سرمقاله فرهیختگان/ مناسک عاشورایی و شرایط کرونایی؛ رویکرد دنیاگرایانه به هستی و بنیان جامعه؟
فرهيختگان/ « مناسک عاشورايي و شرايط کرونايي؛ رويکرد دنياگرايانه به هستي و بنيان جامعه؟ » عنوان يادداشت روزنامه فرهيختگان به قلم حسين کچويان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
امسال در جريان فعاليت بهمنظور آمادگي براي محرم چالشهايي شکل گرفت که بسيار مهم و شايسته توجه فراوان از سوي همگان است؛ خصوصا آنهايي که نسبت به تهديدات عليه بقاي جامعه و تداوم پوياي آن حساسيت يا تکاليفي دارند. اين چالشها که ناشي از شرايط خاص کرونايي بود، نوعي صفبندي مشخص در مباحثات طرفها به وجود آورد. طرفهاي اصلي اين مباحثات، ستاد کرونا از يک سو بود که بعضي مسئولان و ديگر افراد يا سازمانهاي درگير در مبارزه با کرونا آنها را همراهي ميکردند. در سوي مقابل علما و هياتداران بودند که مداحان و ديگر افراد يا تشکلهاي درگير در برپايي مراسم محرم را شامل ميشد. براي تسهيل بحث از اين گروه تحتعنوان ستاد مراسم محرم ياد ميکنيم، گرچه تشکلي بهنام ستاد محرم وجود نداشت که شامل همه افراد و تشکلهاي طرف مقابل ستاد کرونا باشد. محور اصلي چالش ميان دو طرف که هريک را طرفداران يا مخالفاني همراهي ميکردند، برگزاري يا عدمبرگزاري مراسم محرم در شرايط کرونايي و چگونگي آن بود، تفصيل مباحثات ميان دو گروه و سير يا پايان آن موضوع بحث حاضر نيست بلکه شکل خاص استدلالها و نوع مواجهه طرفين بحث نسبت به يکديگر، موضوع اين نوشتار است. علل يا دلايل پيدايي اين وضعيت خاص نيز به بحث حاضر ربطي ندارد. منطقا در چنين مباحثاتي طرفين در موضعگيري خود نسبت به موضوع و طرف ديگر قطبي ميشوند که آنها را بهشکلي قاطع از يکديگر متمايز و جدا ميکند. در مباحثات مربوط به کرونا و محرم موضوع بحث برگزاري يا عدمبرگزاري مناسک محرم در تماميت آن بود که در صورت توافق بر سر انجام مراسم، بايد توافق با بحث درمورد شرايط برگزاري مراسم تکميل ميشد.
اما در حالات قطبي مباحثات محرم و کرونا، مخالفت مطلق و بيقيد و شرط با مراسم محرم آن قطبي بود که حتي با رعايت تمامي دستورالعملهاي بهداشتي نيز برگزاري مراسم محرم، ولو در يک مورد را نميپذيرفت. درمقابل آن موافقت مطلق و بيقيد و شرط با مراسم محرم همان قطبي بود که حتي رعايت دستورالعملهاي بهداشتي در يک مراسم را نيز نميپذيرفت. درحالت قطبي ستاد محرم خواهان برگزاري مراسم محرم در شرايط معمولي بود، چنانچه گويي بيماري و شرايط کرونايي اصلا وجود ندارد. در برابر، ستاد کرونا در وضعيت قطبي خواهان عدمبرگزاري مراسم محرم در بيماري و شرايط کرونايي بود، چنانکه گويي اصلا محرمي وجود نداشته است. يک طرف شرايط طبيعي را حاکم ميکرد که در آن مراسم محرم بيهيچ قيد و شرطي يا بدون هر محدوديتي برگزار ميشد. طرف ديگر به شرايط کرونايي حاکميت مطلق ميداد و مطابق آن برگزاري مراسم محرم را حتي با رعايت تمامي قيدوشرطهاي کرونايي يا همه دستورالعملهاي بهداشتي نيز نميپذيرفت.
با اينکه منطق بحث و گفتوگو معمولا طرفين را به سمت دفاع و استدلال له يا عليه يا حالات قطبي ميکشاند، اما در موضوعات اجتماعي قطبي شدن مطلوبيت ندارد چون احتمال جدلي شدن مباحثه و خروج بحث از تلاش براي کشف حقيقت را افزايش ميدهد. اين وضعيت و ميل به قطبيشدن بحث در موضوعات اجتماعي در تضاد با هدف و منطق بحث است که حصول توافق است. در اين امور مباحثه بايد نسبت دوري از قطبها برده شود چون توافق در جايي ميان دو قطب اتفاق ميافتد.
در مباحثات محرم و کرونا بحث و استدلال از همان آغاز در مسير نادرستي حرکت کرد و قطبي شد تا جاييکه در مراحلي با افزايش مجادلات بهنظر ميرسيد توافق ناممکن شده است. درحقيقت حصول توافق و عدم بروز تنش و درگيري ميان ستاد کرونا يا مسئولان و دولت با مردم نتيجه دروني مباحثات و حصول توافق رضايتمندانه نسبت به تصميمات و ابلاغيههاي ستاد کرونا نبود، بلکه در نتيجه مداخلات حکيمانه رهبري بهنفع ستاد به دست آمد؛ درواقع بدون مداخلات ايشان به نفع ستاد و دستورات و رهنمودهاي پيدرپي به مردم، قطبي شدن تصميمات و دستورات ستاد کرونا که در مقاطعي به افزايش مجادلات ستاد کرونا با ستاد محرم يا مردم و علما ميانجاميد، به تنش و درگيري ختم ميشد. مداخلات رهبري در اين زمينه از طريق تشويق و ترغيبهاي عملي و رهنمودهاي کلامي پيدرپي نهتنها مانع تنش و درگيري شد، بلکه اساسا گذر آرام و موفقيتآميز ستاد از چالشهاي دهه اول محرم مرهون آن است. حتي فراتر از محرم و چالشهاي آن، بدون رهبري که بيقيد و شرط ستاد کرونا و تصميمات آن را تاييد ميکردند و مردمي که دستورات و رهنمودهاي رهبري را بدون هرگونه تردد يا ترديدي ميپذيرفتند، بهدليل فقدان حجيت و پشتوانه لازم براي اعتباردهي به ستاد، نفوذ و پذيرش تصميمات و توصيههاي ستاد در مورد مراسم با ابهام و شک روبهرو ميبود.
با اين حال و تحت چنين شرايطي رفتار و عملکرد ستاد کرونا بهگونهاي پيش رفت که ذهنيت خاصي نسبت به ستاد در مردم شکل گرفت. به اين دليل که تصميمات و اقدامات ستاد درمورد مراسم محرم، قطبي و جانبدارانه بهنظر ميرسيد، عليرغم تمکين در برابر ستاد بهدليل رهنمودهاي لفظي و عملي رهبري، مردم در برابر اين ستاد موضع مخالف و منتقد پيدا کردند. عدماصلاح رفتار ستاد و حتي تشديد آن با اتخاذ تصميمات شديدا قطبي در منع بيدليل بسياري از مناسک محرم يا تعلل در اتخاذ و اعلام بهموقع تصميمات که انجام بسياري از مراسم را بسيار دشوار يا عملا منتفي ميساخت و همچنين لغو و تغيير مکرر تصميمات قبلي، انتقادات و مخالفت مردم با ستاد را به سطح بالا و تنشزايي رساند. اما اين وضعيت و سير آن تا پايان مراسم تاسوعا و عاشورا پي آمد و تبعات خطرناک و نادرستي داشت که توجه و حساسيت جدي و هوشيارانهاي ميطلبد. آنچه حساسيت و مواجهه عقلايي ميطلبيد، تشديد مباحثات تا سر حد جدلي شدن يا تشديد تنشزاي آن نيست، قطعا به مناقشات جدلي و تنش ميان دولت و مردم به هيچ روي خوشامد گفته نميشود، لکن بيش از شکل ساخته و سير تنشزاي آن، پيامدهاي محتوايي آن اهميت دارد. از اين جهت رفتار و تصميمات جانبدارانه ستاد قطعا مطلوبيت ندارد، اما فينفسه حداقل در قياس با علل و دلايل محتوايي اهميت اصلي ندارد. ستاد در مواجهه با محرم و مديريت مناسک عاشورايي در شرايط کرونايي چنان جانبدارانه و قطبي عمل کرد که به مردم ميفهماند برگزاري مراسم محرم از نظر ستاد اهميتي ندارد. منع مطلق در مراحل اولي و محدوديتهاي سخت براي برگزاري مراسم جمعي و بعضي مناسک عاشورايي که تنها تحتتاثير مخالفتهاي شديد مردم و فشار برگزارکنندگان هيات و سخنرانان يا مداحان اندکي تغيير کرد يا تصحيح ميشد، ترديدي در اين حس و فهم براي مردم باقي نگذاشت. درحالي که بعضا از ديد مردم چنين تلقي ميشد که حتي اصلاحات جزئي در تصميمات ستاد کرونا نيز نه به دليل خواست مردم، بلکه تحتتاثير تذکرات محدود و معدود مقام معظم رهبري اتفاق افتاده است. حتي اين تلقي نيز وجود داشت که عليرغم حمايت مطلق رهبري از ستاد و مداخلات مکرر عملي و زباني ايشان به نفع تصميمات آن، تذکراتي که ايشان با آگاهي از نارضايتي مردم در زمينه لزوم برگزاري باشکوه محرم ميدادند نيز گويي به سختي از سوي ستاد پذيرفته ميشد. درست يا نادرست حس برخورد کاملا قطبي با مراسم محرم وقتي به اوج خود ميرسد که مردم با بيتفاوتي ستاد کرونا نسبت به فعاليتهايي نظير مسابقات ورزشي، فعاليتهاي هنري، تفريحات و سفرهاي تفريحاتي يا مشابه آن روبهرو ميشدند. با توجه به اينکه تحقيقات علمي در قياس با اين فعاليتها خطرات بسيار کمتري براي فعاليتها و مراسم ديني داشت، ناتواني يا غفلت از توجيه معقول و قابلقبول تصميمات و اقدامات از سوي ستاد، ديدگاه منفي مردم را نسبت به ستاد به سطح خطرناکي رساند. مردم از اين تلقي که ستاد نسبت به محرم و مناسک عاشورايي بيتوجه است و براي آنها برگزاري يا عدمبرگزاري مراسم اهميتي ندارد، به اين نقطه رسيدند که ستاد در تلاش است مانع برگزاري مراسم شود چون مخالف محرم است، حتي در بعضي موارد از سوي ستاد يا مسئولان دولتي اظهارنظرهايي شد که تلقي مردم از مخالفت به حد خصومت و تلاش ستاد براي محو محرم ارتقا يافت و در تاييد آن تصاويري از بعضي از دستاندرکاران ستاد يا افراد موثر در تصميمگيريهاي آن منتشر شد که ادعا شد از اعضاي فرقه ضاله هستند که در تصميمات ستاد در مخالفت يا خصومت با برگزاري مراسم محرم نقش اصلي دارند.
بيترديد صرف آگاهي اندک از حساسيتهاي اجتماعي و بنيانهاي هويتي جامعه کفايت ميکند تا شخص بفهمد مباحثات کرونايي در مورد محرم در چه مسير خطرناکي حرکت کرده است! سکوت و غفلت کامل ستاد کرونا از توجه به تصميمات ستاد در رابطه با محرم و بيتوجهي در پاسخگويي به شبهات و تشکيکات مطرحشده درمورد ماهيت ستاد و بعضي از اعضاي آن تنها يک نتيجه داشته است. با اين نحوه برخورد ستاد کرونا خود ديدگاههاي موجود درمورد ستاد را تاييد و نتايج آن را تشديد کرده است. اما روشن است اين وضعيت و نتايج آن به ستاد کرونا محدود نميشود، اساسا ستاد کرونا از نظر مردم موضوعيت و اهميت ندارد. ستاد کرونا درواقع از نظر مردم يعني دولت، پس تمام آن پيامدها و تبعات بر دولت و مسئولان خاصه رئيسجمهور بار ميشود.
با اين حال، ختم مباحثات کرونايي و محرم به اين وضعيت که مردم ستاد کرونا و درواقع دولت را در مقابل محرم و مناسک عاشورايي ببينند پايان کار نبوده است. حقيقت اين است که مباحثات مذکور آگاهانه و ناخواسته به اين پايان و نتايج نرسيده است. هوشمندي زيادي نميخواهد تا با پيگيري اين مباحثات و نوع رويکرد و برخورد تبليغاتي رسانههاي بيگانه و ضدانقلاب با اين مباحثات و محرم که توسط مجموعهاي از نيروها، افراد با رسانههاي داخلي همراهي ميشود، اين حقيقت را دريافت که مباحثات مذکور آگاهانه و عامدانه به چنين نقطه و نتايجي رسيدهاند.
هنگامي که واکنش مردم به تصميمات و اقدامات ستاد کرونا را در نظر ميگيريم، واقعا نميتوانيم نسبت به عملکرد ستاد کرونا گلايهمند و بلکه خشمگين نباشيم و از نتايج حاصله احساس خطر جدي نکنيم. مردم که دلبستگي و شيفتگيشان به محرم و عاشورا بديهي است و نياز به بيان يا اثبات و استدلال ندارد، وقتي به واسطه ستاد کرونا و رويکرد ناباورانه آن نسبت به چنين موضوع مهمي به اين درک رسانده ميشوند که نهتنها ستاد اهميتي به اين مراسم و مناسک نميدهد، بلکه در ضديت با آن يا خواهان تعطيلي مطلق آن و حتي از بين بردن آن است، آنها نيز قطبي شده و از موضع قطب مقابل ستاد کرونا برخورد و اقدام ميکنند. ستاد کرونا با نوع تصميمات و رفتارهاي جانبدارانه و قطبي خود اين تلقي را به وجود آورد که ظاهرا تنها سلامتي و جلوگيري از ابتلاي مردم به کرونا موضوع مطالبه مردم بوده و سلامتي تنها مشکلي است که به مردم و جامعه ارتباط دارد. به اين معنا از نظر ستاد برگزاري مراسم محرم و عزاي سيدالشهداء و اهلبيت و يارانشان مطالبه مردم نبوده و مشکل جامعه نيست. نتيجتا درمقابل اين رويکرد قطبي و تلقيهاي جانبدارانه ضدعاشورايي ستاد، مردم نيز به سمت قطب مقابل ستاد سوق داده شدند. براي يک دولت قطبيشدن مردم در برابر موضع قطبي دستگاههاي آن نسبت به مردم و ارزشهاي مردمي بدترين و فاجعهبارترين حالت ممکن است. در اين حالت قطبي مردم با پذيرفتن نتايجي که ستاد کرونا با عملکرد قطبي خود به مردم تحميل ميکرد، در مقابل ستاد که فقط مسئول مطالبات مردم در مورد کرونا و صيانت آنها از بيماري است، تکليف خود را حفظ ميراث حسيني و برگزاري هرچه باشکوهتر مراسم محرم ديدهاند. به اين معنا، ستاد کرونا با قطبي کردن مباحثات وضعيتي را موجب شد که مطابق آن گويي گروههايي متعلق به دو سرزمين متفاوت و بيارتباط با يکديگر ميکوشند هريک اهداف و مقاصد خود را بدون توجه به ديگري پيش ببرند، درحالي که توافق مستلزم زمينه و فضاي مشترکي بود که قبول مشروعيت اهداف طرفين و رعايت احترام با بحث و گفتوگو و حرکت از وضعيت قطبي به سمت ميانه با مصالحه به دست آيد. با حرکت در اين مسير درست، طرفين ميدانستند که در فضا و زمينه مشترکي عمل ميکنند که ضمن تلاش براي تحقق هرچه بيشتر و بهتر اهداف خود بايد به تحقق اهداف طرف مقابل نيز توجه کنند. اما آنگونه که ستاد کرونا عمل کرد که ميگفت آنها فقط خود را مسئول سلامت مردم دانسته و برگزاري مراسم محرم ربطي به آنها نمييابد، اين نتيجه گرفته ميشد که گويي مردم فقط خواهان سلامت هستند و خواهان برگزاري مراسم محرم نيستند. درواقع، با اين رويکرد، ستاد ميگويد نهتنها برگزاري مراسم محرم برايشان اهميت ندارد، بلکه بهدنبال جلوگيري از اين مراسم و عدمبرگزاري آن هستند، چون اين مراسم را در تضاد با سلامت و در مقابل رعايت توصيههاي کرونايي ميدانند.
بنابراين ستاد کرونا با اين نحوه عملکرد، انشقاقي ميان مردم خواهان سلامت و مردم خواهان برگزاري مراسم محرم ايجاد کرد، درحالي که اکثر مردم به هر دو موضوع يا هدف توجه و حساسيت داشتند. همه مردم ميخواستند در عين اينکه مراسم محرم را برگزار ميکنند، احتياطات کرونايي را به شکل کامل آن رعايت کنند. درنتيجه ستاد کرونا آگاهانه و عامدانه يا ناآگاهانه و ناخواسته مباحثات را به سمتي سوق داد که ضدانقلاب و دشمنان خواهان آن بود و کارزار تبليغاتي سنگين در جهت آن به راه انداختند. بدينترتيب حتي مدتها قبل از اعلام تصميمات ستاد در اولين مرتبه صفبنديها به شکلي درآمد که اين دشمنان در رسانه و فضاي مجازي معماري آن را ترسيم ميکردند. در اين شکل از صفبندي، کل مردم که خواهان توجه به هر دو موضوع محرم و کرونا بودند، تحتتاثير کار رسانهاي ضدانقلاب و عملکرد نادرست ستاد کرونا بدل به دو گروه بسيار اقليت شدند که هريک بهدنبال تحقق مطلق اهداف خود بودند، يعني گروهي ميگويند که بايد شرايط کرونايي رعايت شود و محرم ناديده گرفته شود، اما در مقابل بعضي از مردم ميگويند محرم محترم شمرده شده و مناسک عاشورايي بايد هرچه با شکوهتر بدون توجه به شرايط کرونايي کشور برگزار شود.
با غلبه اين شکل نادرست خطرناک بر مباحثات که در آن گويي ستاد کرونا سخنگوي اقليتي از مخالفان محرم شده و عملا فقط اهداف آنها را دنبال ميکند، طرف مقابل نيز به سمتي سوق داده ميشد که در آن اقليتي اندک سخنگوي اکثريت شود که بيتوجه به شرايط کرونايي کشور تنها به انجام مراسم محرم به شکل مطلق و بدون قيد و شرط فکر ميکند! دراين ميان، اظهارات و اقدامات بعضي از نهادها و افراد مسئول به تشديد اين وضعيت نادرست و تقويت اشکال قطبي بحث کمک ميکرد. غفلت شهرداري تهران از سياهپوش کردن شهر با اين استدلال که سازمانهاي ديگر مسئول اين کارند، ازجمله اين رخدادها بود! با توجه به سابقه نهچندان دور اظهارات بعضي از اعضاي شوراي شهر فعلي و مديران شهرداري در مورد اينکه نبايد از اموال عمومي براي تبليغات مذهبي استفاده کرد، بهانهها و توجيهات شهرداري در مورد دلايل سياهپوش نکردن شهر را بياثر ميساخت. وجود رويکردهاي دنياگرايانه يا سکولاريستي در کشور سابقه طولاني دارد و مردم با آگاهي از اين سابقه تشخيص ميدادند که بعضي نيروهاي نفوذي به دنبال ناديده انگاشتن نقش دين و دينداري مردم در ايجاد انقلاب و حفظ آن هنوز در کشور فعالند و هرجا بتوانند اهداف و مقاصد خود را به پيش ميبرند!
بدينترتيب، ستاد کرونا در واقع مباحثات را به سمت غلبه رويکرد دنياگرايانه يا ضدديني و غيرديني سوق داده است که مطابق آن دولت و دستگاههاي دولتي در کارهاي کشور خود را ملزم به رعايت رويکرد ديني و ملاحظات شرعي نميبينند، با اينکه ظاهرا اين ستاد اهداف و مقاصد دين را رعايت ميکرده است اما پيگيري نحوه عملکرد آن خلاف آن را نشان ميدهد. نقطه آغاز بحث ستاد کرونا در مورد محرم عدمجواز مطلق برگزاري مراسم بود که در نتيجه فشارهاي مردمي و تذکر رهبري به سختي تن به تغيير اين نظر داد. چه در اين مورد و چه در موارد ديگر تغيير تصميمات ستاد به سمت توجه به محرم تا پايان تحتفشارهاي مختلف مردم و رهبري انجام گرفت. ستاد کرونا به نحوي عمل کرد که گويي تنها هدف آن حاکم کردن شرايط کرونايي و احتياطات بهداشتي بر کل کشور و همه فعاليتهاي مردم است. به همين دليل درنتيجه عملکرد غلط ستاد کرونا به غير از مردم، شخص رهبري نيز چندينبار به آنها در مورد لزوم برگزاري مراسم محرم تذکر دادند، درحالي که به شهادت رئيسجمهور و وزير بهداشت و مسئولان اصلي ستاد کرونا رهبري با اين ستاد به شکل مطلق همراهي و همکاري ميکردند. درنهايت عليرغم اينکه ستاد تحتتاثير فشار مجبور به تغيير بعضي محدوديتها شد، هرگز رويکرد منفي و نامطلوب خود را در اين زمينه تغيير نداد.
تاسفبارتر اينکه تحتتاثير غلبه رويکرد دنياگرايانه ستاد بر مباحثات و تصميمگيريهاي آن مردم خصوصا بعضي هياتداران و سخنرانان يا مداحان مجبور به برخوردها و انجام واکنشهايي شدند که ضمن تداوم انشقاق ناشي از عملکرد ستاد در ميان مردم، آن را تشديد نيز ميکرد. غير از بعضي اظهارات و سخنهايي که در اين موضوع در منابر زده شد، به ميزاني که به روزهاي تاسوعا و عاشورا نزديک ميشديم اينجا و آنجا شاهد وقوع بعضي رخدادهاي تنشزا نيز بوديم که عليرغم قلت آن، تبعات خطرناک رويکرد ستاد را نشان ميداد.
شايد مهمترين اين اتفاقات تجمع بعضي از مردم بابلسر درمقابل بعضي سازمانهاي دولتي بود که از بيتوجهي مسئولان دولتي نسبت به وقوع بعضي رفتارهاي خلاف شئون و مخالف شرايط محرمي و شرايط کرونايي از سوي بعضي مسافران در اين شهرها و سواحل دريا معترض و گلايهمند بودند، اوج مشکل يا پيامد سوء حاکميت فضاي سکولاريستي ناشي از عملکرد ستاد کرونا در نوع اعتراض اين مردم و نحوه استدلال آنها منعکس شده است. تاسفبار اين است که معترضان در انتقاد خود نسبت به مسئولان و بيتوجهي آنان همان موضعي را اتخاذ ميکنند که دشمنان و ضدانقلاب خارجي و نفوذيهاي داخلي بهدنبال ايجاد آن بودند. درحالي که معترضان نسبت به حرمتشکني اقليتي معترض هستند و از اينکه مسئولان در انجام وظايف خود در منع اين عده از بيتوجهي به شئون جامعه و عدمرعايت ارزشهاي بنيادين کشور به خشم آمدهاند، انتقادات و مطالبات ملي خود را بهعنوان مطالبات قشر خاص مطرح ميکند، گويي ما در جامعهاي زندگي نميکنيم که بر پايه ارزشهايي نظير محرم و شهادت استوار شده است؛ يا از محرم و عاشورا و بنيان و اساس هويت آن در اعتراض خود بهگونهاي سخن ميگويند که گويي اقليتي از عدم توجه اکثريت به ارزشهاي مورد حرمت آنها به خشم آمده است. اتخاذ چنين مواضعي که بعضا در اظهارات سخنرانان معترض به ستاد نيز منعکس شد، جز بهعنوان تبعات خطرناک رويکرد سکولاريستي ستاد و تحميل آن به جامعه قابلفهم نيست؛ والا چگونه ميتوان از ارزشهاي محوري جامعه که مورد قبول اکثريت مردم بود و از عناصر هويتي کشور است به نحوي دفاع کرد که گويي فرد در موضع اقليت بوده و از ارزشهاي عدهاي قليل در مقابل اکثريت جامعه دفاع ميکند؟!