فراکسیون امید مجلس دهم تلاشهای زیادی کرد که نتایج آن را امروز میبینیم!

کيهان/ متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
جلال ميرزايي، نماينده اصلاحطلب مجلس دهم که براي حضور در مجلس يازدهم از سوي مردم رد صلاحيت شده، روز گذشته طي گفتوگويي با روزنامه اعتماد مدعي شده است که نارضايتي افکار عمومي و مصائب معيشتي مردم ناشي از عملکرد مجلس قبلي و فراکسيون 90 نفره اميد (اصلاحطلبان) نبوده است.
وي به اعتماد گفته است: «فراکسيون اميد در مجلس دهم ناچار بود به خاطر مردم و به خاطر آنکه اوضاع از اين وخيمتر نشده و مشکلات از اين بيشتر دامنگير کشور نشود از دولت حمايت کند. از آنسو دولت هم تمام تلاش خود را براي حل مشکلات به کار بسته بود اما فشارهاي داخلي و بينالمللي مانع از اجراي برنامههايش ميشد و درنهايت جامعه گمان ميکرد، مشکل از فراکسيون اميد است که کشور به اين وضع افتاده است. درحالي که ما درنهايت ميتوانستيم چند طرح و لايحه در مجلس تصويب کنيم... هر چند که به نظرم با اين وجود، اقدامات مثبتي انجام داديم که بعضا نتايج آن را امروز بيشتر ميبينيم.»
چنين ادعايي از سوي اين نماينده اصلاحطلب مجلس دهم در حالي است که مجلس قبلي يکي از ضعيفترين مجالس کشور بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در حوزه اقتصادي بود و اين موضوع، نقش مهمي در تشديد آثار اقتصادي تحريمهاي آمريکا داشت و ضربه سنگيني به کشور وارد کرد. نمايندگان فراکسيون اصلاحطلبان مجلس دهم طي 4 سال دوره نمايندگي خود، بدون درک درست مشکلات و شناخت اولويتها، موضوعات فرعي و حاشيهاي نظير رفع حصر، ورود زنان به ورزشگاه و برگزاري کنسرت و... را به عنوان دغدغه اصلي مردم جا زدند که نتيجه عملکردشان به تعبير اين نماينده اصلاحطلب امروز در زندگي و معيشت مردم به خوبي قابل مشاهده است.
اين جريان زماني که از قدرت و مناصب اجرايي و سياسي دوراند، به هر حيله و ترفندي چنگ ميزنند تا به آن برسند و در اين مسير از هيچ شناعتي حتي به آشوب کشيدن مملکت و گرا دادن به دشمن براي تحريم ملت هم ابايي ندارند. زماني که به قدرت ميرسند چون کمترين کارآمدي و کوچکترين برنامهاي براي اداره کشور ندارند، با تفکري وابسته و خود حقيرپندار، سرمايهها و دستاوردهاي کشور و زندگي مردم را به نابودي ميکشانند. به فساد اقتصادي و دستدرازي به بيتالمال آلوده ميشوند، به جاي وکيل ملت بودن، وکيلالدوله ميشوند، با تصويب و حمايت از توافقي فاجعهآميز دستاوردهاي هستهاي کشور را نابود و به جاي لغو تحريمهاي گذشته دهها و صدها تحريم ديگر به کشور اضافه ميکنند، به جاي رسيدگي به تنگي معيشت مردم به منفعتطلبي شخصي و زدوبندبازي سياسي سرگرم ميشوند و به جاي چارهانديشي براي حل مشکل انبوه بيکاران بهدنبال مقرر کردن حقوقهاي نجومي و مادامالعمر براي خود ميروند، با عملکرد خود کارخانهها و مراکز توليد کشور را به تعطيلي ميکشانند، ارزش پول ملي کشور را نابود ميکنند و در آخر امر هم به جاي عذرخواهي بابت خسارتهايي که به کشور و ملت وارد آوردهاند، طلبکار ميشوند.
ادعاي لغوشدن تحريمها توسط «جو بايدن» گمراهکننده است
احمد زيدآبادي، فعال اصلاحطلب در يادداشتي در روزنامه آرمان نوشت: «برخي رسانههاي اصلاحطلب بهگونهاي از احتمال رياستجمهوري جو بايدن سخن ميگويند که پنداري به محض ورود او به کاخ سفيد، برجام به تمام و کمال زنده و تمام تحريمها يکشبه لغو ميشود! اين نگاه که معنايي جز تسليم شدن آمريکا در برابر ايران ندارد، بهکلي غيرواقعبينانه و در حقيقت گمراهکننده است.»
زيدآبادي در ادامه نوشت: «در واقع همانطور که کيهان هم پي برده است، استراتژي دموکراتها بازگشت بيقيد و شرط به برجام نيست، بلکه مشروط به تغيير مسير سياست داخلي و خارجي جمهوري اسلامي ايران است، هر چند که در قالبي ظريف و بعضاً ابهامزا ارائه ميشود. از قضا «مسئله ايران» در حوزه سياست دو حزبي ايالاتمتحده قرار دارد و هر دو حزب دموکرات و جمهوريخواه علاوهبر نگراني از برنامه هستهاي و موشکي جمهوري اسلامي ايران، استراتژي آن را در خاورميانه مغاير منافع اساسي کشورشان در اين منطقه ميدانند.»
در روزهاي گذشته رسانههاي زنجيرهاي در نقش ستادهاي تبليغاتي جو بايدن در ايران به بزک و تطهير دموکراتها پرداختند.
اين در حالي است که دموکراتها در روزهاي گذشته سند انتخاباتي خود را منتشر کردهاند. در اين سند تاکيد شده است که شرط بازگشت دموکراتها به برجام- در صورت پيروزي در انتخابات- اين است که محدوديتهاي برجامي ايران دائمي شده و خسارت محض برجام به حوزه توان موشکي و قدرت منطقهاي ايران نيز تعميم داده شود.
اين دقيقا همان خواسته ترامپ و پمپئو و ديگر مقامات ارشد دولت وي است. جمهوري خواهان و دموکراتها در هر مسئلهاي اختلاف داشته باشند، در دشمني با ملت ايران هيچ اختلافي با يکديگر ندارند.
تصميمهايي که مطابق با تحريمهاست!!
روزنامه شرق روز گذشته در گزارشي به مناسبت سالگرد انتشار نامه 37 اقتصاددان به رئيسجمهور به مطالب جالب توجهي اشاره کرده است.
در اين گزارش که با عنوان «انفعال قوه مجريه در مقابل پيشنهادها» منتشر شده، آمده است: «15 مرداد سال گذشته بود که 37 اقتصاددان به رئيسجمهور نامه نوشتند... اين نامه ازسوي رهبري هم مورد توجه و تأکيد قرار گرفته بود و حالا با گذشت يک سال از امضاي آن، پيگير شديم تا ببينيم بندهايي که درباره آن هشدار داده شده بود، چه سرنوشتي پيدا کرده است؟ آيا رئيسجمهور در راستاي اجرائيشدن يا اجرائيکردن اين هشدارها گامي برداشته است؟ اساسا تدوين چنين نامههايي منافع کشور را تأمين خواهد کرد؟»
در ادامه اين گزارش آمده: «محمد بحرينيان، پژوهشگر توسعه، در گفتوگو با «شرق» درباره دلايل امضاي اين نامه و اجرائينشدن توصيهها عنوان ميکند: امضاکنندگان نامه در مفادي با هم تفاهم داشتند... دليل اين توافق، انتشار کتابي در 21 آذر 96 ازسوي ريچارد نفيو، عضو تيم مذاکرهکننده دولت آمريکا بود. در اين کتاب هدف تحريمها بهطور دقيق تشريح شده بود... به گفته اين پژوهشگر اوايل سال 97 و همزمان با خروج آمريکا از برجام يکباره ارز تکنرخي شد و اعلام کردند که ارز چهارهزارو 200توماني براي همه فراهم است. او ادامه ميدهد: به نظر ميآيد اين تصميم هم مثل خيلي از تصميمات ديگر فاقد پشتوانه مناسب بود و ما نميدانيم تحت چه شرايطي چنين تصميمي گرفته شد.»
در ادامه اين نوشتار ميخوانيم: «بحرينيان ميگويد: در کتاب نفيو مشخص بود که آنها چه چيزي را هدف گرفتهاند و راهحل مقابله با تحريمها چيست؛ اما متأسفانه بسياري از تصميماتي که در دولت قبل و دولت فعلي گرفته شد، وقتي نگاه ميکنيم، منطبق با طراحيهايي است که در تحريمها پيشبيني کرده بودند.»
اين صاحب نظر در ادامه افزوده: «او يادآور ميشود: در صفحه 78 ترجمه کتاب نفيو به اين نکته اشاره شده است که در ايران هماهنگي اقتصادي به وجود نميآيد. در صفحه 47 و 48 هم عنوان ميشود که در تحريمها بيشتر جمعيت جوان هدف قرار ميگيرد؛ زيرا تداوم تحريمها منجر به بيکاري ميشود و شغلهاي زيادي در بخش صنعت و توليد تحت تأثير قرار ميگيرد. اين يعني براي تحريمکنندگان تقريبا مشخص بود که در طول اين سالها چه اتفاقاتي ميافتد.»
جريان مرموز تحريف؛ ستادهاي انتخاباتي بايدن در تهراناند نه منتقدان
روزنامه دولتي ايران ديروز با روتيتر «روحاني نسبت به خطرات تحريف در دوره تحريم و کرونا هشدار داد» عبارت «جريان مرموز تحريف به دنبال چيست؟» را جاي تيتر يک خود نشاند.
در گزارش ارگان دولت آمده است: «به موازات برنامهريزيها و اقدامات دولت در مصاف با ويروس تحريم و کرونا، جبهه بدخواهان پيگيري اهداف خود را به حوزه جنگ رسانهاي و عمليات رواني هم کشاندهاند. محور يا هدف اصلي تعيين شده در اين رويارويي، القاي ناکارآمدي نظام و دولت در برابر مشکلات و فشارها است. اين گونه است که شايعه پراکني، خبرسازي، سياهنمايي، عبور آرام از کنار موفقيتها و تحريف واقعيات خودنمايي ميکند. لذا بيراه نيست اگر گفته شود دولت روحاني حالا در کنار مقابله با دو عامل بيروني تحريم و کرونا، ناگزير از مقابله با ضلع سومي به نام عمليات رواني يا تحريف واقعيات و شايعات هم هست. اما آنچه اين مصاف را دشوارتر ميکند، همنوايي آگاهانه يا غير آگاهانه برخي جريانهايي که روحاني آنرا «جريان مرموز» ميخواند با جريانهايي پشت تحريم قرار گرفتهاند است... به نظر ميرسد تحريف در شکل بيتوجهي به موفقيتهاي دولت و سياهنمايي عليه آن خواسته يا ناخواسته در خدمت تحريم در آمده است.»
اولا، روشن است که هرگونه سياهنمايي عليه دولت محکوم است. ثانيا، بزرگنمايي تحريم، مقابله با تحريم نيست، جار زدن ضعف و ذلت برابر دشمن و گستاخ کردن او براي افزايش تحريم است. ثالثا، مصداق تحريف، عملکرد فريبکارانه مدعيان اصلاحات است که دشمن تحريمکننده را بزک ميکنند، با آدرس غلط و بيتوجهي به لزوم احياي ظرفيتهاي کشور، خائنانه بر طبل مذاکره و انفعال ميکوبند و با غافل فرض کردن افکار عمومي، بياعتنايي به تجربه عبرتآموز برجام و سروته يک کرباس بودن دموکرات و جمهوريخواه در آمريکا، ستاد انتخاباتي بايدن در تهران ميشوند.