هشدار سونامی اسکیزوفرنی؛ موج جدید روانپریشی با مصرف مواد

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
روانپزشکان به «اعتماد» گفتند تعداد نوجوانان دچار علائم حاد بر اثر مصرف مواد، بسیار زیاد شده است
بنفشه سامگیس| روانپزشکانی که در بیمارستانهای روانپزشکی دولتی و خصوصی شاغلند و حتی آنهایی که فقط در مطب، بیمار میپذیرند، میگویند در سالهای اخیر، با تعداد زیادی از مراجعان مواجه شدهاند که سابقه اختلال روانی نداشتند ولی با مصرف مواد، دچار علائم حاد روانپزشکی شدهاند، کارشان به بستری اورژانسی کشیده و در مواردی هم، به دلیل مصرف مواد، دچار اختلال روانی پایدار شدهاند. روانپزشکان میگویند، در سالهای اخیر، تعداد این افراد، خیلی بیشتر شده است...
ورود به بخش بستری، مجوز میخواهد که من ندارم. با تیم درمان بیمارستان روانپزشکی، بیرون از بخش بستری حرف میزنم. این بیمارستان، 100 تخت بستری دارد و روانپزشک مسوول بیمارستان، میگوید که به طور معمول، 15 تا 20 درصد از تختهای بستری، در اختیار بیمارانی است که بعد از مصرف مواد، با «علائم حاد» در بیحواسی کامل، بدون هیچ درکی از زمان و مکان، به بیمارستان منتقل شدهاند.
علائم حاد، یعنی یک وضعیت بحرانی؛ هم برای بیمار، هم برای تمام افرادی که در لحظه بروز علائم، اطراف بیمار بودهاند؛ تمایل یا اقدام به خودزنی، دیگرزنی، خودکشی، دیگرکشی، پرخاشگری، توهم و هذیان، رفتار و علائم بیمارانی بوده که بعد از مصرف مواد، به اورژانس این بیمارستان روانپزشکی منتقل شدهاند.
روانپزشک مسوول بیمارستان میگوید: «تعدادی از مراجعان ما، مصرفکننده مواد روانگردان و توهم زا هستند که بعد از مدتی، دچار علائم حاد روانپریشی میشوند و کارشان به بستری میکشد. تعدادی دیگر هم، به دلیل انواع اختلالات سایکوتیک و اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا، تحت درمان هستند ولی با مصرف ماریجوانا و گل و شیشه و حشیش، دچار علائم روانپریشی حاد میشوند. این بیماران هم باید بستری شوند.»
بیمارستان در جنوب غرب تهران است؛ در منطقهای فقیرنشین که اغلب ساکنانش، از قشر کارگر و کمبضاعتند. هم طبقه اقتصادی و هم فرهنگ غالب در منطقه، باعث شده که بیشتر مراجعان این بیمارستان روانپزشکی، مردان باشند. «اغلب مراجعان ما، به دلیل مصرف همزمان چند ماده مخدر و روانگردان دچار علائم حاد شدهاند. تعداد زیادی از مراجعان، با علائم روانپریشی ناشی از مصرف شیشه بستری میشوند اما در معاینات دقیقتر معلوم میشود که شیشه و تریاک یا هرویین را همزمان مصرف کردهاند.»
روانپزشک میگوید که تمام بیماران، با علائم پرخاشگری شدید، با توهماتی متعلق به دنیای ماورا، در وضعیت تهاجمی وآماده آسیب به خود یا دیگران، به اورژانس منتقل شدهاند. بیماری با چنین وضعی، حتما باید به شیوه دردناک «فیکس» پیچیده شده در روپوش سفت دوربستهای که هرگونه تهاجم را غیرممکن میکند، توسط امدادگران با تجربه منتقل شود ولی بضاعت جیب ساکنان این منطقه اجازه نمیدهد که از آمبولانس خصوصی کمک بگیرند. بیمارستان، خصوصی است و هیچ کدام از خدماتی که برای روانپریشی ناشی از مصرف مواد ارائه میشود، تحت پوشش بیمه نیست و تمام هزینهها باید با تعرفه آزاد از جیب بیمار و خانوادهاش پرداخت شود. اگر وضع بیمار، جوری باشد که روانپزشک مسوول دستور به بستری بدهد، خانواده باید برای 3 تا 4 هفته بستری پول بدهد و این، تنها بیمارستان روانپزشکی در منطقهای است که تمام خطوط شناسنامهاش بوی مواد میدهد.
بیمارستان؛ نوساز و 10 ساله است. روانپزشک مسوول میگوید طی دو سال اخیر، بیشترین مراجعات به دلیل مصرف مواد را در اورژانس و بخش بستری ثبت کردهاند. عدد نمیدهد ولی میگوید این حجم مراجعات با این دلیل مشخص، در این 10 سال بیسابقه بوده است. نیمه پاییز، 10 تخت بیمارستان، بستریهای مصرف مواد بودند و همان روزی که بیرون از بخش بستری با روانپزشک بیمارستان حرف میزدم، مرد جوانی را مرخص کردند که اهل یکی از شهرهای جنوبی بود و سه هفته قبلترش، با توهم و هذیان شدید بعد از مصرف «کمیکال» به تهران و این بیمارستان منتقل شده بود. روانپزشک مسوول گفت شدت علائم جوان 19 ساله در حدی بود که مجبور شدند برای تثبیت وضعش به او شوک الکتریکی بدهند.
«میگفت در بدنش ارتعاشاتی حس میکند. از ارتباط خود با حضرت سلیمان حرف میزد و ادعای ذهنخوانی داشت.»
بیمارستان، بخش اطفال ندارد و تمام مراجعان زیر 16 سال، بعد از دریافت خدمات اورژانسی، برای بستری به بیمارستانهای کودکان یا دارای تخت روانپزشکی اطفال میروند. روانپزشک مسوول میگوید نگرانکنندهتر از تعداد تختهایی که به دلیل روانپریشی ناشی از مصرف مواد اشغال میشود، این است که بیشترین مراجعان اورژانس این بیمارستان، نوجوانانی هستند که به دلیل مصرف مواد، دچار توهم و پرخاشگری و علائم حاد شدهاند.
«چند نفر از بیمارانمان، بعد از بهبودی و ترخیص، دوباره به سمت مواد رفتند و با اوردوز فوت کردند. متاسفانه، افرادی که سابقه روانپریشی دارند، اگر در خانواده معتاد یا دچار آسیبهای اجتماعی باشند، خیلی بیشتر از سایرین با خطر عود مصرف مواد مواجهند. متاسفانه، اغلب مراجعان ما هم از چنین خانوادههایی هستند. بسیاری از بیماران ما، مراجعات تکراری و چند باره به دلیل عود مصرف مواد دارند.»
روانپزشک مسوول، بدترین وضعیتها را در حافظهاش مرور میکرد و زنی را به یاد آورد که هر جور موادی به دستش میرسید، مصرف میکرد. این زن در بدترین وضع و در حالی که تمام آدمها را به شکل شغال میدید به این بیمارستان منتقل شد.
«برادر این زن، مصرفکننده مواد بود. این زن در خانه جداگانهای با دوست پسرش زندگی میکرد و میگفت از مادر و دوست پسرش میترسد چون آنها خودشان را به شکل شغال درمیآورند. این زن بر اثر مصرف مواد دچار توهم بینایی پارانویید شده بود. بعد از ترخیص از بیمارستان، باز هم مواد مصرف کرد. توهمات بینایی، برگشت و این زن، خودش را کشت.»
آقای میم، رزیدنت یک بیمارستان روانپزشکی دولتی در شهر تهران است و میگوید در طول یک سال اخیر، هم در اورژانس و هم در بخشهای بستری، مراجعات بزرگسالان و نوجوانانی که بعد از مصرف مواد، دچار علائم حاد روانپزشکی شدهاند، بیشتر شده است.
«در این مرکز درمانی، با سه گروه بیمار دارای علائم حاد ناشی از مصرف مواد مواجهیم؛ گروه اول، ممکن است مصرفکننده تفننی یا وابسته به مصرف مواد باشند ولی در ظاهر، سابقه علائم بارز روانپزشکی نداشتند و دچار علائم حاد ناگهانی شدهاند و باید هرچه سریعتر بستری شوند. هر روز حداقل 10 تا 20 درصد مراجعات اورژانس، همین افرادند. بعضی از این افراد، زمانی که به اورژانس منتقل میشوند، ماده اعتیادآور در خونشان نیست و نتیجه آزمایش اعتیادشان منفی است ولی دچار توهمند و هذیان دارند و صداهایی در سرشان میشنوند. این افراد به دلیل مصرف مواد دچار روانپریشی و اختلال خلقی شدهاند و به مدت یک ماه تحت درمان قرار میگیرند و حتی بعد از یک ماه، علائمشان کنترل میشود ولی از این پس، به دلیل همین روانپریشی حاد، در صورت ادامه مصرف مواد، با خطر جدی ابتلا به یک اختلال پایدار و مزمن مواجهند. گروه دیگری از مراجعان اورژانس، افرادی هستند که به دلیل یک اختلال زمینهای مثل وسواس، افسردگی یا غم ماندگار سوگ، با تصور درمان، به سراغ مصرف مواد محرک رفتهاند. ما به اطرافیان این بیماران همیشه هشدار میدهیم که اگر به مصرف مواد ادامه بدهند، به دلیل همین اختلالات خلقی، به شدت در معرض خطر اعتیاد و ابتلا به یک اختلال روانپزشکی مزمن هستند چون وضعیتشان مثل شیشه ترک خوردهای است که وزش توفان، عمق و وسعت ترک را افزایش میدهد. گروه دیگری از مراجعان ما، بیماران مبتلا به اختلال روانی هستند که در دوره درمان بیماری، مواد مصرف کردهاند و دچار علائم حاد شدهاند. مثلا فردی که به دلیل اختلال دو قطبی یا اسکیزوفرنیا با علائم توهم و هذیان ناشی از بیماری، سالها تحت درمان روانپزشکی بوده، در همین دوره درمان، مواد مصرف کرده و مصرف مواد باعث عود علائم بیماری شده است. هر روز، حداقل 60 الی 70 درصد مراجعان اورژانس بیمارستان، این بیماران هستند که به دلیل مصرف مواد در دوره درمان اختلال روانپزشکی، دچار عود علائم حاد شدهاند.»
آقای میم از مشاهداتش میگوید و از بیمارانی که بعد از فروکش کردن سرخوشی ناشی از مصرف مواد، دچار توهم و پرخاشگری شدید شدهاند یا میخواستند خودشان را بکشند که بعد از بستری اورژانسی و دریافت دارو، علائمشان برطرف شده و برای ترک اعتیاد تحت مراقبت قرار گرفتهاند.
«شدت علائم ناشی از مصرف مواد، عملکرد خیلی از بیمارانی که به اورژانس منتقل میشوند را مختل کرده است. در این بیماران که در ظاهر هم اختلال روانی نداشتند، پرخاشگری و تحریکپذیری و بیحوصلگی و علائم افسردگی، در حدی است که توان انجام فعالیتهای روزمره را از دست دادهاند و اگر شاغل باشند، توان بیرون رفتن از خانه را هم ندارند. آنچه شاهدیم، بسیار آزاردهنده است. بسیاری از بیمارانی که به اورژانس منتقل میشوند، بر اثر مصرف مواد محرک و بهخصوص، شیشه، دچار توهم شنوایی و بینایی و هذیان و بدبینی شدید شدهاند و در توهم دائمی خیانت شریک جنسیشان گرفتارند یا از هذیان تعقیب شدن و کنترل شدن توسط دوربینهای نامریی رنج میبرند. این بیماران به دلیل مصرف مواد، دچار روانپریشی و اختلال خلقی شدهاند و تعدادشان هم در اورژانس روانپزشکی، فراوان است؛ افرادی که در ظاهر، اختلال روانپزشکی نداشتند ولی مصرفکننده مواد بودند و با بروز علائم حاد، تحت درمان قرار گرفتهاند و پس از بهبود علائم حاد، ترخیص شدهاند ولی باز هم به مصرف مواد ادامه دادهاند تا حدی که به یک اسکیزوفرنیای کامل و مبتلای یک اختلال روانپزشکی بارز تبدیل شدهاند و باید تا آخر عمر، تحت درمان مزمن باشند. در واقع، مصرف مواد، باعث ایجاد بیماری در این افراد شده است. تلخترین مشاهدات ما، توهمات ناشی از مصرف روانگردانهایی همچون الاسدی و ماشروم است. تعداد زیادی از بیماران منتقل شده به اورژانس این بیمارستان، افرادی هستند که با تورهای ماشروم و الاسدی همراه شدهاند تا به قول خودشان به دنیای عرفان وارد شوند ولی جنس توهم این مواد، بسیار نگرانکننده است. هماکنون بیمارانی داریم که بعد از مصرف این مواد، دچار توهم ماندگار و چند ساله شدهاند و متاسفانه، روشهای درمانی هم برای این بیماران چندان موثر نیست.»
آقای میم در طول همین سالهایی که در این بیمارستان روانپزشکی کار کرده، با یک واقعیت تکاندهنده مواجه شده است: «تعداد افرادی که مصرف مواد دارند اما دچار علائم حاد نمیشوند، بسیار زیاد است اما تعداد مصرفکنندگانی که به دلیل علائم حاد به این مرکز درمانی میآیند، بسیار کم است و بنابراین، آمار مراجعات این بیمارستان روانپزشکی، اصلا به معنای تعداد مشابه در جامعه نیست.»
آقای میم از سه سال قبل در این بیمارستان روانپزشکی کار میکند و میگوید نهتنها در یک سال اخیر، مراجعات به دلیل علائم حاد ناشی از مصرف مواد، بسیار بیشتر شده، در همین سه ماهی که پشت سر گذاشتیم، از اواخر تابستان تا اواخر پاییز، تعداد بیمارانی که بر اثر مصرف کوکایین و شیشه دچار علائم حاد شدهاند، خیلی زیادتر از سه سال قبل است؛ این افزایش، یک پیام نگرانکنندهتر دارد؛ شیمی کوکایین و شیشهای که در بازار خردهفروشی تهران توزیع میشود، خطرناکتر و ناشناختهتر شده و تاثیرات مخرب ترکیبی که به اسم کوکایین و شیشه مصرف میشود هم، بیشتر.
«بیشترین مراجعات این سه ماه، به دلیل کوکایین بوده و مصرفکنندگان شیشه در ردیف دوم هستند. البته خیلی از مصرفکنندگان مواد، دچار علائم روانپریشی میشوند و تقریبا تمام مصرفکنندگان مواد، علائم خفیف روانپریشی دارند ولی متاسفانه، هیچ کدام از افراد با علائم خفیف، به ما مراجعه نمیکنند. ما، فقط قله کوه یخ را میبینیم. مراجعات اورژانس، به هیچ وجه معادل وضعیت جامعه نیست چون فقط شدیدترین علائم به اورژانس میرسد در حالی که همان افرادی که به تصور خود یا اطرافیانشان، علائم بارز یا شدید ندارند و به همین دلیل هم، به اورژانس روانپزشکی نمیآیند و تعدادشان در جامعه، خیلی خیلی زیاد است، بیماران ناشناختهای هستند که یک زنگ خطر جدی برای خودشان و برای جامعه محسوب میشوند چون نهتنها خودشان درباره تاثیرات روانی موادی که مصرف کردهاند، اطلاعی ندارند، اطرافیانشان هم از این تاثیرات مطلع نیستند و بنابراین، درمانگران هم از وجود این بیماران در جامعه بیخبر میمانند.»
وضع بدتری که آقای میم در طول این سه سال شاهد بوده، افزایش مراجعات نوجوانان مصرفکننده مواد است که به دلیل علائم روانپریشی شدید، به اورژانس بیمارستان روانپزشکی منتقل شده و به دلیل شدت علائم، در بخش اطفال بستری میشوند. سه سال قبل که آقای میم به این بیمارستان آمد، تعداد مراجعات نوجوان مصرفکننده مواد به قدری کم بود که گوشهای از بخش بزرگسالان، چند تخت برای بستری این بچهها اختصاص دادند که از بخش کودک و نوجوان، جدا باشند ولی حالا، تعداد مراجعات زیر 18 سال به قدری زیاد شده که مسوولان بیمارستان در فکر ایجاد بخش اعتیاد کودک و نوجوان هستند.
«بیش از 50 درصد بستریهای بخش اطفال این بیمارستان، نوجوانانی هستند که مواد سنگین مصرف کردهاند. بیشترین مراجعات و بستریهای نوجوان مان، به دلیل مصرف گل است که امروز مثل آدامس بین بچهها دست به دست میگردد. در یک سال اخیر، بین بچههایی که به دلیل عوارض مصرف گل به اورژانسمان منتقل شدهاند، با موارد زیادی از سندروم بیانگیزگی مواجه شدهایم. این سندروم، مثل تمام شدن بنزین ماشین است. بچههایی که دچار این سندروم میشوند، ساعتها، بیحرکت مینشینند چون انگیزه و توان هیچ کاری ندارند. تعداد مراجعات به دلیل عوارض روانی مصرف شربت لین هم خیلی زیاد است. بچهها به تازگی یاد گرفتهاند که با ترکیب شربت دکسترومتورفان و استامینوفن و ...، محلولی بسازند و در دورهمیهایشان، به اسم شربت بنفش به همدیگر تعارف کنند و بیپروا سر بکشند که طبق آنچه در اورژانس شاهدیم، عوارض روانی این ترکیب، واقعا وحشتناک است. مراجعات نوجوانان بابت عوارض روانی مصرف کوکایین و شیشه و هرویین، کم است و شاید هم به ما مراجعه نمیکنند. ما شاهدیم که اغلب نوجوانانی که به دلیل مصرف هرویین، کوکایین یا شیشه در بیمارستان ما بستری شدهاند، بچههایی از خانوادههای معتاد یا ساکن در مناطقی هستند که دسترسی آسان به انواع مواد دارند.»
از پزشکان شاغل در بیمارستانهای روانپزشکی وقتی بابت خاطره تلخ بپرسی، نیازی به فکر و تامل ندارند و در جواب، از تو میپرسند «کدامش را تعریف کنم؟» آقای میم، دو نفر از بیمارانش را هیچ وقت فراموش نمیکند؛ نفر اول، مرد 27 سالهای بود که دو سال قبل به این بیمارستان آمد: «این جوان، بعد از مصرف یک گرم ماشروم، دچار توهمات فانتزی شده بود و در این توهمات، قفل و اسیر شد. جنس این فانتزیها، هر چند ماه عوض میشد. ارتباط این مرد با دنیای واقعی قطع شده بود. حدود 9 ماه قبل، این توهمات رو به بهبود رفت و مرد جوان، مرز بین واقعیت و فانتزیها را تشخیص داد. رنج واقعی بیماری از همین لحظه شروع شد چون این جوان وقتی فهمید که هر آنچه تا به حال میدیده، توهم و غیر واقعی بوده، دچار علائم اختلال پس از سانحه شد. وضع دردناکی بود. از اینکه نمیدانست که دو سال از زندگیاش؛ همان دو سال پر از توهم، چه اتفاقی افتاده، بهشدت ترسیده بود و در این بین، حملات توهمات فانتزی هم شروع شده بود و درمان بیاثر شده بود. شدت توهمات در حدی بود که عملکردش را مختل کرده بود و میگفت کاش همیشه در همان توهمات میماندم و به آگاهی نمیرسیدم. تا اوایل تابستان، با همین شرایط پیش میرفت و ما هم انتظار بهبودی داشتیم ولی جنگ 12 روزه، چنان استرسی به این مرد وارد کرد که وقتی آخر تیر ماه برای ادامه درمان آمد، متوجه شدیم که به اسکیزوفرنیا مبتلا شده. حالا هم برای درمان اسکیزوفرنیا به بیمارستان مراجعه میکند.»
نفر دوم؛ یک دختر 16 ساله. دختری که آقای میم، او را «تمام شده» میداند و ماههاست که از دخترک بیخبر است. دختری که فرزند یک خانواده معتاد بود و از 7 سالگی، تجربه بیخانمانی داشت و در نوجوانی، چنان با اعتیاد تزریقی خو گرفته بود که سرنگ متادون را در شریان ران فرو میبرد.
«دختر به ما مراجعه کرد چون از اوردوز ترسیده بود و میگفت که میخواهد اعتیادش را ترک کند. دوز متادونی که هر بار به خودش تزریق میکرد، بسیار زیاد بود. بر اثر دفعات تزریق، خون در رگهای ران لخته شده بود. شریان فمورال، یکی از حساسترین نقاط بدن است و باید در زمان تزریق، کیسه شنی اطرافش بگذاریم چون فشار شریان، بسیار بالاست و با کوچکترین اشاره، حجم زیادی خون فوران میکند ولی این بچه، چنان در تزریق شریانی ماهر شده بود که میگفت، همین حالابه من یک سرنگ بدهید و ببینید که چه راحت تزریق میکنم.»
دختر، گم شد. این، تمام خبری است که آقای میم از این بچه 16 ساله دارد؛ دختری که بعد از دو روز، از بخش اطفال مرخص شد و قرار بود برای تکمیل درمان مراجعه کند ولی هیچ کس نمیداند بعد از اینکه پا از حیاط بیمارستان بیرون گذاشت، چه به سرش آمد...
محمدرضا شالبافان، هم روانپزشک است و هم، مدیرکل دفتر سلامت روانی و اعتیاد وزارت بهداشت که ساعات خارج از مسوولیتش، در بیمارستان روانپزشکی کار میکند. این روانپزشک هم با تعداد زیادی از مراجعات به دلیل علائم حاد ناشی از مصرف مواد مواجه بوده و در تشریح آنچه به عنوان علائم روانپریشی مشاهده میکند، میگوید: «مصرف مواد مختلف ممکن است تغییرات رفتاری خیلی حادی در افراد ایجاد کند و البته احتمال ایجاد این تغییرات در مورد بعضی مواد، بیشتر و در مورد بعضی مواد کمتر است. مثلا برخی مواد محرک مثل شیشه و از گروه آمفتامینها، در دهههای اخیر در کشور ما رواج بیشتری داشته و مصرف این مواد، احتمال تغییرات رفتاری حاد و علائم شدید روانپزشکی از جمله توهم، هذیان، پرخاشگری و خشونت را افزایش میدهد. البته مصرف بقیه مواد هم این علائم و تغییرات را ایجاد میکند و مصرف موادی همچون کوکایین یا از خانواده کانابیس و به ویژه نوع صنعتی آن مثل گل هم، میتواند چنین تغییرات رفتاری حادی ایجاد کند. بهخصوص، مصرف مواد محرک در فردی که مستعد مشکلات روانپزشکی است، ممکن است موجد تغییرات رفتاری شدید و اورژانسی شود که در این صورت، بیمار، باید به بیمارستان و اورژانس روانپزشکی منتقل شده و به صورت اورژانسی تحت کنترل قرار بگیرد.»
شالبافان در جواب سوالم بابت آمار بالای مراجعات این گروه از بیماران میگوید: «متاسفانه در بیمارستانی که فعالیت دارم، با موارد زیادی از بستریهای ناشی از مصرف مواد مواجهیم و به خصوص در سالهای گذشته هم شمار این بستریها افزایش پیدا کرده است. بسیاری از مشاهدات علمی نشان میدهد که با تداوم مصرف برخی مواد، احتمال تغییرات رفتاری بهطور ناگهانی بیشتر میشود. مثلا فرد به مدت چند ماه مواد محرک مصرف میکرده و در اوایل مصرف، این حالتها را نداشته و بعد از مدتی به تدریج دچار آسیبهای مغزی و تغییرات رفتاری میشود. با توجه به در دسترس بودن این مواد، بدیهی است با گذشت زمان، احتمال ایجاد این تغییرات رفتاری هم بیشتر شود. نکته مهم این است که ایجاد این علائم صرفا محدود به افراد دارای مشکلات رفتاری یا دارای سابقه خانوادگی نیست بلکه فردی که سابقه قبلی خانوادگی یا فردی نداشته هم، ممکن است با مصرف مواد دچار تغییرات رفتاری جدی شود اما در فردی که خود یا خانوادهاش، سابقه مشکلات رفتاری داشته باشند، مصرف مواد میتواند مشکلات را تشدید کند و احتمال ایجاد علائم حاد روانپزشکی و اورژانسی در این فرد بیشتر است. هیچ یک از مصرفکنندگان مواد، از این علائم مصونیت ندارند. گفته میشود که شرایط جامعه پر استرس و پر تنش است و بله، متاسفانه شرایط جامعه برای بسیاری افراد پر تنش و پر استرس است و ممکن است زمینه مساعدی برای مشکلات باشد ولی مصرف مواد به عنوان یک عامل زیستی ناگهانی و بسیار شدید، خیلی اوقات فارغ از شرایط پیرامونی میتواند فرد را مستعد آسیب کند و دلیل اصلی این وضع هم، ترشح ناگهانی میزان غیر قابل کنترل و غیر قابل تطابقی از پروتیینهای مغزی است که تعادل مغز را بهطور کامل در ساعات پس از مصرف به هم میزند و منجر به یکسری از رفتارهای پرخاشگرایانه و توهم و هذیان و امثال آن میشود.»
حسن رفیعی، روانپزشکی است که در مطب خصوصی بیمار میپذیرد. این روانپزشک، هم میگوید که مراجعات افراد مصرفکننده مواد با علائم حاد روانپریشی به مطبش خیلی بیشتر شده و هم، میگوید که تعداد بیمارانی که سابقه اختلالات روانی داشتند و تحت درمان بودند و با مصرف مواد دچار علائم شدیدتر شدهاند، زیادتر شده است.
«65 تا 90 درصد افراد معتاد، یک اختلال روانپزشکی غیر از اعتیاد دارند که افسردگی و اختلال شخصیت، شایعترین نوع از این اختلالات است اما آیا اختلال روانپزشکی سبب گرایش فرد به مصرف مواد شده یا مصرف مواد، این اختلال را ایجاد کرده است؟ من در مطبم با هر دو گروه مواجهم. بدترین مواردی که شاهد بودهام، افرادی هستند که به دلیل مصرف مواد توهمزا و محرک، دچار روانپریشی شدید شدهاند و ارتباطشان را با واقعیت از دست دادهاند و ناموجود را، موجود دیدهاند. مشاهده این افراد از این جهت تاثر آور است که میبینیم همگی در سنین جوانی هستند ولی با مصرف گل و شیشه دچار افت شدید عملکرد و ناتوانی از انجام سادهترین امور روزمره شدهاند. البته از دهه 1380 که مصرف شیشه در کشور شایع شد، این وضع را شاهد بودهایم چون از این زمان، نیمی از تختهای روانپزشکی در اختیار بیماران دچار روانپریشی ناشی از مصرف شیشه بوده و تا امروز هم این وضع ادامه دارد.»
یکی از روانپزشکان که در بیمارستان روانپزشکی دولتی در غرب تهران کار میکند، میگوید که هر روز، گزارش مراجعاتی را ثبت میکند که به دلیل مصرف مواد، دچار علائم حاد شدهاند و باید درمان فوری دریافت کنند: «هر روز، تعدادی از تختهای این بیمارستان روانپزشکی برای بستری افرادی است که بعد از مصرف مواد، دچار توهمات شدید شدهاند و در بین این افراد، بیشترین مراجعات مربوط به مصرفکنندگان شیشه است. همین حالا هم که به بیمارستان بیایید، خواهید دید که تعداد زیادی از تختهای بیمارستان برای مبتلایان توهمات شدید ناشی از مصرف مواد اختصاص پیدا کرده است. مراجعات بخش اورژانس بیمارستان البته بسیار بیشتر از مراجعات بستری است. تعداد مراجعات در همین بیمارستان به ما میگوید که شیوع مصرف مواد در جامعه، بسیار بالاست و متاسفانه، ما تعداد بسیار ناچیزی از شمار بیماران زمینگیر شده بر اثر مصرف مواد را میبینیم.»
شهریور ۱۴۰۴؛ کامبیز سلطانینژاد؛ متخصص سمشناسی و همکار با سازمان پزشکی قانونی، یکی از سخنرانان کارگاه بررسی اورژانسهای مواد و الکل است و میگوید که «خوشبختانه» با وجود آنکه نوع مدرن روانگردانها تا پشت مرزهای ایران هم آمده، نگران شیوع مصرف این گروه از مواد نیستیم بلکه مشکل اصلی «گل» است؛ این نوع تراریخته گیاه شاهدانه با ماده موثرهای تا ۲۵ درصد غلیظتر و میگوید با توجه به اینکه تعداد زیادی از مصرفکنندگان گل در ایران، نوجوانان و جوانان هستند، در آینده نزدیک باید منتظر سونامی اسکیزوفرنی در کشور باشیم.
«روانگردانهای جدید و داروهای محرک و توهمزا و از جمله الاسدی و کوکایین صنعتی و کتامین، میتوانند الگوی مشابه اسکیزوفرنی ایجاد کنند. مشکل الان ما در کشور، روانگردانهای جدید نیست بلکه مادهای است که در ایران به نام گل معروف شده؛ نوع تراریخته گیاه شاهدانه که به دلیل غلظت بالای ماده موثرهاش نسبت به گونههای وحشی این گیاه، فوقالعاده توهمزاست و عوارض قلبی- عروقی شدید ایجاد میکند. مصرف گل، اختلالات شناختی ایجاد میکند و باعث تخریب نورونهای مغز میشود. هرچه میزان مصرف طولانیتر باشد، اثرات مخرب گل، پایدارتر میشود. مصرف گل، علاوه بر ایجاد توهم، تشنجزاست و شدیدترین علائم میتواند منجر به مرگ شود. نتایج مطالعات انسانی بر اینگونه تراریخته نشان داده که مصرف گل به مدت 3 تا 6 هفته، میتواند اثرات درازمدت بر اعصاب مرکزی بگذارد و الگوی مشابه اسکیزوفرنی در فرد ایجاد کند. با توجه به اینکه در کشور ما، مصرفکنندگان گل، در سنین پایین و از قشر دانشجو و دانشآموز هستند، فکر میکنم در آینده نه چندان دور، با سونامی بیماری اسکیزوفرنی در این گروه مصرفکننده مواجه میشویم.»
این هشدار را، پیشتر، از طیبه دهباشیزاده؛ مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی شنیده بودم و حالا، تایید دوبارهای بر واقعیتی که قابل انکار نیست.
چند ماه قبل، از خانم دهباشیزاده درباره آمار مبتلایان اسکیزوفرنی در ایران پرسیدم و در جواب گفت: «طبق آمار جهانی، یک درصد جمعیت هر جامعه دچار اسکیزوفرنیا هستند و با استناد به این آمار، باید حدود 860 هزار مبتلا داشته باشیم ولی در چند سال اخیر، به دلیل افزایش مصرف مواد توهمزا، این آمار در ایران تغییر کرده و تعداد بیماران، بیشتر شده است. امروز، تعداد زیادی از بستریهای روانپزشکی، افرادی هستند که مواد توهمزا مصرف کردهاند.»


















