انقلاب ژانویه در کاخ کرملین
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست احسان تقوايي/ 15 ژانويه و تنها يک هفته بعد از اينکه روسها کريسمس ارتدکس را جشن گرفتند، رئيس جمهوري روسيه از تغييرات جديد سخن گفت. هرچند ولاديمير پوتين در سخنراني خود تمرکز زيادي را بر مضاميني نظير فقر و حمايت اجتماعي قرار داد و قول حمايت بيشتر از خانواده هاي داراي فرزند را در تلاش براي افزايش ميزان زاد و ولد و بازنشستگي اين کشور صادر کرد، با اين حال ، برنامه پوتين براي اصلاحات قانون اساسي بيشترين توجه را به خود جلب کرد. اين تغييرات به نقش شوراي دولتي، پارلمان، اختيارات رئيس جمهور و وضعيت مقامات و مسئولين مربوط مي شوند. به گفته پوتين، روسيه به قانون اساسي جديد نيازي ندارد، اما در قانون اساسي فعلي بايد اصلاحاتي انجام گيرد. سرعت چشمگير تحولات در روز چهارشنبه (سخنان پوتين و برنامه هاي اعلام شده توسط وي براي اصلاح قانون اساسي و سپس ساعتي بعد استعفاي «ديميتري مدوديف» از نخست وزيري) نشان داد که زمينه هاي اين تغييرات سال ها قبل توسط پوتين برنامه ريزي شده است. پوتين از زمان جوزف استالين تا کنون طولاني ترين رهبر کرملين بوده است و تا سال 2024 ، فقط شش سال کمتر از استالين در راس قدرت قرار داشته است. رهبران مخالف مانند «الکسي ناوالني» از پوتين به عنوان «رهبر زندگي» و «ميخائيل کاسيانوف»، نخست وزير پيشين و منتقد پوتين ، نيز از وي به عنوان فردي ياد مي کنند که مي خواهد قدرت را براي هميشه حفظ کند. به نظر مي رسد رئيس جمهوري در حال آماده سازي مقدماتي براي انتقال قدرت در سال 2024 است که احتمالاً وي از سمت رياست جمهوري کناره گيري مي کند، اما به عنوان نخست وزير روسيه به عنوان يک نقش برجسته باقي مي ماند و به همين دليل نيز در سخنراني خود خواستار تغييراتي در قانون اساسي و افزايش اختيارات نخست وزيري شده است. احتمالا سخنان پوتين يک «سيگنال مشخص» بود که وي پس از پايان دوره فعلي خود رئيس جمهور باقي نخواهد ماند. ميخائيل ميشوستين کيست؟ ميخائيل ولاديميرويچ ميشوستين در سوم مارس 1966 در مسکو متولد شد. وي فارغ التحصيل از انيستيتوى СТАНКИН است که طي سالهاي 1992-1995 مدير آزمايش آزمايشگاه باشگاه بين المللي کامپيوتر بود و در سالهاي 1995-1996 - معاون مدير کل باشگاه بين المللي کامپيوتر ، رئيس هيئت مديره باشگاه بين المللي کامپيوتر بود. ميشوستين در سال 1998 ، وي به عنوان معاون رئيس سازمان امور مالياتي ايالتي روسيه منصوب شد. از 1999 تا 2004 معاون وزير فدراسيون روسيه در امور مالياتي و عوارضي فعاليت کرد. نخست وزير جديد روسيه از سال 2004 تا 2006 ، رياست آژانس فدرال ثبت و مميزى املاک مزروعى و غيرمنقول را بر عهده داشت. در سال 2008 ، وي رئيس آژانس فدرال مديريت مناطق ويژه اقتصادي بود. هرچند در سال 2008 ، به طور داوطلبانه از خدمات کشوري استعفا داد و به تجارت در زمينه سرمايه گذاري مشغول شد اما آوريل 2010 به عنوان رئيس خدمات مالياتي فدرال منصوب شد. ميشوستين آنقدر در خارج از روسيه ناشناخته بود که حتي يک صفحه ويکي پديا به زبان انگليسي نداشت و مشخصات وي در داخل کشور نيز بسيار جزئي بود.از ديد رسانه هاي رسمي روسيه، بدون شک ميشوستين يک مدير مؤثر است. او به عنوان رئيس سازمان امور مالياتي روسيه موفقيت چشمگيري داشته است. بر اساس اعلام اين رسانه ها، هرچند ماليات تنها با افزايش 2 درصدي مواجه شد ، اما درآمد مالياتي روسيه تحت نظارت وي حدود 20 درصد افزايش يافته است. بر اساس اعلام نشريه Financial Times ، تنها در سال گذشته ، ميشوستين به دليل نقش خود در بازسازي سيستم جمع آوري تعرفه روسيه به يکي از پيشرفته ترين و کارآمدترين افراد جهان تبديل شد، چنانچه از او به عنوان «مأمور آينده» ياد کرده اند. در هر حال ميشوستين يک موسکويت (اهل شهر مسکو) بومي است که مانند پوتين که يک بازيکن مشتاق هاکي روي يخ است. از او به عنوان شخصيت سياسي کمي شناخته شده در روسيه، يک بوروکرات و عملگرا ياد شده است، توصيفاتي که در سال 1999 براي پوتين به کار برده مي شد. رئيس پيشين خدمات مالياتي روسيه ، ادعا کرده که پس از انتخابش به عنوان جانشين دميتري مدوديف حيرت زده شده است و «تمام شب را نخوابيده است» . منتقدان چه مي گويند؟ در شرايطي که هواداران رئيس جمهور روسيه، ميخائيل ميشوستين را به عنوان يک مرد تکنوکرات و خودساخته ستايش مي کنند، چهره هاي مخالف کرملين سوالات متعددي در مورد چگونگي انتخاب غافلگيرانه ميسوشتين توسط ولاديمير پوتين براي احراز سمت نخست وزيري مطرح مي کنند. مخالفان پوتين بعد از انتخاب ميسوشتين به عنوان جانشين مدودف، شروع به غور و بررسي در سوابق وي کردند و خيلي سريع وي را به سوءاستفاده از قدرت و فساد متهم کردند. بر اساس ادعاي منتقدين، اداره ثبت اسناد و املاک دولتي در رابطه با برخي از آپارتمان هاي متعلق به ميسوشتين (خانه اي در حومه روبليوکا و همچنين يک آپارتمان در مرکز شهر مسکو به ارزش 10 ميليون دلار) شروع به مخفي کاري کرده است. به گفته الکسي ناوالني ، سياستمدار برجسته مخالف کرملين ، همسر ميشوستين در 9 سال اخير تقريباً 790 ميليون روبل (تقريبا 10 ميليون پوند) درآمد داشته است. اين در حالي است که بنا به گفته گروه تحقيق وابسته به ناوانلي، هيچ شرکتي به نام وي وجود ندارد. ناوانلي به صورت خيلي شفاف اين پرسش را مطرح مي کند که چگونه فردي به نام ميشوستين که به گفته خود در 20 سال گذشته «خدمتگذار مردم» بوده است، اينقدر ثروتمند است» برخي رسوايي هاي مالي در سال هاي اخير ديميتري مدوديف را تکان داد و سبب وقوع اعتراض هاي شديد در مسکو شد. کرملين اميدوار است ميشوستين به عنوان فردي تکنوکرات از حملات مشابه محافظت شود. هرچند قوانين روسيه به صورت دقيق درآمد مقامات دولت روسيه را رصد مي کند ، اما خانواده هاي آنها کمتر مورد حسابرسي قرار مي گيرند. با وجود انتقادهاي صورت گرفته از ميشوستين، متحدين پوتين از جمله کساني که جانشين بالقوه وي محسوب مي شوند ، بلافاصله ميشاستين را مورد پشتيباني قرار دادند که الکسي کودرين ، وزير پيشين دارايي که به عنوان متحد ليبرال پوتين از جمله اين افراد است که معتقد است"او مي داند چگونه منافع تجاري دولت را متعادل کند." «وياچسلاو ولودين»، رئيس پارلمان روسيه نيز در اين زمينه ، گفت: «زندگي براي اين مرد سخت بوده است و او توانايي انجام مأموريت هاي بزرگ را دارد». پوتين چه در سر دارد؟ برخي تحليل گران بر اين باورند که انتصاب ميسوشتين بخشي از سازماندهي مجدد دولت روسيه است که به پوتين کمک مي کند تا پس از خروج مورد انتظار خود از رياست جمهوري در سال 2024، مجددا بر محدوديت هاي قدرت خود غلبه کند. بر اساس اين ادعا، ميشوستين ممکن است به عنوان يک شخصيت «سرپرست» ايفاي نقش کند، اما بعيد به نظر مي رسد که جانشين بلند مدت پوتين باشد. در همين حال ، بازيگران معتمد وفادار ، از جمله همکاران قديمي ، دستياران ، روساي جمهوري منطقه و محافظان پيشين ، همه به عنوان وراث پوتين بالقوه قلمداد مي شوند. پوتين با انتخاب ميشوستين، در را براي گزينه هاي خود باز گذاشت و به دنبال اين بود که با نزديک نگه داشتن کارت هاي خود ، درگيري بين نخبگان سياسي را به حداقل برساند.بدون ترديد برنامه هاي پوتين همه در مورد نگه داشتن دست او بر روي اهرم هاي قدرت است. سؤال مهم در حال حاضر اين نيست که آيا پوتين پس از سال 2024 همچنان در قدرت باقي خواهد ماند ، بلکه پرسش اين است که چگونه او قصد دارد اين کار را انجام دهد؟ ولاديمير پوتين با اين تغيير در دولت احتمالا دو چيز را روشن کرده است: اول اينکه ، روسيه احتمالاً بعد از سال 2024 با او وداع خواهد کرد. و دوم اينکه ، هنگامي که او از رياست جمهوري خارج شد ، وي قطعاً قدرت را ترک نخواهد کرد. هيچ کس واقعاً انتظار ندارد که پوتين در سال 2024 و زماني که بر اساس محدوديت هاي قانون اساسي، او نمي تواند براي انتخابات مجدد شرکت کند، بازنشسته شود . به نظر مي رسد همه چيز بر اين اساس پيش مي رود که او دست هاي خود را روي اهرم هاي قدرت نگه دارد. همان گونه که «الکسي ماکارکين» از مرکز فن آوري هاي سياسي مي گويد: «او بنيانگذار اين سيستم است و مي خواهد کنترل خود را حفظ کند» تحليل گران و منتقدين پوتين معتقدند که تلاش وي در راه ايجاد تغييرات جهت آماده سازي براي روسيه پس از 2024 است. اين در حالي است که پوتين تاکنون درباره اهداف خود بعد از سال 2024 و جانشين خود صحبتي مطرح نکرده است. با اين وجود پوتين روز چهارشنبه تاکيد کرد که روسيه تشنه «تغييرات» است و به مقطعي رسيده است که کشور نيازمند سيستمي است که در آن پارلمان وزن بيشتري داشته باشد. انتخابات پارلماني روسيه قرار است در سال 2021 برگزار شود و اصلاحات پيشنهادي باعث مي شود که پوتين بتواند اکثريت وفادار به خود را در دوما حفظ کند ، شايد ايجاد روابط رسمي با حزب روسيه متحد ، به عنوان حزب حاکم يکي از تصميمات پوتين باشد. پوتين عليرغم برخورداري از حمايت همه جانبه توسط حزب روسيه متحد ، از برعهده گرفتن نقش رسمي در حزب خودداري کرده است. قول تغييرات از سوي نخست وزير جديد جاي تعجب نبود که انتخاب ميسوشتين به عنوان نخست وزير توسط پوتين، از سوي نمايندگان دوما مورد موافقت قرار مي گيرد. بر اساس راي گيري صورت گرفته، 383 نماينده به وي راي مثبت دادند در حالي که هيچ نماينده مخالفي وجود نداشت و 41 نفر نيز راي ممتنع دادند. رئيس دولت آينده با بيان اينکه طرفدار «انتقاد سازنده» است ، سخنان خود را در مورد اقتصاد و مسائل اجتماعي مطرح کرد. وي همچنين گفت که مي خواهد «اعتماد به نفس» در جامعه تجاري را بالا ببرد و «رشد سرمايه گذاري ها را تحريک کند». نخست وزير جديد روز پنجشنبه در اولين سخنراني رسمي خود ، در مورد اصلاحات قانون اساسي ، قول «تغييرات واقعي براي بهتر شدن» را داد. ميسوشتين در سخنراني ده دقيقه اي خود در مقابل نمايندگان دوما، توضيح داد که «مردم اکنون براي بهتر شدن بايد تغييرات واقعي را احساس کنند». وي گفت: «هنوز اينگونه نيست.» براي اين کار او قول داد تا با وفاداري برنامه آقاي پوتين که 20 سال بر روسيه حاکم است را اجرا کند. وي در سخنراني خود همچنين گفت: ما بايد با ايجاد يک برنامه عدالت اجتماعي مبتني بر ارزشهاي سنتي روسي ، از نگراني کودکان و خانواده ها بکاهيم و تلاش کنيم تا زندگي آنها را رونق بخشيم. به لطف ثبات اقتصاد کلان و بودجه مازاد ، ما منابع مالي براي اجراي کليه وظايف تعيين شده توسط رئيس جمهور ، از ژانويه امسال را دارا هستيم. سناريوهاي احتمالي در سياست روسيه اين تغييرات که برخي از آن به عنوان «انقلاب ژانويه» ياد کرده اند، منتقدين را به اين باور رسانيده است که پوتين به دنبال آن است تا پس از 2024 نيز نقش اصلي را در قدرت سياسي روسيه ايفا کند. بدون ترديد هدف ولاديمير پوتين از تغييرات گسترده اي در سيستم سياسي اين کشور اين است که قدرت را از رياست جمهوري به نفع پارلمان و نخست وزير تغيير دهد. تغييرات پيشنهادي پوتين سناريوهاي مختلفي را آشکار مي کند: مجلسي قوي با توانايي انتخاب نخست وزير؛ پوتين مي خواهد که پارلمان اختيار لازم براي تعيين نخست وزير را به دست آورد. در حال حاضر، رئيس جمهور نخست وزير را انتخاب مي کند و سپس مجلس نامزدي وي را تصويب مي کند. طبق پيشنهادات پوتين ، رئيس جمهور نمي تواند انتخاب مجلس را مسدود کند. البته محافل داخلي روسيه مي گويند وي احتمالا بعد از سال 2024 نقش مشاوره اي بر عهده خواهد گرفت، امري که هنوز نميتوان درباره صحت و سقم آن صحبت کرد. رئيس جمهور ضعيف؛ پوتين مي خواهد دوره قدرت روساي جمهور آينده را حداکثر به دو دوره برساند و با توزيع مجدد برخي از اختيارات در بين ساير نهادها ، رياست جمهوري را تضعيف کند. پوتين همچنين مقررات جديدي را مي خواهد که باعث شود همه مدعيان آينده رياست جمهوري که کمتر از 25 سال در اين کشور زندگي کرده اند ، توانايي رسيدن به کرملين را نداشته باشند. اين قوانين چهره هاي در معرض تبعيدهاي سياسي يا چهره هاي مخالف که احتمالاً در خارج از کشور تحصيل کرده اند ، را مورد هدف قرار گرفته است. نکته قابل توجه اين است که روساي جمهور آينده بايد 25 سال پيوسته قبل از تصدي پست در روسيه زندگي کرده باشند و هرگز گذرنامه يا مجوز اقامت خارجي را در دست نگرفته باشند. اين امر مي تواند بسياري از مخالفان متمايل به غرب را از رسيدن به راي کرملين منع کند. ناگفته نماند که تعداد زيادي از ليبرال هاي روسيه در خارج از کشور زندگي مي کنند.جالب اينجاست که اگر اين قانون در سال 2000 وجود داشت، ولاديمير پوتين نمي توانست رئيس جمهور روسيه شود، چرا که وي از سالهاي 1985-1990 در آلمان زندگي مي کرد (البته بنا به وظيفه دولتي). در هر حال رسانه هاي داخلي روسيه نيز معتقدند پوتين به دنبال کاهش نقش رياست جمهوري و افزايش قدرت ساير قواي دولت است. ارتقاي شوراي ايالتي؛ پوتين مي خواهد وضعيت شوراي ايالتي را ارتقا بخشد ، در حال حاضر شوراي ايالتي نهادي است که به رئيس جمهور مشاوره مي دهد. اين شورا متشکل از روساي مناطق روسيه است. پوتين مي گويد که مشتاق افزايش قدرت تصميم گيري رهبران منطقه اي در سطح فدرال است و پيشنهاد مي کند که اين شورا اختيارات بيشتري کسب کند. اشتباه نکنيد ، هدف پوتين حفظ سيستمي است که او از يلتسين به ارث برد و سپس آن را تغيير داد. رسانه هاي رسمي کرملينمي گويند اين پوتين بود که سيستم دوران يلتسين را دچار جراحي هاي اساسي کرد و بيشترين آزادي و سعادت را نصيب روس ها کرد. اين رسانه ها که جايگاه پوتين در تاريخ را با فرانکلين روزولت در آمريکا ، مقايسه مي کنند، بر اين باورند که پوتين کشور را از يک فاجعه (که به دنبال فروپاشي شوروي) ايجاد شده بود نجات داد. در هر حال پوتين دستور داده است تا يک کارگروه براي ارزيابي اصلاحات قانون اساسي پيشنهادي خود ايجاد کند. به گفته پوتين، اصلاحات پيشنهادي وي به همه پرسي گذاشته مي شود. هنوز مشخص نيست چه زماني اين همه پرسي برگزار مي شود. هرچند خبرگزاري اينترفاکس به نقل از «والنتينا ماتوينکو» سخنگوي شوراي فدراسيون مجلس نمايندگان ، گفت که مجلس اصلاحات را قبل از پايان جلسه بهار خود تصويب خواهد کرد. اقتصاد، محرک روسيه در آينده قدرت فارغ از اينکه پوتين چه نقشه هايي براي سياست داخلي روسيه پس از سال 2024 دارد، به نظر مي رسد پرسش مهم اين باشد که نقش و جايگاه روسيه در سياست بين الملل به چه سمت و سويي هدايت خواهد شد؟ روسيه کشوري است که بعد از فروپاشي شوروي سابق از نظر سطح قدرت به شدت دچار ريزش شد. هرچند مسکو در زمان اتحاد جماهير شوروي و اوج قدرت اين اتحاد نيز هيچ گاه ابرقدرتي چندوجهي (سياسي، اقتصادي، تکنولوژيک و فرهنگي) نبود اما قدرت اين اتحاديه با قدرت کنوني قابل مقايسه نبود. در هر حال به نظر مي رسد روسيه امروز با اطمينان از قدرت و توان نظامي بالا، به دنبال افزايش قدرت و نفوذ در حوزه هاي اقتصادي و تکنولوژيک است و همين امر نيز باعث شده است تا فردي به نام ميخائيل ميشوستين از سوي پوتين انتخاب شود، نه اينکه اين فرد به طور قطعي در آينده در راس قدرت کرملين قرار خواهد گرفت بلکه مراد بيشتر اين است که مقامات کرملين و به ويژه شخص پوتين به دنبال ايجاد سيستمي اينچنيني هستند تا ضعف هاي روسيه در حوزه اقتصادي و تکنولوژيک را برطرف سازند. به نظر مي رسد روس ها بعد از ايجاد تغييرات اساسي در حوزه امنيت، به دنبال ارتقاي منزلت اين کشور در حوزه نرم هستند، حوزه اي که روسيه به شدت در آن کمبود دارد. بر اساس گزارش بانک جهاني اقتصاد روسيه در سال 2018 به طور بي سابقه اي طي شش سال اخير رشد کرده است و همين امر است که نخست وزير جديد را به اين باور رسانيده است تا با اعتناد به نفس نه تنها از کمبود بودجه سخن نگويد بلکه از برنامه هاي آرماني دولت براي بهبود وضعيت عمومي جامعه صحبت به ميان آورد. ميشوستين در سخنراني خود با عنوان اين مطلب که برنامه طرح ملي «اقتصاد ديجيتالي» را بررسي خواهد کرد و گفت: بي ترديد دولت بايد پلاتفرم ديجيتالي باشد که براي مردم ساخته شده است. وقتي تحريم هاي بين المللي و فشار بازارهاي مالي جهان بر نرخ رشد اقتصادي روسيه تاثير نگذاشته است بدين معني است که اين کشور در حال گام برداشتن جهت سرمايه گذاري بر روي حوزه هاي جديد است. با وجود هشدارهاي شديد آمريکا، خطوط لوله نفت روسيه در جريان است و پيشرفت هاي خود را طي مي کند. روس ها طي سالهاي اخير و با تاسيس مرکز نوآوري اسکولکوا Skolkovo Innovation Center تلاش کرده اند تا در زمينه دانش و فناوري به پيشرفت برسند. به نظر مي رسد روس ها اکنون که خود را از نظر امنيتي در سطحي مي پندارند که امکان حمله نظامي به روسيه و يا احيانا تجزيه اين کشور وجود ندارد، در پي آن هستند تا با افزايش روحيه کارآفريني همانند دوران اتحاد جماهير شوروي به سمت توسعه دانش و فناوري بروند. چندي پيش مرکز نوآوري اسکولکوو به مدت يک ماه فضاي کار اشتراکي را به منظور تسهيل ورود به بازار روسيه به صورت رايگان در اختيار استارتاپها و به شرکتهاي کوچک و متوسط از ديگر کشورها قرار داد. همه اينها نشان مي دهد که روسيه براي افزايش نفوذ خود در جهان اينبار به دنبال اقتصاد و تکنولوژِي است تا از اين سو ضعف هاي خود در حوزه نرم را جبران کند. سخن پاياني اينکه روسيه پوتين با گذر از معادله تاريخي پوتين-مدوديف به دنبال ايجاد سيستمي نو است تا از اين طريق قدرت روسيه در سياست بين الملل را افزايش دهد. اما اينکه کرملين تا چه اندازه مي تواند به سمت تحقق اين اهداف برود، پرسشي مهم است که بايد گذر زمان آن را مشخص کند، چه اينکه هنوز بسياري از تحليل گران سيستم روسيه را قائم به شخص مي پندارند و بر اين نکته تاکيد دارند که آينده روسيه س از پوتين دچار تنگناهاي فراواني خوهد شد.