صبح نو/ متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مصطفي وثوقکيا / 38 سال گذشت از روزي که حاج احمدمتوسليان و چند همراهش راهي را رفتند که بازگشتي نداشت. از آن روز تقريبا اتفاقات و وقايع طوري پيش رفته است که همگان در انتظار بازگشت اين عزيزان هستند اما يک نامه و چند اماره نشان ميدهد که نبايد اميدي به زندهبودن آنها داشت و واژه شهيد را بايد بهعنوان صفت برايشان استفاده کرد؛ هر چند بيانيه وزارت خارجه ايران که روز گذشته صادر شد، تاکيد دارد که «شواهد و قرائن گوياي آن است که ديپلماتهاي ربودهشده در لبنان، به نيروهاي اشغالگر رژيم صهيونيستي تحويل داده شده و متعاقبا به سرزمينهاي اشغالي منتقل شدهاند و اکنون در زندانهاي اين رژيم نامشروع به سر ميبرند.»
شهيد حاجاحمد!
شامگاه پنجشنبه، 12تير بود که احسانمحمدحسني متني را در کانال موسسه اوج منتشر کرد؛ متني که به سرعت در شبکههاي اجتماعي منتشر شد و تقريبا مورد اتفاق و نظر همه قرار گرفت. خلاصه اين متن اين بود که حاج احمدمتوسليان و سه همراهش در همان روز ورود به لبنان توسط نيروهاي فالانژ به شهادت رسيدند: «خبر آوردهاند که فاتح راستين خونينشهر، حاج احمد متوسليان و سه همرزم او «سيدمحسن موسوي»، «تقي رستگارمقدم» و «کاظم اخوان» پس از ربودهشدن و سپريکردن ايام کوتاهي در اسارت نيروهاي مزدور شبهنظامي فالانژ، وابسته به رژيم صهيونيستي، در ساحل مديترانه تيرباران شدهاند و محل دفن ايشان هم مشخص است... هر چه هست، سالهاي سال اساتيد، محققان، مستندسازان، نويسندگان و پژوهشگران توانا و به نامِ واديِ ادبيات پايداريِ اين ديار، بر مبناي اسناد و شواهد و قرائنِ متقن و شهادتِ شاهدان زنده و حاضر در اسارتگاه و محل تيرباران و دفن اين چهار ايرانيِ مظلوم، گواهي ميدهند که حاج احمد متوسّليان و همراهان غريبش به طرز وحشيانهاي به شهادت رسيدهاند و پيکر نيمهجانشان نيز در نقطهاي مشخص در زير خرواري از خاک و بُتن قرار گرفته و تا امروز مدفون ماندهاند.» او در ادامه از نهادهاي مسوول خواست «نقطۀ مورد نظر را با دقت و سرعت، تفحص و کاوش کرده و چنانچه بقاياي پيکرهاي مطهرشان کشف شد، با آزمايش DNA، طي بيانيهاي حقيقت را با مردم، ياران و خانوادههاي چشمانتظارشان در ميان بگذارند.»
همان روز اول شهيد شدند!
همانطور که گفتيم، انتشار خبر شهادت به همراه بازگشت احتمالي پيکرهاي شهدا باعث ايجاد موج خبري در شبکههاي اجتماعي شد، هرچند اين مطلبي بود که سالها توسط محققان و مورخان تاريخي گفته ميشد و تکذيب هم نشده بود. يکي از افرادي که سالها ماجراي حاجاحمد متوسليان را پيگيري کرده و بارها خبر از شهادت اين چهار نفر داده است، حميد داوودآبادي است. او قبلا در کتاب «سيوهفت سال» منتشرشده توسط نشر کاظمي، اين مطلب را ذکر کرده بود: «آنچه هيچکس نميخواهد بپذيرد، اين است که مسوولان مملکتي کاملاً از سرنوشت حداقل يک نفر از آنها اطلاع موثق دارند. چند سال پيش هم سراغ پدر حاج احمد متوسليان رفته و از ايشان نمونه دياناي گرفتند؛ البته بعداً گفتند که نمونه با آنچه در دست است، نميخواند! يعني يک چيزي به نام حاج احمد تحويل شده است!» مشخص است که منظور داوودآبادي از «سرنوشت حداقل يک نفر از آنها» احمد متوسليان است. او تحليل خود را از چرايي به نتيجهنرسيدن بخش مربوط به متوسليان در پرونده چهار ديپلمات چنين بيان ميکند: «مشکلي که باعث شده اين پرونده به نتيجه نرسد، اين است که کميتههاي پيگيري به دنبال سيد محسن موسوي و دو نفر ديگر بوده و هستند چون از سرنوشت يک نفر ديگر اطلاع کامل دارند؛ اينکه چرا وضعيت آن يک نفر اعلام نميشود، اين است که خانواده موسوي نميپذيرند او هم به شهادت رسيده است.» و باز هم مشخص است که آن «يک نفر ديگر» احمد متوسليان است. همچنين مخالفت او را (بهگواه اسناد و البته روايت استخاره سيدعباس موسوي) با موضع خانواده سيدمحسن موسوي درباره شهادت يا عدم شهادت وي شاهديم: ص77 کتاب سيوهفت سال. در کتاب تازه داوودآبادي با عنوان «راز احمد» بخشهايي با رنگ سياه منتشر شده و ظاهرا گفتوگوي نويسنده با سردار شهيد قاسم سليماني است. داوودآبادي 19 فروردين امسال در تازهترين مطلب خودش به شرح ديدارش با شهيد سليماني در مراسم عروسي دختر احسان محمدحسني درباره متوسليان پرداخت: «دهانم را بردم دم گوش حاجي و گفتم: حاجآقا، من تقريبا ۲۵ ساله که در ايران و لبنان پيگير قضيه حاج احمد متوسليان هستم... نگاهش به روبهرو بود و همانطور حرف ميزد. جرات نکردم به چشمانش نگاه کنم. با همان لبخند روي لبش، رو کرد به من و گفت: خب، ببينم تو که ۲۵ سال روي اين پرونده کار کردي، به چه نتيجهاي رسيدي؟! آرام گفتم: «به اين رسيدم که همون روز اول همهشون شهيد شدهاند.» با لحني ملايم گفت: «درسته. دقيقا. تا همون شب اول همهشون شهيد شدند.» با تعجب گفتم: «پس اين حرفها که بعضيا ميزنند که زندهاند و در زندانهاي اسرائيل هستند چيه؟» لبخند تلخي زد و گفت: «اين حرفها رو ول کن.» و ادامه داد: «خب ديگه به چي رسيدي؟ جرات نميکردم بگويم. نه اينکه از حاجقاسم بترسم، نه اصلا، بلکه از ادعاي خود هراس داشتم. دهانم را به گوشش نزديک کردم تا آن کسي که بغلش نشسته بود، نشنود.»
چه کسي اصل ماجرا را نگفت؟
مساله خبر شهادت حاج احمدمتوسليان راويان ديگري هم دارد. حسين دهباشي هم در واکنش به اين خبرها نوشت: «خبر شهادت احمد متوسليان بالاخره علني شد. بسياري و از جمله نگارنده و حميد داوودآبادي، از سالها قبل اين موضوع و محل دقيق شهادت و پيکر او در ايست و بازرسيِ منطقه «بِرباره» در ۱۴تير۱۳۶۱ را ميدانستيم. از ما بيشتر، آقاي اختري، سفير پيشين ايران در سوريه و ديگران. اصلا سميرجعجع، فرمانده قواهالبناني (فالانژهاي همدست با اسرائيل) در زندان با ذکر جزئيات اعتراف کرد؛ اما هربار که قصد اشارهاي بود، نگذاشتند!»
با همه اين مسائل و ناگفتهها اما ايران به صورت رسمي اين ماجرا را به علل و دلايل مختلف قبول ندارد. نمونهاش هم بيانيه وزارت خارجه در روزگذشته بود: «وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران با گراميداشت ياد و خاطره ديپلماتهاي ربودهشده و تاکيد بر ادامه تلاشهاي خود براي تعيين تکليف سرنوشت اين عزيزان، مراتب همدردي خود را با خانواده آنها که سختيهاي زيادي را در طول اين سالها متحمل شده و همواره چشم به راه بازگشت آنان به ميهن اسلامي بودهاند، اعلام ميکند و اميدوار است که همه اسرا و زندانيان در بند رژيم صهيونيستي به ويژه چهار ديپلمات عزيز کشورمان به زودي آزاد شوند.» و البته در مراسمي که روز گذشته به مناسبت يادبود اين چهار نفر در لبنان گرفته شد، هيچيک از شخصيتهاي ايراني و لبناني حرفي دال بر شهادت اين چهار نفر نزدند.
تکذيب خبر شهادت حاج احمدمتوسليان و ديپلماتهاي ايران
در پي انتشار خبري مبني بر بازگشت پيکر حاج احمد متوسليان و سه ديپلمات ايراني، يک منبع آگاه در لبنان در پيگيري خبرنگار «صبحنو» اين مطلب را تکذيب کرد. اين مبنع آگاه گفت: هيچکدام از نهادهاي ايراني تاکنون هيچ خبري درباره پيداشدن پيکرهاي اين عزيزان ندارند و ما اطلاعي از اين بابت نداريم. اين منبع آگاه تاکيد کرد: هيچکدام از خبرهايي که اين روزها دال بر شهادت و تعيين محل دفن اين عزيزان باشد، مورد تاييد نيست.
بازار