نماد آخرین خبر

سرمقاله کیهان/ چند توقع ساده از رئیس جمهور جدید

منبع
کيهان
بروزرسانی
سرمقاله کیهان/ چند توقع ساده از رئیس جمهور جدید

کيهان/ « چند توقع ساده از رئيس جمهور جديد » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم محمد ايماني است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
 
«دولتمردان ‌تراز»، چه کساني هستند؟ به‌نظر مي‌رسد يکي از مهم‌ترين مسئوليت‌هاي رئيس‌جمهور هشتم، بازگرداندن رفتار‌هاي مديريتي دولت به «روال عادي»، قاعده‌مند‌سازي کارکرد دستگاه اجرايي، و بازگرداندن «تعادل و تناسب» به تيم دولت است؛ اينکه بيست و چند وزارت و معاونت رئيس‌جمهور، به مسئوليت خود اهتمام کنند و هر وقت از تکاليف آنها مطالبه شد، نگويند منتظر توافق با آمريکا و برداشته شدن تحريم‌ها هستيم و تا آن زمان، کاري نمي‌شود کرد.
دولت البته با شعار «عادي‌سازي»، آغاز کرد. از آن‌سو نُرماليزاسيون، چيزي بود که آمريکا و غرب مطالبه مي‌کردند. اما منظور، حرکت در ‌تراز هنجار‌هاي غرب بود؛ و نه اهتمام به تدابير و ظرفيت‌هاي درونزا براي تعميق ثبات در کشور. چنانکه برخي مديران، به‌خاطر حفظ پوسته برجام، با هر خدعه و خيانت و هجمه دشمن کنار آمدند، جنايات او را توجيه کردند و باز هم دم از مذاکره زدند. توافق آب و هوايي پاريس را که مثلا ضدپالايشگاه‌سازي و خواستار محدود کردن استفاده از سوخت‌هاي فسيلي بود، و يا سند ضداخلاقي و ضدديني 2030 را پذيرفتند و حتي آماده مذاکره درباره نواميس اقتدار و امنيت کشور (توانمندي دفاعي و عمق راهبردي کشورمان در منطقه) بودند! نُرماليزاسيون به اين معنا، تبديل شدن به برّه و برده‌اي تسليم در برابر گرگ‌ها بود؛ چنانکه ارگان حزب «اتحاد ملت»، سال گذشته درباره دولت منفور ‌ترامپ نوشت: «از نگاه منتقدان، عکسي که ‌ترامپ از مذاکره‌‌کننده مي‌پسندد، اين (تصوير ملاقات تحقيرآميز رئيس‌جمهور صربستان) است: همچون برّه‌اي در مذبح و برده‌اي در مسلخ. آيا اقداماتي از اين جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض کنيم سياستمدار صرب، همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يک برده نشسته؛ اگر منافع، چنين اقتضايي کند، بايد
آن را تمسخر کرد، يا عقلانيتي سياسي خواند؟»!
«قاعده‌مند‌سازي امور» و بازگرداندن دولت به روال عادي (تعادل و تناسب)، يعني اينکه مديران دولتي - از جمله بيش از ده مديريت اقتصادي آن- به مسئوليت خود عمل کنند و ناکارکردي و کج‌کارکردي خود را به بدحالي - هميشگي!- برجام نسبت ندهند؛ يا فرصت تمام‌شدني مديريت را معطل مذاکره بي‌سرانجام نکنند. فکرش را بکنيد! اگر از ارکان اصلي دولت پرسيده شود کار اصلي شما در دو دوره مديريت چه بود، لاجرم بايد بگويند در عمده اين هشت سال، مشغول يا منتظر مذاکره بوديم! برجام حتي اگر درست تنظيم، و درست اجرا مي‌شد- که به‌خاطر سوءمديريت آقاي روحاني، هرگز در اين مسير قرار نگرفت- حداکثر مي‌توانست 10 تا 20 درصد مشکلات را برطرف کند و 80 درصد بقيه، به معطلي ظرفيت‌هاي داخلي و موانع پيش‌روي آن برمي‌گشت؛ جايي‌که مديريت درست غائب، و مديريت چالش‌آفرين حاضر بود. اين عدم رعايت تناسب و اعتدال موجب شد تصويري کاملاً کاريکاتوري ‌ترسيم شود؛ سري درشت (وزارت خارجه معطوف به مذاکره با آمريکا و اروپا)، و دست و پا و جوارحي کاملاً نحيف! مثال اگر مي‌خواهيد، همين سوءمديريت وزير پيشين راه و شهرسازي بر بخش پيشران مسکن، و تورمي ‌680 درصدي که به ارث گذاشت؛ و حال آنکه عمده نياز‌هاي فني- مهندسي و انساني و مصالح و ابزار مورد نياز اين بخش، در داخل کشور تامين شده بود و مي‌شد با به حرکت درآوردن چرخ اين پيشران، رکود اقتصادي را متوقف کرد و به توليد در صدها صنعت و رشته شغلي رونق داد.

اتفاقات هشت سال گذشته، عبرت بزرگي است؛ اينکه ادعا شد به‌واسطه واگذاري همه امتيازات ظرف دو ماه، مي‌توانيم تحريم‌ها را لغو ‌کنيم؛ و رونق اقتصاد کشور (در حد بي‌نياز شدن مردم از يارانه و سرشار شدن از درآمد)، معطل چنين توافقي است، اما هشت سال است همچنان مذاکره مي‌کنند و شش سال است دنبال حق از دست رفته کشور مي‌دوند! در اثر اين روند انحرافي، اقتصاد ايران، در رتبه‌بندي جهاني شش رتبه سقوط کرد؛ و اکنون شش رتبه پايين‌تر از شرايط قبل از برجام قرار دارد. بيست درصد کوچک‌تر، و گرفتار رکورد‌هاي رکود و تورم!
دولت تراز، دولتي است که حکمت و همت بر او حاکم باشد. پيش‌بيني‌هاي اساسي‌اش محقق شود و هرجا هم عملي نشد، جرأت پذيرش اشتباه و تغيير مسير را داشته باشد؛ نه اينکه با غرور و لجاجت، در بن‌بست متوقف بماند و درجا بزند. حتما يک جاي کار، در اتاق فرماندهي دولت مي‌لنگيد که مديراني، برخلاف تجربه 60 ساله و هشدار صاحب‌نظران، پيش‌بيني و ادعا کردند «امضاي کري تضمين است» و «آمريکا به تعهد خود وفادار مي‌ماند و زير توافق نمي‌زند». دولتمردي، بالغ بر ده بار در اين هشت سال گفت «کمر تحريم‌ها شکسته شد و سازمان تحريم فرو پاشيد»، اما هم او تا همين هفته گذشته از شدت تحريم‌ها ناليده و مسئوليت همه کوتاهي‌ها و خلف وعده‌ها را هم گردن لغو نشدن تحريم‌ها انداخته است! ادعا شد «سايه جنگ را از سر کشور برداشتيم»، اما تهديد‌هاي امنيتي افزايش پيدا کرد و رئيس دولت، بارها گفت دولت، گرفتار جنگ اقتصادي بي‌سابقه است و بنابراين نبايد انتظار رونق اقتصادي را - چنانکه در تبليغات انتخاباتي گفته بود- داشت. حالا هم رئيس‌جمهور و معاون اول او مي‌گويند همين که نگذاشتيم قحطي دوره احمدشاه قاجار تکرار شود، بايد قدردان ما باشيد!
آقاي روحاني دي‌ماه 98 گفت «برخي‌‌ها خطاب به دولت دوازدهم مي‌گويند که چرا عين قول‌هايي را که اول دولت داديد، نمي‌‌توانيد عمل کنيد؟ ما در شرايط صلح، آن قول‌ها را داده بوديم و بعد وارد شرايط جنگ شديم و اين جنگ را هم ما انتخاب و شروع نکرده و حتي بهانه را هم ما به دست دشمنان نداديم. دشمنان جنگ را عليه ملت ايران شروع کردند». انتقاد جدي به اين منطق و ادعاي پسيني، اين است که چرا به همين دشمنان اعتماد کرديد و حالا هم ضمن اعتماد دوباره، به جاي آنکه از دشمنان طلبکار باشيد، عليه منتقدان ناصح هوچي‌گري مي‌کنيد و مي‌گوييد «به‌خاطر برداشته شدن، تحريم‌ها عزا گرفته‌اند»؟ اعتماد به دشمني که چند بار از غفلت شما بهره برده و خنجر زده، با کدام قاعده عقلي سازگار است؟
وقتي مسئوليت، سرهم‌بندي، تضييع و فرافکني شود - يا به آراستن ظاهر بسنده گردد، بي‌آنکه باطن کارها درست شود- طبيعي است که واقعيت، بعد از مدتي بيرون مي‌زند. مي‌شود همين کارنامه آزار‌دهنده دستگاه اجرايي که پيش‌روي مردم ماست. اقتصاد کشور، رئيس دولتي مي‌خواهد که مثلا وقتي
15 مرداد 99 گفت «گشايش اقتصادي در راه است»، بورس به جاي رونق، گرفتار ريزش‌هاي پياپي و بي‌وقفه 9 ماهه نشود. متأسفانه بورس، از همين چهارشنبه گذشته که آقاي روحاني گفت «بازار بورس و سرمايه را به اوج رسانديم»، ريزش‌هاي ۱۸ هزار تا ۲۷ هزار واحدي را تجربه کرده است. کشور به مديريتي در دولت نياز دارد که به ارزيابي کارشناسان تمکين کند و با ادعاي ضدکارشناسي «از پيک کرونا عبور کرديم»، موجب افزايش ده هزار نفري قربانيان ظرف 
چهل روز، و ايراد بيش از 150 هزار ميليارد تومان خسارت به اصناف مختلف به علت تعطيلي اجباري کسب‌وکار‌ها نشود.
تن ندادن به قواعد زندگي که تاب‌آوري در برابر موانع و همت و تلاش تدريجي براي رفع موانع، جزو قواعد آن است - و خيال موفقيت بي‌زحمت، صرفا به‌واسطه واگذاري امتياز به دشمن- موجب مي‌شود مسيري که ممکن بود در سه چهار سال طي شود، هشت سال عقب بيفتد. واگذاري اختيار خود به دشمن، به اميد گشايش آني و بي‌زحمت، مشکلات را چند برابر کرد. آسان‌طلبي و حاضري‌خوري در زمينه «پيشرفت و رونق اقتصادي»، توهمي ‌با مصائب بسيار است. و نتيجه آن، همين کلاهي است که سر مردم رفت. عبرت هشت سال گذشته اين است که اولا راه‌حل جادويي براي مشکلات اقتصادي وجود ندارد. ثانيا کليد مشکلات در داخل است، نه وين و نيويورک. و ثالثا انفعال و ابراز ضعف در برابر دشمن، از فشار‌ها نمي‌کاهد بلکه موجب گستاخي و تشديد فشار مي‌شود.
منطق معمول مذاکره در دنيا اين است که چند هفته و يا حداکثر چند ماه مذاکره مي‌کنند، تا چند سال خيرش را ببرند. اما در برجام، تيم ما هشت سال است مذاکره مي‌کند و شش سال از اين هشت سال، پس از توافق بوده است! امتياز نقد (ثمن معامله) را يکجا داده و بقيه مدت را دنبال زنده کردن طلب کشور است که در اثر کلاهبرداري دشمن تضييع شده. بر اساس تجربه هشت ساله، هر جريان سياسي که بخواهد دوباره آدرس مذاکره را به جاي همت و تدبير و تلاش‌هاي درونزا بدهد، يا صيد دشمن و مأمور اوست؛ و يا اينکه از حداقل عقل براي عبرت‌آموزي بي‌بهره است.
عقلانيت حکم مي‌کند ديپلماسي (از نوع متنوع آن و نه منحصر به چهار رژيم بدسابقه در دنيا)، به‌عنوان يکي از ده‌ها ابزار مديريت اجرايي ديده شود و نه تنها ابزار آن. ديپلماسي هنگامي‌ مفيد واقع مي‌شود، که متکي بر احترام به ظرفيت‌هاي داخلي و اهتمام به احياي آنها باشد. «جامعيت گفتماني»، منطق انقلابي است که باورمندان آن توانستند شعار «ما مي‌توانيم» را در عرصه‌هاي مختلف عملياتي کنند: از دفاع خيره‌کننده هشت ساله در جنگ تحميلي استکبار، تا جهاد عظيم سازندگي. از توليد سوخت بيست درصد تا توليد بنزين و بي‌اعتبار کردن تحريم‌ها. از احداث پالايشگاه عظيم ستاره خليج ‌فارس و تبديل کشور وارد‌کننده به صادر‌کننده بنزين، تا توليد پيشرفته‌ترين تجهيزات دفاعي، با وجود تحريم‌ها و مجازات بهنگام دشمنان. به اينها علاوه کنيد احياي دو هزار کارخانه و واحد توليدي تعطيل يا نيمه‌تعطيل در دو سال اخير، به همت دستگاه قضايي، و بازگرداندن ده‌ها هزار کارگر به سر کار، و بازپس‌گيري ده‌ها هزار ميليارد تومان از اموالِ حيف و ميل شده بيت‌المال. اين روند نشان مي‌دهد فرصت‌هاي بسياري براي‌ اشتغال و توليد و رونق اقتصاد هست که در اثر سوءمديريت هدر مي‌رود.
امروز سوم خرداد، در تقويم ما، روز بسيار مبارکي است. امروز، سي‌و‌نهمين سالگرد آزاد‌سازي خرمشهر است؛ روز بزرگي که ورق را در دفاع مقدس برگرداند و سرآغاز فتوحات بعدي شد. دامنه اين فتوحات، اکنون به چهارگوشه منطقه کشيده شده است. پيروزي‌ها در دفاع مقدس، هنگامي ‌آغاز شد، که در خرداد سال 60، نقطه پايان به روند خودتحريمي‌ دولت وقت گذاشتيم و يک سال بعد، خرمشهر آزاد شد. چهار دهه بعد و در آستانه انتخاباتي مهم، ايمان داريم که «خرمشهر‌ها در پيش است».



 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar