ايسنا / انصار حزب الله مشهد بيش از 2 دهه است که حميد استاد را در قامت مسووليت خود شناخته، او تاکيد دارد انصار حزب الله مشهد مستقل عمل ميکند و نيازي به رهبري خارج از استان ندارد.
چندي پيش دبير انصار حزب الله در گفتوگويي تفصيلي با ايسنا درباره فعاليت هاي شهرستاني و مسوول اين تشکل در مشهد گفت که حميد استاد را به رسميت نميشناسد و او پس از پيگيريهاي قضايي همچنان در اين موضوع مدعي است.
استاد معتقد است انصار حزب الله مشهد در روزهاي حساس، بسيار موثر عمل کرده و با افتخار ميگويد براي شخصيتهايي همچون دکتر سروش سخنراني در هيچ جايي مثل مشهد سخت نبوده است.
آنچه ميخوانيد مشروح گفت و گوي خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)-منطقه خراسان با حميد استاد، مسوول انصار حزب الله مشهد است .
محتشم در گفتوگوي اخير خود با ايسنا درباره فعاليتهاي استاني انصار در مشهد معتقد بود که حميد استاد را به عنوان مسوول انصار حزب الله به رسميت نميشناسد و او صرفا در اين زمينه مدعي است، نظرتان راجع به اين اظهارات چيست و در حال حاضر در انصار حزب الله مشهد چه هويتي داريد؟
قبل از اينکه نظرم را در مورد صحبتهاي آقاي محتشم بيان کنم بايد توضيح دهم که تشکل حزب الله تشکلي مردمي، انقلابي و مستقل است که هيچ گونه وابستگي به هيچ نهاد يا سازماني ندارد و در بيشتر شهرها بيشتر به صورت خودجوش به وجود آمده، اينگونه نبوده که تهران انصار حزب الله شهري را فعال کند.
مبناي آغاز کار ما هم طبق اصل 8 قانون اساسي و بند ميم وصيت نامه امام خميني(ره) با محوريت و نگرش ديدگاههاي مقام معظم رهبري بوده که در صحنهها حضور پيدا کرده و به تکليف خود عمل ميکرديم.
نوع عمل ما هم براساس مقتضيات محلي و منطقه است، دليل آن هم اين است که بهترين تصميم گيرنده و فرمانده کسي است که در محل يا منطقه حضور دارد، کسي از خارج نميتواند بهترين تصميم را براي آنجا بگيرد، لذا مستقل و منطقي عمل ميکنند و از دور هدايت نميشود، مشهد هم به همين شکل است.
انصار حزبالله تهران يک موسسه فرهنگي است، يعني يک عده در سال 1373 نام اين موسسه را در سازمان ثبت شرکتها به ثبت رساندند، يعني در آن سال يک موسسه يا شرکت به نام انصار حزب الله به ثبت رسيد که ميتواند در شهرستانها هم شعبه داشته باشد، مثلا شعبه انصار حزب الله در کرج يا شعبه انصار حزب الله در مشهد.
يعني شما معتقديد انصار حزبالله مشهد هيچ ارتباطي با حزب الله تهران ندارد و اين تنها تشابه اسمي است؟
در ابتدا به خاطر خروج دوستانمان از انصار هيچ ارتباطي در اين دو دهه با انصار تهران نداشتيم، ارتباط نداشتيم که بماند در بعضي مواقع هم رقابت يا اختلاف شديد داشتيم، مثلا گاهي شده که آنان از ما شکايت کردند تا سايت انصار نيوز که متعلق به انصار است بايد تعطيل شود، بعد از اينکه از ما شکايت شد به دادگاه رفتيم که به نفع ما راي صادر شد، سايت انصار نيوز کشوري است، از مشهد هدايت ميشود ودر حال حاضر هم فيلتر شده است.
انصار حزب الله درمشهد يک موسسه يا شرکت نيست، يک جريان است و طبيعتا شعبه موسسه فرهنگي انصار حزب الله تهران در مشهد به شمار نميآيد.
در تهران مجموعههايي که تحت عنوان حزب الله کار ميکنند به دليل شرايط مختلف، اسامي مختلفي هم به خود ميگيرند، در تهران، هم موسسه فرهنگي انصار حزب الله را داريم که آقاي محتشم مسوول آن هستند و هم شوراي هماهنگي نيروهاي حزبالله، اتحاديه دانشجويان حزب الله، حزب الله شرق و غرب، نوسازي معنوي حزب الله و...، اينها تشکلهايي هستند که در حزب الله کار ميکنند و به جز موسسه فرهنگي انصار حزب الله، ما با ساير اين تشکلها در اين 2 دهه ارتباط تنگاتنگ تشکيلاتي داريم.
علت اختلاف شما با محتشم چه بود؟
ما با تشکل متبوع آقاي محتشم و شخص ايشان اختلافات ديدگاهي داريم، چون خودشان اين نام را به ثبت رساندند به دنبال انحصارگرايي بودند و معتقدند هر کس که ميخواهد با آنها کار کند بايد تحت نظرشان فعاليت کند.محتشم به همين دليل از سايت انصار نيوز شکايت کرده و دادگاه هم به نفع ما راي صادر کرد.
اين اختلاف از چه زماني آغاز شد؟
ما از ابتدا با موسسه انصار حزب الله تهران هماهنگي نداششيم، با آقايان الله کرم و ده نمکي هماهنگ بوديم، اگر بخواهيم حزب الله را به يک تيم تشبيه کنيم، از ابتدا الله کرم را به عنوان ليدر اين تيم قبول داشته و داريم.
چرا الله کرم از انصار حزبالله جدا شد؟
الله کرم نرفت، او به خاطر کارکردهاي جديد حزب الله و به خاطر اينکه حزب الله برنامههاي مختلفي داشت، گروهها و جريانهاي ديگر را به وجود آوردند و به آنها ملحق شدند، مثل نوسازي معنوي حزب الله و ...
در حال حاضر هم با اللهکرم ارتباط داريد؟
بله، با تمام جريانات و تشکلهاي حزب الهي سراسر کشور به خصوص تهران ارتباط تنگاتنگ داريم و تبادل اخبار و تجربه ميکنيم.
شما معتقديد ارتباط وجود دارد، در حالي که محتشم، دبير کل اين مجموعه چنين چيزي را رد ميکند؟
اشکال کار اين است که شما همه ارتباط را در موسسه فرهنگي حزب الله ميدانيد، درحاليکه حزب الله تشکلها و عنوانهاي مختلفي دارد، به خاطر کارکردهاي جديد حزب الله عنوانهاي مختلفي وجود دارد و نيروهاي اجتماعي و انقلابي بيشتر در اين قالبها کار ميکنند، موسسه فرهنگي انصار حزب الله يک تشکل بوده که بيشتر فعاليتش معطوف به انتشار نشريه يالثارات بوده و در حوزه رسانهاي فعاليت داشتند.
يعني به اعتقاد شما محتشم دبير کل شاخه کوچکي از انصار حزب الله است؟
بله، او دبير کل موسسه فرهنگي انصار حزب الله است، همانطور که گفتم انصار شاخه هاي مختلفي دارد، مثلا در اصفهان انصار حزب الله که مسوول آن کميل کاوه است، تحت عنوان انصار ولايت فعاليت ميکند.
چطور ميشود 2 گروه با چنين اختلاف نظرهايي با نام مشابه انصار حزب الله مشغول فعاليت باشند، چرا شما با نام يا عنوان ديگري فعاليت نميکنيد؟
ما با موسسه انصار تهران مشکل داريم، با شوراي هماهنگي حزب الله، اتحاديه دانشجويان حزب الله، نوسازي معنوي حزب الله و حزب الله تهران ارتباط تنگاتنگ داريم، به خاطر رويکرد و کارکرد حزب در زمانهاي مختلف تحت عناوين مختلفي فعاليت ميکرديم، در مشهد بعد از نماز جمعه اگر راهپيمايي داشتيم تحت عنوان حزب الله نماز جمعه يا برنامههاي مختلف ديگر را تحت عنوان شوراي هماهنگي نيروهاي حزب يا در مواقعي هم تحت عنوان انصار حزب الله فعاليت ميکرديم.
غير از آن مشهد شهري سياسي است و فعاليت در آن بسيار اهميت دارد، اگر بخواهيم ايران را به کبوتري تشبيه کنيم که 2 بال دارد، قطعا يک بال اين کبوتر مشهد است، اما به خاطر همين هميشه حساسيت روي آن بوده، ما هم ارتباط خاصي با تشکلهاي مرتبط در تهران هم داشتهايم.
آقاي محتشم هم اگر گفته حزب الله تهران با برخي مسوولين شهرستاني انصار رفاقتي ارتباط دارد، ما با آنان ارتباط تنگاتنگي داريم مثلا با کميل کاوه در کرمانشاه، حزب الله تبريز و با بيشتر تشکلهاي حزب الله که در کل کشور فعال هستند ارتباط داريم و با يکديگر تبادل اخبار و اطلاعات ميکنيم.
تشکلهاي حزب الله نيروهاي اجتماعي انقلابي هستند که در دفاع از ارزشها و جلوگيري از فضاسازي و تبليغ عليه جريان حزب الله به صورت حافظهدار، هوشمندانه، حساب شده و هدفمند واکنش نشان ميدهد، در مواقع ضروري با هيجانات کشور و نيروهاي نفوذي گروه هاي خودسر و افراد افراطي برخورد ميکند و يک نظم دروني و انضباط دروني در خودش به وجود ميآورد.
به برخوردهاي هوشمندانه و حساب شده انصار حزب الله اشاره کرديد، گفته ميشود بارها حزب الله سخنرانيهاي خاتمي و دکتر سروش در مشهد را بهم زده يا مثلا در حوادث سال 88 و شيوه حضور شما در دانشگاه آزاد و شلوغي که ايجاد شد، آيا اين اقدامات را هم جز همان حرکتهاي هوشمندانه و حساب شده ميدانيد؟
ما با توجه به موضوع و شرايط خودمان را ارزيابي ميکنيم، مشورت ميکنيم سپس جلسه ميگذاريم و درباره حضور خود به نتيجه ميرسيم و نوع برخوردمان را مشخص ميکنيم که صدور بيانيه، حضور ميداني، برگزاري مراسم مختلف باشد يا... .
اما متاسفانه در بعضي جريانات سبدي عمل ميشود، مثلا برخورد با سروش يک سبد بود که همه در آن دخالت داشتند، اين گونه نبود که بگوييم در برخورد با سروش فقط جريان حزب الله برخورد ميکرد، از نهادهاي مختلف همچون دانشگاه يا قوه قضائيه هم در اين مخالفتها و در برخورد و مخالفت با سروش دخالت داشتند، چرا که حرفهايش چالش برانگيز و ضد نظام و انقلاب بود.
يعني بهم زدن يک جلسه سخنراني را بايد اقدامي هوشمندانه و کنترل شده از سوي انصار بدانيم؟
برخورد ما از ابتدا با مليگرايان بيشتر بود، درباره سروش هم بله، به همان دلايلي که گفتم، حرفهايش چالشزا بود، ما بر اساس نتيجهگيريهايي که ميکرديم يا مقابل جلسه او تجمع ميکرديم و يا با مسوول برنامهاش صحبت ميکرديم و اجازه سخنراني به او را نميداديم.
گفته ميشود در سال 78 شما خودتان به حميد ماهي صفت سيلي زديد، درست است؟
اينها کذب است، جريان ماهي صفت اصلا سياسي نيست و ربطي به خود او نداشت.
فکر نميکنيد بعضي اوقات آستانه تحمل نيروهاي انصار حزب الله در برخورد با آنچه که مخالف آن هستند اندک و گاها تند است؟
تحمل نيروهاي حزب الله بسيار بالاست، به خصوص هنگامي که در ميدان حاضر ميشوند، مثلا زماني استراتژي يک عده فشار از پايين چانهزني از بالا بود، يعني در پايين نيروهاي خود را در ميدان ميآوردند تا در بالا بتوانند چانه زني کنند و فشار بياورند، ما هم مجبور بوديم در مقابل انها نيروهاي حزب الهي را به ميدان بياوريم، در صحنه حاضر شويم و اجازه فشار ندهيم، دليل حضور ميداني ما اين بود. استراتژي آنها به اين شکل بود، ما هم به جهت مقابله با نيروهايي که در خيابان ميآمدند تا فشار بياورند ناگزير به حضور ميداني ميشديم.
اين گونه شما به شلوغي بيشتر دامن ميزديد، آيا براي اين حضور ميداني و اعتراضات خود مجوز هم داشتيد و قانوني عمل ميکرديد؟
خير، برعکس هدف ما مقابله با شلوغي بود و اجازه نميداديم تا گروهي نظم را به هم بزنند و اين عملکرد و حضور جواب هم داد، طوري که اصلاح طلبان همان طور که سنگر به سنگر شوراي شهر، مجلس و رياست جمهوري را فتح کردند به همان صورت هم سنگر به سنگر عقبنشيني کردند.
البته ما تنها حضور ميداني نداشتيم، سايت فعال انصار نيوز و نشريهاي به نام نبرد ملت و بعد از ان نشريه همت را داشتيم که کشوري کار ميکرد و در زمان خودش اثر گذار بود.
محتشم درباره فعاليت انصار در مشهد گفته بود که با يکي از اعضاي شوراي مرکزي که اکنون در مشهد فعال است ارتباط دارد، آيا شما چنين شخصي را ميشناسيد؟
خير، نميشناسم، ما محتشم را به رسميت نميشناسيم و ارتباطي هم در اين دو دهه با او نداشتيم، در اين بحث او که انصار تهران در مشهد با يکي از اعضاي شوراي مرکزي اين حزب در ارتباط است بايد بگويم که من تا به حال چنين فردي را نديدهام.
اشاره کرديد که انصار حزب الله در هر شهري فعاليتهاي مستقل خودش را دارد و ما نيازي نميبينيم که شخصي از بيرون برايمان تکليف تعيين کند، فکر نميکنيد هر مجموعهاي براي ارايه عملکردي بهتر حداقل چيزي که به آن احتياج دارد، رهبري واحد است؟ آيا نيروهاي انصار حزب الله به چنين هماهنگي و يکپارچگي نياز ندارند؟
همانطور که گفتم هر شهرستان و استاني مستقل فعاليت ميکند اما با يکديگر تبادل اخبار و تجربه ميکنيم، در بحث رهبري هم ما الله کرم را به عنوان ليدر انصار حزب الله به رسميت ميشناسيم.
کمي درباره فعاليت انصار در مشهد توضيح دهيد؟
ما با رويکردهاي جديد براي هر فعاليت يا اقدامي جلسه ميگذاريم، مشورت ميکنيم و سپس چگونگي و نوع فعاليت خود را مشخص ميکنيم، اما در مشهد نوع برنامههاي در دوم خرداد به يک شکل بود و زمان احمدينژاد هم به شکل ديگر نياز اگر باشد عمل ميکنم.
جريانات سياسي از ملي مذهبيها گرفته تا گروه هاي مختلف سياسي که ميخواستند صدايشان به جايي برسد به مشهد ميآمدند تا صحبتشان بازتاب پيدا کند، ما هم بسيار خوب کار ميکرديم تا جايي که روزنامههاي دوم خردادي لقب انصار پروازي را به مشهد داده بودند، به خاطر اينکه در تجمعات تهران در کوي دانشگاه از مشهد نيروهاي حزب الهي عازم تهران مي شدند و در آنجا حضور مييافتند.
سروش در سايتش آورده که سختترين جايي که در آن سخنراني کردم مشهد بود، اگر از ملي مذهبيها سوال کنيد متوجه ميشويد مشهد برايشان راحت نبوده است. نوع فعاليت ما فوق العاده بالا بوده و در اکثر برنامههايي که دشمن پياده کرده مثلا در بحث نوارسازان 2 مورد آن به مشهد نسبت داده شده، عبدالله نوري در مشهد سخنراني در مسجد امام صادق سخنراني داشت که در نوارسازان گفتند حزب الله مشهد قصد داشته او را ترور کند، يا مثلا ميگفتند کيانوش مظفري را فرستاده اند مشهد تا حزب الله او را معتاد کند، در بين تشکلهاي حزب الهي شايد مشهد بعد از تهران دوم باشد.
حزب الله اگر اين همه فعاليت داشت هزينه هم زياد پرداخته، اگر در اين زمينه اتفاقي هم ميافتاد مسئوليت آن مربوط به من مي شد، مثلا از شخص خاتمي گرفته تا وزير و نماينده عليه من شکايت کردند و در دادگاه جوابگوي تمامي فعاليتهايي که انجام دادم، بودم.
فکر نميکنيد فعاليتهاي انصار در زمان اصلاحات جنب و جوش بيشتري داشته اما در دولت احمدينژاد به صورت کاملا مشهودي منفعل ميشود؟
اشتباه دوستان ما هم در همين است، در برهههاي زماني خاص، کارکردها و نوع فعاليت انصار فرق ميکرد، شايد در ان زمان چون بحثهاي ميداني و خياباني بيشتر بود و دليل آن هم فشار از پايين بود که ما را مجبور به مقابله با برخي سخنرانيها و فعاليتها ميکرد، به همين دليل حضور ما هم پررنگ تر ديده ميشد.
شاخص ترين فعاليتهاي شما در زمان احمدي نژاد چگونه بود؟
در آن زمان از گفتمان پيشرفت اسلامي و بحث مقاومت حمايت ميکرديم و به دولت کمک ميکرديم، بيشتر فعاليتهايمان در زمينه فرهنگي و مذهبي بود.
در بحث امر به معروف و نهي از منکر طبق فرمايش مقام معظم رهبري حرکت مي کنيم و تا جايي جلو مي رويم که سلطه اشرار حاکم يا علم مخالفت برپا باشد، در بحث حجاب هم وقتي واکنش نشان مي دهيم که علم مخالفت باشد، يعني اگر فردي به خاطر مخالفت با نظام و ارزش هاي ان بيحجابي ميکند، در چنين مواقعي ما نيز واکنش نشان ميدهيم و معتقديم بايد امر به معروف کرد، در غير اين صورت بي حجابي را گناه صغيره ميدانيم، اصل امر به معروف و نهي از بيشتر دولتي است و بعد شامل بحث هاي اجتماعي مي شود.
سختترين زمان براي ما وقتي بود که مجلس، دولت و شورا در اختيار دوم خرداديها بود که وقتمان را بسيار گرفت و فشار زيادي روي ما بود و مجبور بوديم به بيشتر در صحنه حضور داشته باشيم.
به امر به معروف و نهي از منکر اشاره کرديد، همانطور که مستحضريد در مشهد هيچ گروهي حق برگزاري کنسرت ندارد، اگر قرار باشد روزي چنين اتفاقي بيافتد شما به عنوان مسوول انصار حزب الله مشهد چه واکنشي نشان مي دهيد؟آيا برگزاري چنين برنامه هايي در مشهد مصداق نهي از منکر انصار حزب الله خواهد شد، با توجه به اينکه گفته مي شود يک بار انصار باعث لغو کنسرت محمد اصفهاني در مشهد شده است؟
در مشهد به خاطر بارگاه حرم حضرت رضا(ع) بحث موسيقي با آن مخالف ميشود، کنسرت محمد اصفهاني هم که به آن اشاره کرديد نوعي خط شکني بود، از او به عنوان چهره حزب الهي دعوت شده بود تا بعد از آن بتوانند از ساير خوانندهها براي برگزاري کنسرت در مشهد دعوت کنند، تنها مسئلهاي هم که وجود آمد، مشکل مالي ميان اصفهاني و برگزار کننده کنسرت به وجود آمد.
در بحث موسيقي هم مسئولين مربوط به شوراي فرهنگ عمومي بايد تصميم گيري کنند و ما در اين زمينه دخالتي نداريم.
اين 2 دهه فعاليتتان در انصار مشهد، مهمترين اقدامي که انجام دادهايد و فکر ميکنيد اثربخشي هم داشته چه بوده است؟
تجمع بي شمار برگزار کرديم، چه در بحث محکومت اهانت به قرآن و پيامبر(ص) و چه در بحث حزب الله لبنان و حمله اسرائيل به آنها، هر کدام در زمان خاص خود اثربخشي خاصي را داشته است.
برجسته ترين اقدامي که در ذهن شما مانده چيست؟
کمک به احمدي نژاد در هشت سال قبل و کمک به گفتماني که در سال 84 موفق شد راي بياورد. در آن زمان ستاد مرکزي- مردمي برايش زديم و ستادهاي مختلف را تحت عنوان ستاد مرکزي مردمي احمدي نژاد راه انداختيم که مسئول استاني آن خودم بودم.
زمان احمدي نژاد هم ناهنجاري و بعضا قانون شکني هاي بسياري رخ مي داد، چرا در آن زمان فعاليتهاي انصار حزب الله به پويايي زمان اصلاحات نميرسيد، آيا از اين حمايت خود پشيمان نشده ايد؟
منظور شما کدام قانون شکنيهاست.
برجستهترين قانون شکني احمدي نژاد 11 روز خانه نشيني او بود،انصار در اين زمينه چه واکنشي نشان داد؟
در بحث خانهنشيني، احمدي نژاد گفته بود من دورکاري ميکردم اما ما هم در اين زمينه پيگير بوديم.
اما در اين مسئله هر کسي، حتي وزاري دولت او هم اعتراف کردند که اين اقدام او بيشتر حرکتي قهرآميز بود تا دورکاري؟
درست است، در اين بحث ما محوري که بايد پيگيري ميکرديم را دنبال کرديم و سعي داشتيم تا اثرگذار باشيم، اما نياز به حرکت خاصي نبوده که اگر انجام نشده بگوييد چرا برخورد نکردهايد.
در آخرين روز ثبت نام نامزدهاي رياست جمهوري احمدي نژاد به همراه مشايي در وزارت کشور حاضر شد و دست او را به نشانه تاييد و حمايت بالا برد، اگر در انتخابات گذشته هم احمدينژاد يا شخص مورد تاييدش در ميدان حضور داشتند باز هم از آنها حمايت ميکرديد؟
خير، احمدي نژاد به عنوان يک سرباز که به کشور خدمت ميکرد در هشت سال قبل بهترين گزينهاي بود که به آن رسيديم و از آن حمايت کرديم، اما اين بدين معنا نيست که اگر در انتخابات گذشته او از کسي حمايت ميکرد ما هم از وي حمايت ميکرديم.