نماد آخرین خبر

سرمقاله اعتماد/ قدری درنگ!

منبع
اعتماد
بروزرسانی
سرمقاله اعتماد/ قدری درنگ!
اعتماد/ « قدري درنگ! » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته جهانبخش محبي‌نيا است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: حيات و ممات ويروس کرونا نه‌تنها در قالب پيش‌بيني ويروس‌شناسان و متخصصان بيماري‌هاي عفوني نگنجيد بلکه امکان تعيين علايم قطعي باليني هم از پزشکان سلب شده است. عامل بيماري کوويد-19 طنازگر ماهري است و هر روز مزورانه با لطايف‌الحيل و رنگ‌هاي متنوع ظاهر مي‌شود و چهره عوض مي‌کند. اين ويروس بازيگر قهاري است که در حوزه فرابخشي با قلع و قمع تقسيم کار رايج، مرحله جديدي از ضرورت پيوند حوزه بهداشت و درمان با سياست، اقتصاد و تکنولوژي را آغازيده است. ويروس کرونا که حرارت تابستان آن را چموش و هار کرده، چهارنعل مي‌تازد و صورت‌بندي‌هاي نظم بين‌الملل و تمدن جهاني را به آرشيو مي‌برد و نسبت به‌صورت و سيرت جديد نظم جهاني پنهان‌کاري آزار‌دهنده‌اي دارد. ناراحتي‌هاي رواني، بيماري‌هاي اعصاب و روان و آسيب‌هاي اجتماعي- اقتصادي آن از جنگ‌هاي جهاني کمتر نبوده است و دست‌بردار هم نيست. به قدري با انسان کينه دارد که گرگ حرصش در قتل انسان سيري نمي‌پذيرد. به‌معناي واقعي بشر را دچار حيرت و سرگرداني کرده است و صلاحيت وي براي اداره جهان را هرچه بيشتر زيرسوال مي‌برد. به‌مثابه ساير ممالک در جامعه ايران هم هنوز به برداشت واحدي از آثار منفي دوران کرونا و بعد آن نرسيده‌اند. اعلان خطرها هرچند جدي بوده است اما کارساز نيست. هويت آشفته حاصل از سياست بازي در اردوگاه‌هاي سياست اصل و مبناي سياستگذاري عمومي و سناريوهاي پيش‌رو است. تعميق خصومت‌هاي فردي و اشاعه تملق‌هاي کور و خائنانه، واقعيت‌ها را در اتاق تشريح سياست وارونه نشان مي‌دهد. آثار منفي وارونه‌بيني هم در توسعه و ترقي کشور امري هويدا و آشکار است. البته تاثير صاعقه کرونا امري جهاني است و مديريت در همه سرزمين‌هاي سياسي را تحت تاثير قرار داده است اما در ايران شکنندگي غيرقابل باور ارزش پول ملي و آثار آن بر قيمت ارز، طلا، مسکن و ساير شاخص‌هاي کلان اقتصادي به جد آزار‌دهنده است و اهميت مراقبت از شان مردم را مضاعف‌تر نشان مي‌دهد. امري که در جامعه ما کيمياست. البته ناديده گرفتن تلاش‌هاي شبانه‌روزي جمعي از نيروهاي کشور بي‌انصافي است. دغدغه انديشمندان جهان هم در حوزه اقتصاد و سياست جدي است و پيش‌بيني‌ها حاکي است بخش اعظمي از مردم جهان در منجلاب فقر، سوءبهداشت، بيکاري و فساد و فحشا فرو مي‌روند و شاکله نظم جهاني در حال تغيير است. در واقع جامعه جهاني به مرحله‌اي از حساسيت و هيجان رسيده است که بي‌اعتمادي و عکس‌العمل آني مي‌تواند به بزرگ‌ترين ناآرامي‌ها و اتفاقات غيرقابل‌ مهار منتهي شود. پليس نژادپرست امريکا وقتي با غرور و نخوت کاذب، زانوي ستم بر گردن يک سياهپوست تلنبار کرده بود، متوجه نبود که در مدت زمان 9دقيقه عمل نابخردانه، چه نيروي عظيم نهفته در مردم را آزاد مي‌کند تا اينکه در امريکا و جهان آبشار جنبش آزادي انسان از تبعيض به فوران درآيد. به همان ميزان که تامين معيشت، سلامت و رفاه در جهان گران به دست مي‌آيد اعتراض‌ها و شورش‌ها و شيوع جنبش‌ها سهل و آسان مي‌نمايد. انسان بيکار و گرسنه که با عدم امنيت و قطعيت مواجه است، در کمين امنيت نشسته است. او صياد ماهر به هم زدن نظم و آرامش حاکم است. او هم نوع را خيرخواه خويش نمي‌داند. شايد هابز در تعريف انسان غربي، مثال گرگ را بيجا نگفته بود. با اين نگرش طبيعي است مافياهاي متنوعي شکل بگيرد. فناوري‌هاي کنترل اجتماعي شدت يابد در نتيجه آزادي‌ها محدود مي‌شود و دعواي ملت‌ها با دولت‌ها جدي‌تر و مبنايي‌تر مي‌گردد. سياست جهاني به‌سمت دوقطبي شدن مي‌تازد. راست حمايت‌گرا و ناسيوناليسم مقابل نگاه‌هاي سوسياليستي و چپ صف‌آرايي مي‌کند. بازار مربوط به تامين و تجهير کالاهاي پزشکي و نيازهاي فوري انسان در حوزه بهداشت، تغذيه و همچنين فناوري‌هاي مداخله در زندگي انسان و هوش مصنوعي با سرعت به ضرر ساير بازارها فربه مي‌شود. به مدد توليد ماسک و الکل خطوط توليد تعويض مي‌شود و تاجران اين حوزه در قالب مولتي ميلياردها در پهناي جهان ظهور پيدا مي‌کنند. جهان در مقابله با کرونا در يک زمينه به شکل وحشتناکي شکست خورد و آن تقويت روح همکاري بين‌المللي براي مهار کرونا بود و کرونا در زمينه‌اي ديگر به جد موفق شد و آن تقويت بي‌اعتمادي و عدم‌همکاري در سطح جهاني بود. جهاني شدن با تغيير حالت و چه‌بسا کمرنگ شدن مقطعي به نفع جهاني‌سازي مجازي رنگ مي‌بازد. حمايت از توليد داخل شدت مي‌يابد و اقتصاد باز دست مساعدت و همکاري به سوي دولت‌ها دراز مي‌کند. رياضت‌ اقتصادي به ملت‌ها تحميل مي‌شود و ميزان بدهي بانک مرکزي حتي در آتيه افزايش مي‌يابد. دولت‌ها براي جبران بدهي‌ها به ماليات چشم خواهند دوخت و موديان توان پرداخت ماليات اضافي را نخواهند داشت. ميزان بدهي‌هاي عمومي و کسري بودجه دولت‌ها بيشتر مي‌شود و با ازدياد گسست اجتماعي نفرت‌هاي طبقاتي و چه بسا جنگ‌هاي داخلي شروع مي‌شود و مقوله فرهنگ درمعرض چالش‌ها و آسيب‌هاي عميق واقع مي‌شود. حجم بالاي نقدينگي و تورم، رشد منفي اقتصادي، تحريم، سياست‌زدگي اقتصادي، ضعف در روابط خارجي و ارزش کاهنده ارزش پول ملي آسيب‌هايي است که دولتمردان در ايران را به هوشياري کامل، هماهنگي و هم‌آوايي دعوت مي‌کند. فرداي جهان از امروز به مراتب تاريک‌تر است؛ به سبک روش‌هاي ديرينه بايد به فکر توشه زمستان بود.
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره