سرمقاله کیهان/ علی(ع) الگوی بزرگِ «مردان میدان»

کيهان/ « علي(ع) الگوي بزرگِ «مردان ميدان» » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم عباس شمسعلي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
1400 سال بعد از فقدان ظاهري و شهادت اميرالمومنين علي عليهالسلام، گويي انسان امروز در عصر حاضر بيش از هر زماني به آن وجود نوراني و الگوي مجسم انسانيت نياز دارد و نه تنها امروز بلکه تا دنيا دنياست، انسان براي رسيدن به سعادت دست به دامان اين آبروي خلقت خواهد بود.
سيره و مرام علي(ع) معني زندگي راستين و سعادت است اما علي(ع) نه تنها چاره کار و راه نجات همعصران خود (که البته قدرش نشناخته و حقش ادا نکردند) بلکه بيشتر از آن دواي دردها و پاسخ نيازها و گشاينده گرههاي امروز دنياست.
مگر نه اينکه بشريت امروز تشنه عدالت است، پس بهترين و کاملترين نمونه اين مرهم و داروي نجاتبخش را کجا ميتواند بيابد جز در کوي علي(ع)؟
انسان امروز که براي زدودن غبار و زنگار فطرت به بازيچه گرفته شده توسط شياطين جني و انسي، دنبال کورسويي از معنويت، گرفتار گندمنمايان جوفروش در مکتبها و حلقههاي عرفان کاذب و انحرافي شده است را چه نسيم روحنوازي جز معنويت و ايمان بيانتهاي علي(ع) که خداي بندگي و معنويت است ميتواند به ساحل آرامش برساند؟
در عصري که اخلاقيات و ارزشهاي انساني نيز از گزند تحريف و انحراف مصون نمانده است، کدام الگو برتر و نجاتبخشتر از تجسم عيني اخلاق يعني علي(ع) ميتواند باشد که هر رفتار او درس اخلاق و انسانيت است؟
در دنياي امروز که تجاوز به حقوق مظلومان و ارزش پيدا کردن زور بهجاي حق، باعث جولان روزافزون سردمداران بيمنطق دنيا و جرأت يافتن آنها در تداوم ظلم و تعدي بيشتر شده است، آيا ميتوان راهي جز حقطلبي و ايستادگي در پاي حق و دفاع از مظلوم که علي(ع) سردمدار و پرچمدار آن است را براي مبارزه با ظلم و جور تصور کرد؟
در روزگاري که در عالم با سرعتي شگرف روز به روز فاصله فقير و غني افزايش يافته و بسياري از انسانها و ملتها در نتيجه سياستهاي پرادعا اما ويرانگر مکاتب اقتصادي مادي و به دور از معنويت که تبليغ سعادت کردند اما فقر و نابرابري به ارمغان آوردند از بسياري امکانات و حقوق و سطوح اوليه زندگي محروم هستند، چه چيزي براي انسان امروز آموزندهتر است از به ياد آوردن اينکه فقر و نياز مردم آرامش از وجود و خواب از چشم علي(ع) ميربود و ايشان در مقام امامت امت و نفر اول دنياي گسترش يافته اسلام، عمر و مال و زندگي خود را در راه رفع احتياجات نيازمندان و کمک به احياي زندگي کساني که در پيچ و خمهاي زندگي گرفتار شده بودند صرف ميکرد؟ چنين الگوي بينظيري آيا نياز امروز بشريت نيست؟
وقتي به خانه نوراني علي(ع) و حضرت زهرا(س) مينگريم و راه و روش همسرداري و فرزندپروري آن دو تربيتيافته محضر پيامبر خاتم(ص) را با آشفتگيهاي امروز بشريت در کانون خانواده مقايسه ميکنيم، دواي تمام دردها و گره سخت زندگي انسان امروزي را مييابيم. زندگي سراسر اخلاق و معنويت در خانه علي(ع) و زهرا(س) را ميتوان صدها جلد کتاب کرد و مدعيان روانشناسي و محققان و مشاوران سبک زندگي در سراسر عالم را به پاي درس آن نشاند تا بشريت بداند راه سعادت و شيريني زندگي نه در امکانات مادي و سطح بالاي زندگي بلکه در پيروي از الگوي ساکنان آسمانيترين خانه تاريخ است.
کاش انسان خسته از سياست زدگي و دغلبازيهاي رايج در دنيا که به نام و توجيه سياست به خورد مردم داده ميشود ميدانست که اخلاقمدارانهترين سياستها در زندگي علي(ع) و فرزندان طاهرينش قابل رويت و تلمذ است و اندکي از آن ميتواند زندگي بشريت را از دام مسمومترين سياستبازيها نجات دهد. اينکه وقتي در صفين هر بار که سپاه حضرت بر شريعه تسلط مييافت برخلاف منش معاويه آب را به روي دشمن نميبست را چگونه ميتوان در کتابهاي علوم سياسي امروز تفسير کرد؟ چه زيبا اميرمومنان(ع) فرمود: «به خدا سوگند! معاويه از من سياستمدارتر نيست، اما معاويه حيلهگر و جنايتکار است. اگر نيرنگ ناپسند نبود، من از زيرکترين افراد بودم، ولي هر نيرنگي گناه و هر گناهي نوعي کفر و انکار است.»(خطبه 200 نهجالبلاغه)
کدام دانشکده معتبر يا استاد و دانشمند علم مديريت در دنيا ميتواند نسخهاي به قوام و تکامل نامه حضرت به مالکاشتر و تشريح وترسيم نحوه صحيح حکومت بر مردم و مديريت در اداره حوزه مسئوليت را عرضه کند؟ عهدنامهاي که هنوز پس از 1400 سال بيشک راهگشاي هر مسئول و مديري در هر سطحي است.
به راستي انسان اين عصر چه کم دارد که نتواند آن را در علي(ع) بيابد؟
البته همانطور که راه و روش علي(ع) و سبک الهي حکومتداري و منش ايشان در زمان حيات مبارک آن حضرت، خار چشم دنياطلبان و ناپاکان آن عصر بود، در طول 14 قرن اخير نيز هر زمان که اندک مجالي براي به کرسي نشاندن اين سبک بينظير و عمل به شيوه حکومتداري علوي محيا شد، همان بندگان دنيا، رشد فرهنگ عدالت، معنويت، حق خواهي، دفاع از مظلوم در برابر ظالم و... را برنتافتند.
پيروزي انقلاب اسلامي در کشورمان و تشکيل حکومت بر اساس اسلام و سيره اهلبيت(ع) اما فرصتي استثنايي و شايد بينظير در طول تاريخ پس از صدر اسلام را براي به کرسي نشاندن راه و رسم و سيره علوي محيا کرد. هر چند از همان ابتدا تا امروز باز هم مخالفان سيره علوي که سردمداران ظلم و جور در عالم و زراندوزان به دور از انسانيت هستند هر آنچه توانستند براي ناکامياين حکومت اسلامي به کار گرفتند، اما با نگاهي به بيش از چهار دهه تاريخ انقلاب و جمهوري اسلامي يک نکته غيرقابل کتمان وجود دارد و آن اينکه هر کجا با جديت و ايستادگي نسخه و الگوي مديريت و زندگي مبتني بر مکتب علي(ع) فرصت ظهور و بروز پيدا کرده بزرگترين و بينظيرترين دستاوردها نصيب مردم و نظام شده است؛ از همان پيروزي نهضت اسلامي در سايه حق طلبي و مبارزه با ظلم و طاغوت تا پيروزي در جنگ تحميلي عليرغم برتري ظاهري و عددي دشمن و خلق انبوهي از صحنههاي رشادت و جانبازي که پيش از آن بايد در داستانها و روايات صدر اسلام دنبال آنها ميگشتيم، رشد و جهش بينظير در عرصههاي علمي، صنايع دفاعي و نظامي، خدمترساني به محرومان، عقب راندن دشمن در زيادهخواهيها و ساير عرصهها نيز از ديگر دستاوردهاي عمل به اين مکتب است. اما هر کجا با غفلت و تن دادن به الگوهاي نامأنوس و ديکته شده از سوي مکاتب مادي غرب از نسخه راستين خود دور شدهايم شاهد ناکاميها و عدم توفيقها بودهايم همچون دلخوش کردن به دشمن به اميد گرهگشايي، فاصله گرفتن عدهاي از مسئولان از سادهزيستي و گرايش يافتن به تجملات و زندگي بيگانه از آموزهها و ارزشهاي مورد انتظار از يک مسئول در نظام اسلامي، غفلت و کمکاري برخي مسئولان از عمل به وظيفه و تعلل در مبارزه با ويژه خواريها يا حتي دامنزدن به آن، ارجح دانستن روابط و پيوندها به جاي شايستهسالاري، بيتوجهي از کساني که براي رسيدن به خواستهها و کسب ثروت هر آنچه با زندگي مردم ميتوانند ميکنند و... همه و همه ماحصل غفلت از مکتب علوي است.
اما عليرغم برخي موارد و مصاديق فاصله گرفتن از فرهنگ و مکتب علوي، باز هم جوانان اين کشور بودند که پس از قرنها غبار از آينه شفاف و زلال اين مکتب کنار زدند و زمينهترويج و گسترش آن به ساير کشورها و همراه نمودن جوانان آزاده در سطح منطقه و حتي جهان را فراهم نمايند تا نشان دهند بهترين راه تبليغ وترويج اين فرهنگ ناب، عمل و عينيت بخشيدن به آن است.
اين روزها که سخن از «مرد ميدان» زياد گفته ميشود، بايد گفت که بزرگترين مردان ميدانتربيت يافتگان مکتب علي(ع) هستند. به برکت انقلاب اسلامي و ترويج روحيه جهادي و ارزشي و با وجود بزرگ مرداني که با تاسي از «مرد مردان» علي(ع) عرصههاي مختلف را تبديل به «ميدان» خدمت و اداي تکليف کردهاند، بايد گفت امروز «ميدان» در فرهنگ انقلاب اسلامي تنها به عرصه و صحنه نظامي و رشادتهاي مردان اين عرصه محدود نشده است. بسياري از کساني که در دوران دفاع مقدس يا دفاع از حرم در عرصه جهاد و شهادت و دفاع از مظلوم وارد ميدان شدند، در ميدان کمک به محرومين هم حاضر بودند و در مواقع زيادي خود را وقف محروميتزدايي از دور افتادهترين روستاها و اردوهاي جهادي کرده بودند، از جهاد سازندگي دهه 60 گرفته تا اردوهاي جهادي جوانان امروزي.
از سوي ديگر، چه بسيار مردان ميداني که بيادعا عرصه مبارزه با تهاجم فرهنگي دشمن را براي مجاهدت برميگزينند يا تلاش براي خودکفايي کشور و نظام اسلامي در عرصه اقتصادي و قطع وابستگيهاي علمي را سرلوحه خود قرار ميدهند. چه زيبا مردان ميداني همچون شهيدان سليماني، فخريزاده، شهرياري، عليمحمدي، احمدي روشن، کاظمي آشتياني، بلباسي، ابراهيم هادي، حججي و... تا پاي جان تلاش براي سربلندي نظام اسلامي را رها نکردند تا بگويند راه سعادت، حرکت در مسير علي(ع) و تلاش براي دفاع از اسلام و مقابله با دشمنان در عرصه نظامي، اقتصادي، فرهنگي، محروميتزدايي و... است. آن مسئول و مديري که با وجود همه امکانات موجود، زندگي ساده و عمل به وظيفه را در پيش ميگيرد هم مرد ميدان مبارزه با نفس و شاگرد مکتب علوي است.
اين فرهنگ علوي است که جوان افغانستاني را به جبهههاي دفاع از ايران در برابر صدام يا دفاع از مردم عراق و سوريه در برابر داعش ميکشاند. اين مکتب علي(ع) است که جوان مسلمان ايراني آواي مولاي خود که فرمود «اگر يک مرد مسلمان از تأسف اينکه خلخال از پاي دختر يهودي کشيده و جنايتهايي انجام دادهاند بميرد، حق دارد» به ياد ميآورد و جان خود را فداي نجات زنان و دختران مسلمان و ايزدي و مسيحي در عراق و سوريه ميکند.
اشک چشم در سجاده عبادت و دست نوازش سردار شهيد سليماني بر سر فرزندان شهدا و نمايش کوه عطوفت از کسي که حضورش در ميدان لرزه بر اندام دشمن ميانداخت هم تبلور مکتب علوي است.
اکنون که در آستانه انتخاباتي سرنوشتساز هستيم نبايد از اين تجربه گرانسنگ غافل شويم که راه پيشرفت و سعادت اين کشور و رفع موانع، حرکت در مسير مولايمان علي(ع) است نه دلخوش کردن به وعدههاي پوچ کاخ سبز معاويه. پيشبرد اهداف متعالي نظام و انقلاب و جمهوري اسلامي جز با تبعيت از اين الگوي بيهمتا ممکن نيست. براي به ثمر نشستن ارزشها و شعارهاي انقلاب اسلامي بايد کساني در مصدر امور باشند که به اين ارزشها اعتقاد عملي داشته باشند. نميتوان از کساني که در عرصههاي داخلي و خارجي به جاي پيروي از مکتب متعالي علوي و ايستادگي در برابر دشمن و احقاق حق چشم به الگوها و آموزههاي بيثمر غربي داشته و به لبخند عمرو عاصها و توبه معاويهها دلخوش کردهاند انتظار نصرت و موفقيت در انجام مسئوليت داشت.