آرمان امروز/
متن پيش رو در آرمان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
دولت دوم حسن روحاني در شرايطي دومين سال خود را پشت سر ميگذارد که با انتقادات بسياري در حوزههاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي روبهروست. اگر نگاهي به وعدههاي انتخاباتي رئيس جمهور در حوزههاي مختلف بيندازيم نيک ميبينيم که روحاني تا کنون به وعدههايش آنچنان که بايد عمل نکرده و شايد آخرين وعدهاي که بر حفظ آن پاي ميفشرد يعني حراست و حفاظت از فضاي مجازي نيز با چالش سخت مواجه شده باشد. در اين ميان اصلاحطلبان مهمترين حامي رئيس جمهور بودهاند که بدون هيچ چشمداشتي از دولت حمايت توام با انتقاد داشتهاند، اما دولت هيچ وقت به آنها به چشم متحد نگاه نکرده و نظراتشان را جويا نشده که بايد در اين مساله تغييراتي ايجاد کند و اصلاحطلبان را به ياري بطلبد. گرچه اکنون کشور در شرايط خطيري قرار گرفته و زمان انتقاد از دولت نيست، اما روحاني و دولت او بايد بدانند که در حوزههاي مختلف به خصوص اقتصاد و معيشت مردم بايد حرکتي موثر داشته باشند تا نگاه مردد از بين رفته و کسي از رأي به او ابراز پشيماني نکند. از طرف ديگر خروج آمريکا از برجام اين شرايط را براي جامعه فراهم کرده که باب گفتوگوي ملي ميان همه بخشهاي جامعه از مردم گرفته تا مسئولان و گروههاي سياسي گشوده شود تا همه در راستاي منافع ملي نداي وحدت سر دهند و در مقابل دشمنان صداي واحدي شنيده شود. براي بررسي شرايط سياسي کشور، عملکرد دولت و خروج آمريکا از برجام «آرمان» با عبدا... ناصري فعال سياسي اصلاحطلب و مشاور عالي رئيس دولت اصلاحات به گفتوگو پرداخته است که ميخوانيد.
با توجه به اينکه از ميان دو گزينه مشخص شده يکي به شهرداري خواهد رسيد؛ ارزيابي شما از عملکرد شورا و تاثير احزاب بر تصميمگيري شورا چيست؟
دغدغههاي احزاب براي کسب کرسيهاي انتخابي در مجلس، شورا و رياست جمهوري روندي طبيعي است، اما بايد دو ويژگي را در نظر گرفت، احزاب اصلاحطلب براي شکلگيري يک نهاد بسيار مهم به نام شوراها که بزرگترين نماد توسعه سياسي است حتما بايد اين را بپذيرند که انتخاب مديران شهري توسط شوراهاي اسلامي شهر و روستا حقي است که بايد از شوراها طلب شود. من هم معتقدم با تحميل اراده احزاب يا لابي فوق برنامه آنها در درون شورا اين تلقي شکل ميگيرد که شهردار منصوب شورا نيست که حتما وضعيتي مغاير با متن و روح اصلاحطلبي است. احزاب اصلاحطلب زماني بر شکلگيري شاخصترين نهاد توسعه سياسي يعني شوراي شهر تاکيد کردند. حال که اين نهاد شکل گرفته احزاب در عين حال که بايد کار تشکيلاتي خود را انجام دهند نبايد با برخي عملکردها اين تلقي را در اذهان ايجاد کنند که احزاب شاخص اصلاحطلب به دنبال پياده کردن مطالبات خود هستند. چون در اين صورت شوراي شهر نيز تحت مضيقه قرار خواهد گرفت. به هر صورت در مرحله اول و انتخاب آقاي نجفي اين تلقي در مورد برخي از اعضاي شوراي شهر تهران ايجاد شده بود که درباره شهردار بيرون از اعضاي شورا تصميمگيري شده و شورا در عمل انجام شده قرار گرفته است. من فکر ميکنم پس از 8ماه خود اعضاي شورا نيز به اين جمعبندي رسيدهاند که بايد مقداري فعالتر عمل کنند. از اين رو اين مرحله را کاملا آگاهانه و هوشمندانه جلو آمدهاند و خودشان انتخابگر شدند. اگر چه احزاب دغدغههاي خودشان را دارند. از طرف ديگر هر کدام از اين دو نفر از سوي شورا انتخاب شود حتما کفايت دارند و از پيشينه خوبي برخوردار خواهند بود. اگر چه سخنان من در زماني منتشر ميشود که شهردار انتخاب شده، اما به هر صورت به عنوان يک اصلاحطلب نسبت به دو بزرگوار، اگر توسط شورا آزادانه انتخاب شوند خوشحالم و معتقدم انتخاب خوبي است. اما حتما نوع کنشگري براي توسعه سياسي با روحيه سهمخواهي احزاب خيلي همخواني ندارد اگر چه اين حق احزاب است که مطالبات خود را از طريق اعضايي که در شوراي شهر دارند پيش ببرند، اما در هر صورت بايد بپذيرند که انتخاب شهردار با 21 عضو شوراي شهر است.
با عنايت به اينکه فراکسيون اميد مجلس عملکرد قابل نقدي داشته و برخي از اعضاي اين فراکسيون نيز به اين امر مهم صحه ميگذارند؛ اصلاحطلبان در انتخابات آتي مجلس در سال 98 چه رويکردي خواهند داشت؟
اصلاحطلبان چون ميدانند که کشور در شرايط حساس و خطيري قرار گرفته حتما تلاش خواهند کرد که مصالح ملي و منافع مردم را در اولويت قرار دهند. پيش بيني خودم نيز اين است که آنها از همان مکانيزم ائتلاف فراگير جبههاي پيروي خواهند کرد، چون با توجه به حضور سليقههاي خاص که در عرصه رقابت توسط برخي کانونهاي قدرت وارد ميشوند، شرايطي غير از اين فضاي انتخاباتي شرايطي همانند سال 84 را بهوجود خواهد آورد. بايد به اين نکته توجه کرد که صداوسيما نسبت به يک جريان سياسي نگاه خاصي دارد و در عرصه کنشگري سياسي به اصلاحطلبان نگاهي ديگر. از اين جهت در انتخابات 98 و 1400 نيز با همان رويه ائتلافي پيش خواهيم رفت. البته انتقادات جدي به فراکسيون اميد وارد است و حتما اصلاحطلبان از اين تجربه استفاده خواهند کرد در انتخابات 98 و 1400 با ديد آسيب شناسانه نسبت به انتخابات گذشته جلو بروند و عمل کنند. اگر فراکسيون اميد حداقل توانمندي نيروهاي حداقلي خط امام را در مجلس پنجم داشت؛ دستاوردهاي بيشتري در مجلس به بار ميآورد. اين گلايهاي است که از کل ساختار فراکسيون اميد وجود دارد. اگر چه چند نفري از فراکسيون اميد را بايد استثنا کرد چون يک تنه خودشان بار سنگيني را به دوش ميکشند و حضور فعالي در عرصههاي سياسياجتماعي و قانونگذاري دارند.
با ارزيابياي که امروز از عملکرد فراکسيون اميد مجلس وجود دارد، به نظر شما اگر همين ديدگاه در سال 94 بر شوراي عالي سياستگذاري حاکم بود، آيا ليست مجلس اينگونه بسته ميشد يا به جاي فراکسيون اميد فراکسيون اصلاحطلبان شکل ميگرفت؟
فکر ميکنم جامعه نسبت به اين نکته کاملا توجيه هستند که اصلاحطلبان در چند انتخابات اخير با رويکرد مطالبهگر حداقلي به ميدان آمدند و به کف مطالبات راضي بودند. کف مطالبان نيز اين بود که در عرصه رياست جمهوري دوره 8 ساله 84 تا 92 تکرار نشود و در عرصه قانونگذاري مجلس هفتم و هشتم و نهم نباشد و در عرصه رياست جمهوري 96 نيز بتوانند نقطه عطف و چرخشي در حوزه مديريت اجرايي کشور ايجاد کنند که دستاورد بزرگي براي ملت و کشور داشته است. از اين جهت اگر به سال 92 بازگرديم حتما اگر اصلاحطلبان يک نامزد جبههاي و تشکيلاتي و نامزدي غير جبههاي داشته باشند و وي حائز شرايط بهتري باشد و بتواند ائتلاف بزرگتري را شکل دهد که از حضور تندروها در پاستور يا بهارستان جلوگيري کند، اصلاحطلبان حتما اين رويه را تکرار خواهند کرد. اما فارغ از اين مساله من فکر ميکنم خود دوستان فراکسيون اميد بايد نوعي آسيب شناسي از خود براي انتخابات 98 داشته باشند که حتما جريان اصلاحات به طور عام و با احتساب اصولگرايان معتدل بتوانند فضايي را شکل دهند که اقتدارگرايان در مجلس نباشند يا مثل اين مجلس حضور کمرنگتري داشته باشند. نتيجه اين امر نيز اين است که جرياني مثل پايداري امروز مثل مجلس هشتم و نهم بلندگوي بلند و پرطنيني ندارد. من معتقدم از آنجايي که شرايط کشور از نظر ملي و بينالمللي به مرحلهاي بسيار حساس رسيده، اصلاحطلبان بايد هويت خود را حفظ کرده و نبايد تغييرات تاکتيکي و رويکردهاي جديد تاکتيکي را در عرصه انتخابات فراموش کنند. همين که از سال 84 تا کنون بخش قابل توجهي از اصولگرايان که در سال 84 رقيب نامزد اصلاحطلبان بودند، امروز به جرگه ائتلاف اصلاحطلبي پيوستهاند بايد شکرگزار خدا بود و از کنشگران و تصميم سازان جبهه اصلاحات از اين بابت تشکر کرد.
اصلاحطلبان بنا به شرايط و براي جلوگيري از تاثير مخرب تندروها در چند انتخابات اخير تن به ائتلاف دادند. از نظر شما تا زماني که خطر حضور دلواپسان و لايههاي افراطي وجود داشته باشد، بايد تن به ائتلاف داد و اين رويه معمول خواهد بود؟
اصلاحات در جامعه سياسي و عمومي کشور به اثبات رسانده که اين جريان سياسي حداقل چهرههاي بسيار تاثيرگذار و شاخصي داشته و رهبري جبهه اصلاحات براي مصالح ملي و منافقع مردم اولويت بيشتري نسبت به مسائل حزبي و تشکيلاتي خود قائل است. بايد اين واقعيت را پذيرفت که ساختار قدرت سياسي در ايران به گونهاي تعريف شده و چون اصلاحطلبان بنا ندارند اين ساختار قانون اساسي را بههم بزنند و از آن عدول کنند حتما سبک سنگين خواهند کرد که در انتخابات 98 مثل مجلس ششم عمل ميکنند يا طبق مدل انتخابات سال94 پيش خواهند رفت. از اين جهت حتما شرايط بر تصميم آنها اثر خواهد گذاشت. اصلاحطلبان نه خيلي آرمانگرا هستند و نه در اين شرايط حساس خيلي حداکثري نگاه ميکنند. اصلاحطلبان اگر بتوانند کاري را که تا به حال انجام دادهاند که جريان افراطي، راديکال و غير متعادل عرصههاي قدرت را به دست نگيرد، دستاورد بسيار بزرگي براي مردم است. مردم نيز به اين واقعيت پي بردند که علت محبوبيت شخصيتهايي مانند آيتا... هاشمي و رئيس دولت اصلاحات همين بوده که نشان دادهاند فراتر از مطالبات حزبي و سياسي به مسائل مينگرند و در عين حال که گفتمان خود را ترويج ميدهند براساس منافع مردم تصميم گرفتهاند. بايد اين رويه را ادامه داد تا به دوره تعادل کنشگري برسيم که در آن همه بخشها قدرت جامعه، توسعه سياسي، گسترش احزاب و گردش آزاد اطلاعات را به رسميت بشناسند. آن زمان است که هر جريان سياسي ميتواند در درون تشکيلات خود رقابت کند.
عملکرد دولت در برخي حوزهها قابل انتقاد است و مردم بخشي از اين انتقاد را به جريان حامي دولت يعني اصلاحطلبان مربوط ميدانند. به نظر شما حفظ اين ائتلاف به حدي ارزشمند است که حتي عملکرد اشتباه هم به پاي اصلاحطلبان نوشته شود؟
کشور ما در شرايط عادي نيست و حتي در شرايط سال 84 و پيش از آن نيز نيست. ما از جهاتي امروز در دوره آقاي روحاني شرايط حساستر، پر ريسکتر و خطرآفرينتري حتي نسبت به دوره آقاي احمدينژاد داريم؛ با توجه به اينکه برجام را امروز امضا کرديم، روابط ما با کشورهاي اسلامي در بدترين شرايط 40 ساله اخير قرار دارد. در سطح ملي بحرانيترين اقتصاد و جامعه مدني و لايههاي پر مشغله بحرانهاي اجتماعي را داريم و مساله فقر، فساد ساختاري و اداري را که ارمغان دولت قبل است. اينها همه واقعيتهايي است که هر کنشگري از جمله اصلاحطلبان تصميم مقطعي و تاکتيکهاي خود را اتخاذ کنند. اصلاحطلبان حاضرند هر هزينهاي بدهند حتي هزينه ارزيابي منفي افکار عمومي را پرداخت کنند، اما کنشگري آنها منجر به اين شود که به جاي عناصر راديکال افراطي و جنگطلب در کانونهاي انتخابي، چهرههاي منسجم و عاقل اصولگرا قرار بگيرند.
مردم در انتخابات گذشته با توجه به نگاهي که به رئيس دولت اصلاحات داشتند رأي دادند، اما شايد بسياري معتقدند عملکرد دولت به جايي رسيده که ممکن است ديگر «تکرار ميکنم» نيز چارهساز نباشد؛ در اين شرايط بايد چگونه به اقناع سرمايه اجتماعي پرداخت؟
من انتخابات سال 84 را مثال ميزنم که انتخابات مهمي بود. بخش قابل توجهي از سبد رأي آقاي احمدينژاد کساني بودند که با ظهور نسل جديد در صحنه اجتماعي با عملکرد جامعه و حکومت مخالف بودند. در اين راستا چون آقاي هاشمي را نماينده کلي جريان حاکميت ميدانستند به آقاي احمدينژاد رأي دادند. البته من معتقدم همان رأي دهندگان امروز به ادراک صحيح و روشني رسيدند که ديگر در عرصههاي سياسي و انتخاباتي طوري نگاه نکنند که چهرههايي که نماد 40 ساله قدرت سياسي هستند نميتوانند شرايط بحراني پيش روي کشور را به حداقل برسانند و حتما برايشان درس عبرت شده که صرفا به مطالبات صرف سياسي خود فکر نکنند. بنابر اين من فکر ميکنم جامعه ما به اين درک رسيده که رئيس دولت اصلاحات به عنوان رهبري جبهه فراگير اصلاحات توانسته تاثيرگذار باشد. هرچند حداکثري نباشد و کشور را از تکرار نظامهاي گذشته نجات دهد. همين که مردم ميپذيرند مجلس فعلي متفاوت با 3 مجلس قبلي است و برآيند خروجي آن بسيار متفاوتتر از دورههاي گذشته است و آن را مرهون پيام «تکرار ميکنم» رئيس دولت اصلاحات ميدانند، يعني همچنان به اصلاحطلبان باوردارند؛ اگرچه خيلي از مطالباتشان در مورد شوراها يا رياست جمهوري برآورده نشده باشد. خود بنده اگر در پايان دولت نخست آقاي روحاني به وي نمره 15 دادم امروز در طليعه دومين سال از دولت دوم وي حتما نمرهاي بالاتر از 12 نميدهم. گرچه با علم به تمام اين مسائل، اگر امروز دوباره کارزار انتخاباتي 96 تکرار شود کسي بهتر از آقاي روحاني نيست، اما وي تا اين جاي کار نمره پايينتري از دولت نخست خود داشته است. طبيعتا اصلاحطلبان نيز بايد واقعيتها را با مردم در ميان بگذارند، گرچه با تمام محدوديتهاي رسانهايشان توانستند تصوير واقعي را به مردم ارائه دهند. اصلاحطلبان اگر بتوانند نامزد حزبي و تشکيلاتي خود را به ميدان بياورند دريغ نميکنند همانطور که در سال 92 آقاي هاشمي آمد و اصلاحطلبان از وي حمايت کردند و به همين دليل صلاحيت او تاييد نشد. از اين جهت نامزد انتخابات رياست جمهوري و مجلس آينده حتما با رويکردهاي حداقلي انتخاب خواهد شد. اصلاحطلبان شناسهاي دارند که هميشه شرکتکننده در رقابتهاي نابرابر بودند و بسياري از موارد نيز پيروز انتخاباتهاي نابرابر بودند. بنابر اين چون امکانات محدودي دارند و کانونهاي تاثيرگذار افکار عمومي مثل صداوسيما در اختيار رقيب است اصلاحطلبان به حداقلها فکر ميکنند، اگر چه ممکن است روزي «تکرار» رئيس دولت اصلاحات جواب ندهد. من فکر ميکنم اگر مردم به جمع بندي حضور برسند براي بار سوم «تکرار» رئيس دولت اصلاحات کارساز خواهد بود.
به نظر شما با توجه به عملکرد دولت و ارزيابيهاي مردم، اگر در آيندهاي نزديک انتخاباتي صورت ميگرفت بازهم مردم به آقاي روحاني رأي ميدادند؟
نگراني عمده من اين است که در انتخابات آينده مردم به چه ميزان و با چه رويکردي وارد کارزارهاي انتخاباتي ميشوند و به پاي صندوقهاي رأي ميروند. اگر مردم با رويکرد و نگاه قهرآميز اوضاع و روند امور در کشور را ارزيابي کنند حتما «تکرار ميکنم» رهبري جبهه اصلاحات کارساز نخواهد بود، اما بهرغم همه محدوديتها و تنگناهايي که اجباري و اختياري براي جامعه اعمال شده اگر افرادجامعه تصميم بگيرند که پاي صندوق رأي بيايند و شرايط خطير رأي دادن را درک کنند، برخلاف برخي دوستان معتقد نيستم که اصلاحطلبان ظرفيت رأيآوري نداشته باشند. مگر اينکه فقط در يک صورت بپذيريم که جامعه آنچنان قهري با نظام سياسي کرده که ميخواهد در انتخابات حضور کمرنگ داشته باشد. آن زمان است که اصلاحطلبان بايد نگران پيشبرد اهداف، منافع و پيروزي خود باشند.
گفتوگوي ملي طرحي بود که بسيار بازتاب داشت، اما کمکم به حاشيه رفت. اخيرا آقاي باهنر در اين رابطه گفتهاند که به مخالفان اين طرح بايد گفت «هيس!» به نظر شما اين طرح تا چهاندازه ميتواند در شرايط فعلي کشور راهگشا باشد؟
گفتوگوي ملي راه نجات از بحران ملي کشور است که امروز گريبانمان را گرفته و باتوجه به شرايطي که پيشبيني ميشود از لحاظ اقتصادي و بينالمللي در آينده خطرناکتر خواهد بود. من اتفافا نسبت به آن دسته از افراد در کانونهاي قدرت که همواره مخالف گفتوگوي ملي هستند، معتقدم طي 23 سال اخير شرايطي پيش آمده بود که اين فضا شکل گيرد و زمينههاي آن فراهم شود که نشد. اکنون نيز به نظرم فرصت طلايي ديگري براي گفتوگوي ملي که به طور طبيعي به آشتي ملي منجر خواهد شد بهوجود آمده روزهاي اخيري است که آمريکا از برجام خارج شده و مثلت آمريکا، رژيم صهيونيستي و عربستان در مقابل کشورمان شکل گرفته است. اگر فکر کنيم در درازمدت بدون تحرکي جدي در عرصه گسترش انسجام ملي در داخل کشور بتوانيم در کنار اروپاييها مطالبات نهفته در برجام را پيش ببريم، فکر ميکنم مقداري خامي است. هرچند معتقدم که بايد در ارتباط با برجام صداي واحدي شنيده شود و ثانيا تصميمات در مورد آينده برجام حتما مثل خود امضاي برجام بايد در اوج بلوغ حکمت و مصلحت حکمراني و مردمسالاري باشد. از اين جهت اين فرصت طلايي از فرصتهايي است که ميتواند پرونده گفتوگوي ملي باز شود و حتما شرايط بينالمللي ايران راحتتر از گذشته خواهد بود. ما با توجه به امکاناتي که در مبارزه با جبهه متحدي که عليه ما در جهان شکل گرفته حتما بهترين ابزارمان انسجام ملي است.
با توجه به اينکه مقام معظم رهبري و رئيس جمهور موضع خود را در ارتباط با برجام اعلام کردهاند، اينکه برخي از افراد در داخل کشور بر طبل خروج از برجام ميکوبند بر خلاف مصالح کشور و مواضع مقامات عاليه نيست؟
چه بخواهيم و چه نخواهيم، بگوييم و يا انکار کنيم، برجام با تدبير و هدايت مقام معظم رهبري به ثمر نشست و ادامه آن نيز در همين مصلحت است که پيگيري شود و با اروپاييها بمانيم، اما نکته مهم اين است که مثل زمان امضاي برجام که صداي غالب جامعه مدني و حکومت، صداي امضاي برجام بود امروز نيز براي ادامه کار حتما بايد در کشور و حداقل در کانونهاي اصلي نظام سياسي صداي واحدي شنيده شود. من خوشبين هستم که همين روند مثل زمان اجراي برجام پيش خواهد رفت چون مردم نيز نگران حيات خود در سطوح مختلف هستند. در اين شرايط طلاييترين زمان براي فتح باب گفتوگوي ملي و آشتي ملي است. پايان بخشيدن به مسائل باقيمانده از سالهاي پاياني دهه هشتاد، آزاد کردن نظام اطلاعرساني و رفع فيلترينگ تلگرام، ميتواند پشتوانههاي مستحکم و در عين حال کمقيمت و کمهزينه ساختار قدرت سياسي در مواجهه با جبهه متحد مقابل کشورمان باشد.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در آي گپ
https://igap.net/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار