برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
تحلیل ها

اسرائیل آخرین گزینه برای نجات سعودی

منبع
اعتماد
بروزرسانی
اسرائیل آخرین گزینه برای نجات سعودی

اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

قدرت عربستان سعودي رو به افول است و اگر امريکا و دونالد ترامپ نتوانند آن را نجات دهند، اسراييل هم نمي‌تواند اين روند را متوقف کند. در آستانه دومين سالگرد قتل جمال خاشقجي، روزنامه‌نگار منتقد حکومت به دست خاندان آل سعود، شاهد ادامه سقوط عربستان سعودي و کاهش روزافزون نفوذ اين کشور در منطقه خاورميانه و خليج‌فارس هستيم. خبرگزاري «الجزيره» در گزارشي نوشت: پادشاهي عربستان نيم قرن پس از آغاز صعودش به قدرت و گسترش نفوذ خود به عنوان يک بازيگر مهم منطقه‌اي و بين‌المللي و عضو ارشد اوپک و سازمان همکاري‌هاي اسلامي، اکنون خود را در مسير افول تدريجي مي‌بيند. عربستان که مقدس‌ترين اماکن مذهبي اسلام و دومين ذخاير بزرگ نفت جهان را در خود جاي داده است، دارد با سياست‌هاي نادرست خود قدرت مذهبي و مالي که طي همه اين سال‌ها جمع کرده بود را هدر مي‌دهد. پنج سال اخير بيش از همه اين سال‌ها دردناک و مخرب بوده است. خيلي زود مشخص شد اصلاحات محمد بن‌سلمان، وليعهد ماکياوليست عربستان که در ابتدا آن را يک اقدام موثر و جاه‌طلبانه مي‌دانستند، اقدامي نسنجيده و پرخطر است.بن‌سلمان که عمدتا از مرشد ماکياوليست خود، يعني محمد بن زايد وليعهد امارات خط مي‌گيرد، دارد پادشاهي عربستان سعودي را به زمين مي‌زند.

نکته جالب اينکه امارات به عنوان شريک کوچک‌تر عربستان در حال گسترش نفوذ و قدرت خود در منطقه است و با مداخله در ليبي و تونس و حمايت از ديکتاتورها و جنايتکاران جنگي چون عبدالفتاح السيسي قصد دارد جايگاه خود را به عنوان قدرت جديد خاورميانه تثبيت کند. همين امر نشان مي‌دهد تا چه حد عربستان افول کرده است. در شرايطي که رياض با خودزني و سياست‌هاي اشتباه باعث زمين‌گير شدن خود شده است، ابوظبي بي‌محابا جلو مي‌رود و عربستان را نيز با خود روي زمين مي‌کشد. مي‌توان اين مساله را در حمايت بن‌سلمان از ايده بن زايد در خصوص اسراييل مشاهده کرد: بن زايد با هدف حفظ حکومت و نفوذ منطقه‌اي، امنيت اسراييل را به امنيت منطقه خليج‌فارس گره زده است.زماني که عربستان در اواخر دهه 1960 ميلادي خود را به عنوان يک بازيگر مهم منطقه‌اي و بين‌المللي مطرح کرد، امارات هنوز به وجود نيامده بود. بنابراين جابه‌جايي نقش اين دو کشور مساله حيرت‌انگيزي است. آسيب‌پذيري عربستان زماني افزايش يافت که ولي‌نعمتش، يعني امريکا، رفته‌رفته در دوران رياست‌جمهوري باراک اوباما در دهه 2010 ميلادي به منطقه خاورميانه پشت کرد. امريکا به لطف انقلاب نفت شيل توانست به بزرگ‌ترين توليد‌کننده نفت جهان تبديل شود و ديگر علاقه‌اي به امنيت عربستان يا منطقه خليج فارس نداشته باشد. امريکا همچنين تمايل خود به مداخله نظامي به نمايندگي از مشتريان ثروتمندش را نيز از دست داد و اين اتفاق درست زماني افتاد که نفوذ ايران در منطقه، به ويژه در عراق، افزايش مي‌يافت. اوضاع وقتي براي عربستان خراب‌تر شد که ايران و امريکا بر خلاف ميل رياض، توافق هسته‌اي برجام را امضا کردند؛ توافقي که باعث تقويت جايگاه جمهوري اسلامي در منطقه مي‌شد.
در اين بين، از سال 2011 که موج قيام‌هاي موسوم به بهار عربي در منطقه شکل گرفت، عربستان و کشورهاي مورد حمايتش همگي در حالت آماده‌باش قرار گرفتند. حمايت اوليه دولت اوباما از اصلاحات دموکراتيک و تغيير رژيم باعث شد مسائل براي عربستان پيچيده‌تر شود. پادشاهي سعودي که خود را به ‌شدت آسيب‌پذير و در معرض خطر مي‌ديد، پس از مرگ ملک عبدالله و تحت زعامت ملک سلمان و پسر جاه‌طلبش محمد تلاش کرد پيش از آنکه حريف اقدامي را ترتيب دهد، دست به حمله بزند.


تلاش براي بازيابي قدرت
بن‌سلمان با راهنمايي‌هاي مرشد خود يعني بن‌زائد به بهانه مقابله با نيروهاي حوثي که ظاهرا با ايران متحد بودند، جنگ يمن را به راه انداخت. او قول داد عربستان ظرف چند هفته در اين جنگ پيروز شود، اما سال‌هاست اين جنگ ادامه دارد و پاياني نيز بر آن متصور نيست. در ژانويه 2017، بن‌سلمان و بن‌زائد به بهانه واهي مقابله با تروريسم و مداخله خارجي، بحراني خودساخته را با کشور همسايه يعني قطر آغاز کردند، به اين اميد که بتوانند دولتي دست‌نشانده و حرف‌شنو را در دوحه مستقر کنند. با اين حال دولت دونالد ترامپ رييس‌جمهور امريکا در تصميم اوليه خود مبني بر حمايت از کودتا در قطر تجديدنظر کرد و در نهايت، اقدامي که قرار بود خيلي زود پيروزي را نصيب عربستان کند، باعث شکافي عميق در اتحاد ميان کشورهاي حوزه خليج‌فارس شد؛ شکافي که پر کردن آن ديگر راحت نيست.در نوامبر 2017 بن‌سلمان کاري کرد سعد حريري، نخست‌وزير وقت لبنان که تابعيت عربستان را نيز دارد، به رياض بيايد و شريک خود در دولت ائتلافي لبنان، يعني حزب‌الله متحد ايران را محکوم کند. بن‌سلمان حريري را مجبور کرد در برنامه زنده تلويزيوني از عربستان استعفاي خود را اعلام کند. اين اقدام نيز نتيجه معکوس داشت و با خشم جامعه بين‌الملل روبرو شد. در نتيجه اين عمل، رژيم سعودي بيش از پيش احمق جلوه کرد.با وجود اين رسوايي‌ها، بن‌سلمان پس از هر شکستي که مي‌خورد در هرم قدرت بالا مي‌رفت تا اينکه نهايتا‌ در سال 2017 به وليعهدي عربستان رسيد. بلافاصله پس از انتصاب به اين عنوان، بن‌سلمان همه ستون‌هاي قدرت و تجارت در پادشاهي عربستان را تصاحب کرد و شاهزادگان و مقامات را با حبس، تحقير و حتي شکنجه از ميان برداشت.از آن زمان به بعد، سرکوب چهره‌هاي مخالف، از جمله مقامات سابق، شخصيت‌هاي مذهبي، اساتيد دانشگاه، خبرنگاران و فعالان حقوق بشر با قدرت هرچه تمام‌تر ادامه يافت و با ترور فجيع خاشقجي در کنسولگري عربستان در استانبول در ماه اکتبر 2018 به اوج خود رسيد. بنابراين تنها چند سال پس از به قدرت رسيدن ملک سلمان و هموار کردن مسير تاج‌گذاري فرزندش، عربستان نه به خاطر سخاوت و ديپلماسي پراگماتيک، بلکه به خشونت وحشيانه و اقدامات نسنجيده شهرت يافته است. از نگاه مردم، اين کشور ديگر نه با نماد هلال احمر، بلکه با تصوير اره استخوان‌بر خوني شناخته مي‌شود.


شکست بزرگ
ماجراجويي‌هاي پرسروصداي بن‌سلمان شايد توانسته باشد قدرتش را تثبيت کند، اما حکومت عربستان را به‌شدت تضعيف کرده است. با وجود خريد صدها ميليارد دلار سلاح، جنگ پنج‌ساله يمن- بدترين فاجعه انساني چند سال اخير-  همچنان با شدت ادامه دارد. از آن بدتر اينکه با حملات موشکي حوثي‌ها عليه عربستان، اکنون مردم اين کشور نيز آثار جنگ را حس مي‌کنند.شوراي همکاري خليج‌فارس که روزگاري از دستاوردهاي سعودي محسوب مي‌شد، اکنون به دليل سياست‌هاي کوته‌بينانه بن‌سلمان کارايي خود را به‌طور کامل از دست داده و فلج شده است. کشوري که يک روز خود را ستون پراگماتيسم و ثبات در منطقه مي‌دانست و به آن افتخار مي‌کرد، اکنون به يک نيروي جنگ‌طلب و ثبات‌زدا تبديل شده است. بن‌سلمان بي‌تجربه و جوان به جاي انجام اصلاحات سياسي اساسي و هموار کردن مسير تحول اقتصادي، پا جاي پاي امارات گذاشته است، اما تدبير و کياست آن را ندارد و به همين دليل عربستان را به يک حکومت امنيتي و سرکوب‌گر تبديل کرده است که تنها ظواهر ليبرال‌سازي جامعه را دنبال مي‌کند.اما پس از پايين آمدن تب اجتماعي ناشي از سيرک‌هاي سرگرمي، مسابقات کشتي نمايشي و کنسرت‌هاي پاپ، چيزي که براي عربستان باقي مانده کسري بودجه و نارضايتي مردم است. خوش‌بيني و هيجان اوليه‌اي که در خصوص افزايش آزادي‌هاي اجتماعي و قدرت بخشيدن به زنان وجود داشت، خيلي زود جاي خود را به بدبيني و نااميدي داد. اصلاحات اقتصادي عربستان و ابرپروژه‌هاي چند ميليارد دلاري اين کشور همگي متوقف شده و بيکاري جوانان به بالاترين نرخ تاريخ يعني 29 درصد رسيده است. پادشاهي عربستان به‌هم ريخته و رژيم حاکم بر آن احترام و اعتبار خود در منطقه و جهان از دست داده است. بن‌سلمان نيز که نتوانسته چالش‌هاي پيش روي عربستان از جمله گسترش تنش با ايران و ترکيه را حل کند، اکنون مستاصل است. ممکن است در جريان نشست آتي گروه 20 به ميزباني رياض تلاش کند به ميدان بازگردد، اما ديگر خيلي دير شده است. علاوه بر اين، شکست احتمالي ولي‌نعمت امريکايي‌اش، يعني دونالد ترامپ، در انتخابات ماه نوامبر او را بيش از پيش تنها و مستاصل خواهد کرد.


اسراييل آخرين گزينه براي نجات عربستان
بن‌سلمان به جاي توقف سياست‌هاي مخرب خود، پايان دادن به جنگ يمن، آشتي با قطر و تقويت اتحاد ميان کشورهاي حوزه خليج‌فارس و جهان عرب، تلاش کرده ائتلاف مخفيانه خود با اسراييل را تقويت کرده و در نهايت با اشغالگر سرزمين‌هاي عربي به توافق عادي‌سازي روابط برسد.گزارش اخير وال استريت ژورنال نشان مي‌دهد بن‌سلمان امارات و بحرين را به عادي‌سازي روابط خود با اسراييل تشويق کرده تا با اين حال مقدمات عادي‌سازي روابط ميان رياض و تل‌آويو را فراهم کند، با اين حال اين اقدام را بدون رضايت پدرش انجام داده است. گفته مي‌شود ملک سلمان تنها در صورتي به عادي‌سازي روابط با اسراييل رضايت مي‌دهد که کشور فلسطين به رسميت شناخته شود.مشخص نيست که اين مساله صحت دارد يا پدر و پسر مي‌خواهند نقش پليس خوب و بد را در مساله فلسطين بازي کنند، اما ممکن است تقويت راهبردي روابط با اسراييل کار عربستان را تمام کند. بسيار بعيد است اسراييل بتواند نقشي در تامين امنيت منطقه خليج فارس ايفا کند. جداي از آن، نمي‌توان تصور کرد که «دولت يهوديان» سربازانش را در دفاع از پادشاهي‌هاي خليج فارس فدا کند. هر فناوري و سلاحي هم که اسراييل بتواند در اختيار اين کشورها قرار دهد، پيش از اين از سوي قدرت‌هاي جهاني مثل امريکا و فرانسه به آنها داده شده است.پس از چند دهه اشغال و سرکوب فلسطينيان، مردم منطقه اسراييل را دشمن خود مي‌دانند و اکثريت اعراب آن را تهديدي عليه امنيت و ثبات منطقه مي‌دانند. اما بن‌سلمان درست مثل بن‌زائد خود را براي شکست ترامپ در انتخابات و انزوا در دولت بايدن آماده مي‌کند، به همين دليل اميدوار است اسراييل بتواند در واشنگتن و کنگره امريکا به عربستان بي‌اعتبار کمک کند. اما اين کار براي عربستان هزينه زيادي دارد، از جمله اينکه رياض بايد خود را کاملا‌ در اختيار امريکا و اسراييل قرار دهد و تحت سلطه آنها باشد.به عبارت ديگر، قمار بن‌سلمان در خصوص اسراييل مي‌تواند درست مثل ساير قمارهايش احمقانه باشد، چرا که بار بزرگي را بر دوش پادشاهي عربستان مي‌گذارد. اگر امريکا و ترامپ نتوانند عربستان بن‌سلمان را از اين سقوط قريب‌الوقوع نجات دهند، مطمئن باشيد اسراييل نيز نمي‌تواند چنين کاري را انجام دهد.
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar