تهران و پکن نزدیکتر میشوند

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی فکری، رئیس سابق سازمان سرمایهگذاری، در تحلیلی از رویدادهای مرتبط با اجلاس سازمان همکاری شانگهای تأکید کرد که فرایند نزدیکی ایران و چین طبیعی و ریشهدار است. او با اشاره به حرکت نظام بینالملل به سمت چندقطبی شدن و کاهش جایگاه هژمونی آمریکا، ایران و چین را از پیشتازان این نگاه معرفی کرد و در عین حال بر ضرورت تعریف یک مدل واقعگرایانه و مبتنی بر منافع مشترک برای همکاریهای دوجانبه تأکید داشت.
گذار از نظم دو قطبی به پساقطبی ریشهدار است
علی فکری معتقد است اتفاقی که الان رخ داده ریشه در سالها پیش دارد. او در این باره گفت: «جهان سالهاست که سعی میکند از جهان دوقطبی فاصله گرفته و بهتدریج به سمت جهان پساقطبی حرکت کرده و دستهای از کشورها به دنبال ایجاد یک نظام چندقطبی در جهان و تقویت و ارتقای جایگاه جنوب جهانی هستند. این موضوع را رهبر چین بارها مطرح کرده و خود را پیشتاز این دسته از کشورها میداند. خب، این شرایط کاملاً متفاوت است با شرایط جهانیشدن که در دهه اول قرن جاری میلادی با آن مواجه بودیم و همینطور قبلتر در دوران جهان دوقطبی. این وضعیت یک شرایط متفاوتی را بر جهان حاکم کرده و طبیعتاً ما همچنان در دوره انتقالی جهان به سر میبریم؛ یعنی هنوز یک شکل ثابت در روابط میان قدرتها از یک طرف و میان قدرتها و قدرتهای منطقهای از طرف دیگر به وجود نیامده است. این یعنی ما همچنان در حال طی کردن یک دوره انتقالی هستیم. این دوره انتقالی الزاماتی دارد و شرایط جدیدی که پدید آمده، الزاماتی ایجاد کرده است که میتوان گفت از سال ۲۰۱۰ میلادی آغاز شد. در این زمان قدرتها تلاش کردند با کمک قدرتهای منطقهای، شکلهای جدیدی از بلوکهای قدرت اقتصادی، امنیتی و نظامی را ایجاد کنند تا در آینده، زمانی که جهان جدید شکل میگیرد، هرکدام جایگاه قابل دفاعی داشته باشند و بتوانند منافع خود را حداکثر کنند.»
ایران و چین؛ پیشتاز در مبارزه با هژمونیطلبی
فکری در ادامه ایران و چین را پیشتازان نگاه چندقطبی به جهان معرفی کرده و ادامه داد: «این نگاه چندان نمیتواند با هژمونی آمریکا و هژمونیطلبی آن همراهی کند و به دلایل مختلفی مربوط است که اگر بخواهیم وارد آن شویم، بحث طولانی خواهد شد. با چنین نگاهی، ایران و چین بهصورت طبیعی به سمت همدیگر نزدیک میشوند. اما همیشه در کشور ما یک نگاه منفی وجود داشته است. بهمحض اینکه بحث همکاری با چین و شرق مطرح میشد، نگرانیهایی مثل استعمارشدن، مستعمره چین شدن، افتادن در تله بدهیهای چینی یا گرفتارشدن در پروژههایی که چین میخواهد، مطرح میشد و همین نگاهها مانع حرکت به سمت همکاریهای عمیق و پایدار میگردید. این نگرانیها بیشتر از سوی کسانی مطرح میشد که طرفدار غرب بودند و توسعه ایران را در گروی همکاری عمیق با غرب میدیدند، درحالیکه هنوز با همان تفکر دوران جهان دوقطبی یا جهانیشدن به جهان نگاه میکردند. همین نگاهها همواره موانعی بر سر راه توسعه روابط ایران و چین ایجاد میکرد.»
چین و ایران به هم نزدیکتر میشوند
فکری با اشاره به «اقدام عملی اخیر علیه کشورهای جنوب جهانی و بهویژه علیه یکی از کشورهای مترقی و پیشرفته منطقه غرب آسیا یعنی ایران» گفت: «از آن زمان دیگر این مدل صحبت کردن و نگرانیها تا حدی دشوار شده است. آنچه اکنون مشاهده میکنیم این است که ایران و چین بهصورت طبیعی به هم نزدیکتر میشوند. گرچه این روند از سال ۲۰۱۰ آغاز شد، اما آنچه جدید است، اتفاقاتی است که در منطقه ما رخ داد؛ از موضوع غزه شروع شد و نهایتاً به نقطهای رسید که آنها حمله نظامی مستقیم را در دستور کار خود قرار دادند. دیگر اینکه بگوییم ما نمیخواهیم با چین کار کنیم یا توسعه همچنان در گروی همکاری با غرب خواهد بود، برای بسیاری در ایران باورپذیر نیست و چنین تفکری دیگر بهسادگی قابل طرح نیست. بنابراین موانع همکاری کمتر شده است. از سوی دیگر، در چین هم با فشارهایی که دولت جدید آمریکا در دنیا آغاز کرده، جریانهای غربگرا یا آنهایی که خواهان حفظ نوعی توازن در روابط با کشورهای مهم غرب آسیا بودند، تا حدی تضعیف شدهاند. درنتیجه، دو طرف بهصورت عملی به هم نزدیکتر میشوند. حالا نکته مهم این است که ما بتوانیم از این فرصت برای پیشبرد روابط دوجانبه با چین استفاده کنیم.»
مدل ایدئال نسخهٔ ایران-چین چیست؟
فکری در ادامه تأکید کرد وقتی میخواهیم مدلی از رابطه دوجانبه را تعریف کنیم، باید ببینیم آن کشور در رابطهاش با ایران چه اهدافی را دنبال میکند. او در این باره گفت: «بعد از آن، ما نیز اهداف و برنامههای خودمان را مورد بازبینی قرار دهیم تا ببینیم نقاط اشتراک ما کجا است. یعنی یکسری پروژهها و همکاریها - که منظور از پروژه فقط اقتصادی نیست و در حوزههای مختلف قابل تعریف است - مشخص شود. این همکاریها میتواند در بخش مشترکی تعریف شود که هم منافع چینیها را حداکثر کند و هم منافع ایرانیها را. یا مثلاً اگر رابطه با هند را در نظر بگیریم، هم هندیها در این حوزه منفعت دارند و هم ما در ایران. روسیه نیز به همین صورت، یا هر کشور دیگری که بخواهیم مد نظر قرار دهیم. در این مدل است که میتوان گفت مدل ایدئال شکل میگیرد. یعنی چه؟ یعنی اینکه ما وقتی اینجا طراحی میکنیم، نباید صرفاً خودمان بنشینیم و یکجانبه طراحی کنیم و بگوییم برای همکاری با چین این کارها، این پروژهها و این مدل همکاری را پیشنهاد میدهیم و این هم باید جلو برود تا به نتیجه برسد. خیر، باید علایق طرف مقابل هم در نظر گرفته شود و سپس یک برنامه واقعگرایانه برای توسعه روابط تنظیم شود. انشاءالله که سفر آقای رئیسجمهور، سفری موفق باشد. نکتهای هم که درباره چابهار امروز در اجلاس سران شانگهای مطرح کردند، بسیار بهجا و بهموقع بود. انشاءالله که به نتیجه برسد.»