واشنگتن پست: چگونه کنگره آمریکا میتواند مانع «توافق بد» با ایران شود؟
وطن امروز
بروزرسانی
وطن امروز/ متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
معمولاً جمهوريخواهان و دموکراتها در کنگره از رؤسايجمهوري قدرتمند، فقط زماني حمايت ميکنند که از کارهاي رئيسجمهور خوششان بيايد ولي اگر از آن کارها خوششان نيايد، آن را محکوم ميکنند. با اين حال گروهي در کنگره وجود دارند که به هر دو حزب اصلي آمريکا تعلق دارند و از لايحه لزوم بررسي توافق هستهاي ايران توسط کنگره آمريکا دفاع ميکنند.
قرار است اين لايحه براي اينکه آيا در صحن سنا مطرح شود يا خير، در کميته روابط خارجي سناي آمريکا به رأي گذاشته شود. حوزه اختيارات اين لايحه به دقت محدود شده است (حاوي کليگويي نيست) و مثلاً در آن آمده است پس از امضاي توافق هستهاي با ايران توسط دولت آمريکا، کنگره 60 روز فرصت خواهد داشت آن توافقنامه را مورد بررسي قرار دهد و اگر با مفاد آن موافق بود، تحريمهاي کنگره عليه ايران را لغو کند و اگر موافق نبود، چنين نکند. سياستگذاري درباره لغو يا عدم لغو تحريمهاي سازمان ملل عليه ايران يا تحريمهايي که رئيسجمهور اوباما شخصاً با استفاده از اختيارات ويژه رياستجمهوري ضدايران اعمال کرده است، کلاً منوط به تصميمگيري خود رئيسجمهور خواهد بود و کنگره در آن رابطه حرفي براي گفتن نخواهد داشت. با اين حال، باراک اوباما قول داده است اين لايحه را حتي اگر به تصويب سنا برسد، وتو کند. اوباما قصد دارد تا زماني که خودش در کاخسفيد حضور دارد (تا پايان دوره دوم رياستجمهورياش) تحريمهاي کنگره آمريکا عليه ايران را به حالت تعليق درآورد و از اين رو به هيچوجه تمايل ندارد کنگره درباره لغو يا عدم لغو اين تحريمها براساس مفاد توافق جامع که در حال شکلگيري است، تصميمگيري کند.
تاکنون 11 سناتور دموکرات از اين لايحه اعلام حمايت کردهاند و اگر فرض کنيم تمام سناتورهاي جمهوريخواه بدون استثنا از اين لايحه حمايت کنند، آنگاه فقط به 2 رأيِ ديگر دموکراتها در سنا نياز خواهد بود تا بتوان وتوي رئيسجمهور را درباره اين لايحه شکست. متأسفانه تلاشهاي پشت پرده براي به دست آوردن آن 2 رأي مورد نياز از سناتورهاي دموکرات، با نامه نسنجيده و نابخردانه سناتور تام کاتن نقش بر آب شد. مثلاً يکي از حاميان لايحه لزوم بررسي توافق هستهاي ايران توسط کنگره گفت: در پي انتشار نامه آقاي کاتن، 7-6 سناتور دموکرات که ممکن بود نظرشان را بتوان به حمايت از اين لايحه جلب کرد، ناگهان با اين لايحه کاملاً مخالف شدند».
از همين رو، رأيگيري درباره اين لايحه در کميته روابط خارجي سنا به اواسط آوريل موکول شد تا مگر تا آن زمان، بدخلقيهاي حزبگرايانه اعضاي 2 حزب رقيب در سنا تا حدي فروکش کند. مهمترين نکته درباره توافق هستهاي با ايران، جزئيات مندرج در اين توافق است. مثلاً به ايران اجازه استفاده از چه نوع سانتريفيوژهايي داده شود؟ يا بازرسيهاي آژانس از تأسيسات ايران بايد چگونه باشد که مانع هرگونه عمليات مخفي ايران شود؟ مساله ديگر اين است که ما نياز داريم چه مسائلي را درباره ابعاد گذشته نظامي برنامه هستهاي ايران بدانيم؟ گفتوگوهاي اخير ممکن است حاکي از آن باشد که محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران شايد اصولاً از کارهايي که در گذشته در اين باره انجام شده است، کاملاً بياطلاع باشد. جمهوريخواهان در سنا نهتنها از «توافق بد» ميترسند بلکه تغييري اساسي را در سياست خارجي آمريکا احساس کردهاند، مبني بر اينکه دولت آمريکا احساس نياز ميکند که براي جنگ با افراطگرايان سني [تکفيريها] بايد با ايران دوستي کند يا با مقامات ايراني گرم بگيرد. اگر کفه ترازوي سياست آمريکا به نفع ايران سنگيني کند، اين بدان معنا خواهد بود که سياستهاي آمريکا به زيان اسرائيل و متحدان سنتي عرب آمريکا در منطقه تغيير خواهد کرد. اين چشمانداز خطرناک باعث بروز اختلافات و شکافها ميان نتانياهو، رئيس کابينه اسرائيل و باراک اوباما شده است و اين مساله هيچ ربطي به اختلافات شخصي يا شخصيتي ميان نتانياهو و اوباما ندارد. نتيجه اين نوع تغيير سياست آمريکا را هماکنون نيز در عراق ميتوان مشاهده کرد. مثلاً متحدان ايران به پارلمان عراق نفوذ کردهاند و ژنرال قاسم سليماني نيز به قهرمان مردميِ عراقيهاي شيعه تبديل شده است.
همين تغيير سياست دولت آمريکا در قبال خاورميانه [غرب آسيا و شمال آفريقا] باعث بروز تناقضهايي در «سياست سوريه» آمريکا نيز شده است. از يک سو، آمريکا شورشيانِ مخالف اسد را آموزش ميدهد و آنان را تجهيز ميکند و از سوي ديگر، هرگاه نيروهاي بشار اسد، رئيسجمهور سوريه، همين شورشيان را بمباران کنند، آمريکا جز اعتراض لفظي هيچ کاري انجام نميدهد، زيرا ميترسد ايرانيان که حاميان اصلي اسد هستند ناراحت شوند و در پي آن، مذاکرات هستهاي با ايران بههم بخورد. سياست دولت آمريکا در قبال سوريه نهتنها متناقض است بلکه غيراخلاقي است، زيرا آمريکا ابتدا از شورشيان حمايت ميکند و آنان را براي جنگ با دولت اسد جلو ميفرستد اما وقتي مورد هدف نيروهاي دولتي سوريه قرار گرفتند، آنان را به حال خودشان رها ميکند. دولت آمريکا در حال تلاش براي انجام يکسري مانورهاي بسيار پيچيده و پراهميت است اما به اعضاي کنگره ميگويد شما بايد گوشهاي بنشينيد، صرفاً نظارهگر باشيد و دهان خود را ببنديد. اين در حالي است که همين دولت در جريان «تنظيم مجدد روابط آمريکا با روسيه» نشان داد در اينگونه مانورهاي ديپلماتيک تيزهوشي و مهارت کافي ندارد. البته ترفندهاي نسنجيدهاي مانند نامه سناتور کاتن به مقامات ايراني، کاملاً غيرسازنده است و مايه نقض غرض ميشود. با اين حال، به واکنشهايي مانند تصويب لايحه لزوم بررسي توافق هستهاي ايران توسط کنگره، بشدت احساس نياز ميشود.
*مايکل گرسون