سرمقاله اعتماد/ بحران خشکسالی؛ عشایر نیازمند کمکهای اورژانسی

اعتماد/ « بحران خشکسالي؛ عشاير نيازمند کمکهاي اورژانسي » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته احمد بيرانوند است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
زندگي عشايري ايران براساس شرايط اقليمي- اکولوژيک و ضرورت حفظ توازن طبيعي اين کشور شکل گرفته است. ايلات و عشاير با توجه به ساختار ويژه اجتماعي و اقتصادي و نظام چندکارکردي خود همواره در تاريخ اين سرزمين نقش ويژه و موثري در حفاظت از تماميت ارضي، مديريت پايدار منابع طبيعي (مرتع، جنگل، آب، خاک، ذخاير ژنتيکي)، امنيت و حاکميت غذايي، توليد ناخالص داخلي، رونق چرخه اقتصادي و حفظ فرهنگ اصيل ايراني داشتهاند. متاسفانه کاهش 43درصدي بارشها و خشکسالي شديد سراسري در کشور باعث مشکلات عديدهاي براي دامداران و کشاورزان شده است. اين محدوديت اقليمي موجب شده تا جامعه عشايري با جمعيت انساني بيش از 1.1 ميليون نفر و جمعيت دامي حدود 25 ميليون راس بر اثر خشک و ضعيف شدن پوشش گياهي مراتع و کمبود آب، کوچ بهاره را قبل از موعد انجام داده و از طرفي با توجه به کمبود آب و علوفه در مسير ايلراهها، کوچ سنتي به حداقل ممکن رسيده و آنان مستقيما وارد مراتع ييلاقي شوند. اين امر، علاوه بر تحميل هزينههاي گزاف کوچ ماشيني، باعث حداکثر فشار به مراتع ضعيف بهويژه در مراحل اوليه رشد گونههاي مرتعي مناطق ييلاقي شده و خيلي زود اين مراتع نيز ضعيف و وارد سير قهقرا ميشوند که خود موجب کاهش علوفه مورد نياز و در دسترس دامهاي عشاير خواهد شد. از سوي ديگر، باتوجه به گراني علوفه، يکي از واکنشهاي جامعه عشايري و دامداران سنتي به مساله خشکسالي، خريد مزارع کشاورزي گندم و جو است که بدينترتيب در آينده نزديک امنيت غذايي کشور تهديد خواهد شد. در موارد ديگري نيز، مشاهده شده است که چراي عمدي مزارع توسط دامداران، درگيرهاي اجتماعي محلي را به همراه داشته است. در چنين شرايطي، رويکرد اصلي جامعه عشايري با توجه به هزينههاي گزاف خريد علوفه و کاهش قيمت دام که قبل از شروع خشکسالي نيز بهشدت تحت تاثير شرايط پاندمي کرونا قرار داشت، فروش نابهنگام دامها بهصورت نارس فروشي، لاغرفروشي و تمامفروشي است. مجموعه مسائلي که ميتواند ضمن کاهش شديد ذخاير ژنتيکي دامي و گياهي کشور، زندگي اين قشر توليدگر و ميراثداران ملي را نيز تهديد کند. همچنين ادامه شرايط خشکسالي ميتواند موجب افزايش فرآيند مهاجرت و حاشيهنشيني و روي آوردن اين مهاجران به مشاغل کاذب و نيز شکلگيري مسائل و معضلات اجتماعي-فرهنگي بسياري براي بخش عظيمي از اين جامعه توليدگر شود. براي مقابله با اثرات خشکسالي در مناطق عشايري از سوي سازمان امور عشاير برنامههاي متعددي شامل «پرداخت يارانه خريد علوفه دام، تامين مکملهاي خوراکي و درماني، آبرساني سيار، اجراي پروژههاي انتقال آب و شبکههاي آبرساني، توسعه پوشش بيمه دام، کمک به تشکلهاي عشايري و صندوق حمايت از توسعه بخش کشاورزي عشايري، پشتيباني از صندوقهاي اعتبارات خرد زنان عشايري، خريد توافقي دام عشاير از طريق شرکت پشتيباني امور دام با کمک اتحاديه و شرکتهاي تعاوني عشايري» با مبلغي معادل 4300 ميليارد تومان کارشناسي و پيشنهاد شده است؛ گرچه در اين شرايط خريد تضميني ميتواند مثمرثمرتر از خريد توافقي دام باشد و دست دلالان فرصتطلب را کوتاه کند، اما باتوجه به ابعاد بحران پيشآمده، کاهش اثرات پديده خشکسالي نيازمند اقدامات عملي و همکاري فرابخشي همه دستگاههاي دولتي، حکومتي، خصوصي و مردمنهاد در سطوح مختلف در اسرعوقت در قالب يک ساختار اجرايي مشخص بوده و مهمترين محدوديت در اين شرايط «مساله زمان» است. چنانکه مشاهده ميشود حتي در حال حاضر در برخي مناطق، شرايط وارد مرحله بحراني شده و بيم آن ميرود که اين برنامهها در بروکراسي اداري و فرآيندهاي ستادي دچار تاخير شده و تاثيرگذاري لازم را نداشته باشند. بحراني که با نزديک شدن به زمان برگزاري انتخابات رياستجمهوري و تغيير دولت، نگراني تشديد آن افزايش مييابد. در چنين شرايطي، عدم اجراي اقدامات راهگشا و حمايتي بهموقع براي جامعه عشايري کشور ميتواند موجب احساس نااميدي و عدم تامين امنيت در بستر اين جامعه و از بين رفتن اعتماد آنان به مسوولان، سياستگذاران و برنامهريزان کشور شود و در آيندهاي نزديک زوال حضور و همراهي سرمايههاي اجتماعي ارزشمند آنان با ساير بخشهاي جامعه را به همراه داشته باشد.