دیپلمات پیشین نوشت: ایران و حکایت قاشق چایخوری

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فریدون مجلسی| در «شرق» مورخ 31 شهریور 1404 شرح مصاحبه با آقای خراتیان، جوان پرشور ارزشی و مقاومتی، درباره ایران و فردای تحریم، یعنی پس از عملیاتیشدن تحریمهای شورای امنیت را خواندم. بیاختیار به یاد درمان بیماری افتادم که برای چشمدرد نزد کحالان میرفت و داروی هیچیک مؤثر نمیافتاد. روزی به گرمابه رفت. دلاک سبب ورم و درد چشم او را پرسید. بیمار گفت به چای شیرین علاقه دارد و هر بار که شکر را در استکان با قاشق دوستش هم میزند و دسته آن را لای انگشت میگیرد تا چای بنوشد، در اثر اصابت دسته قاشق چایخوری دچار درد و ورم چشم میشود. نزد هر کحالی که رفته و «مذاکره» کرده، باز هم طبیب مرهمی داده و مالیده و تأثیر نکرده است! دلاک حیرت کرد و پرسید اگر میدانی که درد چشم در اثر اصابت دسته قاشق چایخوری به چشم است، نیازی به کحال نیست، پس از همزدن چای شیرین، قاشق چایخوری را کنار بگذار و چایت را بنوش! بیمار به تجویز او عمل کرد و خوب شد و از دانش دلاک حیرت کرد! پس از آن به همه میگفت که دانش هیچ کحالی به پای دلاک نمیرسد.
مشکلی که جناب خراتیان پرشور و غیرتمدار در نسخه درمان تحریم و جنگ و درد ایران به آن توجه نفرمودهاند، دقیقا همین اصابت دسته قاشق چایخوری به چشم بیمار است. این برادر ارجمند میدانند که مسئله 46ساله و دلیل مشکلات تحریم و جنگ ایران، موضوع نابودی اسرائیل است؛ وگرنه اسرائیل و به حمایت از او آمریکا و اروپا و حتی همین روسیه و چین که آقای خراتیان آنها را متحدان خودخوانده ایران فرض کرده است، بهانهای نداشتند که ایران را تحریم و از حمله و تجاوز اسرائیل حمایت کنند. چین و روسیه مشتریان ارزانخر و گرانفروش ایران هم جز محکومکردن لفظی کاری نکردهاند.
درمان مشکل ایران نیز کنارگذاشتن قاشق چایخوری است. درمان ساده است؛ آن قاشق چایخوری را به دوستان عرب بسپاریم و از آنها حمایت کنیم! به چه دلیل در دنیا، ایران باید هزینه جانی و مالی جنگ با اسرائیل را تحمل کند و دوستان ذیربط استراحت کنند؟ شاید دوستان خودشان به نتیجه دیگری رسیدهاند.
سفر وزیر خارجه به قاهره و میانجیگری مصر میتوانست تفسیر مهمی داشته باشد؛ زیرا مصر نخستین کشوری بود که پس از صلح با اسرائیل، سرزمینهای اشغالی خود یعنی شرمالشیخ و صحرای سینا و همچنین باریکه غزه را آزاد و بهرهبرداری مجدد از کانال سوئز را آغاز کرد؛ یعنی همان مصری که به همان دلیل ایران رابطه خود را با آن قطع کرد و نام قاتل سادات را بر خیابان مجاور سفارت مصر در تهران گذاشت. تصور میرفت توسل به مصر به معنی درک و تفاهم درباره عملکرد مصر در جهت تأمین منافع ملی آن کشور بوده. پرسش این است که جنگ ما بر سر چیست؟ هرچه کشورهای عربی در خاکریز اول توافق کردند، میتواند مورد حمایت ما باشد. به رسمیت شناختن دولت فلسطین میتواند منافع فلسطین را تأمین و خساراتی را جبران کند. آسیبرسیدن به ایران منافع آنها را تأمین نمیکند!