مناظره شکاف ساز

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فرهاد فخرآبادی| در روزهایی که ایران، وضعیت مبهمتر از گذشته را دنبال میکند و مکانیسم ماشه فعال شده است؛ بحثی دیگر در جامعه سیاسی راه افتاده است. بحثی که سعید جلیلی آن را به میان کشیده و در روزهایی که قرار است دستپخت دوران حضورش در تیم مذاکرات هستهای، یکبار دیگر پای سفره مردم بیاید؛ او زخم کهنهای را باز کرده تبدیل به یکی از سوژههای سیاسی شده است؛ موضوعی که با واکنش رسانههای اصولگرا هم روبهرو شده و کار را به جایی رسانده که حتی روزنامه جوان که از جمله رسانههای مدافع سعید جلیلی بوده است، به او تاخته و او را نقد کرد. برای بررسی داستان، میتوان ماجرا را طی تقریباً یک سال و دو ماه اخیر در چهار سکانس مورد بررسی قرار داد.
سکانس اول – اتهام به دولت روحانی
تابستان 1403 است، کشور بهدنبال سقوط بالگرد حامل سیدابراهیم رئیسی، وارد فضای انتخاباتی زودهنگام شده است. مناظرههای زنده در صداوسیما شروع میشود و در دوئل سعید جلیلی و مسعود پزشکیان؛ نام یک غایب به میان میآید و جلیلی همان کاری را انجام میدهد که سالها قبل محمود احمدینژاد انجام داده بود. اگر در سال 88، احمدینژاد نام هاشمیرفسنجانی و ناطق نوری را به میان آورد؛ جلیلی در 1403 نام حسن روحانی و دولت او و افرادی از کابینه را به میان میآورد و بارها نکتههایی را درباره دولت روحانی میگوید. در نتیجه، حسن روحانی به صداوسیما نامه میدهد و درخواست وقت برای پاسخگویی میکند؛ اما درهای صداوسیما باز هم بر همان پاشنهی گذشته میچرخد. سال 88 به هاشمیرفسنجانی وقت پاسخگویی به اتهامات احمدینژاد را ندادند و 1403 این کار را برای حسن روحانی تکرار کردند.
سکانس دوم – بیا مناظره کنیم
در همان روزها، بیژن نامدارزنگنه که در موضوع کرسنت، مطالبی توسط سعید جلیلی درباره او بیان شده بود؛ ویدئویی را منتشر و در آن جلیلی را دعوت به مناظره میکند. چند روز پس از آن، حسن روحانی هم ویدئویی را منتشر میکند و میگوید: «شما که ۷۰۰ میلیارد دلار به کشور صدمه زدید. شما که در این سه سال ۳۰۰ میلیارد دیگر به کشور لطمه زدید. اگر میخواهی راجع به دولت روحانی و تدبیر و امید صحبت کنی، اگر شهامتش را داری با خود من مناظره کن.» پاسخ جلیلی چیست؟
درباره مناظره با زنگنه طفره میرود و ابتدا میگوید:«جای متهم در دادگاه است نه در مناظره. من معتقدم که اگر ابعاد پرونده کرسنت برای مردم عزیز روشن شود متهمان پرونده باید به دنبال سوراخ موش بگردند، آن هم از ترس مردم نه از دادگاه و احکام اینها.» و پس از آن هم بر این تاکید میکند: «برخی از مباحث فرصت بسیاری میخواهد و در یکی دو ساعت جمع نمیشود.» و درباره حسن روحانی هم چیزی نمیگوید.
سکانس سوم – مناظره میکنم
بیش از یک سال از انتخابات ریاستجمهوری گذشته است. جنگ ایران و اسرائیل فعلاً متوقف شده و ادامه یا آتشبس قطعی درباره آن فعلاً مبهم است. سلسلهاتفاقات و تحولاتی منجر به این میشود که مکانیسم ماشه فعال شده و تحریمهایی که در دوره سعید جلیلی درباره ایران اعمال شده بود، برگردد. در همان روزها، سعید جلیلی در دانشگاه شیراز سخنرانی میکند و وقتی به موضوع مناظره با حسن روحانی برخورد میکند، این بار این پیشنهاد را پس از یک سال قبول میکند و میگوید: «چرا وقتی دوستان کار دستشان بود نمیگفتند برویم جواب بدهیم؟ البته من الان هم آمادگی دارم. این حرفها روشن است، آقای روحانی باید با یک بچه دبستانی مناظره کند و محکوم شود.»
سکانس چهارم – نگاه اصولگرایان
پس از بیان این جمله توسط سعید جلیلی، واکنش اصولگرایان و رسانههایشان به ماجرا شروع میشود. واکنشهایی که در دو دسته قرار میگیرند:
مخالفان مناظره: اکثریت اصولگرایان را میتوان مخالفان مناظره دانست که در مخالفت خود دلایل مختلفی از جمله «نیاز کشور به آرامش» و «انسجام ملی» را مطرح میکنند. برای مثال، روزنامه جوان مینویسد: «هیچکس منتظر مناظره شما نیست. از تملق اطرافیانتان هوا و جو نگیرید. از هیاهوی چند هرزنویس توئیتری هم حس نگیرید. مردم اینها نیستند.
وقتی رهبری با قاطعیت در سخنرانی تلویزیونی چند روز پیش میگویند «این اتحاد ملی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت؛ البته همه هم در مقابل آن مسئول هستیم»، مسئولیت شما چیست که دقیقاً عزم به برهمزدن این اتحاد ملی گرفتهاید؟!» و یا روزنامه صبح نو، روزنامه نزدیک به رئیس مجلس که اینگونه میآورد: «امروز وقت آن است که سیاست خارجی را از سیاست داخلی جدا کنیم و اجازه ندهیم سیاست خارجی از دایره منافع ملی خارج شود و فضای کمپینی بر آن غالب شود.»
نمونههای دیگر، موضعی است که فرهیختگان و قدس میگیرند. فرهیختگان مینویسد: «دعوای جلیلی - روحانی آخرین چیزی است که کشور الان به آن نیاز دارد؛ اما باید از دل افتضاح برجام ایده مقاومت ملی را بازسازی کرد.» و روزنامه قدس نیز اینگونه تحلیل میکند: «شاید آقایان منتظرند رهبر معظم انقلاب هر روز از ضرورت انسجام ملی و وحدت بگویند و این بار مستقیم همین دو بزرگوار را خطاب قرار دهند و زماننشناسیشان را به رویشان بیاورند تا آقایان بفهمند الان زمان مذاکره و کنایه و دعوای سیاسی نیست.»
جهاننیوز، سایت نزدیک به علیرضا زاکانی هم میآورد: «هرچند که در موضع صحیح، عقلانی و تسلط مثالزدنی دکتر جلیلی پیرامون پرونده هستهای و برجام تردیدی نیست اما نباید به بازی چیدهشده روحانی برای فرار از محکمه افکار عمومی به دلیل 10 سال خسارت به کشور و هدردادن یک دهه از عمر ملت بزرگ ایران ورود کرد.»
غیرمخالفها: در این میان، دو رسانه دیگر هستند که موضعی خنثی میگیرند. یعنی نه مانند رسانههای دسته اول مذاکره را منع میکنند و نه علناً دعوت به مناظره میکنند. کیهان، بدون اینکه موضوع مناظره را رد یا قبول کند، مینویسد: «طیف اشرافی مدعی اصلاحات ـ اعتدال به جای پاسخ به افکار عمومی در قبال برجام و سیاستهای ناکارآمد و ناراضیتراش خود، فرافکنی میکند و دکتر سعید جلیلی را آماج حملات خود قرار میدهد.
نقدهای مستدل و مستند او برای طیف دروغپرداز و فریبکار قابل تحمل نیست. جریان غربگرا که برجام را به کشور تحمیل کرد، منتقدانی را میکوبد که این توافق را خسارت محض ارزیابی کردند.» رجانیوز هم، پس از حمله به روزنامه قدس بابت مخالفت این روزنامه با مناظره، اینگونه مینویسد: «جریان غربگرا باید بداند که دوران بزک کردن شکست و طلبکار شدن از جایگاه متهم به پایان رسیده است. مطالبه امروز ملت، نه مناظرههای نمایشی، بلکه پاسخگویی شفاف درباره علت به باد دادن منافع ملی، پذیرش توافقی پر از حفرههای امنیتی و حقوقی، و خسارتهای جبرانناپذیری است که دولت شما بر کشور تحمیل کرد.»
سه ابهام
درباره آنچه در این موضوع گذشته است، به سه محور به عنوان ابهامهای ماجرا؛ میتوان اشاره کرد:
حسن روحانی یک سال قبل پیشنهاد مناظره را مطرح کرد. اینکه چرا سعید جلیلی بعد از یک سال و در مقطعی که کشور در وضعیت مبهم است به این پیشنهاد واکنش نشان داد؛ نکتهای جالب توجه است. البته شاید گفته شود که جلیلی قبول پیشنهاد مناظره را در واکنش به سوال یکی از حضار در جلسه مطرح کرده است که البته دلیلی منطقی و عقلانی نیست. او پیش از این در ماجرای دعوت به مناظره از سوی زنگنه نشان داده بود که طفره رفتن را خوب بلد است. این بار هم آسمان به زمین نمیآمد که مثلاً میگفت «به علت نیاز کشور به آرامش، الان طرح چنین مباحثی به صلاح نیست.»
میگویند سنگ بزرگ علامت نزدن است. آنجا که حق قانونی حسن روحانی را در پاسخ دادن به اتهامات انتخاباتی در صداوسیما نادیده گرفته شد و به او تریبون دادهنشد؛ درباره مناظرهای که ممکن است خیلی نکات در آن بیان شود، بعید است همراهی اتفاق بیفتد و شاهد نرمش برای انجام آن باشیم. شاید از آنجایی که خود سعید جلیلی هم میداند که سیستم اجازه برگزاری چنین مناظرهای را نخواهد داد؛ آن را قبول کرده است که به نوعی شاید دست پیش را گرفته باشد وگرنه شاید اگر امکان برگزاری مناظره فراهم بود؛ همان راهی را میرفت که درباره مناظره با بیژن نامدار زنگنه رفته بود.
اصلاً مناظره برگزار شود یا نشود؛ آیا فرقی به حال وضعیت امروز کشور دارد؟ قطعاً خیر. فرقی به حال امروز ایران نخواهد داشت و قرار نیست زمان به عقب برگردد. ولی نکته اصلی این است که به هر حال ابهامات مهمی وجود دارد و رفع ابهام، میتواند به درس گرفتن از تاریخ کمک کند.