نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

دوگان واقعی: تغییر تیم اقتصادی دولت یا پذیرش یک برجام دیگر

منبع
الف
بروزرسانی
دوگان واقعی: تغییر تیم اقتصادی دولت یا پذیرش یک برجام دیگر
الف/ متن پيش رو در الف منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ۳۹۰ روز پس از شروع رسمي دومين شوک ارزي و سپس قيمتي (اگرمصوبه ۲۰ فروردين ۹۷ دولت را نشانه به رسميت شناختن شوک ارزي بدانيم)، معاون اول محترم دولت از اقتصاددانان خواست درباره روش بهينه حمايت مصرف‌کنندگان از جهش قيمت‌ها، بين دو راهکار الف و ب انتخاب خود را به دولت اعلام کنند! ايشان البته طي ماه‌هاي گذشته جلسات متعددي حول اين سوال با کارشناسان بيرون دولت و مقامات درون دولت داشته اما اين سرنوشت دولتي است که چارچوب فکري و اتاق استراتژي اقتصادي ندارد و قادر به انتخاب گزينه مرجح نيست. همانقدر که اين خبر ما را غصه‌دار مي‌کند و دوست نداريم آقاي رئيس جمهور و دولت جمهوري اسلامي ايران را مستاصل ببينيم، احتمالا اتاق تحريم ايران مستقر در واشنگتن، غرق در شادي وصف ناپذيري است. شاد، از صد گزينه و سياست که طي ۱۲ ماه گذشته مي‌توانست وضع اقتصاد ايران را بهبود بخشد اما دستگاه سياستگذاري کشور، تنها در خصوص دو سه مورد به جمع بندي رسيد و اتخاذ تصميم کرد (عمدتا به برکت شخص رئيس کل بانک مرکزي). شاد، از همچنان بازبودن باب يورش سفته‌بازان به بازارها و موج آفريني هر روزه. شاد، از خشم عمومي ايرانيان نسبت به سور رانت ارز، موادخام، واردات و مستغلات و در مقابل عزاي تهيدستان، بيماران و بيکاران. درباره محتواي سياست پيشنهادي، به زودي مطلب مستقلي خواهم نوشت، اما در اين مجال ترجيح مي‌دهم به جاي دوگان کاذب کوپن – يارانه نقد، دو گان واقعي و استراتژيک زير را تشريح کنم: تجربه اقتصادي يکسال سخت، سقف بنيه سياستگذاري بهنگام و توان اداره (Administrative power) دولت دوازدهم را براي صاحبنظران آشکار ساخت. فراموش نکنيم که نقطه ضعف مذکور اختصاصي به اين دولت ندارد، اما شوک ارزي و قيمتي ۱۳۹۱ درشرايطي رخ داد که اميدوار و مترصد خاتمه دوران آقاي احمدي نژاد بوديم. در چشم انداز ۲ ساله آتي، به نظر مي‌رسد کشور بر سر يک دوگان راهبردي قرار دارد و گمان مي‌کنم راه سومي غير از کابوس اقتصادي ادامه روند يکسال گذشته متصور نيست: ۱- دگرگوني رکن سياست اقتصادي و تهور در سپردن مسئوليت سياستهاي اقتصادي به يک تيم مجرب. اين انتخابي بود که مرحوم هاشمي رفسنجاني در اوايل دولت دوم خود که مثل امروز به تدريج تورم از سقفهاي تاريخي گذشت، اتخاذ کرد و شجاعانه از پرتگاه سياستهاي گذشته خود، بازگشت. دعوت از دکتر محمدناصر شرافت جهرمي، توقف برنامه تعديل و تغيير ارکان اقتصادي دولت موجب شد هواپيماي متلاطم دولت وي در دو سال پاياني، فرود خوبي داشته باشد (البته مقصودم دعوت مجدد از آن اشخاص نيست). هزينه هاي هنگفت رفاهي مردم ايران، آنقدر بزرگ هست که پيام ناکارآمدي روش و ايده سياستگذاران کنوني اقتصاد را به همه گيرندگان مخابره کرده باشد (من جرب المجرب حلت به الندامه). ۲- تسريع در فرايند مذاکره و پذيرش برجامي ديگر (احتمالا در خصوص سياست منطقه‌اي و موشکي). اگر قرار است انتخاب اول برگزيده نشود، ايران يکسال ديگر ناچار مي‌شود با نرخهاي رشد و تورم وخيم‌تر، از دست رفتن ذخاير ارزي و پس از تضعيف سياسي بدليل بروز نارضايتي‌ها، پاي ميز مذاکره با دولت مستکبر بنشيند. عقل حکم مي‌کند اکنون که در موضع ضعيفتر قرار نگرفته و کارت‌هاي مذاکره بيشتري داريم، بشرط تعليق تحريم وارد مذاکره شويم و فعلا از عزت ملي، استقلال و خون شهيدان سخني به ميان نياوريم. اگر بنا بر اصلاح شماره ۱ نيست و سناريوي ۲ نيز براي قوه مجريه محتمل است، دولت اجازه ندارد بيش از اين معيشت خانوارهاي بي‌پناه و بيمار و بيکار را تخريب کرده، سرمايه اجتماعي را برباد دهد و بواسطه آشوب‌ها، اعتبار جمهوري اسلامي ايران بيش از اين مخدوش يا فضا را کاملا امنيتي سازد. اگر گزينه ۱ شجاعت اقتصادي مي‌خواهد، گزينه ۲ مستلزم جسارت سياسي است. بزدل‌ها همان کابوس ادامه روند موجود را برمي‌گزينند، رانت‌خواران را فربه مي‌کنند و شيون مردم را بلند مي‌کنند تا پس از افتادن تشت رسوايي، نظام ناچار شود خيلي دير، به گزينه 2 تن دهد (اجازه دهيد بگويم اين گزينه، پيشنهاد نويسنده است و سايت، مسئوليتي در قبال آن ندارد). البته به جهت عهدشکني دولت ترامپ، جاانداختن مذاکره تحميلي بلحاظ روانشناسي جامعه، کار دشواري است، اما با ايجاد اجماع در سطوح عالي، کاملا ميسر و کم هزينه تر از تداوم وضع فعلي بدون گزينه ۱ است و سوءاستفاده از استعاره صلح امام حسن (عليه السلام) در دسترس آقايان هست. اگر مقامات کشور واقعا به مقاوم‌سازي اقتصاد، تطهير مناسبات از فساد مالي و مديريت شايستگان، باور دارند، مي توان پس از بالابردن دست‌ها در جنگ تحميلي اقتصادي، ضمن بازنگري‌ اساسي در ساختار سياستگذاري، به سمتي رفت که در دوره‌هاي آتي قدرتهاي جهاني با تمسک به بهانه ديگر و تحريمي ديگر، از تحميل خواسته‌هاي جديد ناتوان باشند؛ زيرا تحريم، مساله دوران پيشروي جهان خواهد بود. تلخي اين ايام اگر زمينه تغيير درون حاکميت (حتي يغيروا ما بانفسهم) و رفتن به سمت روزگار نااميدي خارجي‌ها از به کاربردن حربه فشار خارجي باشد، تحمل کردني است، آن روز يئس الذين کفروا. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره