تردیدها در آینده مذاکرات ایران و1+5 در گفتگو با دکتر مهدی مطهرنیا؛ پرونده هسته ای در حال عبور از پل صراط
رصد
بروزرسانی
رصد/ يادداشت پيش رو در پايگاه تحليلي«رصد» منتشر شده وانتشار آن در آخرين خبر الزاما به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
ترديد بر سر نتيجه مذاکرات دولت آمريکا و ايران در حال حاضر يکي از مواردي است که تندروها در کنگره بر آن اصرار ميورزند. گروه هايي در واشنگتن که به کشورهاي عربي و اسرائيل نزديکترند. ماه آينده قرار است بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل با حضور در کنگره به دعوت جمهوريخواهان در خصوص خطرهاي ايران توضيح بدهد. اين دعوت خود به يک اختلاف بين دولت اوباما و اکثريت جمهوريخواه در کنگره تبديل شده است. همچنين وزير امور خارجه ايالات متحده سوم اسفند ماه- اعلام کرد هنوز فاصله قابل توجهي بين طرفين در مذاکرات وجود دارد و در صورتي که تهران نتواند نشان دهد که فعاليتهاي هستهاي اش صلح آميز است، کشور مطبوعاش آمادگي دارد تا از جريان مذاکرات خارج شود. گفتگوي زير با دکتر مهدي مطهرنيا از کارشناسان حوزه روابط بين الملل به بررسي وضعيت کنوني و چالش هاي مذاکرات و چشم انداز آن توجه کرده است.
با توجه به مذاکرات اخير ايران و ۵+۱ در شرايط کنوني، علل اضافه شدن شخصيتهايي چون فريدون ، صالحي و وزير امريکايي به مذاکرات هسته اي چيست؟
مذاکرات هسته اي در وضعيت کنوني در حال گذار از منطق تصميم سازي و تفاهمات انجام شده به يک تعهد در قالب تفاهم نهايي است. آنچه ايران به آن اشاره دارد، دستيابي به يک توافق جامع يک مرحله اي در جهت حل و فصل بحران هسته اي و ايجاد مسير مناسب در جهت کسب انرژي هسته اي صلح آميز و برداشتن تحريمها است. اکنون با توجه به رسيدن به ايستگاه گذر از يک تفاهم به يک توافق، هر دو کشور و کنشگر اصلي پرونده هسته اي يعني ايران و آمريکا سعي کرده اند با اضافه کردن نيروهاي مؤثر در ابعاد مورد نياز رسيدن به يک توافق، زمينههاي شکل دهي براي رسيدن به توافق نهايي را بيش از گذشته با توجه به نزديک شدن به پايان اين دوره از مذاکرات که به هر ترتيب از سوي پايتختهاي دو کشور، تمديد آن با ترديد رو به رو شده است، همت مضاعفي را در ديپلماسي هسته اي از خود نشان دهند.
نگراني پايتختهاي هر دو کشور در افزايش توقعات از مذاکرات است
ايران از يک سو صالحي را به همراه خود دارد که رئيس سازمان انرژي هسته اي است و از بعد فني ميتواند ظريف را در حوزه ديپلماسي کمک کند. از سوي ديگر فريدون برادر رئيس جمهور و دستيار ويژه او ، به دنبال تيم ديپلماتيک راهي وين شده است تا بتواند مسيري با ثبات تر و پر تحرک تر در زمينه انعکاس آنچه در مذاکرات ميگذرد به ساختار قدرت اجرايي در ايران داشته باشد. اين نشان دهنده آن است که اين دوره از مذاکرات از حساسيت ويژه اي در جهت رسيدن به توافق برخوردار است. از سوي ديگر آمريکا نيز وزير خود در ارتباط با مسائل مربوط به خزانه داري آمريکا را به مذاکرات ميفرستد. ورود وزير خزانه داري ايالات متحده آمريکا به اين دور از مذاکرات در جهت همين امر بايد مورد ارزيابي قرار گيرد. لذا آنچه در مذاکرات کنوني بايد مد نظر باشد تحرک فزاينده و سرعت بخشي دقيق به مذاکرات از پل تفاهم به توافق نهايي است. امروز در واقع بايد بگوييم که پرونده هسته اي در حال حرکت از يک پل صراط است. پل صراطي که مسلمانان در ارتباط با برزخ و گذشتن از روي آتش از آن نام ميبرند. در وضعيت فعلي مذاکرات با ۵+۱ در وضعيت بسيار حساسي به سر ميبرد و اگر در اين مذاکرات زمينههاي دسترسي به يک توافق نهايي حاصل نشود، ميتوان گفت که مذاکرات تا حدود زيادي با يک نوع چالش جدي در آينده رو به رو ميشود. در اين مسير است که ما شاهد تلاش هر دو تيم مذاکره کننده در تهران و واشنگتن براي دستيابي به يک پايه بنيادين در رسيدن به يک توافق جامع هسته اي، آن هم در حد امکان در حالت يک مرحله اي آن هستيم.
با توجه به سخنان آقاي کري و تهديداتي که در مورد احتمال کناره گيري آمريکا کرد، نوع سياست گذاري آمريکايي در شرايط کنوني چگونه است؟
هر دو تيم مذاکره کننده در پايتختهاي خود تحت فشار نئوکان هاي هر دو کشور هستند. چه در تهران و چه در واشنگتن، دولتهاي مذاکره کننده چه دولت روحاني و چه دولت اوباما فشارهاي جدي را در سياست داخلي خود دارند. در تهران انتخابات آينده مجلس پيش روست و هيچ کس نميتواند تأثير اهميت اين مذاکرات هسته اي را بر اين انتخابات ناديده بگيرد و پيش از ايران در واشنگتن انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۱۶ در پيش است و اگر دموکراتها بتوانند برگ برنده اي در اين زمينه داشته باشند خواهند توانست عقب ماندن از جمهوري خواهان را در صحنه سياسي تا حدودي جبران کنند. لذا بايد بگويم که در اين مسير بايد بر اين نکته تأکيد داشت که هر دو پايتخت کشورها تحت فشار رقباي سياسي خود در لايه سياست داخلي نيز قرار دارند. رقبايي که بيش از آن که به پرونده هسته اي به عنوان يک پرونده ملي بنگرند، به عنوان يک پرونده جناحي نگاه مي کنند. در هر دو پايتخت بخشي از فعالان سياسي و حکومتي نيز به هر تقدير هرگونه ارتباط ميان ايران و آمريکا را حتي در پرونده هسته اي، مخالف آرمانها و ارزشهاي تعريف شده خود را در قالب اسلام انقلابي و ليبرال بورژوازي آمريکايي ميبينند. بنابراين قسمتي از اينها نيز از مخالفان سرسخت سنتي و ايدئولوژيک مذاکرات هستند.
تا چه حد ميتوانيم رويکرد خروج از مذاکرات آقاي کري را تبليغاتي-رسانه اي دانست؟
هر کدام از پايتختهاي کشورها سعي ميکنند از ابزار مخالفان در جهت اهرمهاي فشار مذاکراتي پيش از آغاز مذاکرات استفاده کنند. هر مذاکره اي يک پيوست رسانه اي و رواني قبل از مذاکره، حين مذاکره و بعد از مذاکره دارد. لذا بايد گفت اگر چه اين فشارها بر دو دولت حاکم بر تهران و واشنگتن وجود دارد، ولي تيمهاي هر کدام از اين دولتهاي مذاکره کننده و حتي تيمهاي موجود در کشورهاي ديگر کنش گران ۵+۱ و موافقان و مخالفان پيراموني آنها در عرصههاي مختلف بين المللي اين پيوست رسانه اي و رواني را دنبال ميکنند. آنچه مهم است اين که هر کدام از اينها چقدر ميتوانند در پيوست رسانه اي خود تهديد مخالفان نئوکان و مخالفان ايدئولوژيک خود در انجام يک مذاکره هدفمند را به فرصت در جهت امتيازگيري در مذاکرات تبديل کنند.
با توجه به اين که بحث فني بيشتر مد نظر قرار گرفته است، تا چه حد اين مذاکرات ميتواند با توجه به اضافه شدن تيمهاي جديد، فني تر انجام شود؟
آنچه هم اکنون از نظر فني مطرح است و در اخبار ديده ميشود، احتمال خروج ايران از بن بست مذاکراتي است و قرار است که عراقچي با مدير کل سازمان بين المللي انرژي اتمي در همين هفته مذاکراتي داشته باشد. اين ديدار براي انجام رايزني و رسيدن به راه حلي به منظور آغاز دور تازه اي از مذاکرات ايران با آژانس انجام ميشود. ورود عراقچي به مذاکرات فني نشان ميدهد که تا حدود زيادي زمينههاي ايجاد يک توافق در حال شکل گيري است. اما نگراني پايتختهاي هر دو کشور در افزايش توقعات از مذاکرات است. لذا بايد گفت يک پيوست رسانه اي از درون مذاکرات به بيرون مذاکرات نيز وجود دارد. در واقع توقعات فزاينده از دورهاي مختلف مذاکرات به وجود نيامده و اخبار موجود در مذاکرات تا وضعيت نهايي نشده درز رسانه اي پيدا نکند.
زمينههاي تحرک منفي از سوي کشورهاي فراپيماني مثل رژيم اسرائيل، بعضي از پايتختهاي عربي و بعضي از کشورهاي اروپايي و شرقي وجود دارد و ميتوانند با يک هماهنگي مقطعي زمينه ايجاد يک شگفتي و خروج هر دو کشور از مذاکره شوند
با توجه به وضعيت موجود در مذاکرات، آيا ممکن است که غربيها مذاکرات را نيمه تمام رها کنند؟
به نظر ميرسد رها کردن مذاکرات در اين وضعيت، بدترين کار موجودي است که هر دو کشور ميتوانند انجام دهند و بيش از ديگر کنشگران پيراموني و فراپيراموني پايتختهاي تهران و آمريکا هستند که با ترک کردن ميز مذاکره بيشترين ضرر را متوجه منافع ملي و حتي امنيت ملي خود در جايگاههاي مختلفي که هر کدام به عنوان قدرت جهاني و قدرت منطقه اي دارند، به وجود خواهد آورد. خردورزي سياسي ايجاب ميکند که مذاکرات هر چه سريع تر به يک توافق نهايي براساس آنچه بارها برآن تأکيد داشتهاند، بازي ميني مکس باشد و حداکثر حداقلها در پايتختهاي هر دو کشور پذيرفته شده و يک توافق نهايي در چارچوب بازي ميني ماکس نگارش پيدا کند و در همان توافقنامه نهايي زمينه هاي همکاري بيشتر براي رسيدن به حداکثرها در هر دو طرف ميز مذاکره هم باز بماند. اين به معناي اين نيست که توافق دو مرحله اي است، بلکه به اين معناست که براساس همکاريهاي ناشي از توافق نهايي هر دو کشور بتوانند به اهداف تعريف شده حداکثري خود در ارتباط با توافقنامه نهايي نيز دست يابند.
ايران از يک سو ميخواهد فعاليت فزون تر، دقيق تر و گسترده تري در دستيابي به انرژي هسته اي صلح آميز داشته باشد و واشنگتن به دنبال آن است که پادمان هسته اي دقيق تري را در ارتباط با ايران در صحنه منطقه اي و بين المللي در اين باره به وجود آورد. پس اين معنا ميتواند تا حدود زيادي زمينه پرور ايجاد يک بستر مناسب براي هر يک از کنشگران اصلي براي رسيدن به حداکثرهاي مورد نظر آنها هم باشد. لذا بايد ديپلماتهاي هر دو کشور و همچنين مهم تر از آنها ساختارهاي تصميم گيرنده در سيستم حکومتي اين دو کشور به سمت ايجاد يک توافق نهايي حرکت کنند. فقدان يک توافق نهايي ميتواند هزينههاي ملي هر دو کنشگر را بسيار بالا ببرد.
با توجه به وضعيت کنوني، چشم انداز مذاکرات را چگونه ميبينيد؟
مذاکرات داراي چشم انداز مثبت ولي نگران کننده اي است. از اين جهت چشم انداز مثبت است که کشورهاي ايران و آمريکا و حتي برخي کشورهاي ديگر (که تا کنون تلاش داشتهاند با سنگ اندازي هاي غير مستقيم حتي در درون مذاکرات و در بين بعضي از اعضاي ۵+۱ وضع موجود را حفظ کنند) به خوبي ميدانند که اگر وضعيت موجود به يک وضعيت مخاطره آميز سوق پيدا کند، ميتواند زمينه ساز ايجاد يک حفره امنيتي-نظامي در منطقه خاورميانه شود. از طرف ديگر نگران کننده است به اين معنا که زمينههاي ورود تحرکات منفي از سوي کشورهاي فراپيماني در حوزه بين المللي و منطقه اي مثل رژيم اسرائيل، بعضي از پايتختهاي عربي و بعضي از کشورهاي اروپايي و شرقي وجود دارد و ميتوانند در ارتباط با اين موضوع با يک هماهنگي مقطعي زمينه ساز ايجاد يک شگفتي و خروج هر دو کشور از مذاکره شوند. مهم تر از آنها ساختار قدرت و داخلي در هر دو کشور است که بايد زمينه ساز ايجاد فضاي مثبت در ارتباط با رسيدن به يک توافق نهايي باشد که اگر تحت تأثير اين فضا قرار بگيرد تا حدود زيادي ميتواند منجر به ايجاد يک شگفتي و خروج از مذاکرات شود. لذا من مي گويم چشم انداز اين مذاکرات مثبت اما همواره با نگراني همراه است.