چرا وعده رفع فیلتر پزشکیان محقق نمیشود ؟

اکو ایران/متن پیش رو در اکو ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ایران شرط داشتن دفتر رسمی را برای رفع فیلتر پلتفرمها مطرح کرده اما بدون شفافیت در مطالبات و منافع اقتصادی برای شرکتها، این شرط بینتیجه است و به فیلترینگ پایان نمیدهد.
موضوع رفع فیلتر دوباره به تیتر یک رسانهها در ایران تبدیل شده و خبرهای ضد و نقیض درباره آن به گوش میرسد. در حالیکه سید مهدی طباطبایی، معاون اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری چندی پیش گفته بود تا پایان سال جاری فیلترینگ بسیاری از پلتفرمها رفع خواهد شد؛ چند روز پس از او، محسن حاجی میرزایی، رئیس دفتر رئیسجمهوری در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرده که رفع فیلتر مشروط است به ایجاد دفتر نمایندگی رسمی و تبعیت از قوانین داخلی!
فارغ از سخنان ضد و نقیضی که از مقامات و مسئولان کشور در رابطه با رفع فیلتر شنیده میشود، یک مسئله خیلی پررنگ به چشم میآید: مسئولان اصرار دارند که پلتفرمهای خارجی باید در ایران دفتر رسمی داشته باشند و در رابطه با فعالیتهای خود، پاسخگو باشند.
پرسشی که پیش میآید این است که چنین شرطی در کشورهای دیگر هم وجود دارد؟ برای مثال درباره اروپا که جزو سختگیرترین تنظیمگران اینترنت به شمار میآید، چه تفاوتی با ایران وجود دارد؟
تفاوت مطالبهگری ایران و اروپا از پلتفرمها
اروپا سختگیری بالایی در زمینه فعالیت پلتفرمهای شبکه اجتماعی دارد. البته اروپاییها هیچگاه روی دفتر فیزیکی اصرار نداشتهاند اما شفافیت، ذخیره دادهها و پاسخگویی جزو مطالبات آنها بوده است.
مشکل اما در شفافیت در مطالبات است.
اروپاییها در تعامل با شرکتهایی مثل متا، گوگل یا تیکتاک دقیقا میگویند که چه میخواهند: حفاظت از دادههای شهروندان، مبارزه با اخبار جعلی و شفافیت در تبلیغات سیاسی.
این مسئله در کشور ما صادق نیست. به عبارت دیگر هیچ شفافیتی در زمینه مطالبات از واتساپ یا اینستاگرام وجود ندارد: آیا به دنبال دادههای کاربران هستند؟ قصد دارند محتوای سیاسی را فیلتر کنند؟ صرفا به دنبال کنترل بیشتر هستند؟
همین ابهام باعث میشود که پلتفرمهای خارجی میل و رغبتی به همکاری و حضور نداشته باشند و خوشبینی در این زمینه از خود نشان ندهند.
منافع اقتصادی ایران برای پلتفرمها چیست؟
در اروپا، بازار تبلیغات دیجیتال میلیاردها یورو ارزش دارد و همین دلیل محکمی است که شرکتها زیر بار قوانین بروکسل بروند.
در مقابل، در ایران به دلیل تحریمها و نبود اکوسیستم تبلیغاتی بینالمللی، هیچ منفعت مالی مستقیمی برای پلتفرمها وجود ندارد. بنابراین چرا باید هزینه دفتر فیزیکی، کارمند و نماینده محلی را بپردازند و از قواعد مبهم پیروی کنند؟
قصه بیپایان فیلترینگ در ایران
با توجه به شرایط اقتصادی و نبود شفافیت در مطالبات، به نظر میرسد که احتمال رسیدن به توافق میان دولت و پلتفرمهای خارجی بسیار کم باشد. هرچند مسئولان این وعده را میدهند اما همچنان فقدان شفافیت و نبود منفعت اقتصادی، چشمانداز را تیره و تار نشان میدهد.
اگر مسئولان در ایران واقعا به دنبال رفع فیلتر باشند باید:
شفاف بگویند چه میخواهند
مدل اقتصادی جذاب برای حضور توجیهپذیر پلتفرمها ایجاد کنند
تا زمانیکه این دو موضوع حل نشود، رفع فیلتر فقط یک وعده سیاسی باقی خواهد ماند و کاربران ایرانی همچنان باید با فیلترینگ بسوزند و بسازند. در ویدیوی بالا به جزئیات بیشتر در این زمینه پرداخته شده است.