سرمقاله کیهان/ شانگهای؛ موازنهای در برابر تحریمهای غرب

کیهان/ «شانگهای؛ موازنهای در برابر تحریمهای غرب» عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم حسن رشوند است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
جمهوری اسلامی ایران بیش از دو دهه است که پرونده توافق با غرب در حوزه هستهای را در دستور کار داشته و تمام تلاش خود برای اثبات حق هستهای و تمکین کشورهای غربی به این حق را به خرج داده است. اما کشورهای اروپایی در بازههای زمانی مختلف با خلف وعده یا عهدشکنی، سعی کردهاند جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار دهند. توافق هستهای آمده بود تا مثلا ایران را از این تنگنا خارج و روابط سیاسی و اقتصادی با اروپا را برقرار کند. ایران تلاش داشت در دوره جدید تعامل با غرب، آنچه در 8 سال جنگ تحمیلی که شاهد خباثتهای کشورهای غربی در کمک به رژیم بعثی صدام بود را فراموش کند و در حوزه سیاست خارجی با وجود همراهی آنها با عراق در جنگ هشت ساله، سعی بر بازسازی روابط خود با این کشورها داشت تا بتواند با گسترش حوزه سیاست خارجی، منافع ملی خود را بدون چالش به پیش ببرد. این بود که خوشبین به رفتار اروپا در برجام به امید گشایش در روابط با غرب، پای امضای سندی نشست که امروز کشورهای غربی درصددند از آن به عنوان پاشنه آشیل کشور در حوزه سیاسی و اقتصادی استفاده کنند.
با یک بررسی ساده در تاریخ دو دهه و نیم گذشته میتوان مشاهده کرد که همواره دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی ایران با وجود تفاوت دیدگاهها و رویکردها و با وجود پایگاههای اجتماعی متفاوت، سعی خود را در بهبود روابط با غرب داشتهاند؛ اما با همه تلاشهای صورتگرفته و قدمهای برداشتهشده از سوی ایران در راستای اعتمادسازی، بدعهدی اروپا همواره در مسیری صورت گرفته تا هیچ منفعت قابل توجهی از این روابط، عاید ایران نشود. از تیرماه 1398 تا اسفند 1401 یعنی نزدیک به 4 سال تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس ) با راهاندازی SPV و INSTEX (ابزارهای ویژه مالی برای تسهیل تجارت غیردلاری با ایران) در واقع ما را سرکار گذاشتند. اقدامی که در نتیجه چنین عملی در برجام، آقای ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی دولت روحانی را بر آن داشت که رسما اعلام کند آنچه از برجام نصیب ایران شده «تقریبا هیچ» بوده است. از آن پس بود که رویکرد استراتژیک ایران تغییر کرد و نگاه ایران از امیدواری کاذب به غرب، به شرق معطوف شد و دلیل این رویکرد، اتفاقاتی بود که در طول همکاری ایران با غرب برای توافق هستهای صورت گرفته بود. جدی گرفتن پیوستن ایران به سازمان شانگهای و گسترش همکاری با روسیه و چین و طراحی مناسبات روابط خارجی بر مبنای فاصله گرفتن از کشورهای غربی را باید در همین راستا ارزیابی کرد. بهخصوص اینکه کشورهای همکار ایران یعنی روسیه بعد از جنگ اوکراین و چین پس از تعرفههای ترامپ، کم و بیش تحت فشارهای تحریمی یا تعرفهای آمریکا قرار داشتند.
اتحاد استراتژیک شکلگرفته میان این کشورها بهویژه در یکی دو ماه اخیر که سه کشور اروپایی بحث «اسنپ بک» یا همان «مکانیسم ماشه» و بازگشت 6 قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را با هدف فشار به ایران آنهم در روزهای پایانی رفع برخی محدودیتهای برجامی در پایان 10 سال محدودیت برای جمهوری اسلامی را عَلم کردهاند، قطعاً متأثر از عملکرد منفی غرب، بهویژه بدعهدیهای آنهاست. این درحالی است که اروپا و شریک خبیث آنها آمریکا اکنون به این باور رسیدهاند که جمهوری اسلامی ایران مانند برخی کشورهای دیگر قابل بازی دادن نیست و ایران که ذاتاً یک قدرت منطقهای مستقل از ابرقدرتهاست و تن به هیچگونه مسیری که عایدی آن بردگی، استثمار و یا چیزهایی شبیه به این باشد، نخواهد داد.
نگاه به شرق و توجه ویژه به سازمانهایی همچون شانگهای و رویکرد به قدرتهای جدید اقتصادی جهان که امروز در قالب سازمان بریکس دور هم جمع شدهاند تا توسعه اقتصادی را نه در سایه آمریکا، بلکه با ظرفیت درونی خود دنبال کنند و دنیای جدیدی را شکل دهند، همان مسیری است که اکنون با ناامیدی از غرب بدعهد و آمریکای متجاوز میتوانیم بپیماییم، مشروط بر اینکه از راهی که انتخاب شده، بازنگردیم.
سفر رئیسجمهورکشورمان به چین و شرکت در اجلاس شانگهای و امضای ۲۰ سند و یک بیانیه از سوی سران این سازمان، محکومیت قاطع حملات نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران از سوی اعضای این سازمان، نشان میدهد که ایران جایگاه خود را در این سازمان و بین اعضای آن پیدا کرده است و نگاه به شرق، راهبردی بوده که بهدرستی طراحی و اجرا شده است. اگر امروز میبینیم که سران سازمان شانگهای 20 سند و بیانیه همکاری با رئیسجمهور کشورمان امضاء میکنند آنهم در شرایطی که سه کشور اروپایی نامه بازگشت قطعنامههای تحریمی را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرده و در بازه زمانی 30 روزه خواهان بازگشت تحریمهای سازمان ملل هستند، این اقدام اعضای شانگهای را باید محصول اراده مستحکم شخصیت بزرگی همچون شهید آیتالله رئیسی در دوره ناتمام رئیسجمهوری خود بدانیم که از وعدههای توخالی اروپا فاصله گرفتند و برای عضویت دائم ایران به سازمانهایی همچون شانگهای و بریکس تلاشی خستگیناپذیر به خرج دادند.امروز نیز همان اراده در رئیسجمهور پزشکیان با پشتوانه دیگر قوای کشور دیده میشود. تا جایی که اقدامات و توافقات انجامشده در شانگهای موجب قدردانی رئیس مجلس قرار میگیرد و آقای قالیباف در پیامی به رئیسجمهور اعلام میکند: «مجلس شورای اسلامی معتقد است که همکاریهای ایران و چین در تمام سطوح مورد توافق، باید از سطح حرف به عرصه عمل برسد». این به آن مفهوم است که قرار است در نگاه به شرق کمکاریهای گذشته جبران و از اعتماد کاذب به غرب فاصله گرفته شود.
با توجه به موارد گفته شده، اهمیت سازمان همکاری شانگهای برای ایران، بهویژه با فرض بازگشت اسنپبک یا مکانیسم ماشه از سوی غرب، بیش از پیش برجسته میشود که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
1- در صورت بازگشت اسنپبک، سازمان شانگهای با حضور قدرتهایی مانند چین و روسیه و حتی هند و کشورهای آسیای میانه میتواند برای ایران یک وزنه تعادلی در مقابل غرب فراهم کند. عضویت ایران در این سازمان به عنوان یک عضو دائم به تهران اجازه میدهد روابط راهبردی با شرق را تقویت کرده و برخلاف تصور غربیها که فکر میکنند با فعال کردن اسنپبک ایران گرفتار انزوای بینالمللی میشود، جمهوری اسلامی ایران میتواند با بستن قراردادهای مهم و سرمایهگذاری در قالب سازمان شانگهای بهویژه در حوزه انرژی که نیاز مبرم اعضای این سازمان است، تا حدود زیادی در صفبندی کشورهای غربی علیه ایران شکاف ایجاد میکند.
2- تجارت با کشورهای عضو شانگهای که اغلب آنها مواضع مستقلتری نسبت به آمریکا دارند، برای ایران یک بستر اقتصادی مطمئن خواهد بود. استفاده از ارزهای محلی، قراردادهای تهاتری و زیرساختهای بانکی مشترک میتواند به کاهش وابستگی به سیستم مالی غرب بهویژه دلار کمک کند. این همان خواستهای است که از همان ابتدای شکلگیری شانگهای، چین و روسیه در قالب دلارزدایی، سیاست آن را دنبال میکردند و شرایط حاضر فرصت مناسبی برای پیادهسازی این سیاست پولی خواهد بود.
3- در صورت اجرای اسنپبک، ایران ممکن است از برخی مسیرهای حملونقل که در روزهای اخیر شاهد بخشی از فعالیتها در مرز مشترک ایران با جمهوری آذربایجان و ارمنستان که با توطئه کریدور زنگزور دنبال میشود، محروم شود. این در حالی است که با سازمان شانگهای، دسترسی به برنامههای ترانزیتی آسیای میانه مانند کریدور شمال - جنوب و کریدور چین- اروپا فضای جدیدی برای ایران باز میشود. در این شرایط، جمهوری اسلامی ایران میتواند در بستر سازمان شانگهای و سازمانهای مشابه منطقهای همچون اوراسیا که ایران عضو آن است به عنوان یک پل راهبردی ارتباطی میان شرق و غرب ایفای نقش کند. این موضوع از نگاه رؤسای جمهور ایران و روسیه در دیدار طرفین در «تیانجین» چین مغفول نمانده است و هر دو رئیسجمهور پزشکیان و پوتین بر اجرای توافقنامه بلندمدت و موافقتنامه اوراسیا در گسترش همکاریهای میان دو کشور تاکید داشتند.
4- در شرایطی که فشارهای امنیتی غرب علیه ایران افزایش یافته است همکاری با کشورهای قدرتمند نظامی مانند چین و روسیه میتواند موجب تقویت امنیت ملی کشورمان شود. رزمایشهای مشترک و تبادل اطلاعات در حوزه مبارزه با تروریسم و... نقش بازدارندهای در این زمینه خواهد داشت.
5- در صورت اجرای اسنپبک و تلاش غرب به امید واهی انزوای بینالمللی ایران، حضور فعال کشورمان در نشستهای شانگهای و روابط با کشورهای عضو این سازمان به ایران این امکان را میدهد که از طریق دیپلماسی چندجانبه، از مشروعیت بینالمللی خود دفاع کرده و در مقابل هرگونه زیادهخواهی غرب بایستد و خط بطلانی بر این ایده که جامعه جهانی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده، بکشد و تصویری متفاوت از جامعه جهانی در مقابل غرب ترسیم کند.