سرمقاله فرهیختگان/ در ذهن دشمن چه میگذرد؟

فرهیختگان/ «در ذهن دشمن چه میگذرد؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مصباحالهدی باقری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در زمانهای بین توقف آتش و احتمال تجاوز مجدد توسط دشمن صهیونی، مهم است که بدانیم در ذهن دشمن چه میگذرد؟ چه هدفگذاری برای ادامه ماجرا و چه طراحیای برای تحقق آن وجود دارد؟ آنچه مسلم است اینکه اطراف تخاصم، هر کدام به فکر پیروزی و فتح خود و شکست و هزم طرف مقابلند و برای رسیدن به آن مشغول تأمل و طراحی و پیریزی هستند. لذا یکی از مهمترین ارکان فکر قویم و متین، این است که بدانیم دشمن به چه فکر میکند و از این نقطه میتوان طراحیهای متقارن، نامتقارن، فعال، بههمزننده، غافلگیرکننده و حتی پیشدستانهای داشت تا دشمن را ناکام گذارد. بدیهی است برخی از ذهنیات دشمن، دادههای انحرافی است که دشمن تمایل دارد، طرف مقابل را بدان مشغول کند. از این جهت لازم است علاوه بر احصاء تک تک ذهنیات دشمن نسبت به بسته یا بستههای چندتایی این ذهنیات و سازگاری و همافزاییشان و نتیجتاً اعتباربخشی به آنها اهتمام داشت تا با دقت بیشتری به انواع طراحیهای مورد نیاز برای شکست ایده دشمن دست یافت. همچنین برخی ذهنیات دشمن کلان و راهبردی و مبنایی و برخی عملیاتی و تاکتیکی هستند که باز هم لازم است تمام این موارد، احصاء و اعتباربخشی شوند.
در این نوشته برخی از مهمترین ذهنیات دشمن صهیونی مورد توجه قرار میگیرد. شناسایی، فهم و درک اندازه هر کدام از این ذهنیات و جمع و برآیند آنها، نشان میدهد که سطح عمل و کنش ما - چه در دوره رویارویی مستقیم و چه در دوره توقف آتش - چگونه باید مهندسی شود تا از این رهگذر دشمن طماع و حریص، به راحتی و با جسارت به فکر تجاوز و تعرض مجدد نیفتد.
1- محو
رژِیم غاصب صهیونی، انقلاب اسلامی ایران را دشمن خونی و جانی موجودیت خود میداند و بنای اصل و جد خود را بر محو جریان انقلاب و خشکاندن ریشههای آن قرار داده است. لذا ابتدائاً ترور مسئولان و کارگزاران اصلی انقلاب اسلامی، ثانیاً فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی و ثالثاً توقف و قطع جریان انقلاب و جبهه مقاومت را هدف اساسی خود میداند. برای این منظور، تمام منابع از حیث اطلاعاتی و امنیتی و تسلیحاتی و نظامی را به کار میگیرد.
2- انگاره ایران ضعیف
جدای از اینکه رژیم اشغالگر، چه واقعیتی را در خصوص ایران درک کرده، او بقای خود را ضعیف دانستن ایران میداند. یعنی اگر غیر از این انگارهای بسازد و توسعه دهد، قاتل جان خودش میشود از این جهت در هر صورتی روی انگاره ایران ضعیف و ترویج و ساخت تصویر آن، همت مصروف میدارد.
3- بازدارندگی مطلق
دشمن صهیونی، تلاش وافر دارد تا جمهوری اسلامی از حیث تفوق نظامی و اطلاعاتی طوری در تنگنا و مضیقه قرار گیرد تا هیچ امکان برای ورود عملیاتی و فوق فعال (حتی فعال) به عرصه نظامی با رژیم را نداشته باشد. بنابراین، در هنگامی که جنگ در میدان ابهام و خاکستری جریان دارد سعی میکند با غلبه سخت و نرم بر میدان، جمهوری اسلامی را منفعل کند.
4- شکست زنجیره جبهه مقاومت
جبهه مقاومت به عنوان یک کل و زنجیره پیوسته و همافزا، بایستی از کار بیفتد. برای این منظور، از بین بردن زنجیره و پیوستگی این جبهه و تبدیل آن به واحدهای کوچک قابل تقابل در صدر ذهنیات رژیم صهیونی قرار دارد. قطع شریانهای حیاتی اتصال جبهه، خاصه با مرکزیت جمهوری اسلامی از اولویتهای رژیم صهیونی است.
5- استقرار پایهها و پایگاههای اشراف منطقهای
دشمن غاصب تلاش دارد یا به صورت مستقیم یا به صورت نیابتی، اشراف منطقهای خود را حداکثر کند تا هیچ موجودیت حقیقی یا داده مجازی بدون امکان رصد رژیم، تولید و منتقل نگردد. برای این هدف، پایگاههای اشراف منطقهای به صورت فیزیکی و مجازی دنیای جبهه مقاومت را تحت نظر قرار داده تا کوچکترین و کمترین تحرک از اشراف رژیم، بیرون نماند.
6- ایجاد تصویر ضعف، جعل و خودکامگی از جبهه مقابل
بخش اساسی و روی زمین ذهن دشمن صهیونی، برای مؤثر شدن راهبرد تقابل، فرونشست اعتماد ملی و سرمایه اجتماعی نظام اسلامی است. از این رو، همانطور که سالیان مدید است این سناریو با قدرت و هزینه نسبتاً بالا توسط رسانهها و تریبونهای دشمن پیگیری شده تا روی زمین جبهه مقابل، حمایت و پشتیبانی و انسجام و اتحاد مردمی بیثمر و خنثی شود، در دوره جدید هم این مهم با قوت بیشتری دنبالگیری میشود. خاصه آنکه حوزههای زیرساختی انرژی در کشور دچار بحران ناترازی است و دولت بدون واهمه و عریان، ناتوانی خود را بیشتر از ناترازی فریاد میزند. درواقع، دشمن، هم تصویر ضعف را بازتاب میدهد، هم اینکه کارگزاران نظام که وکالت اداره کشور را برعهده دارند، کفایت و شایستگی ندارند (جعل) و هم اینکه حکمرانی برای شعارها و آرمانهای ایدئولوژیک خود، قائل به انتخاب مردم نیست (خودکامگی) و آنچه خود میپسندد را پیاده میکند و تنها برای مردمش هزینه تراشی میکند.
7- اختلال شناختی و ادراکی در جبهه مقابل
از ابزارهای پایهای رژیم، دست بردن در شناخت مردم و بههم ریختگی روانی ایشان است که از این رهگذر اولویتها بههم ریخته، آشفتگی در انتخاب و تصمیم هویدا گشته و نظم عقلایی و محاسبهگری دچار دستکاری و تقلب میگردد. ایجاد این اختلال هم، سالهاست در دستور کار نظام رسانهای و تهاجم شناختی استکبار قرار دارد و توانسته در برخی رویدادها و مقاطع انقلاب با کارگردانی و فیلمنامه خوب، توفیقاتی را نیز حاصل کند.
8- هزینه بالای تقابل
دشمن صهیونی، تلاش دارد تا هزینه تقابل با خود را در ذهن حاکمان و مردم جبهه مقابل، بالا نشان دهد تا از این رهگذر خواستههایی که دنبال میکند، راحتتر محقق شود. اینکه بیست و چند سال است موضوع هستهای کشور را در رأس دستورکارهای تقابل قرار داده و با پیشکش کردن خواستههای غیرقانونی از یک طرف و تهدیدات متنوع که بعضی از آنها هم در سالهای مختلف تا به امروز عملیاتی شده (مثل ترور دانشمندان تا تجاوز اخیر)، مردم و تصمیمگیرندگان را به این نقطه برساند که آیا این همه رویارویی میصرفد؟ و در نقطهای دیگر، مردم را مقابل حاکمان قرار داده تا حاکمان را با ویژگیهای تندروی، لجبازی، غیرمنطقی بودن و... متصف نماید. همه اینها، برای بالا رفتن هزینه تقابل از طرف جمهوری اسلامی است و رژیم غاصب از هیچ ناحیه و فرصتی برای آن فروگذار نمیکند.
9- شکست رؤیای محو و زوال
در روزگاری که جبهه ایرانی، با روزشمار و کنتور معکوس، محو رژیم صهیونی را انتظار فعال میکشد، ذهن حاکمان دشمن در این است که این رؤیا را نابود و صحبت کردن در مورد آن را ناممکن و مسخره و مضحکه جلوه دهد. در واقع، ذهنیت نابودی را کاملاً ضایع کرده و حتی تبدیل به خواستهای غیرعقلایی و نامنطبق با ارزشهای جهان مدرن جلوه داده و کلاً جوّ را معکوس و وارونه کند طوری که هرگونه دامن زدن به آن با ترس و وسواس فراوان باشد تا آرمان محو فقط از ناحیه تندروهای جامعه شنیده شود و اکثریت آن را مطرود کند.
10- تجزیه
رژیم غاصب برای اینکه فتح مطمئن حاصل کند، یک هدف بزرگ و فاش دارد و آن تجزیه ایران است. با تجزیه، کلیت جبهه بههم خورده و کاملاً مشغول خود میشود. این هدف یک برنامه استمراری دارد و رسیدن به هر نقطه عطف میتواند برای دشمن، نوعی پیروزی محسوب شود. با اینکه در دسترس بودن این هدف محل تأمل فراوان است؛ اما جذابیتهای رسیدن به آن که میتواند حاکمیت ملی و منطقهای جبهه مقابل را دچار فروپاشی و باز تنظیم مجدد کند، هیچ گاه آن را از دستور کار بودن نمیاندازد.
11- ترس و مهابت از اقتدار رژیم
از ابزارهای مهم دشمن صهیونی، ددمنشی و سفاکی و هولناک عمل کردن بدون حد و مرز است. رژیم از اینکه طرف مقابل از هیمنه او بترسد و بلرزد، بسیار خرسند شده و برای رسیدن به این حد، تلاش مستمر میکند. در واقع ایجاد ترس از مواجهه با هیبت رژیم صهیونی، با انجام هر عمل شنیع و غیرمتعارف حتی به شدت غیر انسانی جزء برنامههای روتین است. نوع و شدت و مکانهای مورد اصابت رژیم در حملات اخیر، تشدیدکننده این ذهنیت است و نه تنها از آن باکی ندارد، بلکه به شدت استقبال میکند. حمله به میدان قدس، زندان اوین، تکه تکه شدن اجساد مطهر شهدا و بعضاً گم و نا پیدا شدن آن، فروریختن یک ساختمان بلند به صورت سهمگین و... همه دلالتهایی از همین مشی است.
12- تقلیل نگاه راهبردی - تمدنی ایدئولوژیمحور به نگاه سیاسی - ملیگرای منبعمحور
دشمن صهیونی میداند که نگاههای ایدئولوژیک و مأموریتمحور، منبعساز و توانمندساز است و میتواند از هیچ، صنعت موشکی بسازد و قس علی هذا. از این جهت به جد تلاش میکند ذهنیات طرف مقابل خاصه سطح تصمیمساز و تصمیمگیر را به سمتی ببرد که با نگاههای متعارف سیاسی و ناسیونالیستی، متمرکز بر منابع محدود و در دسترس، به انتخاب برسند و از خطرپذیریهای جسورانه و شجاعانه که به همزننده نظم عقلایی و پیشبینیپذیر است، اجتناب کنند. در واقع بین دوگانه انحرافی میدان - دیپلماسی، دیپلماسی چربش پیدا کند و میدان از میدان تصمیم، خارج شود.
13- تزلزل در امنیت غذایی
یکی از برنامههای رژیم، ایجاد اختلال در زنجیره تأمین و توزیع خورد و خوراک مردم است. از این جهت، از آغاز تا انجام این فرایند، به دنبال ایجاد باگ برای ضربه زدن به امنیت غذایی و ایجاد نارضایتی انباشته و متراکم مردم است.
14- یارگیری بیشتر و وسیعتر
رژیم، تلاش فراوان دارد که از بدنه و سطوح مختلف اجتماعی یارگیری کند. بخشی از این تلاش معطوف به تربیت بدنه میدانی رژیم در مواقع بحرانی و لزوم حضور است و بخش دیگر به واسطه سمپاتی و ایجاد ارتباط و همنبضی است و بخش دیگر هم، به انزوا و عزلتبردنشان و عدم همراهی با انقلاب است. برای این اهداف متعدد، برنامههای متنوع طراحی شده تا هر سطحی به تناسب به پیک خود برسد و در واقع یارگیری کاملی انجام شود.
15- فروریختن قبح تعرض
یکی از مهمترین ذهنیات رژیم این است که به تجاوز و تعدیاش، به مثابه یک حق یا حداقل یک انتخاب لاجرم نگاه شود. دشمن میداند مادامی که عنوان حمله و تهاجم صورت گرفته، تجاوز و تعدیگری باشد، در ذهن قاطبه مردم محکوم و مطرود است؛ اما اگر آن را به مثابه یک واکنش و انتخاب ناگزیر جا بزند، میتواند سطح تعرض را طوری بالا برد و متعارف کند که سطوح پایینتر، بدیهی و لاجرم جلوه کند. لذا مذاکره هستهای در جریان و آنچه در فرایند مذاکره تصویر میشود، از یک جنبه، برای تدارک همان انتخاب ناگزیر در ذهن مخاطب است.
16- مشغول شدن به فکر جنگ
دشمن غاصب، معمولاً چند هدف را در قالب برنامهریزی آرمانی (Goal Programming) پیش میبرد و تلاش دارد تا با مشغول شدن جبهه مقابل به یک هدف، در سایر هدفها، پیشروی کرده و پیروزی کسب کند. رژیم عمدتاً اهداف نظامی، سیاسی و اقتصادی را با هم پیش میبرد و بعضاً با ایجاد مشغولیت ظاهری در یک جبهه، به دنبال تحقق سایر اهداف است. اولویتهای فعلی رژیم، استقرار کریدور داوود در ترکیه (و اتصال آن به کریدور زنگزور) و خط آیمک از طرف دیگر در جبهه اقتصادی و توسعه پیمان ابراهیم تا اورآسیا با محوریت آذربایجان در جبهه سیاسی است. لذا با مشغول شدن به جنگ و بعد از آن فکر جنگ (احتمال تهاجم بعدی)، رژیم به نمایندگی منافع ایالات متحده، به دنبال توسعه سیاسی و اقتصادی و مهار ایران است. این خط، به خودی خود روسیه را هم در تنگنا قرار میدهد. باید دید برای چین هم خواب قابل تعبیری دیده شده است؟
17- غیرقابل پیشبینی بودن رژیم در ذهن جبهه مقابل
یکی از منویات رژیم این است که در ذهن طرف مقابل غیرقابل پیشبینی شود و هر بار که بازی به تکرار میافتد، برگه جدیدی رو کند. از آنجا که نوع بازیگری رژیم حد و مرز ندارد، لذا «غیرقابل پیشبینی بودن» هم، مصادیق متنوع و متعددی به خود میگیرد و دست رژیم در آن باز است.
نهایت اینکه، آنچه این روزها، روی میز تصمیمات راهبردی رژیم صهیونی قرار گرفته و در سناریوهای تئوری بازیهای رژیم در تقابل با ایران به عنوان برنامه دیده میشود و برای آن طراحیهای متنوع و بعضاً موازی صورت میپذیرد عبارتند از:
1- ایجاد پنجره فرصت جدید برای ضربه پرثمر اما با هزینه حداقلی
2- تضعیف اتحاد و انسجام ملی ایرانیان با وارد آوردن فشارهای داخلی و خارجی
3- خسته کردن و بههم ریختگی ذهنی و شناختی مردم
4- ایجاد فاصله معتنابه بین خواست حاکمان و توان و تمایل توده مردم
بدیهی است برخی از ذهنیات رژیم در دسترستر و برخی تا حد محال و ناممکن پیش میرود ولی آنچه لازم است از طرف جبهه خودی طراحی و برنامهریزی شود، عبارت است از: بستن منفذهای محقق شدن هر یک از ذهنیات از طریق عملیات امنیتی، رسانهای، فکری و شناختی و البته تغییر موازنه.