ملازمه غنیمت و غرامت

اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
عباس عبدي/ اين روزها شاهد هستيم که به علت بروز مشکلات، هنگامي که مسوولان مورد سوال واقع ميشوند؛ براي توجيه عملکرد خودشان ميگويند که مشکلات از فلان جا و يا بهمان شخص است و اين روزها شاهد هستيم که به علت بروز مشکلات، هنگامي که مسوولان مورد سوال واقع ميشوند؛ براي توجيه عملکرد خودشان ميگويند که مشکلات از فلان جا و يا بهمان شخص است و ربطي به آنان ندارد. اگر حتي اين ادعا درست باشد، آيا پذيرفتني است؟ اين يادداشت در مقام توضيح نقص اين نوع استدلال است.
بياييد فرض کنيم که آمدن يک رييسجمهور در ايران همراه شود با افزايش قيمت نفت، افزايش بارش برف و باران و رخ دادن يک جنگ منطقهاي مثل حمله به افغانستان و عراق که در مجموع به نفع ايران شود. هر سه مورد خارج از برنامهها و سياستگذاريهاي مقامات و دولت ايران است. ولي هر سه مورد بهشدت به بهبود وضع سياسي و اقتصادي ما کمک خواهد کرد و رشد و رفاه نسبي را نصيب حکومت و جامعه ايران خواهد کرد. آيا دولت اين دستاوردها را به پاي خود خواهد نوشت يا متوجه رخدادهاي فراتر از اراده خودش خواهد کرد؟ در واقع هر دولتي که گزارش کار دهد، بدون اشاره به اين موارد که ربطي به او نداشته است، نتايج آن را در کارنامه خود درج و به عنوان موفقيتهاي دولت خودش به مردم عرضه ميکند و به ديگران ميفروشد.
هنگامي که چنين کنند، بايد منتظر روزي باشند که خشکسالي باشد، يک زلزله هم چاشني حوادث شود، قيمت و صادرات نفت نيز سقوط کند، و يک جنگ منطقهاي هم که به زيان ما است شکل بگيرد. همه اين موارد هم بر فرض خارج از عملکرد مديريت سياسي کشور باشد، طبعا عوارض و زيانهاي آنها دامنگير جامعه و دولت خواهد شد. اينجا ديگر امکان آن نيست که از خود سلب مسووليت کرد و مشکلات را به عهده ديگران انداخت. اين پذيرفتني نيست که اگر وضع کرونا به ظاهر قدري بهبود مييابد فوري در صفحه تلويزيون ظاهر شويم و آن را محصول عملکرد خود و همکاران معرفي کنيم و اينکه چگونه چشم جهانيان به اين دستاوردها است. ولي هنگامي که وضع خراب ميشود و به قهقرا ميرويم، بياييم مدعي شويم تقصير ديگران است، و بگوييم که اگر بخواهند ما را مقصر جلوه دهند ما هم خواهيم گفت که تقصير به عهده کيست!!
نميتوان موفقيت را مصادره کرد ولي شکست را به زمين ديگران انداخت. اگر قرار باشد که همه متغيرهاي موثر بر وضع کشور خارج از اراده و برنامه ما و در بهترين حالت خود شوند، تا وضع کشور خوب شود و ما به آن افتخار کنيم، ديگر چه نيازي به وجود ما است؟ هر کسي ميتواند مدعي اداره کشور شود. از سوي ديگر جامعه مدرن براساس حذف کردن اثرات حوادث و برقرار کردن حاکميت اراده انسان و حکومتها شکل گرفته است. البته مردم متوجه حوادث هستند، کرونا و عوارض آن را درک ميکنند، زلزله و سيل را ميفهمند، سونامي و جنگ را در محاسبات خود لحاظ ميکنند، بهطور طبيعي اگر از دولتها توقعات و انتظاراتي دارند، با وقوع اين حوادث و رويدادها توقعات خود را تعديل ميکنند، ولي در عين حال توجه دارند که مسوولان نيز در اين شرايط چگونه رفتار و کشور را مديريت کردهاند؟ سخنان و ادعاهاي آنان را در گوشه ذهن خود قرار ميدهند و با ديگر کشورها مقايسه ميکنند. لاف زدنهاي آنان را فراموش نميکنند. ادبيات جرزني و شانه از زير بار مسووليت خالي کردن را ميبينند، البته کوششها و اعمال آنان را هم زير نظر دارند و با ملاحظه همه اين موارد داوري ميکنند، بنابراين نيازي نيست که مسووليت امور را متوجه افراد و جاهاي ديگر و حوادث غير قابل کنترل نمود. خلاصه کسي که غنيمت ميبرد بايد غرامت بپردازد. کساني که بهبود شاخصها را به حساب خود ميگذارند، مسووليت بدتر شدن آنها را نيز بايد بپذيرند. اين يک قاعده سياسي است.