هشدار درباره سیل مهاجرت متخصصان

اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
عباس عبدي/ در زبان انگليسي متن مشخصي وجود دارد با اين عنوان که: To whom it may concern در عربي هم هست، مينويسند: «منْ يهُمُّهُ الامر» اين اصطلاح يا عنوان ابتداي نامههايي نوشته ميشوند که نويسنده نميداند خطاب اصلي نامه کيست و هر کسي ممکن است، مخاطب آن باشد.
شايد در زبانهاي ديگر هم معادل آن باشد ولي معادل عنوان فوق در زبان فارسي تعريف شده و مشهور نيست. شايد به اين دليل که در ايران همه مخاطبان تعريف شدهاند! شايد هم هيچگاه کسي به عنوان مسوول تعريف شده، وجود ندارد! شايد هم اصولا چنين نامهها و متوني را تحويل نميگيرند و نامه بدون عنوان ايراد نويسنده است! البته برخي معادل آن را نوشتهاند: «قابل توجه فرد مربوطه» يا «مسوول محترم» يا «به هر آن کس که مربوط است».
اين يادداشت نيز با همين عنوان نوشته شده است چون واقعا پس از سالها نوشتن هنوز نميدانم مساله اين يادداشت را بايد خطاب به چه کسي نگاشت. اميدوارم کسي که مسوول است، آن را بخواند و نيز اقدامي کند.
چند روز پيش نزد دوستي بودم که به علتي براي فيزيوتراپي به بيمارستان ميرفت. گفت 4 فيزيوتراپ خبره در آن بيمارستان خوب بودند که داشتند با هم صحبت ميکردند و بحث آنان اين بود که کجا برويم. يکي دنبال رفتن به استراليا بود، يکي ديگر اروپا و... همان روز اين توييت را يکي از دوستان پزشک براي من ارسال کرد. «تو بيمارستان دور يه ميز نشستيم با 4 نفر ديگه: همه هيات علمي يه دانشگاه مادر و فوقتخصص رشتههاي مختلف. تنها صحبتي که داره بينمون رد و بدل ميشه اينه که تو اين سن کجا ميشه مهاجرت کرد که از صفر نخواهيم شروع کنيم و... آخرين جمله که يکي گفت اين بود من حاضرم از صفر شروع کنم.»
پيام قبلي اين دوست نيز اين بود:«مالک محترم خودروي شماره ۰۰۰۰۰۰- ايران10 به دليل عدم التزام به تعهد اخذ شده در چارچوب جرم کشف حجاب در آدرس هراز، دستور توقيف خودروي شما در سامانه پليس صادر شده است. لذا جهت پيگيري و تعيين تکليف با در دست داشتن مدارک هويتي و مالکيتي به پليس امنيت اخلاقي محل سکونت خود مراجعه کنيد.» که نشاندهنده اولويتهاي ساختار رسمي در مواجهه با مسائل جاري کشور است.
چند ماه پيش نيز با معاون يکي از دانشگاههاي مهم کشور صحبت ميکردم، پرسيدم که چرا درباره فارغالتحصيلان دورههاي ارشد و دکترا تحقيق نميکنيد که مثلا در 10 سال اخير چه تعداد از آنان در کشور و در تخصص مربوط به خود شاغل هستند و چه تعداد از کشور رفتهاند؟ گفت مساله فوريتر ما اقدام به رفتن استادان استخدامي است که بايد اين را اول حل کنيم. همه اينها يک طرف، کافي است که از سازمان دانشجويي وزارت علوم بخواهيد که تعداد فارغالتحصيلان دانشگاهي را که هر روز يا هر ماه براي گرفتن تاييديه مدرک به سازمان دانشجويي مراجعه ميکنند را منتشر کنند و نشان دهند که چه تعداد افزايش يافته و از کدام دانشگاهها و رشته هستند. اگرچه به دليل نبود پرواز و ويزا اين تقاضا بعد از کرونا کم شده ولي در سالهاي اخير روند صعودي آن چشمگير بوده است. اين اطلاعات را که ميتوان به سهولت پرسيد!
اينها يک طرف. اخيرا ديدم که يکي از روحانيون اصولگرا نگران کاهش زاد و ولد است که مبادا مجبور شوند از کشورهاي همسايه به واردات جمعيت دست بزنند. اصلا هم حال و حوصله ندارد که بپرسد، زاد و ولد را براي چه ميخواهيد؟ براي بزرگ شدن و آموزش ديدن، خب همه اينها را با هزينه بسيار انجام داديم، بعد که ميگذارند و ميروند! آيا ميدانيد که هزينه بينالمللي تربيت يک پزشک خوب، يک مهندس خوب از کودکي تا 30 سالگي و 35 چقدر است؟ دنبال عقد قرارداد با چين و ماچين هستيم تا ورود سرمايه به کشور ممکن شود. اين کار براي شرايط فعلي ما مثل حمل و نقل آب با آبکش است که هر چه برداري پيش از حمل تخليه ميشود. با آبکش نميتوان آب را کشيد يا ذخيره کرد، قبل از هر اقدامي براي کشيدن و ذخيره آب بايد منافذ آن را مسدود کرد.
شواهدي که در فوق گفته، واقعيت است و به راحتي ميتوان نشان داد که اندازه اين واقعيت چقدر است؟ حتي اگر نميخواهيد کاري کنيد حداقل بدانيد که اين واقعيت وجود دارد و اندازه آن را هم بدانيد. بخش پزشکي ايران يکي از نقاط قوت جامعه ماست و باعث سربلندي کشور است، کاري نکنيم که يکي، دو سال ديگر چشم باز کنيم و ببينيم بخش مهمي از آن از دسترس مردم خارج شده است. خوب به ياد دارم که در دهه 60 تعداد زيادي از بيماران براي درمان به خارج ميرفتند ولي امروز خوشبختانه چنين نيست فقط افرادي که پول زيادي دارند چنين کاري را ميکنند و به ندرت توصيه ميشود که کسي براي درمان به خارج از کشور برود ولي با اين فرآيند آغاز شده که محصول مجموعهاي از سياستها و تصميمات در حوزههاي سياست، اجتماعيات، اقتصادي و بهداشت و درمان است، احتمال دارد که کشورهاي ديگر اقدام به جذب نيروهاي حرفهاي اين بخش کنند به ويژه که بسيار هم علاقهمند و نيازمند به توسعه اين بخش هستند. فراموش نکنيم که اين موج جديد مهاجرت بسيار عميقتر و ريشهايتر از امواج قبلي است و محدود به حوزه پزشکي نميشود. کشور مال عدهاي معدود نيست که هر کاري خواستند، انجام دهند. کشور مال همه ايرانيان است. ظاهرا به شکل مبتذل و کودکانهاي براي اشغال پستهاي مديريتي در حال رزومهسازي هستند در حالي که نيروهاي خلاق و کارآفرين کشور در پي يافتن جاي ديگري براي استفاده از تواناييهايشان هستند. واقعا وضعيت کنوني شرمآور است. اگر کسي به ويژه کسي که در انقلاب حضور داشته، آرزوي مرگ کند تا بيش از اين شاهد اين حد از بيمسووليتي و فساد و نابرابري و نابخردي نباشد نبايد او را سرزنش کرد.