تحلیلی درباره مدیریت خاموشیها

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احمد شیرزاد-استاد دانشگاه و فعال سیاسی| چند روزی است که خوشبختانه خاموشیهای برق متوقف شده است؛ البته تا جایی که ما خبر داریم. شاید برخی از ذهنها دولت را به دلیل ناتوانی در تأمین برق خانهها و صنعت شماتت کنند، اما من میخواهم به بُعد دیگری از مسئله بپردازم و دولت را به دلیل مدیریت نسبتا خوب خاموشیها تشویق کنم. شاید از این بابت تعجب کنید. میدانم که بخشی از افکار عمومی و شاید خوانندگان روزنامهها از چنین ادبیاتی استقبال نکنند؛ ولی به هر تقدیر من وظیفه اخلاقی خود میدانم که آنچه تحلیل منصفانه و واقعبینانه به نظرم میرسد را بیان کنم. بگذارید کمی عمیقتر به مسئله نگاه کنیم.
دولتها نوعا با دو دسته مسئله روبهرو هستند و باید آنها را مدیریت کنند. دسته اول پیشبینیهای صحیح و برنامهریزیهای لازم برای آن است که مشکلی بروز نکند. به عنوان مثال ما باید بدانیم مثلا برای 10 سال آینده چه تعداد تخت بیمارستانی لازم داریم، چه تعداد از کلاسهای درسمان نیاز به بازسازی ساختمانی دارند، چه تعداد معلم نیاز داریم، چه تعداد وسیله نقلیه سنگین باربری و مسافربری نیاز داریم و بالاخره میزان تولید برق در شبکه سراسری ما چند مگاوات باید باشد. متأسفانه نهفقط دولتمردان، بلکه تقریبا کل جامعه ما در این زمینه ضعیف عمل کرده است. ما عادت داریم تا وقتی خطر را در نزدیکی خودمان حس نکردهایم به آن توجه نکنیم و وقتی در دوقدمی نابسامانیها قرار گرفتیم احساس خطر کنیم و به جنب و جوش بیفتیم. یک عادت بد دیگر هم داریم و آن این است که اگر برخی از کارشناسان خبره و آنها که مخاطرات را از یک دهه قبل پیشبینی میکنند در موردی به ما هشدار دهند، میگوییم اینها تئوریهای دانشگاهی است و گوینده در متن مشکلات اجرایی نیست. بگذریم.
اما از آن سو به جرئت میتوانم ادعا کنم که ما ایرانیها، هنگام بروز یک بحران یا مشکل حاد، در بسیج امکانات و سازماندهی نیروها برای مقابله با بحران بسیار کمنظیر هستیم. نمونه بارز این امر برپایی فضای همدلی و همکاری عمومی مردم در رویدادهایی نظیر سیل و زلزله است که ما در آن استادیم. اوج این توان مقابله با بحران را در بسیج اجتماعی و مدیریت ایرانیان در همین جنگ ۱۲روزه اخیر دیدیم.
برگردیم به بحث شیرین برق. واقعیت تلخ آن است که مجموعه رفتارهای ما (منظور از ما بخشهای مختلف حاکمیتی مرتبط با ماجراست) در دو دهه گذشته در زمینه تأمین انرژی نامناسب بوده است؛ از سیاست قیمتگذاری انرژی گرته تا نگاه به منابع مختلف انرژی و برآوردهای ناقص از نیازها. هرکدام از این ماجراها نیاز به تحلیلهای مفصل کارشناسی دارد. اما به هر روی تابستان ۱۴۰۴ رسیدیم به نقطه اوج ناترازی در تولید و مصرف برق و شرایط به جایی رسید که خاموشیها به قول پزشکیان دیگر برای ما یک انتخاب نبود، بلکه واقعیتی گریزناپذیر بود. در چنین شرایطی این سؤال که «چرا خاموشیها رخ میدهند؟» رافع مشکل فوری جامعه نیست و آن را باید نگه داشت برای پیشبینیهای درست آینده. بلکه سؤال مهم و فوری این است که چگونه خاموشیها را مدیریت کنیم که اولا کمترین مشکل برای حیات اقتصادی مملکت و زندگی مردم فراهم شود و ثانیا بار مشکل فقط بر دوش یک بخش از جامعه نیفتد و بهاصطلاح فشار مشکل عادلانه و یکنواخت بین مردم توزیع شود.
تا جایی که از مشاهدات کلی میتوان دید، به نظر میرسد دولت پزشکیان و بهویژه وزارت نیرو و بخشهای تخصصی آن تا حد زیادی از پس این مشکل برآمدهاند. مطمئنا در جزئیات و در موارد خاص، مشکلات زیادی وجود داشته است. واضح است که چرا این اتفاق میافتد؛ چون خاموشی نوبتی وضعیتی استثنائی است که روال همیشگی زندگی مردم نبوده است. اما به هر حال ما سه، چهار ماه سختی را سپری کردیم. ماههایی که جنگ ظالمانه و خانمانسوز صهیونیستها را نیز داشتیم و در مقاطعی تمام توان کشور معطوف به دفاع از ایران بود. این موفقیت را باید به کل جامعه ایران تبریک گفت. در جهان جامعهای قدرتمند است که توان مقابله با بحرانها و تابآوری عمومی در برابر مشکلات را داشته باشد. انصافا ایران ما به بلوغ آشکاری در این زمینهها دست یافته است. مجموعه مردم و مسئولان کشور هنگام بروز یک بحران به هم نمیریزند و دست و پای خود را گم نمیکنند. سازماندهیها از قبل انجام شده است و بخشهای مختلف وظایف خود را خوب میشناسند. در عین حال باید امیدوار باشیم که با نگاه مدیریتی صحیح، تعداد بحرانها را به حداقل برسانیم. در زمینه خاص مسئله برق باید با همت و توان بخشهای مختلف شرایطی را فراهم آوریم که خاموشیهای ۱۴۰۴ آخرین خاطرات ما از بحران ناترازی انرژی باشد، انشاءالله.