فعال اصولگرا: توکلی در قالببندیهای تنگ جناحی نیفتاد

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احمد توکلی، اصولگرایی بود که برای انتقاد از سیاستمداران و تصمیمگیریها، در دام تعارفات جناحی و سیاسی نمیافتاد؛ در عین حال که منتقد جدی سیاستهای اقتصادی هاشمی بود؛ احمدینژاد که در طیف راست و جریان اصولگرایی بود را هم به خاطر سیاستهای اقتصادیاش، نقد میکرد. ناصر ایمانی دوست قدیمی احمد توکلی که سابقه همکاری با او در «روزنامه رسالت» و «سایت الف»را دارد، این تعبیر را در مورد او به کار میبرد که دکتر توکلی در قالبهای تنگ جناحی نمیافتاد. در ادامه مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
نقطۀ تمایز آقای توکلی با دیگر سیاستمداران چه بود؟
مرحوم آقای توکلی، دوست عزیز من بودند. بارها این را در زمان حیات ایشان هم گفته بودم که یک استثنا در میان سیاستمداران کشور به معنای اعم بودند. ایشان ویژگیهایی داشتند که او را از تمام سیاستمداران چه اصولگرا و چه اصلاحطلب و مستقل متمایز میکرد. یکی از ویژگیهای بارز ایشان این بود که عقاید و اعتقادات خودشان را به صراحت مطرح میکردند (گاهی اقتضای زمان بود که بیان نظرات در جلسات علنی مطرح باشد، گاهی به شکل غیرعلنی). این نقطه افتراق بزرگ ایشان با دیگر سیاستمداران بود. بسیاری از سیاستمدارانی که ما میشناسیم در 35 سال گذشته، به نوعی عقاید خودشان را کتمان میکنند. شما بسیار شنیدید که افراد مسئول، مواضع علنیشان یک چیز است و در جلسات خصوصی، چیز دیگری میگویند. آقای توکلی مصلحتاندیشی در اینکه اگر عقاید خودش را مطرح کند، یک عده خوششان بیاید، یک عده ناراحت شوند، نداشت. اهل اینطور احتیاطات بیمورد نبودند.
روحیۀ ایشان در مبارزه با فساد را چطور میدیدید؟
ایشان از بن دندان عدالتخواه بود. مسئله عدالت در تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادیشان، جایگاه مهمی داشت به همین خاطر هم تشکیلاتی به نام دیدهبان شفافیت و عدالت ایجاد کرد. همچنین در زندگی شخصیشان؛ من از زندگی شخصی ایشان اطلاع دارم و به عنوان یک فرد مطلع شهادت میدهم، آقای توکلی از نظر مالی، واقعاً پاکدست بودند. مواردی بود که برخی دینفروشی میکردند و ایشان را به چیزهایی متهم میکردند که کذب بود. از دنیا هم که رفتند، وضعیت زندگی و خانواده ایشان کاملاً مشخص است. هیچ وقت پدیدهای به نام آقازادگی در ایشان ندیدید، با وجود اینکه ایشان چندین فرزند داشتند و حتی به دنبال نفع شخصی و مادی نبودند. شما میدانید، دیدهبان شفافیت و عدالت، محلی است که افراد خیلی سریع آلوده میشوند، اما ایشان کاملاً مراقبت میکرد، هم خودشان، هم جمعی که با ایشان کار میکردند. در همه دنیا اینطور است مراکزی که میخواهند فساد را پیگیری کنند، مراکز اطلاعاتی، امنیتی، انتظامی، خودشان یکی از مراکزی هستند که در معرض آلوده شدن به فساد قرار دارند، به این خاطر که کسانی که آلوده به فساد هستند میخواهند آنها را بخرند و در جریان هستم که دیدهبان شفافیت و عدالت، در مراحلی در سالهای گذشته، میتوانست در معرض فساد قرار بگیرد که آقای توکلی مراقبت کردند.
ایشان در تصمیمگیریهای سیاسیشان چقدر ملاحظات جناحی داشتند؟
آقای توکلی بسیار اهل مشورت بود. در خیلی از تصمیماتی که ایشان میخواست در طی 30 سال گذشته بعد از دهه اول انقلاب بگیرد، مشورت میکرد. با جمعهای 10، 15 نفره و از دوستان مختلف و سلیقههای مختلف، جلسه برگزار میکرد. گاهی چند ساعت طول میکشید که بر سر یک موضوعی، مشورت کنند. تا آخرین روزهای زندگیشان در بسیاری از تصمیمات سیاسی و اقتصادیشان، مشورت میکرد، البته گاهی مشورت را میشنید و تغییراتی متناسب با نظر خودشان میداد. خسته نمیشدند. از جوانی و دوران دانشجویی که وارد فعالیت سیاسی شدند و بعد که دستگیر شدند و همچنین بعد از پیروزی انقلاب، از کار ناامید نمیشدند، حتی یک روز پیش از آنکه این حادثه برای ایشان پیش بیاید، مشغول کار بودند. دوران کنار کشیدن و به نوعی بازنشستگی سیاسی و اقتصادی، برایشان معنا نداشت، در سالهای آخر، کار اجرایی نمیکردند اما نظریهپردازی میکردند و نظریههای اقتصادی و سیاسی که داشتند، در قالب طرح به مسئولان مختلف، به شکل نامه به مسئولان به خاطر وضعیت وخیمی که داشتند، ارائه میکردند. علت تأکید من بر اینکه ایشان خسته نمیشدند این بود که یک سری از شخصیتهای سیاسی که 20 یا30 سال پیش از هرجناحی میشناختید، الان دیگر نیستند و مشغول زندگی خودشان شدهاند. ایشان اینطور نبودند، کار و فعالیت میکردند. صادقانه بدون اینکه دستهبندی کنند، حرفهایی که اعتقاد داشتند را مطرح میکردند. چندان در قالببندیهای جناحی، قرار نمیگرفتند. اردوگاه فکری ایشان به تعبیر جاری امروزی، اردوگاه اصولگرایان بود. به معنی اینکه به اسلام، نظام، انقلاب و رهبری اعتقاد داشتند. اما در خیلی موارد، به این میرسید که در برخی موارد که ظلمی به افرادی که در اردوگاه فکری دیگری بودند، وارد میشد، به شکل پنهان و علنی آن را مطرح و علنی میکرد. کافی بود ایشان فکر کنند که ظلمی به فردی وارد شده تا جای ممکن از طریق قوه قضائیه و مقامات عالیرتبه پیگیری میکرد، ولو اینکه اردوگاه فکری فرد متفاوت باشد. توجه کنید ایشان از جریان مقابل اصولگرایان، دوستهای زیادی داشتند و افراد زیادی با ایشان، ارتباط داشتند و او را فرد بسته جناحی نمیدیدند. خاطرم است که بارها با افراد شاخص جناحهای دیگر جلسه میگذاشت و با آنها مشورت میکرد. از این جهت در قالبهای تنگ جناحی نمیافتادند.
ایشان در نقد کردن دولتها هم فراجناحی عمل میکردند.
خصوصیت ایشان این بود. در دولت اول آقای احمدینژاد که اصولگرایان به شدت از ایشان حمایت میکردند و همموضع بودند. در همین زمان که جریان اصولگرایی از آقای احمدینژاد حمایت میکردند یا در مقابل اشتباههای ایشان سکوت میکردند، آقای توکلی سکوت نمیکرد. دکتر توکلی اولین کسی بود که در دوران احمدینژاد، پشت تریبون مجلس آمد و مسئله بیماری هلندی را مطرح کرد و جزء اولین افرادی بود که سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد را به صراحت به سخره گرفت و جلوی سیاستهای اقتصادی و بعد از آن مقابل رویکردهای سیاسی ایشان، ایستاد. این برای ایشان در اردوگاه اصولگرایان، هزینه داشت اما این هزینه برای آقای توکلی به خاطر آزادمنشیای که داشت، اصلاً مسئلهای نبود، چراکه زمانی که دید موضوعی خلاف عدالت است و خلاف دیدگاههای خودشان است به صراحت مطرح میکرد. اوج این موضوع را هم در دور دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی میبینید. باید به حال و هوای آن زمان برگردید تا متوجه واقعیت ماجرا شوید. سال 72 که دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، آقای هاشمی یک اقتدار بسیار زیادی داشتند، هم خودشان، هم جایگاهشان و فرد دوم کشور از نظر سیاسی محسوب میشدند و در این موقعیت فردی برای انتخابات کاندیدا شد به نام آقای احمد توکلی که آن زمان هنوز دکترایشان را نگرفته بودند و چهرهای کمتر آشنا برای مردم اما ایشان، سیاستهای آقای هاشمی و دولتشان و منشهایشان را مورد انتقاد قرار دادند و مقابل ایشان ایستادند. آن زمان هیچکدام از شخصیتهای جریان چپ و راست، جرأت نمیکرد در مقابل آقای هاشمی کاندیدا شود، آن هم نه کاندیدای نمایشی، بلکه یک کاندیدای جدی که همان زمان هم گفتند آمدند که رئیسجمهور شوند نه اینکه نمایشی از دموکراسی، اجرا کنند و به شدت آقای هاشمی را نقد میکرد؛ این اقدام یک جسارت، جرأت و صداقتی میخواست که فقط از آقای توکلی برمیآمد. در مجلس اول ایشان اقدامات عجیبی انجام دادند، مجلس اول یکی از مجالس درخشان در تاریخ مجالس ایران بود، آقای توکلی، جزء منشیهای مجلس بودند، نقش عمدهای در مجلس آن زمان داشتند و به خاطر پرکاری، صداقت و صراحت لهجهای که داشت، شناخته شده هستند. خاطرم است که مقاممعظمرهبری خاطرهای از آقای توکلی داشتند و میگفتند هرزمان طرحها و لوایحی مطرح میشد که لازم بود رأی بیاورد، آقای توکلی به حالت خمشده از لابهلای صندلیها رد میشد و با نمایندگان صحبت میکرد. نکته مهم این بود اعتقاداتش را مغتنم میدانست و از آن عدول نمیکرد. اعتقادات آقای توکلی همان اعتقادات 40 سال پیششان بود، مبانیشان تغییر نکرد و روی همانها ایستاد و با صراحت نظرشان را بیان میکردند.