تاريخ ايراني/
متن پيش رو در تاريخ ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
آخرين يافتهها درباره علت درگذشت ژان پل اول منتشر شد
آلبينو لوچياني همان مرد اصلاحطلبي بود که در سال ۱۹۷۸ با عنوان ژان پل اول به رهبري کاتوليکهاي جهان برگزيده شد؛ اما اين پاپ ۶۵ ساله در حالي که کمي بيش از يک ماه بر مسند پاپي نشسته بود جهان را بدرود گفت. همين مرگ نابهنگام کافي بود که طبق معمول تئوريهاي توطئه بيشماري در مورد آن انتشار يابد. به تازگي اما مدارک و اسنادي در مورد مرگ طبيعي پاپ اسبق منتشر شده است که شايد همه آن تئوريهاي توطئه را بياثر کند.
بيماري و نارسايي قلبي به دليل گرفتگي رگهاي قلب. اين فرمول احتمالا ميتواند به افسانههاي پيرامون مرگ ناگهاني پاپ ژان پل اول پايان دهد و اين پرونده را پس از سالها به بايگاني تاريخ بسپارد. اين جمله در يادداشتي آمده است که توسط پزشک شخصي پاپ فقيد به نام دکتر رناتو بوزونتتي نوشته شده است و اکنون يعني چهار دهه بعد از مرگ پاپ همراه با ديگر مدارک و اسناد پزشکي مربوط به ژان پل اول منتشر ميشود. کاردينال پيترو پارولين، وزير مشاور در واتيکان در مقدمهاي بر اين اسناد و مدارک مينويسد: «بعد از حدس و گمانهاي بسيار و پس از بررسيهاي چند باره در مورد منشأ شايعات بياساس، اينک ميدانيم که در آخرين ساعات زندگي آن پاپ چه گذشته است.»
شايد سراسر آن دوران کوتاه پاپي ژان پل اول، از قبل از انتخاب تا هنگام مرگ وي به نوعي با بدشانسي و زير يک سايه شوم گذشت. در گرماي سوزان تابستان و روز ۲۵ آگوست ۱۹۷۸، طبق رسم ديرينه واتيکان، درهاي عبادتگاه و به عبارتي کليساي کوچک سيستين بسته و ارتباط مجمع کاردينالها تا زمان تعيين پاپ جديد با دنياي خارج قطع شد. سيلويو اودي از جمله کاردينالهاي عضو اين مجمع بعدها گزارش داد: «از شدت گرما در حال مرگ بوديم.» اما تنها پس از چهار دور رايگيري بالاخره روز بعد «آلبينو لوچياني» ۶۵ ساله از سوي مجمع کاردينالها به عنوان پاپ جديد انتخاب شد. بر اساس رسم هميشگي بلافاصله پس از انتخاب پاپ جديد و جهت آگاهي مومناني که طي آن مدت در ميدان سنپيتر در انتظار بودند، بايد دود سياه دودکش کليساي سيستين به رنگ سفيد درميآمد؛ اما به دلايلي کاملا نامشخص اين دود همچنان خاکستري ماند و به رنگ سفيد درنيامد. پاپ منتخب، در اين لحظهها خطاب به کاردينالها گفت: «اميدوارم خداوند شما را به خاطر آنچه انجام داديد عفو کند.»
دو سلف لوچياني به ترتيب «ژان بيستوسوم» (۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳) و «پل ششم» (از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۸) بودند. او براي خود لقب «ژان پل اول» را برگزيد و با اين کار نخستين لقب ژان پل را به خود اختصاص داد و به اين ترتيب کار پيدا کردن لقب را براي جانشين خود راحتتر کرد. پاپ ژان پل اول در همان نخستين نماز جماعت گفت که از قلب پاک ژان بيستوسوم و دانش پل ششم بيبهره است. اين سخنان البته از روي فروتني ذاتي پاپ جديد عنوان شد؛ اما در واقع او به نوعي نشان ميداد که نميخواهد انتظارها را از خودش بالا ببرد.
با اين حال نخستين اشاره ژان پل اول، حکايت از رويکردي تازه و دوراني نو ميکرد: او بر خلاف اسلاف خود از ضمير شاهانه «ما» استفاده نکرد و ضمير «من» را به کار برد. به هنگام اداي سوگند از قرار دادن تاج پاپ بر سر خود صرفنظر کرد و تنها بعد از اصرار زياد اطرافيان قبول کرد که تنها در مراسم خاص و حساس، تاج بر سر بگذارد. البته چيزي نگذشت که ترفندهاي ويژه اين منصب را آموخت و در يکي از سخنرانيهايش خدا را با مادري عاشق و مهربان مقايسه کرد و همين مقايسه کافي بود تا بحث و جدلها بر سر جنسيت خداوند بالا بگيرد.
ژان پل اول در واقع به عنوان کانديداي کاردينالهاي مترقي و پيشرو به تخت پاپ رسيد. او يک سال قبل و در نشستي در يک شوراي اسقفي، خواهان آن شده بود که «مبارزه عليه بيعدالتي» به عنوان فرمان کليسا اعلام شود. با اين حال زماني که به مقام پاپي رسيد متوجه شد که شانس زيادي براي تغيير وجود ندارد و از اين مقام به عنوان «باري سنگين» ياد کرد. او خود را به شدت تنها احساس ميکرد. جولياني آندرئوتي، سياستمدار مشهور ايتاليايي چهار هفته پس از انتخاب پاپ جديد با وي ملاقات کرد و در همان ملاقات، ژان پل اول را «رنگپريده و تقريبا درهمشکسته» ديد. ژان پل اول ۲۸ سپتامبر همان سال و در ساعات نخستين شب درگذشت.
بر مبناي گزارشي که بر پايه يافتههاي يکي از منشيها از سوي واتيکان منتشر شد، روز بعد خدمتکار محل اقامت پاپ با پيکر بيجان ژان پل در بستر روبهرو شد. بر اساس اظهارات رسمي، پاپ فقيد در حالي که يک کتاب مذهبي در دست داشت جهان را بدرود گفته بود. البته آن کتاب در واقع دستورالعملي براي بار عام بود. همين تناقضها در گفتارها و گزارشها، تئوريهاي توطئه را جان داد و بسياري بر اين باور شدند که پاپ ژان پل اول به دليل مخالفت و مقاومت در برابر باندهاي فاسد اقتصادي در واتيکان و مبارزه عليه شبکههاي مخفي در کليسا حذف شده و به قتل رسيده است. برخي ديگر ادعا ميکردند که اقدامات او در جهت کشف «آخرين راز فاطيما» موجب آن شد که دشمنان جنايتکار پاپ به فکر کشتن او بيافتند.
بر اساس اعلام کليسا، پاپ ژان پل اول به بيماري قلبي دچار بود و اينک با انتشار کتابي در مورد وي، استدلالهاي کليسا نيز ارائه ميشود. اين کتاب ۲۵۲ صفحهاي به نام «پاپ لوچياني، روزشمار يک مرگ»، با مقدمهاي که کاردينال پارولين براي آن نوشته است، چند هفته پيش در ايتاليا منتشر شد. در اين کتاب پرونده بيماري پاپ و گزارشهاي پزشکي و داروهاي مورد استفاده وي همراه با يادداشتهاي داخلي و اظهارات شهود عيني آمده است. همه اين آوردههاي جديد، در واقع اسنادي به شمار ميآيند که قبلا منتشر نشده و از سال ۲۰۰۳ روند بررسي و مقايسه آنها با ديگر اسناد و ادعاها آغاز و ادامه داشته است.
استفانيا فالاسکا، يکي از وکلا و حقوقدانان عضو گروه تحقيق مرگ پاپ ژان پل اول براي نخستين بار متن يادداشت دکتر بوزونتتي را ميخواند. در اين يادداشت به حملات توام با درد در ناحيه سينه پاپ اشاره شده است، حملاتي که ساعاتي پيش از مرگ يعني در هنگام نماز مشترک با منشي دفتر «جان ماگي» به پاپ عارض شده است. افزون بر آن متن، پرسش و پاسخها ميان پزشکان و کاردينالها در مورد احتمال وجود عامل بيروني مرگ پاپ نيز ضميمه شده است. همه اين افراد در اين مورد که مرگ ناگهاني پاپ موجب انبوه شايعات بياساس شده است اتفاق نظر دارند.
خانم فلاسکا عقيده دارد که در اين پرونده در کسوت يک بازجو و نه وکيل دعاوي حاضر شده است و ادعا ميکند که يافتهها کاملا مطمئن بوده و اسناد و مدارک ارزيابي شده و اين ارزيابيها چنان موشکافانه انجام گرفتهاند که در صحت مدارک و اسناد ترديدي وجود ندارد. پيشينه بيماري قلبي پاپ و خانواده وي نيز بررسي شده و در مورد آخرين ساعات زندگي او تصور روشني وجود دارد. بيترديد پاپ ۳۳ روزه بر اثر يک سکته از دنيا رفته است. خانم فلاسکا طي مصاحبه با راديو واتيکان گفت: «اين مسئله واقعيتي عريان و البته غمانگيز است.» يوزف راتسينگر، پاپ مستعفي که خود به هنگام انتخاب لوچياني از جمله اعضاي شوراي کاردينالها بود ادعا ميکرد که اين وضعيت را پيشبيني ميکرده و به همين خاطر به لوچياني راي نداده است.
* دي ولت
ترجمه محمد علي فيروزآبادي
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار