سرمقاله سیاست روز/ چه کسی از ماشه میترسد؟

سياست روز/« چه کسي از ماشه ميترسد؟ » عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم قاسم غفوري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
شوراي امنيت سازمان ملل متحد طي هفتههاي اخير صحنه جدالي نفس گير است که يک سوي آن را آمريکا و سوي ديگر آن را ساير اعضاء تشکيل ميدهند. بخش اول اين تقابل زماني بود که آمريکا طرح تمديد تحريمهاي تسليحاتي ايران را به شوراي امنيت برد که در نهايت با ۲ راي منفي روسيه و چين و ۱۱ راي ممتنع و تنها راي مثبت دومينيکن با شکست سنگيني همراه شد. پس از آن آمريکا طرح اجرايي شدن مکانيسم ماشه را با ادعاي نقض برجام از سوي ايران مطرح کرد که با مخالفت اعضاي شوراي امنيت و بسياري از کشورها مواجه شد. در ميان اين شکستهاي آمريکا يک سوال اساسي مطرح است و آن اينکه چرا اروپاييها به رويکرد مقابله اي با آمريکا روي آورده اند و از هيچ کدام از دو طرح آمريکا حمايت نکرده اند. آيا اين به منزله تغيير رفتار اروپاييهاست و بايد با ديده مثبت به آن نگريست و يا اينکه دلايل ديگري را براي آن بايد جستجو کرد؟
نگاهي به تحولات معادلات جهاني نکاتي قابل توجه را در باب رفتار اروپاييها آشکار ميسازد. نخست آنکه کشورهاي اروپايي که در انتخابات ۲۰۱۶ در کنار هيلاري کلينتون بودند امروز نيز دوباره به دنبال شکست ترامپ و پيروزي بايدن هستند که نمود اين تفکر را در عملکردهاي رسانهاي و سياسي اروپاييها ميتوان مشاهده کرد که رسما به تخريب ترامپ و تقويت بايدن روي آورده اند. تسليم شدن در برابر سياست ماشه و يا تمديد تحريمهاي تسليحاتي ايران به منزله پيروزي ترامپ در مجامع جهاني قلمداد ميشود لذا اروپاييها جز مخالفت با اين طرح براي تخريب موقعيت ترامپ در انتخابات گزينهاي ندارند. در اصل اروپا به صورت غيرمستقيم در انتخابات آمريکا دخالت کرده و سعي در ايفاي نقش دارد که در کنار فضاي رسانهاي به چالش کشيدن سياستهاي جهاني ترامپ بخشي از اين طراحي است. دوم آنکه حقيقت امر آن است که آمريکا با تحريمهاي اوليه، تمام تحريمها را عليه ايران اعمال کرده است به گونه اي که سنگيني اين تحريمها از تحريمهاي شوراي امنيت نيز بيشتر است. لذا مکانيسم ماشه تحريمي را نخواهد افزود و جمهوري اسلامي نيز بارها تاکيد کرده است که اين طرح تغييري در معادلات ايجاد نخواهد کرد. اروپا ميداند که مکانيسم ماشه را نميتواند به عنوان يک امتياز به ايران بفروشد در حالي که اجرايي شدن اين طرح آمريکا هزينههاي بس گرانتري براي اروپا خواهد داشت چرا که از يک سو اجراي اين تحريمها به منزله به نتيجه رسيدن يک جانبه گرايي آمريکا در جهان است که رسوايي بزرگ براي اروپا و حتي چين و روسيه است و از سوي ديگر تن دادن کشورها به مکانيسم ماشه عليه ايران، بدعتي خطرناک را بنا مينهد که بر اساس آن آمريکا براي باج خواهي از ساير کشورها به اعمال تحريمها ميپردازد چنانکه اکنون نيز با سياست تعرفهها و تحريمهاي واردات به اروپا فشار اقتصادي وارد ميسازد. براين اساس اروپاييها براي گرفتار نشدن در اين اعتياد تحريمي آمريکا گزينهاي جز مخالفت با مکانيسم ماشه ندارند. سوم آنکه مکانيسم ماشه ميتواند واکنش تند ايران را به همراه داشته باشد که از يک سو شايد پايان برجام را رقم زند که شکستي سياسي براي اروپاست و از سوي ديگر تمام روياهاي اروپا مبني بر مذاکره با ايران درباره منطقه را به باد ميدهد. بر اين اساس اروپا چاره اي جز مخالفت با مکانيسم ماشه ندارد.
در جمع بندي نهايي ميتوان گفت که حقيقت آن است که نه جمهوري اسلامي ايران بلکه اين اروپاست که از پيامدهاي مکانيسم ماشه ميهراسد و گزينهاي جز مقابله با آن ندارد. براين اساس اروپا به جاي آنکه بخواهد مخالفتش با مکانيسم ماشه را به عنوان امتياز به ايران بفروشد، بايد با لغو تحريمها و پايبند شدنش به تعهدات برجامي زمينه شکست طرح ماشه ترامپ را رقم زند چرا که در غير اين صورت با زنده نهايي اروپاست که سنگين ترين تاوان را خواهد داد که حداقل آن پيروزي ترامپ در انتخابات و استمرار تعرفههاي سنگين اقتصاد آمريکا عليه اروپا گرفتار بحران اقتصادي است.