نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

بیم تحریم، امید توافق؛ واکاوی دو هفته سرنوشت‌ساز

منبع
شرق
بروزرسانی
بیم تحریم، امید توافق؛ واکاوی دو هفته سرنوشت‌ساز

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

در راستای واکاوی عمیق‌تر روندهای پیش‌رو در دو هفته منتهی به بازگشت احتمالی تحریم‌های شورای امنیت، گفت‌وگویی با حسین علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه، انجام داده‌ایم تا از دریچه نگاه او به ارزیابی فرصت‌ها و گزینه‌های پیش‌روی تهران و غرب بپردازیم. در ادامه مصاحبه، همچنین سناریوهای مرتبط با احتمال تجاوز مجدد اسرائیل با این تحلیلگر ارشد حوزه نظامی هم به بوته بحث و بررسی رفته است که حاصل این گفت‌وگوی تفصیلی را در ادامه خواهید خواند.

‌با توجه به مجموعه معادلات سیاسی و دیپلماتیک طی دو هفته مانده به بازگشت قطع‌نامه‌های شورای امنیت طبق زمان‌بندی و ضرب‌الاجل تروئیکا، ما با یک بازه زمانی به‌شدت حساس مواجهیم. اما هفته گذشته از یک سو شاهد توافق تهران و آژانس به میزبانی قاهره بودیم و در سوی دیگر بیانیه چهارجانبه ترویکا و آمریکا در جریان نشست فصلی شورای حکام صادر شد که تلاقی بیم و امید را شکل داده است. حال حضرت‌عالی در این تلاقی بیم و امید دیپلماتیک چه برآوردی دارید؟ آیا در این دو هفته امید نگاه خوش‌بینانه‌ای داشته باشیم و در بهترین سناریو شاهد تمدید شش‌ماهه مکانیسم ماشه خواهیم بود یا نهایتا قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت باز‌خواهند گشت؟

مهم‌ترین هدف آمریکا و اروپا از به‌کارگیری سازوکار ماشه آن است که با توسل به بهانه‌های مختلف، دوباره تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را فعال کنند. البته با توافق انجام‌شده در قاهره امیدواری به تمدید شش‌ماهه افزایش یافته است که در‌واقع یک راه‌حل اساسی نیست. باید توجه داشت که کشورهای 1+5 از طریق توافق برجام می‌خواستند توانایی‌های هسته‌ای ایران را محدود کنند و اجازه توسعه ظرفیت هسته‌ای صلح‌‌آمیز به ایران را ندهند. اما خروج ترامپ از برجام و بی‌عملی اروپا در قبال آمریکا موجب شد تا قدرت علمی و صنعتی هسته‌ای صلح‌آمیز در ایران افزایش یابد.

در‌‌حال‌حاضر هدف سه کشور اروپایی از مذاکرات در‌واقع آن است که نگذارند تا مهلت قانونی برجام به صورت طبیعی تمام شود و در نتیجه تحریم‌های تعلیق‌شده شورای امنیت سازمان برای همیشه منتفی شوند و ایران تبدیل به یک کشور عادی در نظام بین‌الملل شود. آمریکا و سه کشور اروپایی حسن‌نیت ندارند و به دنبال آن هستند تا با تعلیق شش‌ماهه، همچنان شمشیر تحریم‌های سازمان ملل را بالای سر ایران نگه دارند تا بتوانند به هدف مهم خود به منظور تضعیف ایران دست یابند.

‌تاکنون روایت‌های مختلفی از توافق قاهره بین تهران و آژانس مطرح شده است، اما با توجه به فضای امنیتی بعد از تجاوز ۱۲‌روزه اسرائیل، همکاری‌ها با آژانس چگونه باید تعریف شود؟ آیا در شرایط کنونی باید اجازه دسترسی به اماکن مورد حمله را داد؟ چگونه تضمین امنیتی برای افشانشدن اطلاعات مربوط به اماکن هسته‌ای گرفته خواهد شد؟ آیا اصلا چنین تضمینی وجود دارد؟

ایران به منظور جلوگیری از بازگشت تحریم‌های سازمان ملل مجبور به پذیرش میانجیگری مصر و انجام توافق قاهره شده است. این در حالی است که مدیر ‌کل آژانس بدترین رفتار را با ایران داشته و با ارائه گزارش منفی خود، زمینه را برای حمله ناگهانی اسرائیل به ایران فراهم کرد. البته سابقه فعالیت‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ارتباط با ایران نشان داده که این سازمان همواره تلاش کرده است تا خلأهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و اروپا را از برنامه هسته‌ای ایران پر کند.

بنابراین فرض ایران باید بر این باشد که اصولا افراد اعزامی آژانس به ایران برای تکمیل اطلاعات خود از توانمندی‌های هسته‌ای ایران در راستای ارائه گزارش وضعیت به آمریکا و اسرائیل فعالیت می‌کنند. آنها به دنبال آن هستند تا به طور رسمی و آزادانه اطلاعات مورد نیاز قدرت‌های هسته‌ای جهان را جمع‌آوری کرده و برآوردی از نتایج حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران را در اختیار آنها بگذارند، تا آنها به نقاط قوت و ضعف خود به صورت عینی‌تر پی ببرند، بنابراین هیچ‌گونه تضمین امنیتی برای افشانشدن اطلاعات مربوط به اماکن هسته‌ای ایران وجود ندارد.

‌اگر در یک سناریوی بدبینانه نهایتا بازگشت قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت رخ دهد، آیا معادلات دیپلماتیک پس از آن به معنای زمینه‌سازی در راستای جنگ دوباره اسرائیل به ایران خواهد بود؟

رفتار تهاجمی اسرائیل نشان داده است که هرگاه نتانیاهو در خود توانایی نظامی در راستای انجام یک عملیات را ببیند، در حمله درنگ نمی‌کند و منتظر گزارش آژانس نمی‌ماند. البته آمریکا به دنبال آن است تا از ظرفیت سه کشور اروپایی برای بازگشت قطع‌نامه‌های سازمان ملل علیه ایران استفاده کند. این سه کشور اروپایی هم به دنبال آن هستند تا از ظرفیت‌های برجام حداکثر استفاده را علیه ایران ببرند. آنها که خود عملا به برجام عمل نکردند، ایران را متهم به نقض مفاد برجام می‌کنند تا بتوانند شرایط تحریم‌ها علیه ایران را حفظ کنند و حتی آنها را شدت ببخشند. اسرائیل و آمریکا هم تا‌کنون نشان داده‌اند که برای آغاز جنگ، حتی معطل ایجاد زمینه و پیداکردن بهانه هم نمی‌مانند. آنها هر‌گاه احساس کنند که با جنگ می‌توانند به اهداف خود برسند، از شروع آن ابایی ندارند. البته طبیعی است که بازگشت تحریم‌های سازمان ملل زمینه مناسبی را برای آمریکا و اسرائیل در راستای تشویق به جنگ دوباره ایجاد خواهد کرد. براساس این است که ایران با استقبال از مذاکرات و روی‌آوردن به دیپلماسی، به دنبال ناکام‌گذاشتن جنگ‌طلبان برای یافتن بهانه در راستای تجاوز جدید است.

‌پس باید پرسید که آیا سمت‌و‌سوی تحولات، جنگ دوباره را اجتناب‌ناپذیر می‌کند یا حضرت‌عالی مانند طیفی از ناظران معتقدید که دیگر جنگ دوباره رخ نخواهد داد؟

الان آمریکا و اسرائیل هیچ بهانه‌ای برای آغاز جنگ دوباره ندارند. بسیاری از ناظران هم امیدوارند اسرائیل و آمریکا از جنگ ۱۲‌روزه عبرت گرفته باشند و جنگ جدیدی با ایران را شروع نکنند. مشخص است که آنها به هدف فروپاشی ساختار حکومت در ایران در جریان جنگ تحمیلی خود نرسیدند، زیرا مردم ایران به‌صورت یکپارچه علیه متجاوزان ایستادند و به‌خوبی مقاومت کردند و نفرت خود علیه جنگ اسرائیل و آمریکا را با شیوه‌های مختلف نشان دادند. الان میزان نفرت ایرانیان از اسرائیل و آمریکا بسیار بیشتر از قبل از جنگ شده است. اگر آمریکا و اسرائیل به واکنش جدی نظامی ایران در برابر جنگ دوباره آنان، اطمینان داشته باشند که حتما این‌گونه است، بعید است که دوباره دست به یک تجاوز جدید بزنند، زیرا آنان معتقدند با تحمیل جنگ ۱۲‌روزه، فعالیت‌های هسته‌ای در ایران متوقف شده است، بنابراین دلیلی برای شروع جنگ مجدد وجود ندارد، زیرا در‌حال‌حاضر هیچ‌گونه غنی‌سازی در ایران انجام نمی‌شود. البته تجربه نشان داده است که اگر آمریکا و اسرائیل به شکاف اجتماعی در داخل ایران امیدوار شوند، ممکن است دوباره دست به شروع جنگ بزنند، ولی ارزیابی همه تحلیلگران آن است که مردم ایران در برابر تجاوز بیگانه، از کشور خود با تمام قوا دفاع می‌کنند و اجازه دخالت به آمریکا و اسرائیل برای تعیین سرنوشت ایرانیان را نمی‌دهند.

‌‌آیا از نظر شما در این دو هفته ابتکار عملی می‌تواند این گسل هسته‌ای بین دو طرف تهران و غرب را کاهش دهد و به یک راه‌حل مرضی‌الطرفین دست پیدا کند؟

سفر احتمالی رئیس‌جمهور محترم به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل، فرصت بسیار مناسبی برای گفت‌وگوهای مستقیم با آمریکاست. اگر ترامپ بخواهد تنش با ایران را کاهش دهد باید از این فرصت محدود‌ استفاده کند و دست از خصومت با ایرانیان بردارد و مسیر گفت‌وگو با ایران را در پیش بگیرد.

از سوی دیگر سه کشور اروپایی سه خواسته از ایران داشته‌اند که ایران به آنها تا حد زیادی پاسخ سازنده داده است. ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای از‌سر‌گیری حضور بازرسان در ایران، توافق کرده است. همچنین ایران برای شروع مذاکرات با آمریکا نیز اعلام آمادگی کرده است، گرچه آمریکا از آن استقبالی نکرده است. در هر صورت به نظر می‌رسد که متأسفانه سه کشور اروپایی حداکثر به دنبال تعویق شش‌ماهه اسنپ‌بک هستند که طبیعتا دردی را دوا نخواهد کرد. راه‌حل اساسی آن است که همه طرف‌ها به‌ویژه آمریکا به برجام بازگردند و تحریم‌ها علیه ایران به‌طور کامل برداشته شود تا راه برای تعامل ایران و غرب باز شود.

‌اشاره داشتید که اسرائیل معطل معادلات دیپلماتیک و بازگشت قطع‌نامه‌های شورای امنیت برای کلید‌زدن حمله مجدد به ایران نمی‌ماند. حال باید پرسید که با توجه به تجاوز اخیر اسرائیل به دوحه و عملیات‌های مشابهی که در یمن، لبنان و سوریه شکل گرفت، این گزاره به ذهن متبادر می‌شود که اسرائیل برای تداوم و تکرار تجاوزات دیگر هیچ خطوط قرمزی را برای خود متصور نیست. اکنون معادلات امنیتی منطقه وارد چه دوره‌ای شده است؟

با حمله اسرائیل به قطر، توجه دنیا به شرارت‌های رژیم صهیونیستی حتی علیه کشورهای دوست خود‌ بیشتر جلب‌ و مشخص شد که هیچ کشوری از جنگ‌های خونین اسرائیل در امان نیست. باید توجه داشت که اصولا تشکیل اسرائیل در خاورمیانه برای توسعه نا‌امنی و بی‌ثباتی بوده است. اسرائیل در طول حیات ننگین خود تا کنون به کشورهای فلسطین، مصر، اردن، سوریه، لبنان، عراق، یمن، ایران، قطر و نیز به فلسطینیان در سایر کشورهای دنیا به طور مرتب حمله کرده است. حمله اسرائیل به قطر نشان داد که اسرائیل حتی از حمله به کشورهای هم‌پیمان با آمریکا هم ابایی ندارد و ضمانت‌های امنیتی آمریکا، موجب خودداری اسرائیل از حمله به آن کشورها نمی‌شود. از سوی دیگر بمباران قطر توسط اسرائیل نشان داد که تهدید و دشمن اصلی و اول کشورهای عربی، همچنان رژیم صهیونیستی است و برای مقابله با آن باید چاره‌اندیشی کنند. متأسفانه بیشتر سامانه‌های پدافند هوایی کشورهای عربی منطقه در کنترل آمریکاست و فضای آن کشورها برای عبور جنگنده‌های اسرائیلی امن است. طبیعی است که پس از حمله اسرائیل به قطر، این کشورها به فکر چاره‌اندیشی برای کنترل آسمان خود بیفتند تا اسرائیل با خیال راحت نتواند هواپیماهای نظامی خود در آسمان آنها به پرواز درآورد. بنابراین می‌توان گفت که پیمان ابراهیم اجرانشده، منقضی شده است و بی‌ثباتی تمام منطقه را فرا‌گرفته و چشم‌انداز ختم جنگ در فلسطین با ابهام مواجه شده است.

‌به سه شرط اروپایی‌ها اشاره داشتید. با توجه به مجموعه‌ای از مواضع مقامات داخلی و همچنین غربی‌ها، به نظر می‌رسد‌ اکنون آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکایی‌ها شروط خود را محدود به هسته‌ای و غنی‌سازی صفر نمی‌کنند، بلکه بین خطوط گفته می‌شود که موضوع موشکی و منطقه‌ای هم جزء شروط اصلی هرگونه توافق برای جلوگیری از بازگشت تحریم‌هاست. ضمن اینکه ژان نوئل بارو از یک توافق جامع با ایران سخن گفته است. برای غرب واقعا دیگر برجام هسته‌ای معنا دارد؟

متأسفانه آمریکا و سه کشور اروپایی به دنبال تضعیف دائمی ایران از طریق ازبین‌بردن توانایی‌های علمی و صنعتی ایران در حوزه‌های هسته‌ای و موشکی و ظرفیت‌های منطقه‌ای هستند و برای تحقق امیال اسرائیل گام برمی‌دارند. منظور آنها از توافق جامع با ایران در واقع خلع سلاح ایران به منظور باز‌گذاشتن دست اسرائیل برای سلطه بر منطقه است. آنها حسن نیت ندارند و تا‌کنون توافق‌های قبلی خود را نیز زیر پا گذاشته‌اند. آنها در توافق برجام، غنی‌سازی ۳.۶۷ درصد در ایران را پذیرفته‌اند، ولی حالا زیر آن زده‌اند و به دنبال دیدگاه ترامپ رفته‌اند. آنها قرار بود تحریم‌ها علیه ایران را بردارند، ولی متأسفانه همچنان و هر روز بر تحریم‌های قبلی خود علیه ایران می‌افزایند. البته مشخص است که سه کشور اروپایی از خود اختیار چندانی ندارند، بلکه مجری خواسته‌های آمریکا علیه ایران هستند. بنابراین بهتر است ایران به‌جای مذاکره با آنان، با آمریکا به تفاهم برسد که تصمیم‌گیرنده اصلی در موضوع برجام‌ است و اختیار برداشتن تحریم‌ها را نیز دارد.

‌به معادلات بعد از احتمال بازگشت قطع‌نامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت بازگردیم. در این صورت فضا را چگونه می‌بینید؟ آیا اساسا دیگر می‌توان به دیپلماسی و مذاکرات امید داشت؟ چون دو گزاره متفاوت وجود دارد؛ برخی قائل به این هستند که غرب با این فشار حداکثری به دنبال تکرار سناریوی انزوای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک دوره اوباما و با هدف یک توافق جامع در قبال ایران است، اما برخی از یک سناریوی رادیکال می‌گویند که با فشار دیپلماتیک غرب و حمله دوباره اسرائیل به دنبال تحقق سناریوی تغییر رفتار یا تغییر رژیم هستند. شما معادلات را چگونه می‌بینید؟

طبیعی است که با بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، فشار بر مردم ایران، به‌ویژه اقشار ضعیف افزایش خواهد یافت و تنگناهای اقتصادی بیشتر و گرفتاری‌های معیشتی مردم بغرنج‌تر خواهد شد. هدف آمریکا و سه کشور اروپایی از مذاکره، تسلیم‌کردن ایران به پذیرش خواسته‌های ظالمانه‌شان است. آنها می‌خواهند حتی بدون دادن کوچک‌ترین امتیازی به ایران از جمله رفع تحریم‌ها، ایران را وادار به پذیرش مطامع‌شان کنند. آنها می‌دانند که ایران خواهان جنگ نیست و از صلح و ثبات در منطقه استقبال می‌کند و همواره هم از بروز جنگ اجتناب ورزیده است. بر همین اساس می‌خواهند با بالا نگه داشتن خطر جنگ، ایران را وادار به پذیرش خواسته‌های غیرقانونی خود کنند. بر همین اساس است که ایران اصولا مسیر آمریکا و سه کشور اروپایی را تلاش برای بهره‌گیری از دیپلماسی و مذاکره برای نیل به تفاهم نمی‌داند، بلکه آنها فقط می‌خواهند خواسته‌های خود را بر ایران تحمیل کنند و فقط مشکل خود را حل کنند و به واقعیات و مسائل ایران بی‌توجه‌اند.

به همین دلیل است که مذاکرات ایران با غرب همیشه شکننده بوده است، زیرا آمریکا و اروپا فقط تعهد یک‌طرفه می‌خواهند و در قبال آن برای خود تعهدی قائل نیستند. تفسیر آنها از تغییر رفتار ایران، عمل‌کردن ایران به امیال و خواسته‌های آنان و سکوت در برابر کشتار فلسطینیان توسط اسرائیل است. آنها می‌خواهند بدون اینکه منفعتی برای ایران حاصل شود و تحریم‌ها برطرف شوند، ایران به حرف‌های آنها گوش کند. از سوی دیگر، جنگ‌ ۱۲‌روزه نشان داد که تغییر رژیم در ایران آن‌هم با اقدامات ترامپ و نتانیاهو، آمال و آرزویی بیش نیست، زیرا هیچ‌گاه مردم ایران، خواسته‌های ترامپ جنایتکار و اسرائیل خون‌آشام و نسل‌کش را بر استقلال و آزادی خود ترجیح نمی‌دهند.

سؤال آخر، یکی از شروط اروپا برای بازنگرداندن تحریم‌های شورای امنیت ناظر به مذاکرات است و تهران هم از آمادگی برای گفت‌وگو با واشنگتن می‌گوید. اما به نظر می‌رسد که ترامپ به دنبال مذاکره بر سر روند موشکی و منطقه‌ای است. این را شدنی می‌دانید و آیا بعد از معادلات جنگ ۱۲روزه تهران باید به سمت مذاکره بر سر توان موشکی و نظامی برود؟

آمریکا معتقد است که با حمله به فردو و نطنز، تأسیسات هسته‌ای ایران را منهدم کرده است، بنابراین نیازی به مذاکره با ایران در حوزه غنی‌سازی ندارد. به همین دلیل می‌خواهد با مذاکره در باره سایر مسائل، توان موشکی ایران را محدود و حتی از ظرفیت ایران برای جلوگیری از واکنش نیروهای مقاومت علیه اسرائیل استفاده کند تا اسرائیل با خیال راحت به نسل‌کشی و کشتار فلسطینیان در نوار غزه ادامه دهد.

در هر صورت اگرچه ایران همواره از مذاکره و بهره‌گیری از روش‌های دیپلماتیک برای کاهش تنش‌ها و حل اختلافات استقبال کرده است، ولی تجربه نشان داده است‌ ترامپ اهل مذاکره واقعی و تعامل سازنده نیست، بلکه به دنبال تحمیل خواسته‌های خود بر ایران است. تجربه مذاکرات هسته‌ای نشان داد آمریکا فقط حرف مذاکره را می‌زند و به دنبال گفت‌وگو برای نیل به تفاهم نیست. آمریکا حتی در حین مذاکره با ایران نیز مبادرت به همراهی در جنگ اسرائیل با ایران و آغاز جنگ با ایران کرد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند بر روی محدودسازی مهم‌ترین دارایی خود که توان موشکی بازدارنده است، به‌سادگی مذاکره کند.

عبدالرحمن فتح اللهی
 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله