نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

بازگشت «فتو فانتوم» ایرانی

منبع
مشرق
بروزرسانی
بازگشت «فتو فانتوم» ایرانی
مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست هواپيماهاي شناسايي را چشمان بينا هر نيروي هوايي مي دانند که به واسطه آنها اجراي عمليات هاي مختلف در عرصه هاي زميني، هوايي و دريايي ممکن مي شود. هدايت توسط برجسته ترين خلبانان و بهره گيري از بالاترين فنون رزمي همواره موجب گشايش مسير در مراحل حساس تصميم گيري هاي فرماندهان نظامي بوده و به همين دليل است که حساب ويژه اي بر روي آنان باز مي شود. پيشينه شناسايي هوايي سابقه ساخت از هواپيماهاي شناسايي به زمان تولد نخستين هواگردهاي نظامي باز مي گردد. پس از آنکه بشر دريافت که به وسيله هواپيماها مي تواند مسيرهاي طولاني را با سرعت بيشتري طي کند و در نبردها نيز دست برتر را داشته باشد، لذا توجه به اين نياز که تصويربرداري از بالا راهگشا بوده و براي تصميم گيري جهت اتخاذ استراتژي دقيق مناسب است، سبب شد تا هواپيماهاي شناسايي متولد شوند. نخستين هواپيماهاي شناسايي چيز خاصي نبودند مگر يک هواگرد ساده مجهز به دوربيني کوچک که مي توانست تصاويري را از نماي بالا تهيه کند. با گذشت زمان و آغاز جنگ هاي جهاني اول و سپس دوم، تصوير برداري هوايي به يک نياز مبرم و حياتي تبديل شد و اقدامات جهت پيشرفت در اين مسير سرعتي شگرف پيدا کرد تا آنجا که آغاز هر عملياتي منوط به تهيه تصاوير لازم و تحليل شرايط محيطي، چيدمان تسليحات و نيروها و ديگر پارامترهاي موجود بود تا پيروزي در طرح مذکور تضمين شود، ضمن آنکه حين اجراي عمليات نيز براي ديد بهتر به ميدان نبرد و همچنين موقعيت دقيق نيروهاي خودي و دشمن به جهت تامين آتش يا بمباران اين امر صورت مي پذيرفت و نهايتا پس از پايان عمليات ها خصوصا طرح هاي دوربرد در خاک دشمن به جهت تحليل ميزان خسارت وارده پروازهاي شناسايي انجام مي گرفت. با گذشت زمان و ورود به عصر جت، هواپيماهاي شناسايي نيز وارد عصر جديدي شدند. نخست آنکه در اين تاريخ جنگنده هايي ساخته شدند که تنها براي امر جاسوسي و عکسبرداري مورد بهره برداري قرار گرفته و در حقيقت وظيفه سازماني آنان به اين جهت طبقه بندي مي شد، سپس جهت بهره گيري هرچه بهتر از امکانات رزمي، غلاف هاي شناسايي با قابليت هاي گوناگون ساخته شد که مي توانست بر روي انواع جنگنده ها يا حتي بمب افکن هاي سنگين نصب شده و نقش تصوير برداري را ايفا کند. سرعت پيشرفت مقوله شناسايي هوايي تا آنجا بالا رفت که دو ابرقدرت شرق و غرب در آن زمان هزينه هاي بسياري را براي ساخت نمونه هاي پيشرفته خرج کردند تا آنجا که هواپيماهاي شناسايي همانند SR-71 در ايالات متحده و MiG-25RB در شوروي خلق شد که در تاريخ جنگ سرد ماندگار شدند اما در اين ميان هواپيماي ديگري در حال ظهور بود که تاريخ نبردهاي هوايي دنيا را تغيير داد و آن McDonnell Douglas F-4 Phantom II بود. اين پرنده، جنگنده بمب افکني بود که نشان داد نه فقط در امر درگيري هوايي و بمباران بلکه ديگر وظايف مورد نياز ميادين نبرد همچون شناسايي هوايي نيز استادانه موفق است و اين دقيقا در زماني رخ داد که ابرقدرت ها با تمام قوا در حال ساخت ماهواره هاي جاسوسي براي در نظر داشتن خاک دشمن خود بودند اما مشخص شد که اين امکانات در همه شرايط کافي نيست و عمدتا نياز به هواگردي است که بتواند به قلب هدف نفوذ کرده و با تصوير برداري از اماکن حساس و چيدمان نيروها به سلامت باز گردد. تولد فتوفانتوم جنگنده McDonnell Douglas RF-4E (ملقب به Phantom II و معروف به Photo Phantom) يک هواپيماي شکاري مافوق صوت با وظيفه شناسايي و عکسبرداري در تمام شرايط جوي شبانه روز است که بر پايه جنگنده بمب افکن F-4E فانتوم توسعه داده شد. البته پيشينه ساخت نمونه هاي شناسايي فانتوم به پيش از آن باز مي گردد اما در حقيقت نسخه اصلي که در اکثر کشورهاي دارنده فانتوم مورد استفاده قرار گرفت از همين نسخه بود. در خصوص پيشينه فانتوم به طور کلي بايد گفت که بنا بر اعلام نياز نيروي دريايي ايالات متحده مبني بر ساخت هواپيمايي با توانايي حفاظت از ناوگان دريايي و همچنين پرواز از عرشه ناوهاي هواپيمابر اين نيرو، اين جنگنده خلق شد که نخستين نمونه آن با نام F-4B وارد خدمت شد ، اندکي بعد نيروي هوايي که چندان به فانتوم علاقه مند نبود بنا بر نيازهاي عملياتي خود در جنگ ويتنام و بهره برداري از نسل جديد جنگنده ها، خواستار تحويل نمونه مخصوص به خود شد که ابتدا با نام F-4C و با اندکي تغييرات با نام F-4D تحويل شد که به دليل تفکر بهره گيري از رادار و موشک هاي هدايت راداري و عدم درگيري نزديک هوايي مسلح به مسلسل نبود که همين کمبود منجر به هدف گيري تعداد بالايي از فانتوم ها توسط ميگ هاي ويتنامي شد که نخست با يک غلاف خارجي مسلسل بهبود يافت و اندکي بعد نمونه ديگر از فانتوم با نام F-4E متولد شد. اين پرنده تمام ويژگي هاي مثبت نمونه هاي پيشين را در کنار پيشرفت محسوس در توانايي هاي راداري ، جنگ الترونيک ، سامانه هاي هدف گيري و ... داشت که البته همراه با يک مسلسل در بخش زيرين دماغه گرديد تا نقيضه هاي پيشين رفع شده و با توليد بيش از 5000 فروند لقب پرفروش ترين جنگنده بمب افکن تاريخ غرب پس از جنگ جهاني دوم را نصيب خود ساخت. با توجه به آنکه هيچ يک از اين دو نسخه RF-4B براي نيروي دريايي ايالات متحده و RF-4C براي نيروي هوايي اين کشور، به کشوري صادر نشد، نمونه ديگري با نام RF-4E طراحي و توسعه يافت که تنها جهت به کار گيري در کشورهاي هم پيمان توليد و صادر گشت که در حقيقت همين نسخه بود که به خدمت کشورمان نيز درآمد. ورود فوتوفانتوم به ارتش هاي متحد آمريکا نسخه صادراتي فتوفانتوم با نام RF-4E از دو دستگاه پيشرانه J-79-17 نيرو مي گيرد که به آن قابليت دستيابي به 11900 پوند نيرو در حالت عادي و 17800 پوند در حالت پس سوز را مي دهد که بيشترين سرعت 2370 کيلومتر بر ساعت و سرعت کروز 940 کيلومتر بر ساعت را تامين مي سازد. ضمن آنکه صعود تا حداکثر 60000 پا و شعاع عملياتي تا 1500 کيلومتر (برد حداکثري 3000 کيلومتر) را با سه مخزن سوخت موجب مي گردد. از نظر ظاهري در بخش دماغه فتوفانتوم و پشت رادوم محل نصب چندين دوربين با قابليت هاي متفاوت وجود دارد که با وظيفه تصوير برداري ارتفاع پايين، تصوير برداري ارتفاع بالا، ثبت تصاوير جانبي، رو به رو و پشت و همچنين تهيه پانوراما از ميادين نبرد ، تهيه نقشه رزمي و همچنين تصاوير حرارتي يا IR در شب مورد بهره برداري قرار مي گيرد. اين دوربين ها از انواع نمونه هاي متفاوت KA-56 و KA-1 جهت ثبت تصاوير ارتفاع پايين ، KA-55 و KA-90 جهت ثبت تصاوير ارتفاع بالا در ديد وسيع ، KC-1 و T-11 جهت ثبت تصاوير جانبي و پانوراما و نقشه برداري و نهايتا KS-87 و KS -72 به عنوان يک دوربين جلونگر هستند که براي عمليات هاي روزانه کاربرد دارند و در سه جايگاه جلو ، مياني و انتها نصب مي شود. علاوه بر آن در عمليات هاي شبانه فتوفانتوم مي تواند با بهره گيري از دو محفظه پرتاب فلر (منور) در دو سمت انتهاي جنگنده با 54 کارتريج استفاده کند که به وسيله آن و با روشن کردن منطقه تصوير برداري ممکن شده ضمن آنکه قابليت بهره برداري از دوربين هاي حرارتي و سامانه فروسرخ با نام AN/AAS 18 را نيز براي ثبت تصاوير در تاريکي مطلق داراست. از نظر ظاهري اين هواپيما طول 19.2 متر ، عرض 11.7 و ارتفاع 5 متر را دارد که به وسيله يک خلبان و يک افسر ناوبر کنترل مي گردد ضمن آنکه وظيفه هدايت جنگنده تصوير برداري به علاوه سامانه هاي مورد نياز براي آن در کابين جلو قرار داشته و در کابين عقب نيز سامانه هاي جنگ الترونيک جهت فرار از تهديدات تعبيه گرديده است. فتوفانتوم اساسا يک هواپيماي غير مسلح است که براي دفاع از خود تنها مجهز به غلاف ها (پادهاي) اخلالگر مي باشد که براي فعاليت در محدوده فرکانسي خاصي از هواپيماها و تجهيزات موشکي زمين به هوا کاربرد دارد، ضمن آنکه با توجه به ماموريت ذاتي اين جنگنده مبني بر نفوذ سريع به خاک دشمن، تصوير برداري و سپس بازگشت در حداقل زمان، سبک بودن جنگنده خود يک امتياز محسوب شده لذا از نصب هرگونه سلاح يا رادار درگيري بر روي آن خودداري شده و تنها در کنار سرعت بالا و غلاف هاي اخلال گر اين توانايي خلبان است که مي تواند موفقيت يک عمليات تصوير برداري را در مستحکم ترين لايه هاي دفاعي دشمن تضمين نمايد. البته فتوفانتوم از يک رادار با نام AN/APQ-99 بهره مي گيرد که جهت ناوبري به سمت هدف و شناسايي عوارض زميني کاربرد دارد ضمن آنکه رادار پهلو نگر (SLAR) آن نيز AN/APQ-102 نيز علاوه بر بهره گيري در تصوير برداري نقشه اي مي تواند جهت شناسايي اهداف متحرک زميني و همچنين تهديدات کاربرد داشته باشد. از ديگر ويژگي هاي اين هواپيما بهره گيري از جديدترين نسل سامانه هاي ناوبري و هشدار دهنده راداري يا RWR در بخش هاي دماغه ، دم و دو سر بال بود که مي تواند پس از شناسايي تهديدات مشخصات آنان را براي افسر ناوبر کابين عقب تبيين کرده تا به بهره گيري از پيشرفته ترين غلاف هاي جنگ الترونيک شامل AN/ALQ-101 و نسخه بعدي آن AN/ALQ-119 به آن پاسخ دهد. اين هواپيما به دليل ويژگي هاي ممتاز و خاص خود تنها به کشورهاي همپيمان غرب صادر شد که شامل ايران، يونان، ترکيه، ژاپن، آلمان و رژيم صهيونيستي مي شود و بايد به اين نکته توجه داشت که اهميت بهره برداري از اين هواپيماي استراتژيک تا آنجا زياد است که همواره پروازهاي آنان در کشورهاي دارنده تحت شديدترين تدابير نظارتي و امنيتي قرار داشته و بهترين خلبانان جهت هدايت آنان در نظر گرفته مي شود. فتوفانتوم به ايران مي آيد پيش از انقلاب اسلامي، کشورمان به عنوان يکي از کشورهاي هم پيمان و سرسپرده غرب، جديدترين نسل تسليحات نظامي را از ايالات متحده و همچنين کشورهاي عضو ناتو تحويل مي گرفت که يکي از اين تسليحات هواپيماي فانتوم بود که با کش و قوس فراوان به نتيجه نشست و نخستين دسته چهارفروندي فانتوم از نمونه F-4D در تاريخ 27 شهريور سال 1347 وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد ولي اين تمام مسير نبود. با اقدامات کشورمان جهت تبديل شدن به يک کشور قدرتمند در عرصه تهاجمي، شوروي نيز خطر را احساس کرد و اقدامات فراواني را در جهت جاسوسي از کشورمان به انجام رساند. همزمان با آن ايالات متحده نيز که موقعيتي بهتر از ايران در جهت جاسوسي از دشمن درجه يک خود نمي ديد، طرح هايي را پياده کرد که نهايتا با نام Dark Gene يا ژن سياه متبلور شد. در طي اين طرح ها نخست سايت هاي شنود در مناطق شمالي کشورمان و نزديک به مرزهاي شوروي تاسيس شد، سپس برجسته ترين کارشناسان CIA و وزارت دفاع آمريکا در کنار کارشناسان ايراني به فعاليت مشغول شدند. بعد از آن نيز نسل جديدي از رادارها جهت ثبت تحرکات دقيق همسايه هاي شمالي، بهره گيري از هواگرد هاي شنودسيگنالي تحت پروژه IBEX جهت پرواز در نوار مرزي، استفاده از رهگيرهاي نسل جديد و پيشرفته شامل F- 14 تامکت که براي مقابله با هواگردهاي جاسوسي شوروي (هواپيماي بلند پرواز و افسانه اي MiG-25) به ايران فروخته شد وارد کشورمان شد که هرکدام حلقه جديدي از تحت نظر داشتن شوروي محسوب مي شدند. اما در اين ميان براي مقابله به مثل نهايي، هواپيماهاي شناسايي عکس برداري RF-4C از موجودي ايالات متحده و به تعداد دو فروند نيز وارد کشورمان شد تا با نفوذ به عمق خاک همسايه شمالي اقدام به تصوير برداري و سنجش توانايي طرف مقابل نمايند و دقيقا در همين زمان بود که تنها يک ماه بعد از بازگشت اين دو فروند به پايگاه هوايي خود در آلمان، نخستين دسته از فتوفانتوم هاي ايراني از نوع RF-4E و در سال 1971 پايگاه خود را از سنت لوييس به سمت مهرآباد تهران ترک کردند و اين پايه گذاري بود براي يکي از پرافتخارترين گردان عملياتي نيروي هوايي کشورمان با نام گردان 11 شناسايي/ تاکتيکي. تحويل اين هواپيماها در آن زمان و در حالي که مک دانل داگلاس مشتري هاي بسياري را داشت خود نقطه عطف روابط تسليحاتي ايران – آمريکا به حساب مي آيد تا آنجا که کشورمان پس از آلمان با سفارش نزديک به 30 فروند فتوفانتوم، دومين خريدار بزرگ اين هواپيما به شمار مي آمد. تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ، 16 فروند از آنان تحويل و باقي نيز به سبب قطع روابط و لغو قراردادها توسط دولت موقت هرگز به کشورمان نرسيد. اين هواپيماها به استتار معروف خاورميانه اي ايران (خاکي، سبز و قهوه اي) منقش بودند که بعدها يک فروند از آنان (در دهه 70 شمسي) براي عمليات بر فراز خليج هميشه فارس استتاري مشابه جنگنده هاي رهگير تامکت بر خود ديد که چندي قبل تصاوير پرواز آن در شبکه هاي مجازي منتشر شد. اين هواپيماها پس از ورود به ايران در گردان 11 شناسايي / تاکتيکي در پايگاه يکم شکاري مهرآباد تهران مستقر شدند که پيش از آن هواپيماهاي شناسايي Northrop RF-5A Freedom Fighter را داشت و به دليل برد محدود و قابليت عکس برداري پايين خود، با فتوفانتوم ها تکميل شد (نمونه شناسايي فريدوم فايتر پيش از تحويل فتوفانتوم ها بارها با شکستن خطوط مرزي با شوروي اقدام به تصوير برداري از مواضع مي کرد ولي برد کم و سامانه هاي حفاظتي کمتر آن عمليات با آن را به شدت دشوار مي ساخت) . نخستين خلبانان اين گردان از بهترين هاي نيروي هوايي بودند که بعدها در سمت هاي بالاي آن ايفا نقش کردند که از جمله اين افراد مي توان به بهرام هوشيار، قيديان، مينوسپهر، شهلايي، رياحي، دانشمندي، رضوي و بني فاضل اشاره کرد که بخشي از آنان از طراحان و قهرمانان جنگ هشت ساله هستند. پس از پايه گذاري اين گردان، نفرات بعدي که به ايالات متحده به جهت آموزش اعزام شدند دقيقا همان افرادي هستند که بارها و بارها در طي جنگ قوي ترين پدافند هوايي آن زمان جهان - پس از شوروي - را به سخره گرفته و با گذشتن از کنار سايه مرگ، تصاوير زيبايي را از اماکن حساس يا خطوط نبرد به ارمغان آوردند. از جمله اين افراد مي توان به فريدون ذوالفقاري، بهرام ايکاني، فرامرز ترابي، حسين ممدي، فرج الله فرسياب ، محمود کنگرلو، فريبرز غني نژاد، نوروزي و پولادي (از خلبان به نام RF-5A) اشاره کرد. پس از تحويل اين هواپيماها علاوه بر ماموريت هاي عملياتي بر فراز خاک شوروي و همچنين عراق به عنوان دشمن نخستين ايران در منطقه، روند آموزشي خلبانان هم اجرا و مانورهاي مشترک با کشورهاي عضو پيمان سنتو دنبال مي شد که در يک مورد، يک فروند هواپيماي فتوفانتوم در طي طرحي بدون شناسايي، توانست از ناو هواپيمابر آمريکايي که نقش نيروهاي متخاصم را در رزمايش ايفا مي کرد، عکسبرداري کرده و به پايگاه خود بازگردد که تعجب و خشم افسران آمريکايي را بر انگيخت. پيش به سوي بغداد با پيروزي انقلاب، روند آموزش ها و تحويل قطعات مورد نياز ناوگان هوايي و فتوفانتوم ها با اختلال از سوي آمريکا مواجه شد، لذا طرح هاي بسياري دچار رکود شدند و در همين حين به دليل بي‌کفايتي دولت موقت حجم وسيعي از قراردادهاي نظامي لغو شد که از جمله آن مي‌توان به 14 فروند فتوفانتوم ديگر اشاره کرد. اما خلبانان و متخصصان زميني اين گردان دست روي دست نگذاشتند، آموزش ها را کم کم با توان خود ادامه داده و افرادي که در ايالات متحده دوره هاي خود را گذرانده بودند مسئول تکميل آموزش يا شروع دوره هاي جديد در کشورمان شدند و از سوي ديگر با نگاه به موجودي قطعات و تجهيزات روند بهره برداري بهينه آغاز شد و به زودي پروازهاي شناسايي آغاز شد و اينبار نيز نوک پيکان به سوي همسايه غربي يعني عراق بود. به خاطر نوع اقدامات ارتش بعث، نياز بود تا تصاوير موجود از پيش از انقلاب به روز رساني گردد ولي ديري نپاييد که پيش از تکميل اين اقدامات، حمله سراسري رژيم بعثي عراق به خاک کشورمان آغاز شد و اين شروعي بود براي اقدامات هميشه ماندگار گردان 11 شناسايي. با آغاز حمله عراق به کشورمان، در کنار عمليات هاي سنگين هوايي و بمباران بي وقفه خاک دشمن بعثي، فتوفانتوم ها نيز وظيفه شناسايي دقيق اماکن سياسي، نظامي، اقتصادي و خطوط درگير مرزي را بر عهده گرفتند که نخستين اين عمليات در روز يکم مهرماه و با يک دسته از فانتوم هاي تهراني که همراه با يک فتوفانتوم عازم بغداد شدند به وقوع پيوست. پس از آن تصوير برداري از منتهي عليه شمال عراق تا مرزهاي دريايي آن در آب هاي خليج هميشه فارس صورت پذيرفت که بعدها راهگشا عمليات هاي بسياري همچون نفوذ عمقي جنگنده بمب افکن هاي نهاجا به داخل خاک عراق يا عمليات نيروي هاي زميني و دريايي در نقاط درگيري بود. در اين ميان با شعار اينکه پيش از هر عمليات و پس از آن بايد شناسايي توسط هواپيماهاي شناسايي صورت پذيرد اين وظيفه در نقاط عمقي به دوش فتوفانتوم ها و در برخي نقاط مرزي به فريدوم فايترها (RF-5A) گذاشته شد که از اين رهگذر خلبانان آن با شديدترين سامانه هاي پدافندي و جنگنده هاي رهگير درگير بودند. تنها تضمين کننده عمليات هاي آنان مهارت خلبانان، سرعت بالاي جنگنده و پرواز در پناه عوارض زميني به جهت شناسايي نشدن توسط رادارهاي عراقي يا مشغول نگاه داشتن آنان به وسيله اهداف کاذب صورت مي گرفت که با غلاف هاي جنگ الکترونيکي تکميل مي شد که البته بعدها در برابر سامانه هاي پدافندي و رهگيرهاي مدرن فرانسوي مستقر در عراق، قابليت چنداني نداشتند. از جمله اقدامات معروف و ماندگار گردان شناسايي مي توان به تصوير برداري از اماکن حساس سياسي عراق شامل مجلس الوطني، کاخ صدام، ساختمان وزارت کشور، پايگاه هاي هوايي اين کشور در اقصي نقاط خاک آن، بنادر، پالايشگاه ها، پل ها، خطوط مواصلاتي، مراکز اقتصادي، سکوهاي نفتي و خطوط مقدم جنگ اشاره کرد که هر يک توسط حجم وسيعي از سايت هاي موشکي و جنگنده هاي رهگير محافظت شده و خلبان گردان شناسايي با علم به امکان کشته شدن 100% در عمليات عازم ماموريت هاي خود مي شدند. نقطه عطف عمليات هاي شناسايي در تاريخ هشت سال جنگ تحميلي را بايد عمليات بيت المقدس (طرح شبح 3) دانست که منجر به آزادسازي خرمشهر گرديد. در اين عمليات گردان شناسايي با 22 سورتي پرواز عکسبرداري از خطوط رزمي يا عمق خاک دشمن، حماسه اي ماندگار را خلق کرد. لازم به ذکر است که علاوه بر اهميت بالاي اين ناوگان به لحاظ تعداد بسيار محدود و غير مسلح بودن آنان، عمده پروازها با حجم وسيعي از اقدامات شامل حضور تانکرهاي سوخت رسان جهت پروازهاي عمقي، جنگنده هاي رهگير در نقاط مرزي جهت حفاظت از فتوفانتوم حين بازگشت (اگر تحت تعقيب جنگنده عراقي قرار داشت)، هواپيماهاي شنود سيگنالي جهت بررسي فعاليت هاي پدافندي طرف مقابل و فعاليت هاي راداري جهت يافتن مسير ايمن براي RF-4E ها در کنار برخي از عمليات هاي ايذايي همراه بود. ضمن آنکه به گواه سخنان امير خلبان ده نمکي نويسنده کتاب نيروي هوايي در دفاع مقدس، در خصوص برخي از تجهيزات شامل دوربين ارتفاع بالا KA-90 به شدت در مضيقه بوديم و تنها يک عدد از آن موجود بود که در صورت هدف گيري هواپيماهاي حامل ضربه مهلکي بر فعاليت هاي آتي وارد مي شد و اين اقلام حکم استراتژيک را داشتند. با تمامي اين اوصاف عمليات هاي شناسايي / عکسبرداري در طول جنگ به دقت صورت گرفت که از رهگذر آن فتوفانتوم ها چشم بيناي فرماندهان کشورمان و سياسيون بودند تا آنجا که عراق نهايت تلاش خود را براي شناسايي و انهدام همه آنان به کار بست. از ديگر اقدامات شايسته اين گردان مي توان به تصاوير معروف از پل تدارکاتي عراق بر رودخانه اروند (که با انهدام آن 19000 نفر از نيروهاي بعثي در طي عمليات آزادسازي خرمشهر اسير و عملا طرح به نتيجه نشست)، تصاوير خطوط مرزي و آرايش رزمي نيروهاي عراقي که منجر به عمليات هاي موفقي همچون والفجر 8 در فاو گرديد و همچنين پايگاه هوايي الرشيد بغداد به عنوان مستحکم ترين نقطه پدافندي عراق اشاره کرد که در طي جنگ ماندگار شد. خلبانان اين گردان نيز به واسطه حساسيت بالاي عمليات هاي خود همواره در سايه قرار داشتند و بسياري از اقدامات بزرگ آنان هرگز بازگو نشد تا به دست نيروهاي ستون پنجم دشمن نيفتد، از شهداي اين گردان نيز مي توان به شهيد والامقام فريدون ذوالفقاري اشاره کرد که يکي از برجسته ترين خلبانان اين گردان محسوب مي شد که عاقبت در انبوهي از هواپيماهاي ميراژ عراقي غافلگير و به همراه شهيد نوروزي آسماني شد. آغاز ارتقاء هواپيماهاي مشهور ارتش ايران در سالهاي پاياني جنگ نيز جهادخودکفايي نهاجا اقدام به ارتقا توان غلاف هاي جنگ الترونيک همسو با نيازهاي آن زمان و طرحي را براي نصب ميله سوخت گيري بر روي يک فروند از RF-4E ها اجرا کرد که طي آن اين هواپيما علاوه بر سوخت گيري به روش معمول بوم و از تانکرهاي بوئينگ 707 و بوئينگ 747 ، بتواند از يک جنگنده فانتوم ديگر نيز سوخت دريافت کند که اين اقدام به جهت نفوذ به خاک دشمن و بهره گيري از روش سوخت گيري يار به يار در عمق عراق مناسب بود. نهايتا اين گردان در طي هشت سال جنگ تحميلي با کمترين ميزان سوانح نسبت به تعداد پروازهاي بالا و خطرناک خود ، توانست حماسه اي ماندگار را رقم زند در حالي که خلبانان شناسايي عراقي به مانند همتايان خود موفق نبودند اما اين مهم به دست نيامد مگر با تقديم شهداي والامقامي که همانند ستاره بر تارک تاريخ کشورمان مي درخشد ولي بازهم اين تمام مسير نيست چرا که فتوفانتوم آمده است تا همچنان بماند. تداوم بازسازي، نوسازي و ارتقا با پايان جنگ تحميلي، دوران بازسازي نيروي هوايي آغاز شد و از آنجايي که هيچ گزينه اي مشابه با فتوفانتوم ها براي خريد وجود نداشت يا قابل سفارش نبود، همچنان اين گردان کوچک اما ارزشمند در توجه قرار داشت. تلاش هاي گسترده مراکز تعميراتي نيروي هوايي ارتش و سازمان صنايع هوايي ايران براي بازسازي فتوفانتوم هاي آسيب ديده يا تعميرات سنگين آنان در جريان بود و با نقل مکان به پايگاه هوايي همدان، گردان 11 شناسايي جاي خود را به گردان تازه تاسيس 31 شناسايي همدان داد. در اين ميان اقدامات ماندگاري به وقوع پيوست که از جمله آن مي توان به بازگشت يکي از RF-4E ها به خدمت پس از سالها اشاره کرد. اين هواپيما که در سال 1356 به دليل فرود سخت دچار آسيب شده بود، سالها از خدمت گذاشته شد ولي با پايان جنگ تلاش براي تعمير و پرواز دوباره آن توسط متخصصان آغاز شد و نهايتا در سالهاي ابتدايي دهه 80 به نتيجه نشست و طي مراسمي وارد ناوگان نيروي هوايي شد. نقش بي بديل اين گردان تا آنجا مهم و اساسي است که امروزه نيز با حضور پهپادهاي مختلف در ناوگان هوايي کشورمان، همچنان از خدمت کنار گذاشته نشده و به فعاليت مشغول هستند چرا که هرکجا نياز به تحرک بالا و حضور در اسرع وقت باشد، اين جنگنده شناساييست که با هدايت خلبان مي تواند موفق تر عمل کند. هرچند با وجود پرنده هاي بدون سرنشين مي توان در بخشي از ماموريت ها وظيفه را به آنان واگذار کرد تا خطر آسيب و هدف قرار گرفتن هواپيماهاي شناسايي نيز کاهش يابد. ولي اين به معني پوشش تمام عمليات ها توسط پهپاد ها نيست و تا آن مسير همچنان زمان زيادي باقي است. گواه اين موضوع نيز عمليات هاي اخير کشورها در سرتاسر جهان است که عليرغم آنکه ديگر هواپيمايي با وظيفه شناسايي صرفا ساخته نمي شود و بر روي جنگنده هاي شکاري غلاف هاي شناسايي نصب مي شود، اما بازهم براي تصوير برداري دقيق در کنار قوي ترين ماهواره ها به اين روند متوسل هستند. از ارتقا اين هواپيماها در ناوگان ديگر کشورها مي توان به يونان، ترکيه و ژاپن اشاره کرد که برخي از اجزا شامل دوربين ها ديجيتالي شده يا توانايي ارسال لحظه اي از ميادين نبرد را دارند ضمن آنکه سامانه هاي حفاظتي همانند جنگ الترونيک نيز بهبود يافته است. رويت يک شبح عکاس در تهران طي روزهاي گذشته تصوير جديدي از يک فروند فتوفانتوم نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي منتشر شد که نشان از انجام آزمايش هاي پروازي و همچنين آماده به پرواز شدن يک فروند RF-4E براي نهاجا است. اينکه آيا اين هواپيما مورد ارتقاء خاصي قرار گرفته است يا خير مسئله اي است که از تصاوير منتشر شده نمي توان درباره آن نظر داد اما آماده نگاه داشتن اين جنگنده ها نشان از اهميت بالاي آن براي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران دارد. در اين ميان کشورمان با توجه به تحريم هاي گسترده نظامي و عدم دسترسي به تجهيزات غربي، با اتکا به توان داخلي توانسته است ناوگان شناسايي خود را همچنان توانمند نگاه دارد و اجراي طرح هاي مختلف همانند بازسازي بدنه، موتور ، سامانه هاي ناوبري و رزمي و همچنين برخي از اخبار در خصوص ارتقا قابليت هاي تصوير برداري گواه اين مطلب است که فتوفانتوم هاي ايراني جنگنده اي شناسايي براي تمام دوران خواهند بود. از سوي ديگر، طي سالهاي اخير متخصصان دفاعي کشورمان توانسته اند دوربين هاي مجهز و مدرني را براي پهپادهاي ايراني طراحي کرده و بسازند که قابليت هاي بسيار متنوعي را در اختيار اين پرنده ها قرار مي دهد. با توجه به کيفيت و ويژگي هاي مهم اين دوربين ها، امکان استفاده از نمونه هاي مشابه يا بهتر آن روي اين هواپيماهاي مهم ارتش، امري کاملا منطقي و قابل پيش بيني خواهد بود. به عنوان مثال سامانه ساعد-4 که براي عکسبرداري ديجيتال هوايي ساخته شده علاوه بر استفاده از ساختار جديد و به روز، امکان کنترل و خاموش و روشن شدن و عکسبرداري خودکار را نيز دارد. فاصله زماني عکسبرداري خودکار 3 الي 10 ثانيه، فاصله کانوني 50 يا 80 ميليمتر و زاويه ديد افقي 34 درجه با لنز 80 يا 43 درجه با لنز 50 بوده و جرم اين سامانه 4 کيلوگرم با پايه براي نصب و با ابعاد 155*265*160 ميليمتر است. همچنين سامانه مشکات -1 ديگر سامانه ساخت کشورمان است. سامانه عکسبرداري هوايي مشکات براي توليد تصاوير عريض(Panoramic) توسعه يافته است که جهت عمليات شناسايي يک منطقه گسترده مورد استفاده قرار مي گيرد. به کمک اين سامانه هواپيما با يک بار گذر از روي منطقه هدف، با انجام هر بار عکسبرداري، تصويري به دست مي آيد که عرض آن 3 برابر طول(در جهت حرکت هواپيما) و با ديد افق تا افق 110 درجه خواهد بود. اين سامانه متشکل از يک دوربين عکسبرداري جاروب خطي ديجيتالي بسيار پيشرفته با قدرت تفکيک فوق العاده به همراه يک دوربين ويدئويي پائين نگر(DLTV) جهت ديد متناظر همزمان است. عکس هاي گرفته شده توسط اين سامانه بر روي هارد نيمه هادي مقاوم در برابر شوک، ذخيره مي گردد و پس از فرود پرنده، پردازش و استخراج اطلاعات از تصاوير بازيافت شده توسط نرم افزارهاي پردازش تصوير مخصوص اين سامانه انجام مي پذيرد. از مشخصات فني دوربين اين سامانه هم بايد به تعداد پيکسل 160 مگاپيکسل(7500*21250 پيکسل) با حجم فايل خام هر عک 307 يا 922 مگابايت (بسته به نوع تصوير) اشاره کرد. به گزارش مشرق، شايد مدتها زمان لازم باشد تا بار ديگر تصاوير و اخبار جديدي از اين هواپيماي مهم ارتش کشورمان منتشر شود اما همانند آن روزي که اين پرنده در نهايت شگفتي ارتش آمريکا، توانست ناو هواپيمابر آمريکا را مغلوب تخصص خلبانان خود کند، اين بار نيز با ثبت تصاويري مهم از پايگاهها و تجهيزات دشمنان فرامنطقه اي، بار ديگر نام خود را بر سر زبانها بيندازد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد