سرمقاله کیهان/ درصد مشارکت مردم یا مسئولان؟!

کيهان/ « درصد مشارکت مردم يا مسئولان؟! » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم عباس شمسعلي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
باز هم همچون تمام انتخابات گذشته بازار گمانهزنيها و نظرسنجيها در مورد ميزان و درصد مشارکت مردم و واجدين شرايط در انتخابات مهم 28 خردادماه جاري داغ شده است. در اين ميان برخي معتقدند که مردم اينبار هم با وجود همه گلايهها، مشارکت بالايي در انتخابات خواهند داشت، عدهاي پيشبيني ميکنند که به علت همين گلايهها و برخي نارضايتيها، ميزان مشارکت کاهش داشته باشد و البته برخي چهرههاي سياسي نيز رندانه تلاش ميکنند کاهش احتمالي مشارکت را به انجام وظيفه قانوني و صريح شوراي نگهبان در بررسي صلاحيتها ارتباط دهند نه نارضايتيها از عملکرد مسئولان اجرايي! اما بد نيست به موضوع مشارکت از زاويه ديگري نگاه کنيم.
سؤال اينجاست؛ چرا هميشه ميزان مشارکت مردم در ترازوي تحليلها و پيشبينيها يا محوريت نظرسنجيها قرار ميگيرد؟ چرا يکبار موضوع «ميزان مشارکت مسئولان» مورد توجه قرار نميگيرد؟ ميزان مشارکت در چه؟، بخوانيد!
بدون تعارف مردم کشورمان را ميتوان در نيم قرن اخير بهعنوان الگو و پرچمدار مشارکت در بزنگاههاي تاريخي و سرنوشتساز کشور خود دانست. از مشارکت عظيم مردم در جريان نهضت و مبارزات منجر به پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي با راي 98 درصدي تا حضور پرشور و تعيينکننده در 8 سال دفاع مقدس با نثار مال و جان خود و تقديم بهترين فرزندانشان، از مشارکت و حضور دهها ميليوني در تشييع پيکر پاک سردار دلها، از مشارکت پرشور و مثالزدني در انتخابات پرتعداد برگزار شده با وجود همه مشکلات و گلايهها از عملکرد برخي از مسئولان تا حضور در هر صحنهاي که لازم بوده، همه و همه کتاب قطوري از مصاديق مسئوليتپذيري مردم و مشارکت در امور جاري کشور را به ارمغان آورده است.
اما سؤال اين است که آيا اين مشارکت مسئولانه از سوي مردم به اندازه کافي و مناسب از سوي مسئولان و مديران اجرايي کشور که وظيفه خدمت به آنها را دارند پاسخ داده شده و آيا ميزان مشارکت مسئولان در اين عرصه همانند مردم مطلوب و رضايتبخش بوده است؟
هرچند با نگاهي منصفانه به عملکرد دولتهاي شکل گرفته در کشورمان در حداقل سه دهه اخير و پس از جنگ تحميلي ميتوان مصاديق و نمونههايي از رويکردها و خدمات مثبت و تلاش براي پيشرفت کشور را هم ديد، اما متأسفانه در نگاهي جامعتر نمونههاي متعددي از رهاشدگي مسئوليتها يا درصد نامطلوب مشارکت مسئولان در عمل به وظايف و سرگرم شدن در حواشي و کارهاي بيثمر را نيز ميتوان مشاهده کرد.
وقتي از رضايت يا نارضايتي مردم از عملکرد برخي مسئولان اجرايي سخن ميگوييم به جرأت ميتوان ادعا کرد که هرجا دولتها، انقلابي و وفادار به آرمانهاي انقلاب و امام عمل کردهاند نتيجه حاصل شده مورد تأييد و رضايت مردم بوده و به همان نسبت، فاصله گرفتن از اين آرمانهاي مورد تأييد و علاقه مردم از سوي دولتهاي مختلف دلخوري و نارضايتي آنها را در پي داشته است. براي اثبات اين ادعا بايد گفت مگر نه اينکه توقع مردم از مسئولان کشور چيزي جز ساده زيستي و پرهيز از روحيه اشرافيگري با دامن زدن به تجملات، يا پرهيز از سياستزدگي مخرب و حواشي بيثمر يا دل نسپردن و چشم ندوختن به وعدهاي پوچ دشمنان قسمخورده نظام، همچنين لحظهاي غافل نشدن از خدمت بيمنت به محرومان و اقشار ضعيف و آسيبپذير جامعه، يا تلاش همهجانبه براي رشد اقتصاد و توليد با نگاه به توانمنديهاي کم نظير داخلي و... نيست؛ آيا اين انتظارات چيزي جز آرمانهاي اصيل انقلاب و امام امت ميباشد؟ آيا بيتوجهي و زير پا گذاشتن اين انتظارات به حق توسط مسئولان که باعث نارضايتي مردم ميشود چيزي جز زير پا گذاشتن اصول و آرمانهاي انقلاب است؟
با در نظر گرفتن اين اصول و انتظارات، تداوم برخي مشکلات و تبديل آنها به دردهاي مزمن با وجود امکان رفع با اندکي همت و تن دادن به سختيها به جاي عافيتطلبي، همان ريشه نارضايتي مردم است.
با اين نگاه ميتوان به تداوم درد مزمن بوروکراسي اداري، تداوم و رشد تصاعدي قاچاق، تداوم فشار بر توليدکنندگان، تداوم معضل بيکاري و عدم استفاده مطلوب از خيل جوانان تحصيل کرده و خلاق، تداوم و رشد وحشتناک نقدينگي سرگردان، تداوم حيات دلالان زالوصفت، تداوم سير افزايش قيمتها و عدم نظارت مناسب بر سيستم توزيع، درجا زدن صنعت خودروسازي بهعنوان نمونههاي متعدد ديگر از مصاديق مشارکت نامطلوب يا ناکافي دولتهاي گذشته (البته به نسبتهاي مختلف) در رفع موانع پيش پاي زندگي مردم اشاره کرد. مشکلاتي که در سالهاي اخير و در دولت کنوني متأسفانه با ضعف مشهود عملکرد دولت و چشم دوختن غيرطبيعي به گرهگشايي مشکلات به دست دشمن، بيش از هر زمان ديگري خودنمايي ميکنند و عجيب آنکه مسئولان دولتي منت بدتر نشدن شرايط را نيز بر سر مردم ميگذارند!
مردم البته به نيکي ميدانند که هرجا و در هر حوزهاي خواه در گوشهاي از دولت يا بخشهاي مختلف نهادها و سازمانهاي ديگر کشور، پرهيز از حواشي بيهوده، عمل به وظيفه، باور به توانمندي داخلي، تبعيت از رهبر حکيم، دل نبستن واهي به دشمن، پرهيز از تنبلي و سستي و حرافي به جاي عمل، توجه به شايستهسالاري و پرهيز از مديريت رانتي و در يک کلام انقلابيگري اصل و معيار عمل قرار گرفت شاهد پيشرفت و رشد حيرتانگيز در بخشهاي مختلف بودهايم، شاهد مثال اين موضوع رشد صنايع موشکي و دفاعي همچنين پيشرفت در رشتههاي مختلف علمي از هستهاي تا نانوتکنولوژي و سلولهاي بنيادي و... يا خودکفايي در توليد گندم در مقاطعي از سالهاي گذشته تا بينيازي در واردات بنزين و حتي ايجاد ظرفيت صادرات آن با ورود جوانان و نهادهاي انقلابي خدمتگزار ميباشد. به اين فهرست بايد حضور مقتدرانه و امنيت بخش در سطح منطقه به پشتوانه رهبري هوشمندانه و حضور نيروهاي غيور نظامي و فرماندهي شهيد حاج قاسم سليماني و ديگر فرماندهان سلحشور را نيز اضافه کنيم. از سوي ديگر هر جا از آرمانها و شعارهاي اصيل انقلاب اسلامي و مديريت در تراز انقلاب فاصله گرفتيم يا به سمت عمل به نسخههاي غيربومي و ناسازگار در حوزههاي اقتصاد، فرهنگ، سياست خارجي و... رفتيم عواقب ناخوشايندي را تجربه کرديم.
مردم فهيم ما که تفاوت مسئوليتپذيري و عمل به مسئوليت را با کمکاري، حرافي و وظيفه نشناسي کاملاًً درک ميکنند، بارها ثابت کردهاند که همانطور که عقد اخوت با هيچ مسئول کمکار يا حزب و جناحي نبستهاند، قدرشناس خدمت و وظيفهشناسي مسئولان سالم و انقلابي هستند. نمونه اين قدرشناسي را ميتوان در حضور بينظير و چندين ميليوني مردم در تشييع پيکر پير و مراد الهي خود يا بدرقه سردار پاک سرشت و اسطورهاي خود شهيدحاج قاسم سليماني يا شهيد حججيها و شهداي غواص و ساير شهداي مدافع وطن و مدافع حرم مشاهده کرد يا اين مشارکت همراه با قدرشناسي را در تجلي عشق مردم به رهبر حکيم و فرزانه خود و لبيک به ايشان در عرصههاي مختلف از جمله حضور بينظير در رزمايش همدلي لمس کرد.
اما يکي ديگر از جلوههاي گلايه مردم از مسئولان اجرايي در کنار عملکرد آنها، برخي بيصداقتيها يا رفتارها و سخنان نااميدکننده است.
در روزهاي اخير اولين مناظره تلويزيوني نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري برگزار شد که چند نکته درخصوص اين مناظره قابل توجه است. رهبر معظم انقلاب همواره ضمن تأکيد بر لزوم جلب مشارکت مردم در انتخابات از اهميت اميدآفريني براي اقشار مختلف جامعه سخن گفتهاند. متأسفانه در مناظره اخير برخي از کانديداهاي نزديک به يک جريان خاص با نمايش از قبل ديکتهشده و تمام و کمال بياخلاقي و تهمت و توهين به ساير نامزدهاي اين عرصه به جاي پرداختن به مسئله اقتصاد که موضوع اين مناظره بود در شرايطي که مردم زيادي خسته از مشکلات اقتصادي منتظر بودند تا برنامههاي کانديداهاي مختلف را شنيده و به ارزيابي بپردازند باعث تأسف و نااميدي طيف زيادي از بينندگان و شنوندگان و محروم کردن آنها از بهرهمندي مطلوب و متقاعدکننده از مناظره شدند. آيا اين افراد که خود را مدعي و نگران مشارکت مردم در انتخابات دانسته و يکي از آنها در اقدامي ناپسند بدون اشاره به ضعف عملکرد و نارضايتي مردم از دولتي که وي تا چند روز پيش در آن مسئوليت يکي از گلوگاههاي مهم اقتصادي را در اختيار داشته، از اطمينان خود از مشارکت نکردن درصد زيادي از مردم به دلايلي واهي سخن ميگويد، ميخواهند مشارکت مردم را با دروغ و تهمت و سياهبازي بالا ببرند؟ اين مناظره نشان داد که چه کساني مردم را نااميد ميکنند.
اين در حالي است که چند روز قبل يعني ششم خرداد رهبر انقلاب در ارتباط تصويري با نمايندگان مجلس در توصيه به نامزدهاي انتخابات پيش رو فرمودند: «انتخابات را صحنه جنگ قدرت قرار ندهيد. نگاه نکنيد به آن چيزي که در آمريکا و بعضي کشورهاي اروپايي معمول است که برخوردهاي اهانتآميز آبرويشان را برد. ما در گذشته هم هر وقتي که نامزدها در مناظرات تلويزيوني و غيره روش اهانت و توهين و تهمت و تخريب طرف مقابل و ترساندن مردم از رقيب را دنبال کردند، کشور به نحوي از انحاء ضررکرد؛ در گذشته هم اين جور بوده. اينجوري نباشد که مردم را از رقيب بترسانيم که اگر او بيايد چنين خواهد شد، چنين خواهد شد. ميدان انتخابات، ميدان مسابقه خدمت است.»
اکنون که در آستانه انتخاباتي بسيار مهم و تعيينکننده هستيم بايد به مردم بزرگوار و فهيم کشورمان يادآور شد که حضور پرشور و مشارکت بالاي آنها در اين انتخابات و برگزيدن هوشمندانه سکاندار مسئوليت خطير اجرايي کشور در چهار سال آينده با راي بالا و پشتوانه دلگرمکننده مردمي در عرصه داخلي و خارجي بسيار حائز اهميت است، تا جاييکه رهبر انقلاب در سخنان 14 خردادماه خود با اشاره به اينکه امام(ره) انتخابات را فريضه ديني ميدانستند، فرمودند: «در وصيّتنامه امام يک عبارت بسيار هشداردهندهاي هست که ميفرمايند: «عدم حضور در انتخابات، در بعضي مقاطع چه بسا گناهي باشد در رأس گناهان کبيره»؛ يا در يک بيان ديگر ميفرمايند: «کوتاهي در مشارکت - يعني مشارکت در انتخابات- داراي پيامدهاي دنيوي، چه بسا تا نسلهاي بعد و مستلزم بازخواست الهي است».
از سوي ديگر بايد به نامزدهاي محترم انتخابات هم متذکر شد که گمان نکنند گرفتن راي از مردم و نشستن بر کرسي رياست جمهوري پايان کار است بلکه انتخاب از سوي مردم شروع راه مهم خدمت به کساني است که همچون هميشه با دنيايي از اميد چشم به منتخب خود دوختهاند تا ضمن عمل به وعدههاي انتخاباتي بالاترين درصد مشارکت در آباداني کشور و عمل به وظيفه را از خود به يادگار بگذارد.
فراموش نکنيم مشارکت مسئولانه مديران اجرايي کشور در عمل به وظايف و پرهيز از حواشي بيثمر و غنيمت شمردن فرصت زودگذر خدمت، بهترين تضمين براي تداوم مشارکت بالاي مردم در انتخابات است و مردم نيز ميدانند هرچند برخي کمکاريها و سوءتدبيرها در سالهاي گذشته کام آنها را تلخ کرده است اما قطعاً حضور در پاي صندوقهاي راي و انتخاب هوشمندانه و آگاهانه بهترين راه براي رفع کژيها و رفع موانع و بهترين راه براي پايان دادن به مشکلات کشور است.
راستي؛ اگر يک يا چند تعميرکار در تشخيص عيب خودروي ما دچار خطا يا اشتباه شوند خودرو را کنار خيابان رها کرده و از تعمير آن نااميد ميشويم يا تلاش بيشتري براي يافتن بهترين و متخصصترين تعميرکار و رفع مشکل خودروي خود ميکنيم؟