نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

جو! عجله نکن تا خودم بر‌گردم

منبع
عصر ايران
بروزرسانی
جو! عجله نکن تا خودم بر‌گردم

عصر ايران/متن پيش رو در عصر ايران منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

مهرداد خدير/ محمود احمدي‌نژاد رييس جمهوري پيشين ايران در مصاحبه با «فاکس نيوز» گفته در تدارک نامه‌اي به «جو بايدن» رييس جمهوري جديد آمريکاست.

  هر چند اين‌گونه برداشت شده که با توجه به در پيش بودن انتخابات رياست جمهوري در سال 1400 قصد دارد حضوري فعال – چه به صورت مستقيم و چه در قالب حمايت از نامزدي ديگر (مثلا عزت‌الله ضرغامي)- داشته باشد و مي‌خواهد در رسانه‌ها مطرح شود اما به بهانۀ اعلام اين موضوع مي‌توان به پيشينۀ مکاتبات و نکات ديگري نيز اشاره کرد.

  گفتارها و رفتارهاي اطرافيان او البته نشان مي‌داد که دوست دارند دونالد ترامپ برنده شود و بماند. هم به خاطر آن که برجام و گزينه‌هاي اعتدال‌گرا منتفي مي‌شد و هم روحاني دولت را با وضعيت دشوارتر و دلار گران‌تر تحويل مي‌داد و زبان آنان بازتر بود.

  با اين حال او گفته که نامه‌اي براي جو بايدن خواهد فرستاد. پيشاپيش روشن است که رييس جمهوري جديد آمريکا به رييس جمهوري سابق ايران پاسخ نخواهد داد خاصه اگر خالي از پيشنهاد و راهکار و در مقام پند و اندرز باشد.

  آقاي احمدي‌نژاد البته رکورد جالبي از نامه‌نگاري به رؤساي جمهوري ايالات متحده در اختيار دارد و همه هم بي‌پاسخ مانده‌اند.

مهم‌ترين موارد البته نامه‌هايي است که در مقام رييس جمهوري ايران به جرج بوش و باراک اوباما نوشت. جنس نامه به بوش البته با آنچه براي اوباما نوشت متفاوت بود. چرا که در اولي مي‌خواست در مقام نصيحت، نکاتي را بگويد و در دومي تبريک گفته بود. هر چند که هر دو بي‌پاسخ ماند و آقاي احمدي‌نژاد در قالب «ديپلماسي عمومي» تفسير مي‌کند و اين که به پاسخ نياز ندارد.

1. ‌نامه به جرج بوش/ رييس جمهور به رييس جمهور: اين نامه را 18 ارديبهشت 1385 نوشت و سرمست از به دست گرفتن قدرت و افزايش قيمت نفت و قبل از اولين سالگرد رياست جمهوري خود.  در اين نامه احمدي‌نژاد همان احمدي‌نژاد 84 است. يک اصول‌گراي ايديولوژيک و مانند ديگر چهره‌هاي ايديولوژيک از موضع ارشاد و تبليغ و نشان‌دادن راه درست و با احمدي‌نژادي که از 90 به بعد اکنون مي‌شناسيم حتي از حيث ظاهر متفاوت بود.

گفته مي‌شود متن اوليۀ اين نامه را سعيد جليلي نوشته بود که در آن زمان معاون وزير خارجه بود و دبير شوراي عالي امنيت ملي و مسؤول مذاکرات هسته‌اي شد.

  آيت‌الله احمد جنتي در نماز جمعه تهران گفت «اين نامه از الهامات خدا بود» و خواستار آن شد که در کتاب هاي درسي چاپ شود.  چند ماه بعد و در آذر 85 کاخ سفيد به اين نامه واکنش نشان داد و آن را «تلاشي ضعيف» توصيف کرد.

  نامه‌اي در سرزنش دموکراسي ليبرال که در آن آمده بود:

« ليبراليسم و دموکراسي به سبک غربي قادر نبوده است که به تشخيص آرمان‌هاي انساني کمک کند. امروز اين مفاهيم شکست خورده است. افراد با بصيرت اکنون صداي فروپاشي و سقوط اين ايدوئولوژي و انديشه‌هاي نظام ليبرال دموکراسي را مي‌شنوند. ما به طور فزاينده‌اي مردم جهان را مي‌بينيم که به يک نقطۀ کانوني اصلي - که قادر مطلق است - در حال گرد آمدن هستند. بدون شک، مردم از طريق ايمان به خدا و آموزه هاي پيامبران مي توانند بر مشکلات شان فائق آيند. سوال من از شما اين است: آيا شما مي خواهيد به آنها ملحق شويد؟ آقاي رييس جمهور، چه ما خوش مان بيايد يا نه، دنيا در حال حرکت به سوي ايمان به قادر متعال و عدالت است و خواست خداوند بر همه چيز غلبه پيدا خواهد کرد.»

او مي خواست ادبيات امام خميني در نامه به گورباچوف آخرين رهبر اتحاد شوروي را تکرار کند. حال آن که رهبر فقيد انقلاب ايران رهبر يکي از انقلابات کلاسيک تاريخ معاصر و واجد بالاترين مقام مذهبي در تشيع (مرجعيت) و رهبر سياسي کشور بود و با اين حال در نامه به گورباچوف از ملاصدرا و ابن عربي گفت که با فلسفه و عرفان شناخته مي شوند و اشتهار صرفا مذهبي ندارند و مهم‌تر اين که گورباچوف به ماورا باور نداشت و ديدگاه هاي او براساس ماترياليسم و کمونيسم شکل گرفته بود. دعوت او به خدا از موضع عرفان و از زبان يک رهبر مذهبي و سياسي در سن بالاي 85 چه کار دارد به دعوت يک رييس جمهور از رييس جمهور ديگر که منکر خدا نيست و مدعي پيروي از يکي از اديان سه گانۀ ابراهيمي است؟

2. نامه به اوباما/ رييس جمهور به رييس جمهور: چند ماه بعد هم به باراک اوباما رييس جمهوري بعدي آمريکا نامه نوشت. اهميت اين نامه هر چند بي‌پاسخ ماند به سبب آن بود که براي اولين بار يک رييس جمهوري ايران براي رييس جمهوري آمريکا پيام تبريک مي فرستاد.

اين در حالي بود که تنها چند ماه قبل از آن پيش‌بيني کرده بود «اجازه نمي‌دهند يک رنگين پوست به کاخ سفيد راه پيدا کند». اين پيش‌بيني اما همراه پيش‌بيني ديگر که «قيمت نفت هيچ گاه به زير 100 دلار برنمي گردد» نادرست درآمد.


 هر چند پاسخي دريافت نکرد اما همين که در مقام رييس جمهوري به رييس جمهوري آمريکا و تنها چند روز پس از انتخاب نامه نوشت مهم ارزيابي شد.

3. نامه دوم به اوباما/ رييس جمهور سابق به رييس جمهور: احمدي‌نژاد 8 سال بعد و در18 مرداد 1395 و اواخر رياست جمهوري اوباما هم به او نامه نوشت ولي در حالي که ديگر رييس جمهوري نبود و نگاه ها به حسن روحاني بود که با توافق هسته‌اي در يک سال قبل گشايشي ايجاد کرده بود.

در نامه به اوباما خواستار آزاد سازي دارايي هاي ايران شد تا با موج انتقاد راديکال‌ها از برجام و اين که آمريکا همراهي نمي‌کند هم‌داستاني کند و احتمالا از اين نمد کلاهي براي انتخابات 96 بدوزد. اين نامه هم مورد توجه قرار نگرفت. چرا که احمدي‌نژاد ديگر رييس جمهوري نبود و در داخل سياست‌هاي خود او و بي توجهي هاي حقوقي عامل بلوکه شدن پول‌هاي ايران دانسته مي شد.

4. نامه به ترامپ/ رييس جمهور سابق به رييس جمهور: او که به اوباما تبريک گفته بود 8 سال بعد،  از روي کار آمدن ترامپ استقبال کرد و به منزلۀ تبريک تلقي شد. در اين نامه از او خواسته بود «نظام انتخاباتي و سياسي آمريکا را اصلاح کند، با احترام به زنان نقش آنان را در مشارکت و رهبري در نظر بگيرد و مانع "دست‌اندازي" آمريکا به منافع کشورهاي ديگر شود» و جالب اين که نخواست از برجام خارج نشود!

  احمدي‌نژاد ديگر رييس جمهوري نبود اما با توجه به اين که در مهر همان سال (1395) رهبري او را علنا از بازگشت به صحنۀ انتخابات رياست جمهوري برحذر داشته بودند اين نامه به اين معني دانسته شد که قصد ندارد آن توصيه را اجرا کند و سوداي بازگشت دارد.

  جايي هم در مقام توجيه گفته بود «شرايط تغيير کرده است» و منظور او احتمالا روي کار آمدن ترامپ در آمريکا و شايد درگذشت هاشمي رفسنجاني در ايران بود. . يعني با تغيير فضاي سياسي هم مشارکت بالا به سود نظام است و هم با توجه به فوت هاشمي دغدغۀ تقابل و دو قطبي شدن  منتفي شده است. بعدتر يک دليل ديگر هم ذکر کرد و گفت منع او به خاطر از پرهيز از دوقطبي شدن بوده حال آن که با ورود ابراهيم رييسي و رقابت با رييس جمهوري مستقر فضا دو قطبي شده و اتفاقا او مي تواند از دو قطبي خارج کند.

در اين نامه چنان که گفته شد از انتخاب ترامپ استقبال کرده و آن را «خارج از اراده هيات حاکمه و جريان اصلي پشت صحنه آمريکا» توصيف کرد.

۱۰ توصيه هم کرد و يادآور شد نامه را نه به معناي "رايج سياسي" بلکه به عنوان نامه "يک انسان به انسان ديگر" و از سر "علاقه‌مندي و دلسوزي به مردم آمريکا" نوشته و از «آقاي ترامپ انتظار دارد که با همين ديد آن را مطالعه کند».

او خطاب به ترامپ نوشت: "من و شما نيز مانند ديگر انسان ها بنده و مخلوق خداوند يگانه هستيم و براي زندگي جاويد خلق شده‌ايم. خداوند ما را براي دشمني، برتري‌جويي و تجاوزطلبي خلق نکرده است.»

در اين نامه انتقادهاي ترامپ از نظام اقتصادي و سياسي آمريکا را که طي مناظره ها مطرح شد تاييد کرد و نوشت: "جنابعالي اعلام کرده‌ايد خزانه‌داري کل آمريکا طي چند سال حدود ۲۳ هزار ميليارد دلار دارايي کاغذي خلق کرده است. معناي اين سخن آن است که با سوء‌استفاده از جهان‌روايي دلار و بدون کار و تلاش يا ارائه کالا و خدمات، اين رقم از جيب ملت‌هاي جهان برداشته شده است. متاسفانه اين سرقت بزرگ و مدرن به نام مردم آمريکا ولي در واقع به نفع عده اي خاص انجام شده است. اين بدان معناست که دولت و هيات حاکمه آمريکا به همين مقدار به ديگر ملت ها بدهکارند. گمان ندارم که مردم آمريکا به اين بزرگ ترين دستبرد تاريخ راضي باشند.»

  ترامپ هم به نامۀ او پاسخ نداد. احمدي‌نژاد اما در 5 تير 98 نيز باز براي او نامه نوشت و اينجا ديگر نه آن احمدي‌نژاد باب ميل  آيت‌الله مصباح و جنتي بود که حالا از «تمدن پرشيا» و «کورش کبير» سخن مي‌گفت و انگار روح اسفنديار رحيم مشايي در او حلول کرده بود!

  در اين نامه با يادآوري پيام تبريک سه سال قبل نوشت:

  «اگر شکوه تمدني پرشيا که ريشه در عمق انديشه هاي الهي- انساني ايرانيان و تکيه بر دستاوردهاي بزرگ تاريخي پيشين ايراني و بهره‌وري از تعاملات سازنده با اقوام و ملل مختلف آن دوران داشته است (در نتيجه ضعف و ترس برخي مديريت‌ها و   حاکمان و نيز کج‌انديشي، جهالت، قدرت طلبي و روحيه استکباري و ديکتاتوري زنگيان مست) به افول دچار نمي‌شد و بقا و دوام مي‌يافت، آنگاه در پرتو صلح و دوستي پايدار جهاني و با تبادل انديشه‌ها و تجربيات و مآلاً رشد سريع علم و فن‌آوري و آنگاه توسعه فهم و درک و تجربه عملي آموزه ها و مفاهيم روشني بخش و حيات آفرين که اساس تعاليم انبياء الهي و هدف اساسي مردان و زنان آزادي‌خواه و فداکار تاريخ بوده است، شخصيت جهاني بشر بسيار پيشتر از اين شکل مي‌گرفت.»


  سپس نهيب زد: «به خود آييد و بينديشيد که شما در مقايسه با حاکميت جهاني ايرانيان و مديريت مقتدرانه و در عين حال انساني، عادلانه و بشردوستانه کورش کبير، علي رغم برخورداري از جنگ‌افزارها و قواي نظامي هزاران بار قوي‌تر و مخرب‌تر، منطقاً و عملاً از چه جايگاهي برخورداريد و آگاه باشيد که ملت فهيم و شريف ايران و نيز افکار عمومي جهاني دربارۀ منطق فکري و منش عملي شما چگونه قضاوت خواهند کرد.»

  مي‌توان حدس زد که نامه به جو بايدن نيز از چه جنسي خواهد بود. نه از موضع يک فعال سياسي يا رييس جمهوري سابق. از فردي که تصور مي کند مي‌تواند در مقام «منجي» ظاهر شود. آن هم نه منجي ايران و خاورميانه که کل جهان.

  پيش‌تر نوشته بودم که 26 دي 1357 و لحظاتي قبل از آن که محمد رضا‌شاه پهلوي سوار هواپيماي شاهين شود تا به مقصد مصر سفر و براي هميشه ايران را ترک کند سيد‌جلال تهراني رييس شوراي سلطنت به او گفت: نگران نباشيد و استراحت کنيد. هم او و هم شاه مي‌دانستند کار تمام شده اما مي‌خواست دل‌گرمي دهد.  شاه اما گفت: سيد! رسالت من چه مي شود؟ تهراني هم در پاسخ گفت: اعلي حضرت! ديگر رسالتي در کار نيست. آخرين رسول، جد من بود که 1400 سال پيش رسالت خود را انجام داد.

  احمدي‌نژاد و امثال او البته از واژۀ «رسالت» استفاده نمي‌کنند اما براي خود نقش منجي قايل‌اند.

واقعيت اين است که لايه‌هايي از مردم ايران به دنبال منجي در ميان سياست مداران‌اند و جداي آن موقعيت احمدي‌نژاد از سال 92 و 96 بهتر شده و اين تنها به خاطر يارانه نيست.  سه ميليون رأي ثابت ايديولوژيک و سه ميليون رأي سازمان‌يافته را از دست داده و به جاي آن روي بخش‌هايي از طبقۀ متوسط و البته نابرخوردار که مجموعا عددي بيشتر هستند، حساب مي‌کند و جداي جنبه‌هاي اجتماعي با گردن‌کشي‌ها و نافرماني‌هاي سياسي نزد براندازان و منتقدان کليت ساختار، نيز به چهره‌اي مقبول بدل شده است و در نگاه عده‌اي احمدي‌نژاد 1400 شباهتي به احمدي‌نژاد 84 ندارد و بعيد نيست شعار رفع حصر هم سر دهد.

فراموش نکنيم انتخابات در ايران در نگاه غالب، بيش از انتخاب فرد، نوعي همه‌پرسي است منتها به جاي «آري» يا «نه» به سياست‌ها و تصميمات، نام فرد را مي‌نويسند.  

  بحث ما اما بر سر اين نيست. بر سر اين است که در مکاتبات، خود را در جايگاه سياست‌مدار نمي‌بيند يا به آن محدود نمي‌کند و جوان کم سن و سالي که در ديدار دانشجويان انجمن‌هاي اسلامي با امام در قم خجولانه به ديوار تکيه زده بود و به چشم نمي‌آمد در اين نامه‌ها خود را در جايگاه امام خميني مي‌نشاند و طرف مکاتبه را چون گورباچوف مي‌پندارد و حتي بالاتر در مقام کسي که مي‌خواهد غريقي را نجات دهد.

5. نامه به بايدن/ رييس جمهور سابق به رييس جمهور جديد: نامه به جو بايدن اما محک مناسبي براي ارزيابي ميزان صداقت او خواهد بود. چرا که اگر به برجام اشاره نکند و ضرورت بازگشت را يادآور نشود تکرار مفاهيم گذشته جذابيتي نخواهد داشت. هر چند بعيد نيست بنويسد يا نوشته باشد‌: جو! عجله نکن، صبر کن تا خودم برگردم!

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar