پایتخت؛ شهر دوپاره بین داراها و ندارها

روزنامه شهروند/متن پيش رو در شهروند منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
به باور ايمانيجرجامي دو پارگي تهران به واسطه عدول شهرداري از سياستهاي اجتماعي و توجه صرف به درآمدزايي و سکوت و همراهي دولت بوده، اتفاقي که از دهه ٧٠ شروع شد و حالا با ورود مستغلات به بورس شدت گرفته تا جايي که معاون شهرداري خود از دوپارگي تهران ميگويد
[ليلا مهداد] اينجا تهران است، در جنوب داستان مردهاي کمرخم کرده زير بار شرمساري اهلوعيال قصه هر روز کوچههاست و در شمال شهر وصله شده خانههاي لاکچري با استخرهاي روباز، سوپرمارکتهايي با موادخوراکي برندهاي از آب گذشته، پُز حيوانات خانگي و لباسهاي فاخر. آيا تهران دوقطبي شده است؟
خانهها توان سرپا ايستادن ندارند. کوچههاي باريک به درازاي تاريخ ميان خانههاي پير تاب خوردهاند. خانهها، تنگ دل هم نشستهاند بيعايق صدا و پنجرههاي چندجداره. کوچههاي تنگ و جويهاي آب سرگرمي بچههاست به وقت تابستان. ماشينها با فرياد، دود را به خورد اگزوزها ميدهند. اتوبوسها لِکلِککنان از خياباني به خيابان ديگر پيچ ميخورند. دفتر بقاليها، سياه شده از ليست نسيهها. سقف آرزوها اينجا کوتاه است؛ کفشي نو براي زمستان، سقفي که نچکد زير برف و باران، لقمهاي نان گرم براي شب بچهها. مردهاي کمرخم کرده زير بار شرمساري اهلوعيال قصه هر روز اين کوچههاست. اينجا تهران است، وصله شده به خيابانهاي عريض، خانههاي لاکچري با استخرهاي روباز، سوپرمارکتهايي با موادخوراکي برندهاي از آب گذشته، پُز حيوانات خانگي و لباسهاي فاخر.
کنترل سخت شهر دوپاره
سال ١٢٠٠ه.ق آغامحمدخان قاجار، تهران را با وسعت ٢١کيلومتر و ٢٥٠ تا ٣٠٠ هزار نفر دارالخلافه ناميد؛ شهري محصور شده با خندقها که اهالياش نيازي به شناسنامه نداشتند. حالا سالها از پايتخت شدنش ميگذرد و توانسته خود را ميان کلانشهرها جا کند؛ کلانشهري که در سال ١٣٩٩ معاون شهرسازي و معماري شهردارياش از دوقطبي شدنش خبر ميدهد و ميگويد:«تهران به سمت دوقطبي شدن در حال پيش رفتن است،در نتيجه محلات فقرا، در يک سو و محلات داراها در سوي ديگر قرار دارند.» اتفاقي که به باور عبدالرضا گلپايگاني به دليل نگاه صرف اقتصادي، سوداگري زمين و تجمع خدمات در بخشهايي از شهر و گراني مسکن در حال پررنگ شدن است. هرچند به باور محمود مشفق، جمعيتشناس اين دوقطبي شدن از سالها قبل کليد خورده و حالا به مرحله تشديد رسيده است. اگرچه به باور او مهاجرت و قيمت مسکن و اجارهبها در شمالي و جنوبي شدن تهران بيتاثير نبوده است. دو دليلي که باعث شده ساختار جمعيتي متفاوتي در مناطق مختلف شکل بگيرد، اتفاقي که تضادهاي اجتماعي و فرهنگي را براي تهران به ارمغان آورده است. به باور مشفق کلانشهرها از زمان شکلگيري حالت دوقطبي پيدا ميکنند چون قالب اصلي شکلگيري کلانشهرها، مهاجرتها هستند. او به «شهروند» ميگويد:«مهاجراني با پايگاه اقتصادي و اجتماعي ضعيف متشکل از اقشاري نيمهماهر و غيرماهر با بنيه مالي ضعيف که شغل ثابت ندارند و همينطور مهاجرتهايي از پايگاههاي اجتماعي و اقتصادي برتر.» اين عضو هياتعلمي دانشگاه علامه طباطبايي دوقطبي شدن کلانشهر تهران را به معناي مجزا شدن شهر به دو جهان متفاوت با دو هويت جداگانه ميداند. شهري که با دچار شدن به بحرانهاي اجتماعي بيشک از کنترل خارج شده يا کنترلش سخت خواهد بود.«اغلب کشورها سعي دارند تا از شکلگيري محلات فقيرنشين و مرفهنشين متمايز جلوگيري کنند و در عين حال الگوي متناسب با زندگي متوسط شهري ارايه بدهند تا شاهد جامعه پويايي باشند.» او معتقد است جامعه ايران در سالهاي اخير شاهد ريزش طبقه متوسط به طبقات پايينتر بوده؛ اتفاقي که در پيشينه خود مشکلات اقتصادي، تورم و کاهش ارزش پول را ميبيند.«افراد طبقه متوسط با امکانات مجازي که جامعه براي تحرک اجتماعي و پويايي در اختيارش ميگذارد، نميتواند طبقه اجتماعياش را حفظ کند، بنابراين اين احتمال وجود دارد به دنبال راههاي جديدي براي خلق ثروت باشد؛ راههايي که بخشي از آنها بيشک نابهنجار و غيرمتعارفاند.»
جامعهاي به شدت پلاريزه شده
نظامهاي اجتماعي زماني به پايداري خواهند رسيد که طبقه متوسط در اکثريت قرار داشته باشد. به همين منظور دولتهاي نظاممند با حذف تورم، ايجاد اشتغال بهينه و رفع بيکاري به افزايش قشر متوسط کمک ميکنند چون اين قشر موجب پويايي سياسي و اقتصادي جامعه شده و نقش اصلياي در توسعه اجتماعي عهدهدار خواهد بود. مصطفي آبروشن، جامعهشناس بر اين باور است طبقه متوسط شهري در تهران عليرغم رشد تحصيلي، فرهنگي از منظر اقتصادي روزبهروز در حال فروپاشي و تنزل است و جامعه بيشتر به دو قطب دارا و ندار تقسيم شده است. به اعتقاد آبروشن، جوامع پلاريزه شده و دو قطبي، آبستن نابسامانيهاي اجتماعي خواهد بود و اغلب انحرافات و بزهکاريها در اجتماعاتي رخ ميدهد که شکاف طبقاتي به اشکال مختلف خودنمايي ميکند. او به «شهروند» ميگويد:«از منظر سياسي هم زماني که افراد جامعه درجهاي از رفاه اقتصادي را تجربه ميکنند و بعد از مدتي دچار فقر ميشوند بهطور بالقوه آمادگي هر نوع نافرماني مدني را دارند زيرا فقر نسبي بيش از فقر مطلق، انگيزههاي ساختارشکني را در ذهن افراد جامعه شکل ميدهد.» گفتني است ميان امنيت اجتماعي و سرمايهگذاري رابطه مستقيم و معناداري وجود دارد به عبارتي هرچه احساس امنيت در جامعه پايين باشد سرمايهگذاري هم در آن به شدت کاهش پيدا ميکند که اين واقعيت تلخ هم به افزايش بيکاري و نابسامانيهاي اجتماعي دامن زده است.«در حال حاضر ما شاهد ورشکستگي بسياري از مهمترين بنگاههاي توليدي در کشوريم که اگر اين وضعيت موجود را با سياستهاي جديد دولت آمريکا درهم آميزيم، شاهد جامعهاي به شدت پلاريزه شده خواهيم بود که نه تنها به اضمحلال اجتماعي کمک ميکند بلکه چشمانداز روشني را نميتوان در کوتاهمدت پيشبيني کرد.»
تهران شهري، ديواري
دوقطبي شدن تهران از دهه چهل کليد خورد. از دورهاي که پهلوي دوم کاخ شميران را ساخت و مقامات عاليرتبه کشوري ترغيب شدند به کوچ از تهران قديم براي اسکان در منطقه شميران.حسين ايمانيجاجرمي،جامعهشناس شهري و رئيس مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران، دوقطبي شدن کلانشهر تهران را مسالهاي اقتصادي- سياسي ميداند. به باور ايمانيجرجامي دو پارگي تهران به واسطه عدول شهرداري از سياستهاي اجتماعي و توجه صرف به درآمدزايي و سکوت و همراهي دولت بوده، اتفاقي که از دهه ٧٠ شروع شده و حالا با ورود مستغلات به بورس شدت گرفته تا جايي که معاون شهرداري خود از دوپارگي تهران ميگويد. او به «شهروند» ميگويد:«در کشورهايي همچون برزيل و آرژانتين شهرهاي ديواردار به چشم ميخورند. ادامه اين روند باعث ميشود بعد از اين فقرا را به بعضي نقاط شهر راه ندهند هرچند در حال حاضر هم در شهرک غرب مناطقي به چشم ميخورند که عملا کوچهها و خيابانها با ديوار و نگهبان محصور شدهاند و عملا کسي را به آنجا راه نميدهند.» به اعتقاد ايمانيجرجامي نقدي بر اين اتفاق وارد است؛ اتفاقي که نظام اجتماعي را دچار از همگسيختگي ميکند. به باور او حاکم شدن چنين شرايطي باعث ميشود جامعه به سمت تشديد طبقات اجتماعي برود تا جايي که جامعه شاهد گروه اقليتي به شدت مرفه و برخوردار باشد و مردم کثيري به حال خود رها شده باشند.«قشر مرفه نيازي به بعضي زيرساختها و خدمات شهري ندارند، بنابراين زيرساختهاي شهري تخريب ميشوند و بيشک شاهد افزايش ناامني خواهيم بود.» ايمانيجرجامي شرايط موجود را نگرانکننده ميداند. به گفته او گروههاي تهيدست در تصميمگيريها دخالت ندارند و اين باعث تشديد وضعيت ميشود.«ما مديريت شهري نداريم. سازماني که مراقب شهر باشد. مديريت شهري وظايفي در قبال مسکن، آموزشوپرورش و بهداشت شهروندان دارد اما ما شاهد مدارس فرسوده در شهريم در حالي که پول شهري خرج ساخت برج ميلاد ميشود؛ برجي که مشخص نيست چه کارکردي براي شهر دارد.»