ابتکار/ « زيان بلاتکليفي » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته جلال خوش چهره است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
اصرار بر بلاتکليف نگه داشتن اوضاع، تنها به سود جريانهايي است که ميکوشند توان کشور را در برابر تهاجم گسترده تحريمي با کمترين هزينه براي واشنگتن فرسوده کنند. با هيچ منطقي نميتوان مخالفتهايي را توجيه کرد که بهطور مستقيم با سياستهاي کلان و راهبردي کشور در اوضاع جاري مربوط است.
برخي اقدامها در راستاي بسترسازي رواني و عيني براي آن چيزي است که دولت پرخاشگر دونالد ترامپ در پي آن است تا با ايجاد همسوييها در جامعه بينالملل عليه ايران بهکارگيرد. اين درحالي است که بيش از هميشه کشور نيازمند اجماع کلان براي کنترل و بالتبع آن مديريت اوضاع بوده و زمان، نقش کليدي را دراينباره ايفا ميکند. واشنگتن همزمان مشغول وارد آوردن فشارهاي دوگانه براي تسليم ايران در برابر خواستهاي استيلاگرانهاش است. بخشي از اين فشارها که با اعمال تحريمهاي اقتصادي انجام ميگيرد، بهطور مستقيم افکار عمومي را نشانه گرفته است. هدف، از يکسو کاستن از توان نظام سياسي براي پاسخ به مطالبات اقتصادي مردم در همه زمينههاي اشتغال، مسکن، منابع مالي و ... است. از سوي ديگر، القاي اين تصور که اصولاً هيچ راهحل روشني براي برونرفت از اوضاع در توان تصميمسازان وجود ندارد. به اين ترتيب تحميل فشارهاي جانبي براي فرسودهسازي نظامسياسي در شمار اصليترين اهداف تاکتيکي واشنگتن قرار دارد.
مروري بر اظهارات مقامهاي دولت ترامپ حاکي از دلبستگي به ايجاد لغزندگيهايي است که بهزعم آنان با اجراي تحريمها ايجاد ميشود و بستر لازم را براي هر نوع تغيير در رفتار و يا حتي سرنوشت نظام سياسي به وجود ميآورد.
جنبه ديگر فشارها براي تنگتر شدن حلقه به دور ايران، اقدامها در سطح جامعهجهاني و نهادهاي بينالمللي است. همه تلاش واشنگتن القاء عمومي اين باور است که ايران نميتواند عضو قابل اعتماد جامعه بينالملل باشد. هدف در اينکار، بازگرداندن ايران به انزوايي است که اين کشور پيش از برجام تجربه کرده بود. ابزار واشنگتن در اين راستا از يکسو شيوه تعامل جمهوري اسلامي با نهادهاي بينالمللي و از سوي ديگر، ايجاد اختلال در روابط اين کشور با ديگر اعضاي جامعه بينالملل؛ خاصه اروپاست. همسو شدن دولتهاي اروپايي با واشنگتن عليه ايران، بزرگترين پيروزي دولت ترامپ در وضعي است که سياستهاي او و دولتش را به ويژه نزد همپيمانان اروپايياش دچار انزوا کرده است.
فشارهاي دوگانه جنبي و عمودي دولت ترامپ عليه ايران با دو واکنش انفعالي يا مقاومت ابتکاري از سوي تهران ميتواند روبهرو باشد. شکل و شيوه عمل انفعالي الزاماً آنچه نيست که دستها را بالا برد و تسليم خواستهاي يکسويه واشنگتن شد، اين عمل ميتواند با بلاتکليف کردن نظام سياسي در تصميمسازي روشن در قبال اوضاع انجام شود. در واقع چنين رفتاري مطابق هماني است که برنامهريزان افراطي دولت ترامپ درپي آن هستند. مانع تراشي در بروز و انجام اراده نظام سياسي براي تصميمهايش چه در داخل و چه بيرون از کشور، بسترهاي لازم را پيشروي واشنگتن و متحدان منطقهاي آن عليه ايران فراهم ميکند. سياست عرصه ابتکارهاي عملگرايانهاي است که بتواند بهترين وضع را براي مردم رقم بزند. معطل کردن تصميمها چه در حوزه داخلي و چه خارجي در بزنگاهي که زمان عنصر کليدي آن است، تنها به سود واشنگتن و متحدان آن تمام ميشود.
بازار