نماد آخرین خبر

استمرار روزنه‌گشایی علیه رادیکالیسم

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
استمرار روزنه‌گشایی علیه رادیکالیسم

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

زهرا طیبی| صهیونیست‌ها از هر صدایی که پازل آن‌ها را تکمیل کند، حمایت می‌کنند. تفاوت نمی‌کند آنکه جنایاتشان را سفید‌شویی می‌کند، منشه امیر باشد یا مهدی نصیری که در جهان ذهنی‌اش ائتلاف تاج‌زاده با شاهزاده را ممکن می‌کند. اگر بپذیریم این ادعای نصیری بدون فکر و پشت‌پرده‌ای مطرح شده اما در ادامه همین ادعا‌ها، آن‌ها از هر صدای مخالفی در داخل کشور که رنگ‌وبویی از تغییر پاردایم مطلوب رژیم را داشته باشد هم بی‌تفاوت عبور نمی‌کنند. در این موقعیت ضروری است هر نقد یا انتقادی که به نظام حکمرانی وارد می‌شود با در نظر گرفتن این حساسیت‌ها مطرح شود. در یکی دوماه بعد از پایان جنگ، بیانیه‌هایی منتشر شد که خواسته یا ناخواسته بازی در زمین چندصدایی در داخل کشور بود و گزکی دست دشمن می‌داد که به بهانه آن رویایشان را پیش ببرند. یکی از آن‌ها از لزوم تغییر قانون اساسی و برگزاری رفراندوم می‌گفت و دیگری خواهان پذیرش 2دولتی و برقراری روابط با آمریکا بود. این اولین‌بار نیست که اصلاح‌طلبان دچار خطایی راهبردی می‌شوند و مرز‌هایشان با دشمن را گم می‌کنند. به همین منظور بود که حمیدرضا جلایی‌پور در یادداشتی از ضرورت خط‌کشی صریح اصلاح‌طلبان با وطن‌فروشان و سربازان جنگ روانی اسرائیل گفت و نوشت: «وقتی مهدی نصیری وطن‌فروش از ضرورت ائتلاف تاج‌زاده تا شاهزاده صحبت می‌کند این سخن در ادامه همان مزدوری برای اسرائیل متجاوز عمل می‌کند.» به همین خاطر است که این روز‌ها ضرورت هوشمندی جناح اصلاح‌طلب در مواجهه با پروژه‌های دشمن صهیونی بیش از گذشته احساس می‌شود. بنا بر تجربه، طیف رادیکال اصلاح‌طلبان همیشه در میانه تندباد حوادث مسیر خطا را انتخاب و خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی کردند، حتی در میانه سال‌های 88 یکی از اصلاح‌طلبان شعار از «گوگوش تا سروش را مطرح کرد»که نشان از نگاه‌های فانتزی و خطای اصلاح‌طلبان به سیاست و آزادی‌های اجتماعی داشت، حالا اما بیش از گذشته ضروری است که اصلاح‌طلبان بازبینی جدی در مطرح کردن انتقاد داشته باشند تا به جای انتقاد درون سیستمی، تکمیل‌کننده پروژه دشمن نباشند. 

در بازی اتاق‌فکر‌های آمریکایی نیفتید
نومحافظه‌کاران آمریکایی کار ویژه مشخصی برای تحقق دموکراسی و حفظ سلطه مطلوب در منطقه دارند. هدایت روشنفکرانی که مانند آن‌ها فکر می‌کنند و می‌توانند بدون درد و خونریزی‌ گذار مورد نظر آن‌ها را در کشور‌های منطقه رقم بزنند، یکی از پروژه‌های آن‌ها در منطقه است. صهیونیست‌ها با هدایت آمریکایی‌ها و در زمان شروع تجاوز به ایران، ترکیبی از این پروژه‌ها را دنبال می‌کردند که با همراه کردن صدایی مخالف از داخل کشور و با همراهی براندازان خارج از کشور، براندازی را محقق کنند. برخلاف برنامه‌ریزی‌ها این پروژه موفق نشد و همه طیف‌ها و سلایق سیاسی، تجاوز به خاک ایران را محکوم کردند و با دشمنان صهیونی مرزگذاری کردند. اما این به آن معنی نبود که برنامه‌ریزی آن‌ها برای رقم زدن این برنامه متوقف شده است. در روز‌های بعد از پایان جنگ، علاوه برآنکه سرباز‌های فارسی‌زبان اینترنشنال، وظیفه خطیر سفید‌شویی جنایات رژیم را به عهده گرفتند، برخی چهره‌ها مثل مهدی ‌نصیری که پیش از این با ادعا‌های شاذی مثل ائتلاف تاج‌زاده تا شاهزاده وابستگی و خود فروختگی‌اش را اثبات کرده بود و حالا به دنبال استدلال‌تراشی برای مشروعیت دادن به تجاوز دشمن صهیونی است، عملاً به سرباز رسانه‌ای صهیونیست‌ها تبدیل شدند. علاوه بر معدود چهره‌های ایرانی خارج‌نشین دشمنان ذره‌بین به دست گرفته بودند تا کوچک‌ترین اظهارنظر و انتقادی را به تقابل با نظام حکمرانی نسبت دهند. حالا در این میان انتشار بیانیه‌هایی که از برگزاری رفراندوم و تغییر قانون اساسی می‌گفت و بیانیه جبهه اصلاحات که به طور ضمنی از راهکار دو دولتی در فلسطین اشغالی گفته، می‌تواند پاس گل خوبی به دشمنان ایران برای برجسته‌کردن صدای مخالف و دو‌گانه‌سازی در کشور بدهد. این فرض خارج از دو احتمال نیست، برخی از این بیانیه‌ها تعمداً با علم به آنکه واکنش آن‌ها چه اثری در فضای داخلی کشور و چه واکنشی از جانب دشمنان ایران خواهد داشت، مطرح شده و احتمال دوم هم آن است که برخی از این بیانیه‌ها ناآگاهانه و صرفاً در راستای مطرح کردن نقد درون‌سیستمی مطرح شده است. 

همیشه در مرز‌گذاری خطا داشتید
اگر فرض را بر این بگذاریم که آنچه در برخی از این بیانیه‌ها مطرح شده بدون غرض‌ورزی و نیت سوء بوده باید به این گزاره مهم توجه داشت که نقد در روز‌های بعد از توقف جنگ و با هدف بهبود شرایط داخل کشور الزاماتی دارد، مطرح کردن باید و نباید‌هایی که حتی در روز‌های عادی نیز با واکنش رسانه‌ها همراه می‌شود، بی‌دقتی آشکار و نادیده گرفتن شرایط است. هشداری که حمیدرضا جلایی‌پور خطاب به اصلاح‌طلبان مطرح کرد و گفت: «شایسته است تا عبور سرافراز ایران از پیچ جنگ فعلی، مرز‌بندی با وابستگان و سربازان سیاسی و رسانه‌ای اسرائیل تجاوزگر به ایران بی‌مجامله و بسیار شفاف‌تر از قبل صورت گیرد.» واقعیتی را برجسته می‌کند که سال‌ها اصلاح‌طلبان با آن درگیرند. برخی اصلاح‌طلبان که در طیف رادیکال این گرایش سیاسی قرار می‌گیرند، همواره و در برهه‌های حساس از سیاست ایران، نتوانستند مرز‌گذاری دقیقی با دشمنان داشته باشند و جای درست برای ایستادن و مطالبه کردن را پیدا کنند تا علاوه برآنکه انتقادهایشان را مطرح می‌کنند در بازی دشمنان ایران نیفتند. نقطه اوج این خطا در جریان اتفاقات سال 88 رخ داد و پس از آن در جریان ناآرامی‌های 1401 و زمانی که پروژه تجزیه ایران با تمام قوا دنبال می‌شد، طیفی از اصلاح‌طلبان عملاً از عبور از راهبرد صندوق به جای خیابان گفتند، این موضوع آنقدر رادیکال و بدون دیدن واقعیت صحنه رخ داد که تئوریسین‌های اصلاحات مثل بهزاد نبوی صراحتاً اعلام کردند که نمی‌خواهند دینامیت زیر پایه‌های نظام سیاسی بگذارند و خاتمی، رئیس دولت اصلاحات نیز گفت براندازی نه ممکن است، نه مطلوب. این اتفاق مجدد و بعد از توقف جنگ رخ داد، اگرچه در زمان تجاوز دشمن همراهی و یکصدایی خوبی در همه سطوح مخصوصاً سیاسی، اتفاق افتاد، اما بعد از توقف جنگ، بیانیه‌ای که منسوب به میرحسین موسوی بود و بیانیه پرحاشیه جبهه اصلاحات نشان می‌داد طیف رادیکال اصلاحات هنوز نتوانستند با برآورد دقیق از شرایط، مواضعی بگیرند که به نفع دشمنان ایران، تمام نشود. 

اصلاحات را از اصلاحات شروع کنید
شاید تذکری را که از درون جناح اصلاح‌طلبی خطاب به اصلاح‌طلبان مطرح شده بتوان به تمام ادوار گذشته و حیات سیاسی این طیف از اصلاح‌طلبان تعمیم داد. ضرورت مرز‌بندی با وطن‌فروشان و سربازان رسانه‌ای اسرائیل، امری است که اصلاح‌طلبان همیشه می‌بایست به آن توجه کنند، اما حالا و در شرایطی که عملاً پروژه‌هایی برای همراه کردن برخی از این طیف رادیکال با وطن‌فروشان خارج از کشور وجود دارد، ضرورت تعریف مرز‌ها و خط‌کشی‌هایی که عناد با وابستگان به متجاوز را روشن می‌کند، بیش از گذشته احساس می‌شود. ضرورت اولی که بهتر است جبهه اصلاحات و تقریباً تمام شناسنامه‌داران گرایش اصلاح‌طلبی آن را در نظر بگیرند، لزوم بازتعریف نگاه و ایده‌های مشخص در مورد اعمال اصلاحات در نظام حکمرانی است: 1. پیش از آنکه طیفی از اصلاح‌طلبان بلندگو برای گفتن نقاط ضعف و آنچه باید بشود یا نشود بلند کنند و از بیرون گود دستور بدهند، باید ابتدا تعریف دقیق و چهارچوب‌مندی داشته باشند که ایده آن‌ها برای تغییرات چهارچوب‌دار در داخل کشور چیست؟ ارائه راه‌حل‌های کلی و تکراری مثل مذاکره با آمریکا، آزادی‌های اجتماعی طبعاً نمی‌توانند این را القا کنند که اصلاحات صاحب ایده و فکری مشخص است. 2. نکته دیگر آنکه ضروری است اصلاحات پیش از نسخه‌پیچی برای مشکلات کشور، اصلاحات را از درون خود شروع کند و چالش‌ها و بحران‌های جدی درون جبهه‌ای را حل‌وفصل کنند. 3. در ارائه تعریفی دقیق و روشن خط قرمز‌ها و مرز‌های خودشان با دشمنان ایران را مشخص کنند. این نقاط ضعف تنها اختصاص به دوران پس از جنگ ندارد و مشکلات چندین ساله طیف رادیکال اصلاح‌طلب است که حتی باعث بروز شکاف درون جبهه اصلاح‌طلبی شده است. 

حافظ منافع ملی باشید
تأکید حمیدرضا جلایی‌پور به اینکه «نباید وطن‌فروشی آشکار و بی‌شرمانه و خیانت به ایران عادی‌سازی و توجیه شود» و در ادامه لزوم مرزگذاری با این متجاوزان را مورد تأکید قرار می‌دهد، نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان می‌بایست انتقادها و موضع‌گیری‌هایشان را فراتر از دعوا‌های جناحی و سیاسی ببینند و با در نظر گرفتن منافع ملی اظهارنظر کنند؛ چراکه مرزگذاری با آن‌ها موجب می‌شود عملاً مجالی برای اجرای طرح‌های تجزیه‌طلبان و اتاق فکر‌های آمریکایی فراهم نشود و آن‌ها با خیال آنکه می‌توانند با هدایت بخشی از روشنفکران صدایی مخالف را در داخل کشور، بلند کنند به اهدافشان برسند. البته ضرورت مرز‌گذاری برخی اصلاح‌طلبان با دشمنان ایران، موضوعی است که رهبر انقلاب در میانه اتفاقات سال 88 بار‌ها به آن تأکید کردند اما به نظر می‌رسد هنوز کمیت برخی سیاستمداران قدیم در این فقره لنگ می‌زند. بی‌توجهی آگاهانه یا ناآگاهانه به این تذکرات نیز نهایتاً موجب می‌شود آن‌ها به جای آنکه بر مبنای منافع و مصالح ملی حرکت کنند، بر مبنای خواست اتاق‌فکر‌های آمریکایی پیش بروند و به‌مثابه روشنفکرانی ظاهر شوند که قرار است حافظان هژمونی آمریکا در منطقه باشند. 
 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله