بازی جدید نتانیاهو برای فرار از انزوا

مشرق/متن پیش رو در مشرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با توقف روند گسترش توافقات عادی سازی در غرب آسیا، کارشناسان و تحلیلگران صهیونیست به لزوم توجه به کشورهای اروپای شرقی و منطقه قفقاز اشاره میکنند.
در سه سال گذشته و همزمان با بازگشت نتانیاهو به قدرت و آغاز درگیریهای داخلی در فلسطین اشغالی و همچنین جنگ غزه و شکستهای پی در پی ارتش این رژیم در صحنه نبرد، اسرائیل در صحنه بینالمللی، نه تتها به هیج دستاورد ملموسی دست نیافته، بلکه در یک مسیر انزوای بینالمللی نیز قرار گرفته است، مسئلهای که نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم به آن صراحتا اشاره کرده است. در این میان سران و کارشناسان صهیونیست، یکی از اصلیترین راههای برون رفت از چنین وضعی را، افزایش دایره عادیسازیهای این رژیم با کشورهای مسلمان میدانند.
وقتی صحبت از عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی میشود، کشورهای خلیج فارس یا حوزه شامات بلافاصله به ذهن خطور میکند. توافقنامههای ابراهیم که اخیرا پنجمین سالگرد امضای آنها بود، از کشورهای عربی و به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس آغاز شد و به نوعی شکل و ظاهر عربی به آن داد.
تحولات اخیر در منطقه منجر به این مسئله شده است که روند تقویت این توافقات در غرب آسیا و یا کشورهای شرقی کند و یا متوقف شود و سران این رژیم نسبت به گسترش توافقات در غرب و یا کشورهای مسلمان شرق آسیا، ابراز ناامیدی کنند.
اما صحنه موازی دیگری نیز در اروپای شرقی و قفقاز، دور از توجهات، در حال شکلگیری است. در فضای جغرافیایی که تاریخ عثمانی، نفوذ اروپایی و میراث اتحاد جماهیر شوروی را در هم میآمیزد، کشورهای با اکثریت مسلمان مانند آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان، آلبانی، تاجیکستان و کوزوو را میبینیم که از قبل روابط خود را با اسرائیل به درجات مختلف حفظ کردهاند.
برخی از کشورها، مانند کوزوو، سفارتخانههایی را در قدس اشغالی افتتاح کردهاند، در حالی که برخی دیگر روابط استراتژیکی در زمینههای انرژی، امنیت و اطلاعات ایجاد کردهاند. اما آنچه این کشورها را نسبت به کشورهای عربی در عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی متمایز میکند، این است که دولتهای آنها با مشارکت جامعه مدنی، بهرهگیری از تاریخ مشترک (مانند کمک به یهودیان در آلبانی/بوسنی در طول جنگ جهانی دوم) و از طریق ابتکارات و کمپینهای گردشگری و تجاری برای بهبود افکار عمومی، به سمت عادیسازی مردمی و سفید شویی از چهره صهیونیستها در جامعه خود حرکت کردند.
فواد شهبازوف، کارشناس مسائل امنیتی منطقهای در قفقاز جنوبی گفت: «توافقنامههای ابراهیمی، که شناسایی فوری دیپلماتیک را به همراه دارد، چارچوبهای رسمی برای همکاری و مشارکت اقتصادی را فراهم میکنند و در دستیابی به نتایج ملموس مانند توافقنامههای تجاری، هماهنگی امنیتی و سفرهای رسمی دولتی مؤثر هستند.»
شهبازوف چنین توافقنامهای را به دلیل «ضعف» آن، به ویژه از نظر تأثیر محدود آن در سطح مردمی، مورد انتقاد قرار میدهد و میافزاید: «بنابراین، افکار عمومی در بسیاری از جوامع با اکثریت مسلمان، حتی اگر اسرائیل به طور رسمی به رسمیت شناخته شود، به دلیل عدم پیشرفت در مسئله فلسطین، همچنان در مورد عادیسازی تردید دارند.»
از این رو، در نگاه صهیونیستها میتوان نتیجه گرفت که توافقنامههای دولتی قادر به افتتاح سفارتخانهها و امضای قراردادهای تجاری هستند، اما به خودی خود برای ایجاد صلح بلندمدت کافی نیستند. تجربه تاریخی در این زمینه، به ویژه در کشورهای عربی که توافقنامههای اولیه صلح با اسرائیل امضا کردند، مانند مصر و اردن، واضح است.
به همین دلیل، موضوع عادیسازی روابط در سطح جامعه در کشورهای قفقاز و بالکان برای رژیم صهیونیستی اهمیت مضاعفی پیدا میکند. آذربایجان نزدیکترین متحد مسلمان رژیم صهیونیستی است و از اولین کشورهایی بود که پس از اعلام استقلال باکو از اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، رسماً باکو را به رسمیت شناخت.
آذربایجان تا ۵۵٪ از نیازهای نفتی اسرائیل را تأمین میکند و در عوض سیستمهای تسلیحاتی پیشرفتهای به ارزش میلیاردها دلار دریافت میکند. سلاحهای اسرائیلی ۶۹٪ از واردات تسلیحات آذربایجان را بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ تشکیل دادهاند، از جمله سیستمهای پیشرفته رهگیر موشکی و پهپادهای انتحاری که نقش کلیدی در پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ داشتند.
قزاقستان همچنین یکی از تأمینکنندگان اصلی نفت اسرائیل است. دادههای دولت قزاقستان نشان میدهد که اسرائیل حدود ۲۵٪ از نیازهای نفتی خود را از آستانه وارد میکند، در حالی که حجم تجارت بین دو کشور در سال ۲۰۲۴ به حدود ۲۳۶ میلیون دلار رسیده است.
در همین حال، ازبکستان پس از تحریمهای ترکیه، در تلاش برای پر کردن شکافهای مهم صادراتی مانند مس بوده است. این محدود به قراردادهای فروش نفت یا خرید اسلحه نیست، بلکه به حوزه اجتماعی و فرهنگی عمیقتری نیز گسترش مییابد.
حضور یک جامعه یهودی دیرینه در باکو به ایجاد روابط نسبتاً آشنا با اسرائیل در جامعه کمک کرده و در نتیجه، اعتراضات عمومی علیه رژیم را کاهش داده است. در مقابل، دولت آلبانی، که جوانان اکثریت آن را تشکیل میدهند، در تلاش است تا عادیسازی را در برنامههای آموزشی و ابتکارات فرهنگی بگنجاند، به طوری که تعامل با رژیم صهیونیستی را به بخشی از خود فرآیند دولتسازی تبدیل شود.
علاوه بر این، آلبانی در سال ۲۰۲۴ با صادرات بیش از ۷۰ هزار تن، به سومین تأمینکننده بزرگ گازوئیل اسرائیل تبدیل شد. به گفته ارولدا آلباسانی، محقق دانشگاه اروپایی تیرانا حمایت آلبانی از اسرائیل، نشاندهنده جهتگیری کلی سیاست خارجی این کشور و تلاشهای آن برای تغییر تصویر خود به عنوان «یک کشور نمونه از تساهل مذهبی و اسلام میانهرو، پلی بین شرق و غرب و بازیگری در صلح مذهبی» است.
در مورد کوزوو، روابط دیپلماتیک آن با رژیم صهیونیستی نسبتاً جدید است و به سال ۲۰۲۱ برمیگردد، زمانی که آنها توافقنامهای را با میانجیگری ایالات متحده امضا کردند. کوزوو با افتتاح سفارت خود در قدس اشغالی در آن سال، از دیگر کشورها فراتر رفت و به اولین کشور مسلمانی تبدیل شد که دست به چنین اقدامی زد.
کوزوو نخستین کشور جهان با اکثریت مردم مسلمان است که شهر قدس را به عنوان بخشی از اسرائیل تایید می کند و سفارت خود را در این شهر تاسیس خواهد کرد. کوزوو گرچه اعلام استقلال کرده و 116 کشور جهان آن را به رسمیت می شناسند اما همچنان عضو سازمان ملل متحد نیست و شماری زیادی از کشورهای جهان از جمله چین و روسیه و کشورهای اسلامی آن را به رسمیت نشناخته اند. اکثر کشورهایی که استقلال کوزوو را به رسمیت شناخته اند غربی هستند از جمله آمریکا و اروپایی ها.
به نظر میرسد کوزوو از طریق افزایش روابط خود با رژیم صهیونیستی (استفاده از قدرت نفوذ صهیونیستها در آمریکا و نهادهای بینالمللی) در صدد تلاش برای محکم کردن جای پای خود به عنوان یک کشور مستقل و رفع تهدیدات احتمالی علیه خود هستند و سران اسرائیل نیز از اشتیاق کوزوو برای گسترش روابط خود به عنوان یک کشور اسلامی با صهیونیستها، استقبال میکنند.
در این میان، به تاجیکستان نیز باید به عنوان یک کشور هدف برای رژیم صهیونیستی نیز اشاره شود. اسرائیل تاکنون تلاشهای گستردهای به منظور گسترش نفوذ خود در این کشور انجام داده است و طی سالهای گذشته این مسئله شدت بیشتری به خود گرفته است.
در همین رابطه باید خاطرنشان کرد که در روزهای اخیر، حییم کاتص، وزیر گردشگری این رژیم، در جریان سفر به دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، یک توافق همکاری اقتصادی با تاکید بر زمینه گردشگری با همتای تاجیک خود امضا کرد. این اولین رخداد در این سطح است که یک مقام صهیونیستی در سفر به کشور مسلماننشین آسیای مرکزی انجام داده است.
کاتص نخستین وزیر رژیم صهیونیستی است که به دوشنبه سفر کرده است. این سفر بهمنظور شرکت در نشست سازمان جهانی گردشگری انجام شد. به گفته منابع خبری، وزیر گردشگری اسرائیل اعلام کرد در حاشیه نشست، با مقامات شماری دیگر از کشورهای اسلامی، از جمله کشورهایی که با اسرائیل رابطه رسمی ندارند نیز دیدار کرده است.
در این سفر، کاتص بر اهمیت گردشگری بهعنوان «پل میان ملتها» تاکید کرد و گفت این حوزه فرصتهای منحصربهفردی برای همکاری بینالمللی ایجاد میکند. وزیر تاجیکستان نیز از سفر کاتص استقبال و ابراز امیدواری کرد که یادداشت تفاهم جدید فرصتی برای تبادل دانش و تقویت سرمایهگذاری گردشگری در تاجیکستان فراهم کند.
همانطور که پیداست، رژیم صهیونیستی اکنون برای شکستن سد ناکامیهای خود در عرصه بینالمللی، همچنان چشم به گسترش عادیسازی روابط با کشورهای مسلمان دارد، اما به دلیل شرایط خاصی که اکنون در غرب آسیا به دلیل اقدامات این رژیم در غزه و سایر نقاط منطقه وجود دارد، افق روشنی برای گسترش دامنه ای توافقات با کشورهای عربی وجود ندارد و از این رو، دسترس ترین گزینه ممکن برای اسرائیل، کشورهای اروپای مرکزی و قفقاز هستند تا شاید از این طریق، بخشی از ناکامیهای این رژیم در گسترش توافقات ابراهیمی را جبران کند.