بخت سیاه «سفیدرود» و گیلان

شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سمانه نگاه-نیما فریدمجتهدی| امروز سفیدرود در آستانه تبدیلشدن به یکی از بحرانهای چندگانه استان گیلان و کشور است و چه دردآور است که برخی از منابع و پتانسیلهای این استان که زمانی نقطه اتکا و قوت برای این سرزمین بوده، امروزه تبدیل به چالشهای استانی و کشوری شدهاند؛ از دریای کاسپین که درگیر پسروی و آلودگی شدید است تا تالاب انزلی که عملا این روزها خشک و مملو از فاضلاب شده، از مسئله پسماند، رهابودن فاضلاب، آلودگی فاجعهبار رودخانههای زرجوب و گوهرود در قلب کلانشهر تا شیرابههای زبالههای تخلیهشده در سراوان رشت، معضلات اکوسیستم شکننده هیرکانی، گسیل گردوخاک و... . درباره رودخانه سفیدرود بحثهای ناگفته و گفتنی کم نیست، اما مسائل این رودخانه را میتوان حول سه محور دستهبندی کرد: 1. حجم و کمیت آب، 2. کیفیت آب و 3. پتانسیل تولید گردوخاک در جنوب گیلان. در این مقاله فقط به مسئله کمیت و همچنین یکی از نتایج و تبعات آن که ایجاد مناطق مستعد گسیل گردوخاک برای شهرهای منجیل و لوشان در جنوب گیلان است، پرداخته شده.
آب رودخانه سفیدرود این روزها عملا زهاب باغهای بالادست است، نه آب. این موضوعی نیست که بتوان از آن گذر کرد. کاهش درخور توجه آورد رودخانه سفیدرود به عنوان مهمترین رودخانه تأمینکننده آب مورد نیاز بیش از 70 درصد مزارع برنج استان گیلان که با نگاه کشوری یک محصول مرتبط با امنیت غذایی کشور و از محصولات استراتژیک است، به چند عامل مرتبط است. اولین عامل، احداث صدها سد و آببندان در بالادست این رودخانه در حوضههای آبریز قزلاوزن و شاهرود است. از سدهای مخزنی معروفی همچون آیدغموش، سهند (آذربایجان شرقی)، کلفان، سنگسیاه، سیازاخ (کردستان)، سورال، گلابر، تهم و تالوار (زنجان) در حوضه قزولاوزن گرفته تا طالقان در استان البرز که این روزها اسمش پیوسته به دلیل انتقال آب آن به پایتخت بحرانزده آبی کشور، در صدر اخبار است. نبود مدیریت حوضهای و یکپارچه که به دلایل مختلفی روی داده، نقش مؤثری در کاهش حدودا تا نصف آب این رودخانه از دهه 80 شمسی داشته است. اینها فارغ از حجم درخور توجهی از برداشت از آب رودخانه به شکل مستقیم با موتورهای دیزلی و برقی است که آب را به باغهای تازهساخت در چند دهه اخیر میرساند. از جمله حجم چشمگیری از باغهای زیتون در جنوب گیلان و البته در زنجان. اما آن چیزی که تشدیدکننده این چالشها در راستای افزایش قابل توجه تقاضا و مصرف شده، مسئله تغییر آبوهوا در حوضه آبریز سفیدرود بهویژه در بخش غربی آن، در قزلاوزن است. با توجه به اینکه این حوضه آبریز، برخلاف مناطق خروجی و پاییندست، در محدوده بالادست خود منبطق بر مناطق با شرایط نیمهخشک و خشک است و با توجه به اینکه این مناطق پتانسیل تأثیرپذیری عمیقتری از شرایط گرمایش جهانی و تغییر اقلیم داشتهاند، کاهش مشخص میزان بارش، تغییر حالت بارشهای از فاز جامد به مایع یعنی کاهش سهم برف از میزان بارشها، کاهش مشخص مساحت پوشش برف، همچنین کاهش چگالی و ضخامت برف، همگی سبب شده ورودی بیلان حوضه آبریز سفیدرود کاملا متأثر شود. این تأثیر مشخص را میتوان در نمودارهای دههای میزان آبدهی رودخانه به شکل مشخص دید. با کمی اغماض میتوان گفت عملا چیزی کمتر از نصف آبدهی در دهه 80 شمسی خود را دارد. علاوه بر حجم، میزان ناهنجاری بارش ناشی از تغییر اقلیم منجر به ناهنجاری در توزیع رژیم آبدهی رودخانه شده است. شاید امسال یکی از مشخصترین سالهای کاهش تراز رودخانه در ورودی و محل پیوستن در استان گیلان بوده است که تصاویر آن در منطقه علیآباد منجیل و همچنین لوشان در فضای رسانهای فراگیر شد. مسئله این روزهای ایران در حوزه مسائل ناترازی آب در گستره این فلات ناشی از در کنار هم قرارگیری همزمان دو مسئله است که سالهاست به شکل مستمر و البته مشخص فعالیت میکنند؛ یکی اثر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی و دیگری مدیریت سهلانگارانه سرزمینی. این تلاقی، منجر به شرایطی شده که در این روزها در آن گرفتاریم. در مورد گرمایش جهانی و تغییر اقلیم، بدون شک راهحلهای کوتاهمدت با توجه به ابعاد جهانی این معضل، کمی مورد تردید و دوردست است. اما شاید تنها موردی که حداقل امیدی به انجام عملی آن است، تغییر رویه در مدیریت منابع آب کشور است؛ تغییر از مدیریت بارانی به مدیریت سیستمی.
شریان حیاتی گیلان
بدون شک سفیدرود شریان حیاتی گیلان است. رودخانهای که طی تاریخ، چه از لحاظ جغرافیای زیستی، بومشناختی و محیط زیست و چه از لحاظ مسائل تاریخی، فرهنگی و سیاسی، نقش پررنگی داشته است. شاید کمتر رودخانهای را در سرزمین ایران بتوان یافت که مسبب اینگونه تأثیرهای فرهنگی شده باشد. سفیدرود، نقش مهمی در زندگی مردم اطرافش داشته و دارد. بزرگترین رودخانه کرانه جنوبی دریای کاسپین، رودخانه سفیدرود، بدون شک یکی از رودخانههای منحصربهفرد دستکم در گستره فلات ایران است؛ رودخانهای که با گذشتن از کیلومترها پهنه فلات ایران و با عبور از تنگه منجیل (دره سفیدرود)، به سمت دریای کاسپین جاری میشود. دو دلیل عمده سبب ویژهبودن این رودخانه است؛ دلیل اول زهکشی جریان از مناطق کوهستانی و البته نسبتا خشک فلات ایران به سمت منطقه مرطوب و پربارش کرانه جنوبی دریای کاسپین و دومین ویژگی این رودخانه، عبور کامل آن از رشتهکوه البرز است. سفیدرود تنها رودخانهای است که از عرض البرز عبور میکند. این رودخانه از میان شش استان گذشته و به گیلان میرسد. رودخانه سفیدرود تقریبا در بیشتر ارکان جغرافیای طبیعی و انسانی گیلان ایفای نقش میکند. این رودخانه از این لحاظ که تأمینکننده آب بخش بزرگی از گیلانزمین است، نقشی بیهمتا دارد. تشکیل دلتای این رودخانه بهوجودآورنده جلگه مرکزی گیلان است که محل زیست بیش از نیمی از جمعیت استان است. اگر این رودخانه نبود، دلتای سفیدرود شکل نمیگرفت و به تبع آن جلگه مرکز گیلان نیز وجود نداشت. این رودخانه تأمینکننده آب کشاورزی مهمترین محصول استان، یعنی برنج است. رودخانه سفیدرود حوضه نفوذ جغرافیایی طبیعی گیلان را تا کیلومترها افزایش داده است و شاید بتوان این نقش را فقط در این منطقه از ایران دید. وجود دره سفیدرود و راهیابی جریان این رودخانه به دریای کاسپین، سبب الحاق جغرافیای رودخانههای قزلاوزن و شاهرود به جغرافیای گیلان شده است. با توجه به زهکشی آب این رودخانهها از مناطق مرتفع، به نوعی میتوان حوزه نفوذ جغرافیای طبیعی گیلان را تا بلندترین ارتفاعات در مناطق البرز غربی در کوههای کرج، طالقان و مناطق مرتفع کردستان، زنجان و آذربایجان شرقی دانست. امروزه رودخانه سفیدرود با مسیری پرپیچوخم به سمت دریای کاسپین جاری است. این رودخانه پس از خروج از محدوده دره سفیدرود در شهر سنگر با جهتی تقریبا شمالی، به سمت مرکز جلگه گیلان حرکت میکند. روی رودخانه سفیدرود در داخل استان گیلان، دو ایستگاه آبشناختی تأسیس شده است؛ ایستگاههای رودبار و پل آستانه. برای تحلیل میزان آبدهی این رودخانه در داخل مرزهای سیاسی گیلان، از دادههای این دو ایستگاه استفاده میشود. بااینحال، در بررسی رژیم رودخانه، نباید از نقش کنترلی سد سفیدرود در تنظیم آب خروجی از سد برای بهرهبرداری کشاورزی و همچنین سدهای تاریک و سنگر و کانال فومن صرفنظر کرد. به دلیل اهمیت نگهداشت آب و تزریق آن به شبکه آبیاری در جلگه گیلان، میزان آبدهی ماهانه رودخانه کنترل شده است. مطابق با آمار بهدستآمده از ایستگاه رودبار، رودخانه دارای دو دوره پرآبی، یکی در بهار و دیگری در تابستان است. بیشینه آبدهی آن در ماه اردیبهشت ۳۳۵.۴ مترمکعب در ثانیه، کمینه آن در ماه مهر برابر با ۴۹.۳ مترمکعب در ثانیه و میانگین آبدهی سالانه آن 133 مترمکعب در ثانیه است. مطابق با آمار بهدستآمده از ایستگاه پل آستانه، رودخانه دارای دو دوره پرآبی، یکی در بهار و دیگری در زمستان است. بیشینه آبدهی آن در ماه اردیبهشت ۲۲۳.۳ مترمکعب در ثانیه، کمینه آن در ماه تیر برابر با ۴۸.۸ مترمکعب در ثانیه و میانگین آبدهی سالانه آن ۱۱۵.۶ مترمکعب در ثانیه است. پارک ساحلی روستای محسنآباد و پارک ساحلی شهر لولمان از محدود پارکهای ساحلی رودخانه سفیدرود در گیلان به شمار میروند.
روند آبدهی رودخانه سفیدرود
امسال در اواخر مرداد 1404، حجم دریاچه سد سفیدرود به 35 میلیون مترمکعب رسید که نسبت به مدت مشابه سال قبل که 220 میلیون مترمکعب بود، میزان کاهش قابل توجهای داشت. بنابراین اگر از دیدگاه درصد پربودن بررسی کنیم، حجم آن در آخر فصل آبیاری و کشت، سه درصد بود که نسبت به سال قبل با مقدار 21 درصد پرشدگی و همچنین مقدار سال 1402 در مدت مشابه که 13 درصد بود، کاهش چشمگیر محسوب میشود. عملا ذخیره سد هیچ شده است، سه درصد فاصلهای تا صفر ندارد. نکته دیگر اینکه عملا ذخیرهای هم برای سال بعد باقی نمانده است. از همین الان سپرده سال بعد، در حد صفر است. مخزنی خالی، در مواجهه با سالی که از همین الان هم امیدی به شرایط نرمال بارشی برایش نیست. از میزان آبدهی ۱۴ هزارو ۱۴۶ میلیون مترمکعبی رودخانه در سال آبی 1348-1347 تا میزان آبدهی 877 میلیون مترمکعبی در سال 1403-1402، سفیدورد روزهای پرآبی و کمآبی زیادی را دیده است. نکته اما افت مشخص میزان آبدهی این رودخانه از ابتدای دهه 1380 شمسی است (نمودار 1) که این مسئله حاصل تلفیق برداشت بیرویه ناشی از سدسازی و برداشت مستقیم از بستر رودخانه برای آبیاری باغها بوده است و همچنین روی ناخوش آبوهوا که عمدتا منجر به افزایش سالهای خشک در این برهه زمانی شده است. به عبارت دیگر، تداوم روند فعلی آب و هوایی حتی با خوشبینانهترین سناریوهای تغییر آب و هوا، همراه با ادامه دستاندازیهای انسانی در این حوضه آبریز و رعایتنکردن حقابه این رودخانه، بهزودی حال سفیدرود را برای پاییندست حوضه، سیاهتر از این روزها خواهد کرد.
دریاچه سد سفیدرود یا کانون گسیل گرد و خاک؟
وزش باد غالبِ منجیل با جهتی شمالی، از سمت جلگه گیلان، امری ملموس برای بسیاری از مردمی است که حداقل یک بار یا از منجیل عبور کردهاند یا در آنجا مدتی وقت گذراندهاند. این باد از دیدگاه آسایش حرارتی الزاما بادی مضر نیست و اتفاقا منجر به تغییر شرایط دمایی مطلوب در منجیل بهویژه در فصل تابستان میشود. اما وزش باد منجیل همزمان که سبب لطافت جو و شرایط آسایش حرارتی در شهر منجیل میشود، در سوی دیگر دریاچه سد منجیل یا همان مناطق جنوبی آن، تبدیل به یک مخاطره جوی و ایجاد توفانهای گردوخاک شدید میشود. بهگونهای که در بازدید از مناطق جنوبی دریاچه، تپههای ماسهای و عوارض زمینی مشابه مناظر موجود در مناطق بیابانی مشاهده میشود. اما چرا باد منجیل که از گیلان میوزد و برای منجیل هوایی با شرایط رطوبتی و خنکتر را به ارمغان میآورد، در بخشهای جنوبی دریاچه سد منجیل، مناطقی مانند روستای سیاهپوش، تبدیل به توفان گردوخاک میشود؟ علت شکلگیری این وضعیت چیست و در چه زمانی شکل میگیرد و اثر آن چیست؟ دریاچه سد سفیدرود میزبان میلیونها تُن رسوبهای ریزدانهای است که از دو رودخانه مهم و بزرگ قزلاوزن و شاهرود وارد آن میشود. میزان فرسایش بالا در این دو حوضه و همچنین رخنمون گسترده سازندهای رسوبی و تبخیری در این دو حوضه، فرایند این عمل را تسریع کرده و شدت میبخشد تا زمانی که سد سفیدرود در مرحله آبگیری است و دریاچه به حداکثر وسعت خود میرسد؛ یعنی پوشش آب روی رسوبات ریزدانه بستر دریاچه سفیدرود وجود دارد و عملا وزش باد شبهدائمی و شدید منجیل، منجر به تولید گردوخاک در بخش های جنوبی نمیشود. اما با شروع فصل کشت برنج و تخلیه روزانه و پیوسته آب سد، کمکم پهنه آبی سد، کوچک و کوچکتر میشود و با افزایش شدت خشکی در تابستان، نهتنها آب محافظ روی رسوبهای ریزدانه منجیل از بین میرود، بلکه رسوبهای در معرض هوایِ این سد که میلیونها تُن را شامل میشود، در اثر تابش آفتاب و خشکی هوای منطقه منجیل در تابستان عملا بافت و انسجام خود را از دست میدهند. این زمانی است که وزش باد منجیل بهویژه وقتی که از ظهر به بعد شدت آن افزایش مییابد، منجر به ایجاد توفانهای گردوخاک قابل توجه میشود. این توفانهای گردوخاک را که اتفاقا در زمان عصرگاه که بیشینه سرعت باد شمالی به وقوع میپیوندد، بهراحتی میتوان در ضلع جنوبی آزادراه مشاهده کرد که عوارض زیستمحیطی، کشاورزی و عمرانی زیادی را برای مردم روستاهای آن بخش دارد. حجم برداشت و رسوبگذاری این گردوخاکها به اندازهای است که راهداری همچون مناطق بیابانی برای سهولت دسترسی، جادههای محلی را بهویژه در مناطق در معرض مستقیم باد منجیل ماسهبرداری میکند. تنها خوششانسی منجیل تاکنون در این بوده است که باد غالبِ آن در بیشتر سال، بهویژه در تابستان از شمال به جنوب است. بنابراین این الگوی آبوهوایی سبب شده کانون پتانسیل تولید گردوخاک که بالغ بر میلیونها تُن رسوب ریزدانه است، بهسمت شمال یعنی به سوی شهر منجیل گسیل نشود. کانونی که در مدت 50 سال، هر روزه بر حجم آن افزوده میشود. اما آنچه مسلم است با توجه به توسعه باغداری، کشت درختان زیتون و سرمایهگذاریهای گسترده روی این محصول، تداوم وقوع توفانهای گردوخاک روی تابآوری این گیاه شکننده، تأثیرات منفی خواهد گذاشت و بهزودی به عنوان یک آفت آب و هوایی برای کشاورزی منطقه، بحرانزا و چالشبرانگیز خواهد بود.