اصلاحات زنده است
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست روزهاي پاياني هفته گذشته براي احزاب اصلاحطلب کشور، روزهاي پرکاري بود. در دو روز پنجشنبه و جمعه، 3 حزب اصلاحطلب با برگزاري کنگره، نسبت به انتخاب اعضاي شوراي مرکزي خود اقدام کردند. روز پنجشنبه، پنجمين مجمع عمومي سراسري حزب اتحاد ملت ايران با پيام رييس دولت اصلاحات و سخنراني علي شکوريراد دبيرکل اين حزب، در تالار شهيد بهشتي اردوگاه شهيد باهنر با حضور چهرههاي سرشناس جريان اصلاحات ازجمله بهزاد نبوي، محسن ميردامادي، سعيد حجاريان، عبدالله نوري، فاطمه کروبي، عبدالله رمضانزاده، مجيد انصاري، عبدالواحد موسوي لاري، الياس حضرتي، محسن هاشمي، عمادالدين باقي، هادي خانيکي و معصومه ابتکار برگزار شد. يک روز بعد و صبح جمعه نيز درحالي بيستوهفتمين مجمع عمومي انجمن اسلامي جامعه پزشکي ايران برگزار شد که در دو روز پاياني هفته، حزب ندا نيز برگزار شد. سيد محمدصادق خرازي که در پنجمين کنگره حزب ندا، بار ديگر به عنوان دبيرکل اين حزب انتخاب شد، معتقد است که اين تشکل اصلاحطلب، «نميتواند سکوت کند چون نمادي از نداي مردم ايران است. ما نميتوانيم از کنار حوادث به آرامي بگذريم؛ چون امروز آرامش و آسايش از مردم سلب شده است. مسووليت کارگزاران سياسي و نقشآفرينان سياسي آگاهيبخشي است. رسالت ما بيداري است. ايران کشوري است که همواره با آرمان و انگيزه زندگي برپاي خود ايستاده است.» او معتقد است که «هنوز هم اصلاحات ميتواند نقشآفريني کند.» اما محمدصادق خرازي تنها اصلاحطلبي نيست که معتقد به حيات اصلاحات است و از «باور به اصلاحات» ميگويد. علي شکوريراد هم که در سخنرانياش در کنگره حزب اتحاد ملت به اين موضوع تاکيد کرد؛ «راه اصلاحات هنوز بسته نشده است.» جملهاي که مصطفي تاجزاده آن را اينچنين تکرار کرد: «اصلاحات هنوز به بنبست نرسيده است» و محمدرضا ظفرقندي، دبيرکل انجمن اسلامي جامعه پزشکان ايران با بيان اينکه «براي برون رفت از اين شرايط راهي جز اصلاحات اساسي باقي نمانده است» بر آن تاکيد کرد. هرچند همه اين افراد ميدانند که شرايط موجود در جامعه، وضعيت اصلاحات و اصلاحطلبي را با مخاطراتي روبرو کرده اما همانطور که تاجزاده گفته، معتقدند که «اصلاحات هنوز توان اين را داشته باشد تا به شرط انجام اصلاحات لازم در خود، مطرح باشد.» البته شکوريراد، با توجه به آنچه شرايط موجود در جامعه ميداند، اصلاحطلبي را کاري دشوار ميداند اما در عين حال معتقد است که «اصلاحطلبي» از آن روي انتخاب شده که ميدانند با انقلابي ديگر روياي فرداي بهتر تحقق نخواهد يافت. در اين اوضاع و احوال اما فشارها به جناح اصلاحات نيز اگر نگوييم بيشتر از هميشه، دستکم همچون هميشه ادامه يافته و حال، کار به آنجا رسيده که وقتي 77 نفر از فعالان منتسب به اين جناح سياسي، در بيانيهاي نسبت به نحوه برخورد با معترضان گلايه کردند، در ادامه خبرهايي از احضار بعضي از آنها نگرانيها را دوچندان ساخت. بيانيهاي که محمدرضا ظفرقندي در لفافه به آن اشاره کرده و به نحوه برخورد با آن انتقاد دارد. بيانيهاي که مصطفي تاجزاده از آن به عنوان يک «کار جمعي» ياد کرده اما درنهايت، براي کاهش اين فشارها حاضر به پذيرش مسووليت آن شده است: «اگر قوه قضاييه دنبال اين است که ببيند چه کسي آن را نوشته به آنها ميگويم من نوشتم و امضا جمع کردم و هر برخوردي که ميخواهند داشته باشند با من داشته باشند.» مصطفي تاجزاده با بيان اينکه «نوشتن اين بيانيه، کاري جمعي است» گفت: «اما تقريبا از تمام کساني که احضار کردند دو سوال کردند اول اينکه چه کسي اين بيانيه را نوشته و چه کسي امضا جمع کرده است براي همين هم بنده به صراحت عرض ميکنم با اينکه نويسنده بيانيه من نيستم، مسووليت اين کار را ميپذيرم اگر قوه قضاييه دنبال اين است که ببيند چه کسي آن را نوشته به آنها ميگويم من نوشتم و امضا جمع کردم و هر برخوردي که ميخواهند داشته باشند با من داشته باشند.» ظاهرا مصطفي تاجزاده ميخواهد با برعهده گرفتن مسووليت اين بيانيه، از احضار ديگر امضاکنندگان اين نامه که به گفته خودش براي پاسخگويي به اين پرسش که چه کسي اين نامه را نوشته جلوگيري کند. اما پرسشي که پيش ميآيد اين است که باتوجه به اينکه پس از اتفاقات اخير مسوولان عاليرتبه نظام ازجمله رييسجمهوري، رييس دستگاه قضا و رييس قوه مقننه و ديگر مسوولان، مدام تاکيد کردهاند که حق اعتراض مردم را بايد به رسميت شناخت، چگونه مدنيترين نوع اعتراض که نوشتن بيانيه و امضاي آن است، تحمل نشده و امضاي يک بيانيه منجر به احضار و بازداشت افراد ميشود؟