نماد آخرین خبر

سرمقاله کیهان/ شلیک به امدادگر؛ بازخوانی دو کارنامه متفاوت

منبع
کيهان
بروزرسانی
سرمقاله کیهان/ شلیک به امدادگر؛ بازخوانی دو کارنامه متفاوت
کيهان/ « شليک به امدادگر؛بازخواني دو کارنامه متفاوت » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم محمد ايماني است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: 1- سيل گلستان و لرستان و خوزستان، تلخ و ناگوار بود، اما همين بلا، ظرفيت‌هاي عاطفه و نوعدوستي و همت و خدمت‌رساني در ميان مردم و نهادها را به حرکت در آورد. اين، يک تجربه بسيار مهم براي بازخواني راهبرد «ما مي‌توانيم» است. در متن اين پويش بزرگ ملي، ايمان و اميد و اراده موج مي‌زند؛ همان که سرمايه اصلي غلبه بر چالش‌ها و بحران‌هاست و همان که آماج اصلي تهاجم دشمن در جنگ نرم و عمليات رواني است. جوانان گمنام و خدمتگزار بسياري در اين ميدان درخشيدند؛ حال آنکه خيلي جاها ممکن است جدي گرفته نشده يا مورد اقبال برخي مديران نباشند. دل به دريا زدن و با سيلاب مهيب دست و پنجه نرم کردن مردم به ويژه جوانان، حماسه درس‌آموز در ميان بلا و ابتلايي بود که مي‌توانست رهزن اميد و اراده ما باشد. با اين سرمايه بزرگ مي‌توان از عهده نقصان‌ها و چالش‌ها برآمد. 2- اينجا فراتر از زبان، بدن‌هاست که زير بار خدمت‌رساني در ميانه سيلاب و گل‌ولاي مي‌رود. داوطلب سلبريتي در ميانشان پيدا نمي‌کني؛ مگر به ندرت. و گفته‌اند «النّادر کالمعدوم». طايفه سلبريتي بي‌عمل، معمولا براي چنين ميدان‌هايي آمادگي ندارند. آنها اغلب، از موقعيت‌هايي که هزينه نداشته باشد و شهرت و برخورداري بياورد، استقبال مي‌کنند. بودن در چنين ميدان‌هايي پردردسر است. زن و زندگي و خانواده و کار و مشغله و دل‌مشغولي‌ها را بايد بگذاري و براي روزها بلکه هفته‌ها، با سيل‌زدگان خانه به دوش همدردي و همراهي کني و از آلام آنان بکاهي. ميدان‌هاي سختِ دست و پنجه نرم کردن با موانع براي تامين آسايش و امنيت ديگران، تراز عيارسنجي مدعيان است؛ وگرنه خدمتگزاران داوطلب، اهل ادعا نيستند و گمنامي را برگزيده‌اند. 3- به ياد بياوريم بسياري از شهداي مدافع حرم (شهيد بلباسي، شهيد حُججي و ديگران)، قبل از آنکه لباس دفاع از حرم بپوشند، در بحبوحه همين دستگيري از سيل‌زدگان و زلزله‌زدگان و اردو‌هاي جهادي در مناطق محروم ساخته شدند. اينجا - ميانه سيلاب و سختي و سربازي مردم- باز هم ميقات پابرهنگان است؛ همان که روح خدا خميني(ره) به شيوايي و شيدايي درباره شان فرمود «بسيج، ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاک اسلامى است که تربيت‌يافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى‏نشانى گرفته‏‌اند. بسيج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضا نموده‌‏اند. من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مى‏‌خورم و از خدا مى‏‌خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا که در اين دنيا افتخارم اين است که خود بسيجى‌ام». 4- حوادث تلخ، بهانه‌اي براي آزمودن عيار و آلياژ روحي هر کدام از ماهاست. اين روزهاي دشوار به توفيق الهي و همت فرزندان خدوم ملت سپري مي‌شود اما روسياهي آن براي جماعتي خواهد ماند که فقط آيه يأس خواندند و نق زدند و با کتمان موارد به مراتب دشوارتر بلاياي طبيعي در همه جاي دنيا، کوشيدند تصويري بيچاره از کشور خود ترسيم کنند. اکنون، بسياري پاي کار امداد رفته‌اند اما عده‌اي فقط بلدند منفي ببافند و غُر بزنند و -باب طبع دشمن- بگويند ما بدبخت و بيچاره‌ايم! بالاخره گرفتن اقامت و تابعيت در ينگه دنيا خرج دارد. فاصله حرف تا عمل، فاصله نا‌اميد‌سازي و نق‌زني تا اميد‌آفريني و گره گشايي، همان دوقطبي مهمي است که درک درست ابعاد آن، جزو اولويت‌دارترين نيازهاي ماست و اين مهم، غالبا در بحبوحه چالش‌ها فهميده مي‌شود. 5- اين، قاعده‌اي عامه‌فهم است که طرف سزاوار شراکت و رفاقت را بايد در روزهاي سختي شناخت. آنها که دوست نباشند، نه تنها در روزهاي سختي و گرفتاري، گروکشي و بدعهدي مي‌کنند، بلکه اگر دشمن باشند، مزاحمت و مضيقه هم فراهم مي‌سازند. دوست وفادار، در عمل همدردي و مواسات مي‌کند و شريک غم مي‌شود، و دشمن بدخواه -حتي اگر تظاهر به دوستي و شراکت کند- امکان موجود را هم دريغ مي‌کند، بلکه اگر بتواند، سنگ مي‌اندازد. ماجراي ديروز تحريم‌ها و امروز سيل، دو سند قابل راستي‌آزمايي درباره دوستان و دشمنان ملت ايران است. آمريکا و برخي دولت‌هاي اروپايي، پايه‌گذار تحريم عليه ملت ما هستنند؛ چنانکه رسم خباثت‌آميز آمريکايي‌ها (حتي در ممانعت از ارسال کمک‌هاي مالي ديگر کشورها به سيل‌زدگان) بوده و برخي دولت‌هاي اروپايي نيز با جنگ تحريمي و مالي آمريکا همراهي کرده‌اند. در مقابل مي‌توانيد رزمندگان مقاومت از عراق و افغانستان و پاکستان را ببينيد که بي‌شائبه، به کمک شتافتند و پاي کار امدادرساني آمدند. 6- سيل، موجب همدلي بيشتر ميان ملت‌هاي هم‌افق است. چه کسي تصور مي‌کرد روزگار تغيير کند و دوره‌اي بيايد که دو ملت عراق و ايران در روزهاي سخت به کمک هم بشتابند؛ چه در مصاف با تروريسم و چه در جنگ جانانه با تحريم و سيل. اما همين الفت و همدلي، قدرت‌هاي زورگو را که راهبرد اصلي‌شان براي تسلط بر منطقه، دامن زدن به تفرقه و درگيري و جنگ ميان ملت‌هاست، عصباني مي‌کند. سربازان نيابتي آنها در جنگ رسانه‌اي ماموريت دارند همان‌گونه که سپاه و بسيج و نيروهاي خدمتگزار جهادي را در داخل مورد هجمه قرار دادند، فرزندان مقاومت پيروز در منطقه را نيز به بهانه‌هاي مختلف بزنند. تا ديروز، در عراق يا سوريه، جنجال مي‌کردند که ايراني‌ها اينجا چه مي‌کنند؛ آنها مي‌خواهند خاک ما را ‌اشغال کنند و امپراتوري تشکيل دهند؛ و حالا يگان ديگري از پياده‌نظام جبهه عبري- عربي- غربي مي‌گويند نيروهاي مردمي عراق در خوزستان چه مي‌کنند؟ نه جنجال کنندگان ديروزي، حقيقتا عراقي بودند و نه جنجال کنندگان امروز، دلسوز ايران و ايراني هستند؛ که اگر دلسوز ايران بودند، بايد به آمريکا مي‌تاختند نه امدادرسانان عراقي به سيل‌زدگان. 7- دو گروه در قبال سيل به شدت مشغول کارند؛ يکي نيروهاي امدادرسان از نهادهاي مختلف و داوطلبان مردمي که براي کاهش گرفتاري سيل‌زدگان خستگي نمي‌شناسند. و گروه دوم، طيفي سازمان‌يافته از رسانه‌هاي وابسته به عربستان و اسرائيل و آمريکا و انگليس، که ماموريت‌شان خالي کردن دل مردم، القاي بيچارگي، تحريف و دروغ‌پراکني شبانه‌روز است. آنها همچنان آمريکا را که با تحريم‌ها نگذاشته حتي يک دلار کمک کشورهاي ديگر دست هلال احمر و سيل‌زدگان برسد، بزک مي‌کنند و در مقابل، از کمک‌رساني رزمندگان عراقي و افغانستاني و پاکستاني و بحريني محور مقاومت، شاکي مي‌شوند. يکي از همين سلبريتي‌هايي که فرزند خود را در آلمان به دنيا آورد، با‌ اشاره به يک ويدئوي مخالفت با کمک مردم عراق نوشته «هر وقت يادت رفت که عزيزانمون تو جنگ با کدوم کشور از دست رفتن، اونوقت رگ غيرت اين مرد رو مي‌فهمي». او نگفته کدام عزيز را در جنگ از دست داده و لازم هم نديده يادآور شود بمب‌هاي شيميايي رژيم جنايتکار صدام را همين آلماني‌ها تامين کردند. 8- جماعتِ گرفتار وارونگي شخصيت، به آمريکا که مي‌رسند، خيانت و جنايت‌هاي نو به نو را مي‌پوشانند و مي‌خواهند به هر قيمت (يکطرفه) تنش‌زدايي کنند. اما همين سال‌ها که روابط استراتژيک ما و عراق به ثمر نشسته و منافع سياسي، امنيتي و اقتصادي گسترده به همراه آورده، جنگ هشت‌ساله را به رخ مي‌کشند و غُر مي‌زنند که چرا ما بايد به خاطر آنها کشته بدهيم يا چرا بايد آنها به خاک ما بيايند! لا به لايش هم، خباثتي بالاتر از امثال بي‌بي‌سي را به ثبت مي‌رسانند و در حالي که بي‌بي‌سي اذعان مي‌کند نيروهاي بسيج مردمي عراق براي کمک به سيل‌زدگان ايراني آمده‌اند، خبرگزاري ايسنا (داراي بودجه از بيت‌المال) مدعي مي‌شود دليل ورود يگان مهندسي حشدالشعبي «مقابله با جاري شدن سيل به سمت عراق» است! آيا اينها با رژيم سعودي و آمريکا و اسرائيل نسبتي دارند که نيروهاي مبارز با صدام را يکي مي‌کنند و نمي‌گويند همين معارضين، در جنگ با صدام در کنار رزمندگان ايراني بودند و هزاران شهيد تقديم کردند؟! 9- همراهي و حمايت دولت عراق و نيروهاي مردمي آن با ملت ايران در مصاف تحريم و سيل را با بدعهدي برخي دولت‌هاي غربي مقايسه کنيد. در حالي که اروپايي‌ها تجارت با ايران را به حداقل کاهش داده‌اند، عراق به کانال مهم مهار و تخليه فشار اقتصادي دشمن تبديل شده است. در مقابل، سخنگوي مسئول سياست خارجي اروپا در ادامه پشت‌هم‌اندازي 11 ماهه اروپا ادعا مي‌کند «راه‌اندازي کانال اينستکس زمان مي‌برد» و وزير خارجه بي ‌سر و پاي فرانسه مي‌گويد «ما قبل از آمريکا، سپاه پاسداران ايران را تحريم کرده‌ايم». سفير فرانسه در واشنگتن هم ضمن نقض متن صريح برجام و قطعنامه 2231 ادعا مي‌کند «ايران بعد از انقضاي برجام مجاز به غني‌سازي اورانيوم نخواهد بود». آيا روي ديوار چنين طرف‌هاي بدعهدي مي‌توان يادگاري نوشت؟ 10- سه هفته ديگر، سالگرد خروج رسمي آمريکا و خروج عملي اروپا از برجام است. ما يازده ماه تمام به شکل يکطرفه، به اجراي تمام تعهدات برجامي ادامه داديم در حالي که تعهدات طرف مقابل به‌طور مطلق نقض شده است. ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ بود که ترامپ رسماً خروج آمريکا از برجام را اعلام کرد. آن زمان اروپايي‌ها با ابراز ناخرسندي لفظي ادعا کردند در برجام مي‌مانند و در برابر بازگشت تحريم‌ها مي‌ايستند. اين وعده ابتدا تا تيرماه و سپس تا آبان ماه که دولت آمريکا تحريم‌هاي جديدي عليه ايران وضع کرد، به تاخير افتاد. از اينجا به بعد اروپايي‌ها وعده راه‌اندازي کانالي موسوم به SPV(مبادله نفت با کالا) را دادند اما اين وعده هم تا ژانويه و پس از آن به تعويق افتاد. يک ماه بعد (يازده بهمن 97) وزيران خارجه آلمان، انگليس و فرانسه، از راه‌اندازي سازوکار ديگري موسوم به INSTEX خبر دادند؛ چيزي که ماهيتي کاملا متفاوت با تعهدات ضد‌تحريمي اروپا در برجام و حتي وعده راه‌اندازي کانال SPV داشت. اما برخي گمراه‌کنندگان افکار عمومي مي‌گويند براي جلب رضايت اروپا، بايد ديکته‌هاي FATF را هم بپذيريم؛ بي‌آنکه رگ غيرتشان بيرون بزند. اين رويکرد، آورده‌اي جز خسارت نداشته و طبيعتا رو به انقضا مي‌باشد. افراد ضعيف‌النفس، قافيه‌باخته و داراي معلوليت روحي، حق ندارند ادعاي پيش‌آهنگي در حرکت عمومي جامعه را داشته باشند. 11- صحنه‌هايي که در چند هفته گذشته در بحبوحه امدادرساني به سيل‌زدگان آفريده شد، در دنيا کم‌نظير است. اين يک سرمايه بزرگ ملي است که بايد از راکد بودن خارج شود و در خدمت پيشرفت و آباداني و رونق اقتصادي درآيد. اکنون شاهد تکرار پويش بسيج‌گري (mobilization) هستيم. اينجا خيلي‌ها با سليقه‌ها و گرايش‌هاي متنوع اما با روحيه مشترک خدمتگزاري و دستگيري از گرفتاران پاي کار آمدند. اين، يک تمرين و تجربه مهم در مسير پيشرفت و تمدن‌سازي است. هرچه در مسير پيشرفت و موفقيت پيش مي‌رويم و به همين اعتبار با آزمون‌هاي سخت‌تر رو به رو مي‌شويم، نياز به روحيات جهادي و انقلابي بيشتر احساس مي‌شود؛ خدمتگزاراني که در پيچ و خم ديوان‌سالاري معطل نمانند و گرفتار اخلاق فشل‌کننده ‌اشرافي نشده باشند. جوانان همدل با افق نگاه تمدن‌سازي و مبتني بر شناخت درست از دوستان و دشمنان مي‌توانند با هم‌افزايي و هم‌پوشاني، موتور اصلي چنين حرکت تحول‌آفريني باشند. دنيا را اهالي از‌خودگذشتگي و ايثار، آباد و امن و مطمئن مي‌سازند، پس از آنکه خودخواهان و خودکامگان و مستأثران در کام ويراني و نا‌امني و آشفتگي کشاندند. و اين بشارت بزرگ روزگار ظهور منجي (عج) است. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره