نماد آخرین خبر

اندیشکده کارنگی: ایران در آستانه هسته‌ای به کدام سو می‌رود؟

منبع
اکو ايران
بروزرسانی
اندیشکده کارنگی: ایران در آستانه هسته‌ای به کدام سو می‌رود؟

اکو ایران/متن پیش رو در اکو ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

با انزجار همه طرف‌ها از برجام، این رویداد نقطه عطفی در دو دهه چالش هسته‌ای ایران به شمار می‌رود. پرسش این است: آیا دور تازه‌ای از مذاکرات در پیش است یا درگیری؟


برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، د  تاریخ ۲۸ سپتامبر عملاً به پایان رسید. کشورهای اروپایی عضو توافق، ایران را به نقض تعهداتش متهم کردند و با فعال کردن مکانیسم ماشه، تمامی تحریم‌های پیشین سازمان ملل را که در سال ۲۰۱۵ به موجب برجام تعلیق شده بود، دوباره برقرار کردند.

 با وجود بازگشت تحریم‌ها، تهران می‌گوید که پیش‌تر از کارزار فشار حداکثری آمریکا جان سالم به در برده و تحریم‌های سازمان ملل اکنون عمدتاً بار روانی دارند. روسیه و چین مشروعیت بازگرداندن تحریم‌ها را رد کرده‌اند و مانند تهران تاکید می‌کنند  که این اروپا بود که خود به تعهداتش در برجام پایبند نماند.

انزجار همه طرف‌ها از برجام
به نوشته اندیشکده کارنگی، تمام این رویدادها پس از حملات اسرائیل و آمریکا به ایران در ماه ژوئن رخ داد؛ در حالی که مذاکرات واشنگتن و تهران جریان داشت و آمریکا خواستار برچیدن دائمی برنامه غنی‌سازی ایران شده بود، برجام سطح غنی‌سازی ایران را تا ۳.۶۷ درصد به مدت ده سال محدود کرده بود.

ایران از این ناراضی است که پایبندی اولیه‌اش به توافق، منافع وعده‌داده‌شده را به همراه نداشت، به‌ویژه پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و ناتوانی اروپا در مقاومت در برابر تحریم‌های ثانویهٔ ایالات متحده. اکنون، با تلخی ناشی از حملات اخیر، تهران موضع خود را سخت‌تر کرده و همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را تعلیق کرده است.

با انزجار همه طرف‌ها از برجام، این رویداد نقطه عطفی در دو دهه چالش هسته‌ای ایران به شمار می‌رود. پرسش این است: آیا دور تازه‌ای از مذاکرات در پیش است یا جنگ؟ آیا ایران به‌سوی ساخت بمب هسته‌ای خواهد رفت؟

تغییر زمین بازی و عدم تغییر موضع تهران
در ظاهر، موضع ایران تغییری نکرده است: نه به تسلیحاتی شدن، نه به کنار گذاشتن غنی‌سازی. این نشان از تداوم دارد، تداومی که شاید خود تهران ترجیح دهد آن را حفظ کند. اما در دهه گذشته، تحولات منطقه‌ای و داخلی نشانگر تغییر تدریجی احتمالی‌اند.

ده سال پیش، بسیاری از دولت‌های عربی مخالف برجام بودند. امروز، همان دولت‌ها خواهان توافقی تازه با ایران کنونی هستند، زیرا اسرائیل را تهدیدی توسعه‌طلبانه‌تر می‌دانند. آنان همچنین نسبت به آسیب‌پذیری خود در صورت بروز درگیری جدید با ایران آگاه‌تر شده‌اند.

از سوی دیگر، تهران به‌نظر می‌رسد سیاستی را دنبال می‌کند که هدف آن کاهش تنش در همسایگی است، تا جایی که حتی ادغام محور مقاومت در چارچوبی مصالحه‌جویانه‌تر را نیز مد نظر دارد. چشم‌انداز داخلی ایران نیز دستخوش تغییر شده است. 

در مجموع، این تحولات نشان می‌دهد که ایران پس از برجام ممکن است نسبت به همسایگان منطقه‌ای خود آشتی‌جویانه‌تر رفتار کند اگر آن‌ها نیز پاسخ مشابهی بدهند، اما در عین حال، مقاوم‌تر در برابر همکاری با نهادهای بین‌المللی، بی‌میل‌تر به واگذاری اهرم هسته‌ای، و ماجراجوتر در صورت احساس تهدید وجودی از سوی آمریکا یا اسرائیل خواهد بود.

هدف ایران در حال حاضر همچنان همان است: دستیابی به موقعیت کشوری در آستانهٔ هسته‌ای (nuclear threshold state). اما خطوط قرمز آن در زمینهٔ همکاری بین‌المللی و حداقل سطح غنی‌سازی، اکنون سخت‌تر و انعطاف‌ناپذیرتر شده است.

توافقی بحث‌برانگیز
برجام از همان آغاز توافقی جنجالی بود. در ایالات متحده، جمهوری‌خواهان دولت وقت باراک اوباما را به‌دلیل آزادسازی دارایی‌های بلوکه‌شدهٔ ایران و کاهش تحریم‌ها بدون تضمین برچیدن دائمی برنامهٔ هسته‌ای ایران مورد انتقاد قرار دادند. آنان از به‌رسمیت‌شناختن حق محدود غنی‌سازی ایران و وجود بندهای موسوم به غروب (sunset clauses) در توافق، به‌شدت ناراضی بودند. حتی نظام بازرسی بی‌سابقه‌ای که ایران را به کشوری بدل کرده بود که بیشترین حد نظارت در جهان را داشت، نتوانست نگرانی‌های آنان را برطرف کند.

به گفتهٔ استیون ای میلر، مدیر برنامهٔ امنیت بین‌المللی در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد و از کارشناسان باسابقهٔ کنترل تسلیحات، حتی حامیان برجام نیز به شکلی ناخودآگاه مجبور بودند بگویند «توافق کامل نیست»، بی‌آنکه توجه کنند که «در تاریخ رژیم عدم اشاعهٔ سلاح هسته‌ای، هیچ کشوری هرگز به‌طور داوطلبانه تا این اندازه محدودیت و شفافیت را نپذیرفته است که ایران در برجام پذیرفت.»

برجام ذاتاً توافقی موقتی بود، با امکان تمدید در صورت پایبندی همه طرف‌ها به تعهداتشان با حسن نیت. (طبق متن توافق، تاریخ پایان رسمی آن ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ تعیین شده بود.)

خارج از ایالات متحده نیز، برجام به همان اندازه بحث‌برانگیز بود. این توافق دو نوع ناامنی تازه به‌وجود آورد: منطقه‌ای و داخلی. رقبای ایران در خاورمیانه، برجام را نه‌تنها ناقص، بلکه بیش از حد محدود می‌دانستند و آن را پاداشی برای رفتار منطقه‌ای ایران تلقی می‌کردند که توازن قدرت در خاورمیانه را به سود تهران تغییر می‌دهد. آن‌ها خواستار توافقی گسترده‌تر بودند که روابط ایران با گروه‌های غیردولتی و برنامه موشکی‌اش را نیز در بر گیرد.

در داخل ایران، برجام باعث تشدید شکاف‌های جناحی شد. جریان تندرو  بیم آن داشت که این توافق در واقع تلاشی برای پاداش دادن به جناح «میانه‌رو» در دولت حسن روحانی و تغییر توازن قدرت داخلی باشد. در مقابل، روحانی و متحدانش می‌خواستند از برنامه هسته‌ای به‌عنوان ابزاری برای معامله با آمریکا استفاده کنند تا ضمن عادی‌سازی روابط جمهوری اسلامی در سطح جهانی، موقعیت داخلی خود را نیز تقویت کنند. واکنش عمومی، که در قالب جشن‌های خیابانی و رأی‌دادن به نامزدهایی که وعده داده بودند مسئله هسته‌ای را حل کنند نمود پیدا کرد، نشان داد که مردم ایران برجام را نه یک توافق کنترل تسلیحات، بلکه بلیتی برای بهبود روابط با ایالات متحده می‌دیدند.

اکنون تندروهایی که روحانی و دیگر عمل‌گرایان را به‌خاطر پذیرش آنچه به‌زعم آن‌ها توافقی به‌شدت معیوب بوده است، سرزنش می‌کنند. به باور آنان، در تاریخ دیپلماسی، هرگز سابقه نداشته که طرف ناقض توافق (در اینجا آمریکا و اروپا) بتواند طرف پایبند به توافق، یعنی ایران را مجازات کند. روحانی و متحدانش، که اکنون به حاشیه رانده شده‌اند، تندروها را متهم می‌کنند که با انجام آزمایش‌های تحریک‌آمیز موشکی و مانع‌تراشی در مذاکرات احیای برجام در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن، عملاً توافق را نابود کردند، اقدامی که به گفتهٔ آن‌ها، حدود یک تریلیون دلار خسارت اقتصادی برای ایران به همراه داشته است. آن‌ها در دفاع از برجام می‌گویند بند ۳۶ توافق نیز به ایران اجازه می‌داد در پاسخ به نقض تعهدات طرف مقابل، اقدامات جبرانی از جمله گسترش غنی‌سازی و دستیابی به وضعیت آستانهٔ هسته‌ای را انجام دهد، بی‌آنکه از نظر فنی از توافق خارج شود. روحانی و هم‌پیمانانش همچنین استدلال می‌کنند که برجام ده سال زمان خرید تا ایران بتواند توان موشکی و پهپادی خود را تقویت کند، قابلیتی که در جنگ اخیر با اسرائیل به‌وضوح نشان داده شد. با این حال، رسانه‌های تندرو  روحانی و تیم مذاکره‌کننده را به‌خاطر پذیرش توافقی که اکنون منتقدانش آن را عامل آسیب‌پذیری ایران در برابر تحریم‌ها و فشارهای جدید می‌دانند، به‌شدت مورد حمله قرار داده‌اند.

در چنین فضایی، گفتمان عمومی در داخل حکومت ایران نیز از پرسش «چرا ایران باید بمب داشته باشد؟» به پرسش «چرا هنوز آن را نساخته است؟» دچار دگرگونی شده است. نتایج نظرسنجی‌ها، داده‌های رسمی و تحلیل‌های نشان می‌دهد که حمایت از تسلیحاتی‌شدن در داخل حکومت در حال افزایش است. دو دیدگاه اصلی در این زمینه برجسته‌اند:

۱. مدل کره شمالی
تندروها خواهان خروج از معاهده NPT، پایان همکاری با نهادهای بین‌المللی و ساخت سلاح هسته‌ای هستند.

گروه اول استدلال می‌کند که فتوای رهبری  علیه سلاح هسته‌ای قابل تفسیر مجدد است:این فتوا استفاده از سلاح را منع می‌کند، نه داشتن آن؛ شامل سلاح‌های تاکتیکی نمی‌شود؛ و بقای نظام می‌تواند بر هر حکم دینی تقدم داشته باشد  تفسیری که یادآور حکم نهایی آیت‌الله  خمینی است.

۲. مسیر تدریجی
این مسیر، مورد حمایت نخبگان محافظه‌کار حاکم است. در این رویکرد بر حفظ زیرساخت هسته‌ای، حرکت تدریجی به سمت توان تسلیحاتی، و در عین حال اتکا به محور مقاومت و توان متعارف نظامی برای بازدارندگی تأکید می‌شود.

نگرانی آن‌ها این است که شتاب در ساخت بمب می‌تواند حملات جدیدی را برانگیزد، در حالی که توافقی مشابه برجام تنها باعث تحمیل خواسته‌های تازه‌تر و فشارهای بیشتر خواهد شد. سخنرانی اخیر نیز بازتاب همین دیدگاه است. بنابراین، هدف نهایی تغییر نکرده، اما خط قرمزها آشکارا جابه‌جا شده‌اند.

برجام شاید دقیقاً همان «تجربهٔ جمعی» را به تهران  داده باشد که روزی به‌دنبالش بود، اما با هزینه‌ای بسیار سنگین‌تر از انتظار: جنگ، ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای، و تحریم‌های بیشتر. اکنون جامعه و سیاست ایران تغییر کرده‌اند: توازن قدرت داخلی دگرگون شده است. در سایر حوزه‌ها، همچنان شکاف عمیقی میان مردم و حکومت باقی است. با این حال، هنوز روشن نیست این گرایش تا چه اندازه عمیق و پایدار است و یا آیا در صورت ظهور گزینه‌ای دیپلماتیک معتبر، می‌تواند دوباره به عقب بازگردد یا نه.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره