تحلیلگر عربستانی نوشت: لاریجانی و ماموریت پلزنی با ریاض

دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
حسن المصطفی| به نظر میرسد علی لاریجانی، سیاستمدار ایرانی و رئیس پیشین مجلس که بار دیگر بهعنوان دبیر «شورای عالی امنیت ملی ایران» منصوب شده، به ماموریتهایی حساس در سیاست ایران - بهویژه در حوزه روابط خارجی و امنیتی - گمارده شده است؛ زیرا این پرونده یکی از بحثبر انگیزترین حوزهها بوده و از زمان پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ و طرح شعار صدور انقلاب، و نیز حمایتهایی که «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» از گروههای مقاومت انجام داد، محل اختلاف میان ایران و همسایگانش در «شورای همکاری خلیج فارس» بوده است. لاریجانی در ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۵ در سومین سفر خارجیِ خود از زمان تصدی این سمت در اوت گذشته، پس از سفر به عراق و لبنان، راهی پادشاهی عربیِ سعودی شد.
در این سفر، لاریجانی در کاخ الیمامه با شاهزاده محمد بنسلمان ولیعهد، شاهزاده خالد بنسلمان وزیر دفاع، مساعد العیبان مشاور امنیت ملی، و همچنین خالد الحمیدان رئیس دستگاه «اطلاعاتی کل» دیدار کرد. به گفته علیرضا عنایتی، سفیر ایران در ریاض، این دیدارها در «روزی پُرکار» انجام شد و «طرفهای ذیربط درباره روابط دوجانبه و منطقهای میان دو کشور، بهگونهای که منافع دو طرف و منافع منطقه را در پرتو تحولات جاری تضمین کند، گفتوگو کردند».
سفر دبیر «شورای عالی امنیت ملی ایران» کمتر از ۲۴ ساعت پس از دیدار ۱۵سپتامبر جاریِ شاهزاده محمد بنسلمان با مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، در حاشیه «اجلاس اضطراری عربی-اسلامی» در دوحه، انجام شد. دیدار دوجانبه دوحه حامل پیامی روشن از تمایل دو کشور به تثبیت مسیر تنشزدایی و همکاریِ آغازشده با «توافق پکن» در مارس ۲۰۲۳ بود؛ توافقی که همچون تضمینی برای جلوگیری از درغلتیدن خاورمیانه به سوی تنشهای بیشتر، بهویژه با تداوم اقدامات جنگیِ اسرائیل در نوار غزه و کرانه باختری و نیز تجاوزات مستمر آن به حاکمیت سوریه و لبنان عمل کرد. لاریجانی چهرهای جدید در روابط سعودی - ایرانی نیست. او پیشتر در اواسط دهه نخست هزاره دوم، سمت دبیر «شورای امنیت ملی» را بر عهده داشت و در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ چند دور گفتوگو با شاهزاده بندر بن سلطان، رئیس «شورای امنیت ملی» وقت، در ریاض و تهران انجام داد و دو طرف پروندههای عراق و لبنان و روابط دوجانبه را بررسی کردند.
طرفین در این گفتوگوها که به نام «گفتوگوهای بندر - لاریجانی» شناخته شد، نهایتِ صراحت و شفافیت را نشان دادند. بهگفته شخصیتهای نزدیک به فضای آن دیدارها، لاریجانی به همان اندازه که در باور به اصول «انقلاب ایران»، سرسخت و صریح بود، به انعقاد «تفاهمات» با سعودی و به نتیجه رساندن گفتوگو نیز علاقهمند بود؛ اما مانع اصلی در سیاستهای احمدینژاد، رئیسجمهوری وقت ایران و نفوذ جریان بسیار تندروتر متبلور شد.
از اینرو، بازگشت امروزِ لاریجانی به صحنه سیاسی به این معناست که تهران در پیِ اعزام فردی است با کولهباری از تجربه در گفتوگو با ریاض، آشنا با موازنههای منطقه، و درعینحال شخصیتی که از تجربههای مستقیم با جریان تندرو در ایران برخوردار باشد که از سیاستهای حذف، رنج برده است؛ امری که لاریجانی را از مصونیت در برابر شتابزدگی برابر گفتمان گروههای اصولگرا برخوردار ساخته و او را مستقلتر میکند، بیآنکه به معنای توانِ عبور او از تصمیمات نظام باشد. با این همه، لاریجانی که خود و خانوادهاش سالها از حملات جریان افراطی در ایران آسیب دیدهاند، اینبار زیر چترِ رهبری و نیز در چارچوب نهادی مهم، «شورای عالی امنیت ملی ایران»، به نقشآفرینی سیاسی بازمیگردد؛ درحالیکه روابط خوبی هم با مسعود پزشکیان دارد که او هم خواهان پلزدن با همسایگان عرب، بهویژه سعودی است.
آیا لاریجانی خواهد توانست از تندرویهای تندروها در طول سالها عبور کند، بیآنکه «اصولگرایان» تلاشهایش را ابتر گذاشته و ریسمانِ سیاستی را که لاریجانی آن را برای حل مشکلات ایران در دوران «پس از توفان» ضروری میداند، قطع کنند؟