به مفهوم دشمن.
ما حالا میدانیم که برای دفاع از ایران به عنوان نخ تسبیح همگرایی، خودمان هستیم و خودمان و باید روی پای خویشتن بایستیم و چیزی از بیگانه تمنا نکنیم که این کارزار نشان داد از دوستنماهای شرقی هم چیزی در نمیآید و از سوی دیگر هم خوب میدانیم که آنچه در برابر ما در این 12 روز رخ نمود، چهره بدون رتوش شعارهای پُرطمطراق غرب است نه فقط یک دیوانه کلاه به سر در تلآویو. غیر از اقلیت ایرانستیز تجزیهطلبی که هیچ اصولی ندارند و دریوزگی از بیگانه میکنند، اکثریت ایرانیان سمت ایران هستند. سمت درست تاریخ و چه سرمایهای بزرگتر از این برای عبور از بحرانها و ساخت دوباره ایران.
بخش مهمی از سیستم حکمرانی کشور باید بداند وظیفه مهم صیانت از سرمایه اجتماعی بینظیر پدید آمده از دفاع میهنی 1404 با اوست. این مردمی را که حالا روی بسیاری از خط و خطوط واهی خط کشیدهاند و در صف دفاع از ایران ایستادهاند، نباید به شکل همان مردم 88، 96، 98 و 1401 ببیند (نگفته پیداست حساب آشوبگران حرفهای و نیروهای اجارهای آن بلواها از مردم جداست)، عقلای حاکمیت باید دوقطبیزیها را کنترل کنند. در فردای سوم تیر 1404 بسیاری از خط و خطوط و دوگانههای کودکانه قبلی فرو ریخته است. در کشور فقط یک دوقطبی واقعی و اصیل داریم: ایراندوستان و ایرانستیزان. لذا هر کس دوگانهای بزرگ جز این بسازد، عملاً کیسه ایرانستیزان را پر کرده است.
قسمت دوم ماجرا هم به اندازه اولی مهم است. آنچه از جنایت دشمن صهیونی در این 12 روز دیدیم مشت نمونه خروار است. ملت ما یک دوره فشرده غربشناسی را در 12 روز گذارند. امروز دیگر کسی نمیتواند حافظه تاریخی این مردم را دستکاری کند و غرب وحشی را بزک کند. غرب، کامل از پس پرده برآمده است. خوشبینی به این شبکه یعنی خدمت به ایرانستیزان. در نوروز ایرانی نباید با ایرانستیزان بود.