نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

ایران ثابت کرد که توان اخراج آمریکا از خاورمیانه را دارد

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
ایران ثابت کرد که توان اخراج آمریکا از خاورمیانه را دارد
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست عبدالرحمن فتح الهي/ بعد از حمله موشکي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به پايگاه نيروهاي نظامي آمريکا در عراق اکنون بسياري بر اين باورند که جمهوري اسلامي ايران توانسته است در مقام موازنه وحشت اقدام جدي را انجام دهد. اما با اين تفاسير عملياتي کردن «انتقام سخت» در پي ترور سردار سليماني، فرمانده نيروي قدس سپاه در قالب خروج تمام نيروهاي نظامي آمريکا از کل منطقه خاورميانه، مسئله اي است که اکنون بسياري بر اين باورند که تحقق آن از توان جمهوري اسلامي ايران خارج است. هر چند که با پيگيري اين فده از جانب تهران نيز ميزان تنش و ناامني در منطقه خاورميانه افزايش پيدا خواهد کرد. از اين روست که به نظر مي‌رسد برخي کشورهاي پيراموني ايران مانند پاکستان و قطر در قالب سفرهي ديپلماتک وارد ايران شدند تا به دنبال راهکاري براي کاهش تنش در منطقه باشند. ديپلماسي ايراني براي بررسي بيشتر اين مسئله، گفت وگويي را با امير موسوي، مدير مرکز تحقيقات استراتژيک و روابط بين‌الملل ايران، کارشناس مسائل خاورميانه و پژوهشگر تحولات جهان عرب ترتيب داده است که در ادامه مي‌خوانيد: در روزهاي ابتدايي هفته جاري شاهد يک ترافيک ديپلماتيک با اولين سفر تميم بن حمد آل ثاني، امير قطر تهران به موازات حضور شاه محمود قريشي، وزير امور خارجه پاکستان بوديم. اينها علاوه بر آن است که عماد خميس، نخست‌وزير سوريه به همراه وزيران امور خارجه و دفاع اين کشور براي ديدار و گفت‌وگو با مقام‌هاي بلندپايه ايران از جمله رئيس‌جمهور و وزير امور خارجه به تهران سفر کرد. سوال اينجا است که دليل يا دلايل اين ترافيک ديپلماتيک در شرايط حساس کنوني منطقه چيست، چون منطقي آن است بعد از شرايطي ناشي از اقدام ايالات متحده آمريکا در ترور فرمانده نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و پاسخ ايران در راستاي حمله موشکي به پايگاه هاي نيروهاي نظامي آمريکا در عراق که تنش تهران – واشنگتن را به اوج رساند، سفرهاي ديپلماتيک با اين حجم صورت نگيرد. اگرچه در اين ميان برخي زمزمه ها از اين حکايت دارد که امير قطر و وزير امور خارجه پاکستان با هدف ميانجي‌گري و کاهش تنش، تهران را مقصد سفر خود قرار داده‌اند؟ يقيناً با حمله موشکي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به پايگاه هاي نيروهاي نظامي آمريکا در عين الاسد براي کشورهاي منطقه و فرامنطقه اثبات شد که جمهوري اسلامي ايران تقابل با آمريکا را تنها در حد حرف و شعار پيگيري نمي کند. يعني اين اين حمله قاطع، جمهوري اسلامي ايران به صراحت و با قاطعيت نشان داده است که تنها کشوري است که در مقام عمل، هم توان تهديد و هم توان عمل به تهديد خود را در برابر مواضع و اهداف ايالات متحده آمريکا خواهد داشت. بنابراين چون بعد از ترور سردار سليماني، مقام‌معظم‌رهبري "انتقام سخت" را در قالب خروج تمام نيروهاي نظامي آمريکا از منطقه تبيين کرده اند، بديهي است کشورهايي که هر گونه ارتباطي با ايالات متحده آمريکا دارند، به خصوص بازيگراني که اکنون پايگاه‌هاي خود را در اختيار ايالات متحده قرار دادند به شدت نگران هستند که مبادا در اين بستر تبعات منفي و سوئي براي آنها شکل بگيرد. لذا با اين سفرها سعي کرده‌اند از يک سو ايران را از دست زدن به اقدامات ديگري براي هدف قرار دادن اهداف و منافع آمريکا در منطقه، به خصوص کشورهاي آنها باز دارد و از طرف ديگر با تطميع ايران از قبيل پيشنهاد همکاري اقتصادي، تزريق کمک هاي نقدي به بانک مرکزي ايران و نظاير آن، شرايطي را به وجود آورند که ايران از مواضع خود عدول کند. در صورتي که تهران با علم به اينکه هيچکدام از اين پيشنهادها نمي تواند جامعه عمل بپوشد بر مواضع خود کماکان استقامت مي کند و تا خروج کامل نيروهاي نظامي آمريکا از منطقه که با کشور عراق شروع خواهد شد، به اين برنامه و هدف خود ادامه خواهد داد. ولي جناب موسوي در مقام عمل و در بستر واقعيات منطقه آيا جمهوري اسلامي ايران خواهد توانست در برابر ابرقدرتي مانند ايالات متحده مسئله خروج نظاميان آمريکايي را پي بگيرد. چون در نگاه اول به نظر مي رسد اين مسئله اساسا عملياتي نخواهد شد؟ باز هم تکرار مي کنم که جمهوري اسلامي ايران با حمله موشکي به پايگاه هاي نيروهاي نظامي آمريکا در عراق ثابت کرد، تنها کشوري است که توان عمل به تهديد خود در برابر ايالات متحده آمريکا را دارد. بنابراين اگر مسئله انتقام سخت در قالب خروج نيروهاي نظامي آمريکا از خاورميانه تشريح و تبيين شده است يقينا مي توان اين مسئله را عملياتي کرد، هر چند که تحقق آن يک پروسه ميان مدت و گاه طولاني مدت است و نمي توان آن را در کوتاه‌مدت پي گرفت. البته احتمال دارد در اين ميان تحولات منطقه نيز حساسيت‌هاي بيشتري پيدا کند، اما يقيناً اين مسئله در توان جمهوري اسلامي ايران است. ببينيد شايد در نگاه اول به نظر خيلي ها اين مسئله اساساً امکان تحقق نداشته باشد و در اين راستا اکنون بسياري از مردم و افکار عمومي داخلي و خارجي اين تصور را دارند که چون ايالات متحده آمريکا ابرقدرت است، از نظر موازنه قوا، ايران در حدي نيست که بتواند ايالات متحده آمريکا را وادار به خروج از منطقه راهبردي و استراتژيک خاورميانه کند. اما در مقام عمل و تجربه نه چندان دور ما شاهد بوديم که در کشور لبنان، آمريکايي‌ها نهايتا مجبور به خروج از اين کشور شدند. کما اينکه در کشور سومالي نيز مردم توانستند با برخورد با يک سرباز نظامي ايالات متحده آمريکا، شرايط را به سمتي پيش بردند که در نهايت نظاميان ايالات متحده خاک اين کشور را ترک کنند. پس با توجه به همين دو نمونه ما شاهد هستيم که ايالات متحده آمريکا توان تحمل خسارت مالي و تسليحاتي را در شرايط کنوني ندارد و مي توان شرايطي را فراهم آورد که در نهايت آمريکا تصميم به خروج از خاورميانه بگيرد. در اين راستا يقينا کشورهايي که پايگاه هايي را در اخيتار امريکايي ها قرار داده اند بيشتر احساس خطر خواهند کرد. اما اين کشورها نيز بايد تکليف خود را براي هميشه در خصوص حضور نيروهاي نظامي آمريکا در غرب آسيا روشن کنند. اما اقتضائات و تبعات حمله موشکي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به پايگاه نيروهاي نظامي آمريکا متفاوت از اخراج نيروهاي نظامي ايالات متحده از منطقه راهبردي خاورميانه است. آيا اهميت پررنگ غرب آسيا براي آمريکايي ها مانع از نخواهد شد که اساسا خروج آمريکا از اين منطقه محقق نشود؟ ببينيد حتي با فرض اينکه اکنون جمهوري اسلامي ايران نتواند مسئله خروج نيروهاي نظامي ايالات متحده آمريکا از خاورميانه را عملياتي کند، مي‌تواند با پيگيري برنامه ها و طرح هاي خود و همچنين با استفاده از قدرت نفوذ منطقه‌ايش، آمريکا را در منطقه استراتژيک غرب آسيا به شدت محدود کند و در اين صورت ما تنها شاهد حضور نمادين نيروهاي نظامي آمريکا در منطقه باشيم. لذا در اين شرايط جمهوري اسلامي ايران توانسته است خاورميانه را به زنداني براي نيروهاي نظامي آمريکايي بدل کند. چون آمريکايي‌ها توان انجام هيچ گونه عملياتي را نخواهند داشت و حتي توان خروج و فرار از غرب آسيا را نمي تواند داشته باشد. پس منطقي ترين و البته کم هزينه ترين سناريو براي آمريکا اين است که تا شرايط بغرنج تر و حساس از اين نشده است، منطقه خاورميانه را ترک کند. پيرو اين نکات بايد اين واقعيت را پذيرفت شرايط بعد از ترور سردار سليماني متفاوت از گذشته شده است. شايد کاخ سفيد و ترامپ تصور مي کنند که يک ژنرال نظامي ايراني را ترور کرده اند. در صورتي که سردار سليماني، محورِ محور مقاومت بود. لذا اکنون با ترور وي تبعات جدي براي آمريکا و هر کشوري که در اين ترور دست داشته است، شکل خواهد گرفت. در کشوري مانند عراق، آمريکا همواره بر اين مسئله تاکيد کرده و از آن به عنوان بهانه اي براي حضور خود در اين کشور استفاده کرده است که طبق توافقنامه نظامي با بغداد، عراق به حضور نظامي آمريکا نياز دارد، اما اکنون با مواضع سران و مقامات عراقي و نيز مصوبه پارلمان اين کشور ديگر اين بهانه از دست آمريکا گرفته شد و عملاً نظاميان ايالات متحده آمريکا اکنون در مقام "اشغالگر" در عراق حضور دارند و طبق حقوق بين الملل بازيگران مهم محور مقاومت در اين کشور مي‌توانند تحرکات خود را براي تقابل با اشغالگران آمريکايي انجام دهند. همين مسئله مي‌تواند گام اول براي خروج آمريکا از منطقه تلقي گردد. از اين روست که اکنون در ايالات متحده آمريکا در دو فاز کاملاً متفاوت، عمليات خود را آغاز کرده است. از يک سو واشنگتن در تلاش است تا با دخالت صريح و آشکار در تحولات داخلي جمهوري اسلامي ايران به سمت تداوم و تشديد برخي ناآرامي‌هاي اخير بپردازد و از طرف ديگر سعي دارد با اعزام برخي از بازيگران و کشورهاي منطقه و فرامنطقه اي، ايران را به اين قناعت برساند که از مواضع خود در خصوص خروج نيروهاي نظامي آمريکا در منطقه خاورميانه عقب نشيني کند. لذا به نظر من طي هفته هاي آتي نيز احتمالاً کشورهاي ديگري به نمايندگي از ايالات متحده آمريکا به ايران سفر خواهند کرد. در شرايط کنوني به نظر مي رسد که کشور با دو مسئله تبعات پنهان‌کاري در خصوص ساقط کردن هواپيماي مسافربري اوکرايني و همچنين تلاش سه کشور اروپايي آلمان، فرانسه و انگلستان براي فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامي مواجه است. در اين شرايط اساساً مسئله تحقق انتقام سخت در قالب خروج نيروهاي نظامي آمريکا از خاورميانه چگونه پي گرفته خواهد شد؟ اتفاقاً با توجه به جديت جمهوري اسلامي ايران در خصوص پيگيري و خروج نيروهاي نظامي آمريکا از عراق و کل منطقه خاورميانه است که اکنون موج سواري ها و حاشيه سازي هاي جدي در خصوص مسئله سقوط تلخ و ناگوار هواپيماي مسافربري اوکرايني براي جمهوري اسلامي ايران شکل گرفته است. يعني اکنون ايالات متحده آمريکا سعي دارد با متهم کردن نيروهاي نظامي و امنيتي داخلي در ايران شرايطي را به وجود آورد که چهره و وجهه اين نيروها در نزد افکار عمومي جهاني تخريب شود و به موازات آن دايره عملياتي آن ها محدود شود. از طرف ديگر اروپايي ها نيز براي تکميل پروژه آمريکا سعي کردند ايران را در پرونده برجام درگير کنند تا تمرکز خود را از روي مسئله عملياتي کردن انتقام سخت بردارد. در صورتي که قطعاً اين مسائل و نيز حواشي که اکنون براي لوايح اف اي تي اف مطرح است، پرونده‌هايي هستند که ايران مي‌تواند با مديريت از آنها عبور کند و تمرکز خود را روي خروج نيروهاي نظامي آمريکا از منطقه بگذارد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد