مردم! یادتان است؟

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
روزهای پایانی توافق برجام درحالی فرا میرسد که طرفین توافق علیرغم پایبندی کامل ایران، به جای پایبندی به آن به سوءاستفاده از قوانین موجود در برجام مشغول شدند. بعد از خروج آمریکا از برجام و عدم پایبندی اروپا به این توافق حالا اروپاییها از آخرین امتیاز توافق علیه ایران، استفاده کردند و به احتمال زیاد، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازخواهند گشت. در مورد اینکه برجام در زمان امضا توافقی خوب بود یا خیر قضاوتها و تحلیلهای متفاوتی وجود دارد، اما حالا و در این موقعیت تحلیل دقیقتر آن است که زیانهای این توافق بیش از انتفاعهایی بود که ایران به دست آورد. نکته عجیبتر اما این است که سیاستمداران وقت که در خط مقدم امضای این توافق و به نتیجه رسیدن آن بودند، در برخی موارد استدلالها و قضاوتهایی را در تریبون رسانه مطرح کردند که سندی بر نگاههای سادهسازانه آنها به این مذاکرات با 5+1 است، درحالیکه طرف مذاکرهکننده بهخوبی میدانست که چه امتیازاتی به ایران داده و متقابلاً چه اختیاراتی دارد، در موارد متعدد و بنا به گفته شخص وزیر خارجه وقت، برخی از متون این توافق و عبارت درجشده در آن را پس از امضای توافق ندیده بود. اذعان به این بیاطلاعی، این گمانه را تقویت میکند که بیان اظهارات سادهسازانه تنها اختصاص به بیان اظهارات رسانهای نداشت بلکه گویی همین نگاه در جریان مذاکرات و امضای توافق برجام، نقش داشته است. در ادامه مروری داشتیم به برخی از این اظهارات که در همان بازه زمانی نیز مورد انتقاد کارشناسان و تحلیلگران آشنا به روابط بینالملل نیز قرار گرفت.
With stroke of a pen
محمدجواد ظریف بعد از امضای توافق و در نشستی که با کارشناسان روابط بینالملل در شورای راهبردی وزارت خارجه داشت در پاسخ به این سؤال که آمریکا میتواند توافق برجام را نقض کند، گفت: «به قول آقای تام کاتن که بعداً رفیق ما شد و در توییتر پیام رد و بدل کردیم، آمریکا (With STROKE OF PEN) با یک امضا تحریمهای ایران را برمیگرداند. خوب برگرداند چه کسی در دنیا اجرا میکند؟ وقتی که تام کاتن این پیام را نوشت و من پاسخش را دادم، همه زیر توییتش پاسخ دادند که پولت را از هاروارد پس بگیر خوب حقوق یادت ندادند. دنیا قاعده و قانون دارد. به شما اطمینان میدهم که آمریکا نمیتواند این کار را انجام دهد.» این اظهارات ظریف که با گذشت زمان، خطا بودن آن مشخص شد این گزاره را اثبات کرد که برعکس تام کاتن این وزیر خارجه وقت است که شناخت دقیقی از مناسبات بینالمللی ندارد. علاوه برآنکه ترامپ با اتکا به اختیارات ویژه رئیسجمهور در آمریکا از برجام خارج شد، در همان مدت زمان نیز آمریکا اعمال تحریم علیه ایران را آغاز کرد و اجازه نداد که ایران از انتفاعات برجام بهره ببرد، تعهدی که رئیسجمهور وقت آمریکا برای حضور در برجام داده بود هم تنها تا زمانی اعتبار داشت که خودش رئیسجمهور بوده است. علاوه برآن این گزاره هم اثبات شد که قواعد و قوانین بینالمللی را نه آنچه در تعهدات درجشده که قدرتمندان تعیین میکنند.
همه تحریمها نه لغو شدند، نه تعلیق
بعد از امضای توافق برجام، حسن روحانی رئیسجمهور وقت در سخنرانی خطاب به مردم ایران اعلام کرد: «طبق این توافق در روز اجرای توافق، تمامی تحریمها حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعهای هم به صورتی که در قطعنامه بوده لغو خواهد شد. تمام تحریمهای مالی، بانکی، اقتصادی به طور کامل، لغو خواهد شد و نه تعلیق.»روحانی در حالی به لغو و نه تعلیق همه تحریمها اشاره کرد که در باور افکار عمومی این گمانه ایجاد شد که تمام تحریمهایی که آمریکا نیز علیه ایران اعمال کرده نیز لغو خواهد شد. درحالیکه آنچه در دستور کار این قطعنامه بود، لغو تحریمهای شورای امنیت علیه ایران بود و نکته مهمتر آنکه این تحریمها به طور کامل لغو نشدند، بلکه با طرح شروطی تعلیق شدند. این تأکیدات درحالیکه تیم وزارت خارجه به محتوای توافق آگاه بودند این شائبه را تقویت میکند که بیش از آنکه اصل تأمین منافع ملی و صداقت با مردم برای رئیسجمهور وقت اولویت داشته باشد، مواجهه سیاستزده با این توافق و دستاوردسازی برای ساکت کردن مخالفان اهمیت بیشتری دارد.
توافق با یک تلفن!
اعتقاد به این موضوع که دیدار و گفتوگو با رئیسجمهور آمریکا میتواند مشکلات و چالشهای ایران را حل کند، اتفاق جدیدی نیست. حسن روحانی در 15 مرداد 98 مدعی شد: «اگر در نیویورک، وزیر خارجه ما با وزیر خارجه آمریکا از نزدیک گفتوگو نمیکرد و اگر من به تلفن اوباما جواب نداده بودم، شاید این کار با کندی و سختی انجام میشد. اما این کارها کمی دستیابی به توافق را ساده کرد.» این ادعا در حالی مطرح میشد که مذاکراتی که منتهی به امضای برجام شد، پیش از روی کار آمدن دولت حسن روحانی آغاز شده بود. دولت وقت آمریکا به این نتیجه رسیده بود که تهاجم نظامی راهحل مواجهه با برنامه هستهای ایران نیست و تنها گزینه مذاکره راهگشاست. کلید خوردن این مذاکرات نیز بعد از ارسال نامه اوباما به رهبرانقلاب آغاز شد. با این تفاسیر تصور آنکه امضای چنین توافقی تنها با یک دیدار و گفتوگوی تلفنی محقق شده است، نوعی سادهانگاری افراطی است.
در هیچ کجای برجام تعلیق نیامده است؟
صحبتهای محمدجواد ظریف در صحن علنی مجلس در تیر 94 یکی از ماندگارترین سخنرانیها بود که با گذشت نزدیک به 10 سال برخی اظهارات مطرحشده در این جلسه، هنوز حائز توجه است. ظریف در جلسه صحن علنی، مدعی شد: «در هیچ جای برجام تعلیق نیامده است. هرکس تعلیق ترجمه کرده اشتباه ترجمه کرده است. تحریمها دیروز لغو شد و تمام شد. تاریخ اجرای لغو زمانی است که آژانس گزارش دهد ما این اقدامات کمّی را انجام دادیم. تعلیقی در برجام وجود ندارد.» اما بعد از اثبات آنکه اساس تحریمهای سازمان ملل بر تعلیق بوده نه رفع، خود ظریف بهتازگی جزئیات درج چنین موضوعی در توافق را شرح داد و گفت که فردی به نام فرانچسکو به یکی از همکاران من گفته بود که این واژه در متن باشد و ایشان هم بدون اطلاع دادن به من و آقای عراقچی آن را پذیرفته بود. این حجم از بیدقتی در مورد توافقی که پیوندی با منافع و امنیت ملی ایران دارد، نشان میدهد، آسیبی که متوجه تیم سیاستخارجی بوده وجهی دیگر از سادهانگاری افراطی بوده است.
ارسال پالس ضعف در آستانهٔ مذاکرات
سیاستمداران زبده در مذاکره یک جمله معروف دارند و آن هم این است که توافق نکردن بهتر از امضای یک توافق بد است. این جمله بارها در جریان مذاکرات از زبان وزیر خارجه وقت آمریکا و مقامات آمریکایی و اروپایی مطرح شد. اما نکته عجیب آن است که در جریان این مذاکرات در شهریور 93 جواد ظریف در مصاحبه با رادیو انپیآر آمریکا چیز دیگری مطرح کرد و گفت: «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است.» نتیجه ضمنی طرح چنین اظهاراتی در رسانه آمریکایی مشخص بود. ایران حاضر به توافق است حتی اگر این توافق برای او بد باشد. این صحبتها این پیام را به طرف مذاکرهکننده منتقل کرد که باید از موضع قدرت با ایران مذاکره کنند و میتوانند در این میز از ایران امتیاز بگیرند چون ایران فقط یک توافق میخواهد.
دعوا را به کجا بردید؟
بعد از امضای برجام و درحالیکه رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا در صحبتهای انتخاباتی صراحتاً تهدید میکرد که برجام را پاره خواهد کرد. رهبرانقلاب در پاسخ به این اظهارات، گفتند اگر آنها برجام را پاره کنند ما آن را آتش میزنیم. پاسخ رهبرانقلاب به لفاظی رئیسجمهور آمریکا در اظهارات حسن روحانی، متفاوتتر بود، او به جای آنکه به صحبتهای ترامپ پاسخ دهد و برمبنای منافع و امنیت ملی رفتار کند، اینطور واکنش نشان داد: «بعضیها فکر میکنند، یک منقلی وجود دارد، قطعنامه را در منقل میاندازیم و آتش میگیرد. قطعنامه باید توسط همان نهاد و ارگانی که تصویب شده به دست خود آن نهاد، لغو شود.» بردن این موضوع مهم به سمت یک دعوای سیاسی و داخلی نهتنها پالس مثبتی به خارج از کشور وارد نمیکرد بلکه این گزاره را اثبات میکرد که برخلاف ادعاهای این طیف، نزاعهای سیاسی بیش از منافع ملی برای آنها اهمیت دارد.
کلاه گشادی که سرتان نرفت
با وجود اینکه نگرانیها و ابهامات زیادی برای کارشناسان و افکار عمومی در مورد برجام وجود داشت، رئیسجمهور وقت به تمسخر اظهارات منتقدان اکتفا میکرد. روحانی در جریان بالا گرفتن تهدیدات ترامپ مدعی شد: «بعضیها میگفتند نباید اصلاً با اینها [ایالات متحده آمریکا] حرف بزنیم. نباید به آنها نزدیک شویم. میگفتند همین که نشستیم، آنها یک کلاه گشاد دارند که سرما میگذارند. هر چه ما میگفتیم عمامه داریم، کلاه سر ما نمیرود ولی میگفتند یک کلاه خیلی گشاد دارند فوق عمامه.» این ادبیات تمسخرآمیز به جای توجیه و تبیین برای افکار عمومی، یک نتیجه روشن داشت و آن هم اینکه برای رئیسجمهور وقت توجیه افکار عمومی و رفع نگرانیهای آنها کمترین اهمیتی ندارد.
آجری که برداشته شد؛ اما ساختمان برجام نریخت
در آستانه بالا گرفتن تهدیدات ترامپ برای خروج از برجام، روحانی در بخشی از صحبتهایش در شهریور 96 گفت: «این توافق چیزی نیست که کسی به آن دست بزند. این ساختمانی است که اگر یک آجرش کشیده شود، تمام ساختمان فرو خواهد ریخت؛ بنابراین این موضوع را مقامات آمریکایی، باید از گوش و ذهن خودشان برای همیشه پاک کنند. برجام یا میماند، با همه ویژگیهایی که دارد یا از بین میرود.» اما در واقعیت آنچه بعد از خروج آمریکا از برجام از جانب دولت مطرح شد، این نگاه را منتقل نکرد که ساختمان برجام فروریخته بلکه روحانی اعلام کرد ایران به توافق برجام متعهد باقی خواهد ماند و نکته عجیبتر آنکه قانون اقدام راهبردی مجلس را مانعی برای به نتیجهرسیدن توافقی تازه با آمریکا میدانست.