نماد آخرین خبر

سرمقاله وطن امروز/ محافظت بی‌وقفه از رأی مردم

منبع
وطن امروز
بروزرسانی
سرمقاله وطن امروز/ محافظت بی‌وقفه از رأی مردم

وطن امروز/ « محافظت بي‌وقفه از رأي مردم » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم محمدعلي صمدي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:
 
 14 خرداد 68 مردم ايران چشم گشودند و با دنياي بدون «امام روح‌الله» مواجه شدند؛ مردي که با استقبال اقيانوسي از مردم خشمگين و جان به لب آمده از ظلم و طغيان حاکمان خود، از فرودگاه تهران به بهشت‌زهرا رفت و نخستين حکومت شيعي در سده‌هاي معاصر را بنا نهاد، 10 سال و 4 ماه و 4 روز بعد، با بدرقه بيش از 10 ميليون مردمي که عاشقانه بر گردش مي‌چرخيدند، به بهشت‌زهراي تهران رفت و آرام گرفت. 
آنچه ايران در ذيل رهبري امام روح‌الله، طي 10 سال با آن مواجه شد، در مسير حيات بسياري از ملت‌ها و کشورها، طي نيم قرن يا حداقل ربع قرن اتفاق مي‌افتد. توفان حوادث، ملتي فراموش شده و درهم کوبيده را از سياهچال تاريخ بيرون کشيد و به ستاره نخست جهان بي‌ستاره تبديل کرد. 
 و حالا آن ابرمرد آمده از «اقصي‌المدينه»، به حکم قضا، امت خود را پشت سر گذاشته و به جانب «مرسلين» بار سفر بسته بود. يک روز از فروريختن آوار مصيبت نگذشته بود که يکي از شاگردان جوان آن امام، بر منبر وي نشست و روزگاري نو آغاز شد. 
اوضاع چندان خوشايند به نظر نمي‌رسيد. حاکمان انقلابي و باورمند به نظام اسلامي، دچار گسل‌هاي قابل اعتنايي بودند که با پذيرش قطعنامه 598 شروع شد و مردم چشم دوخته به حسينيه جماران، به دعوت مقتداي‌شان، صبوري پيشه کرده و اعتماد خود را از آنان دريغ نمي‌کردند. ملتي که از جنگ براي تنبيه متجاوزان خارجي، نتيجه نهايي دلخواهش را نگرفته بود، ماه‌ها نظاره‌گر جشن و پايکوبي دشمنان قسم خورده خود بود که براي مرگ پيرمرد دلشکسته از «طعم تلخ خيانت دوستان» لحظه‌شماري مي‌کردند. در اين شرايط، ضربه خردکننده رحلت حضرت امام، شوکي فلج‌کننده بود که مي‌توانست فرصتي براي ماهيگيري از طرف صيادان حرفه‌اي ميدان سياست فراهم کند. سنگيني مصائب و شايد خستگي و انفعال، نيروهاي انقلابي را تهديد مي‌کرد و بخش‌هاي ديگر بدنه فعال اجتماعي هم، چيزي در چنته نداشتند که در غياب جوش و خروش انقلابيون، جايگزين کنند. آنان تمام انرژي خود را طي دهه گذشته با غر زدن، زنجموره و تلاش براي اخلال، يا حداقل بي‌نتيجه نشان دادن تکاپوي شبانه‌روزي انقلابيون، به هدر داده بودند و هيچ ايده‌اي براي بهبود امور نداشتند جز تکرار رطب و يابس‌ها و تحليل‌هاي فانتزي رسانه‌هاي خارجي. فقدان انرژي انقلابي متن مردم، به عنوان سرمايه اصلي حرکت ملي، مي‌توانست براي کشوري که مختصر سرمايه اقتصادي باقيمانده خود در سال 57 را هزينه تحريم‌هاي اقتصادي و دفع تجاوز نظامي ديکتاتور ديوانه عراق کرده بود، سمي قاتل باشد. جالب اينکه بخشي از بدنه مديريت سياسي و اقتصادي کشور نيز با توجيهاتي به ظاهر عقلاني، به فروکش کردن احساسات انقلابي مردم دامن مي‌زدند. 

 امپراتوري‌هاي رسانه‌اي و بنگاه‌هاي تحليل‌سازي جهان ـ که هنوز براي جبران غفلت و انفعال خود در سال 57 در تقلا بودند ـ جنگ قدرتي قريب‌الوقوع را پيش‌بيني مي‌کردند که به زعم آنان تير خلاصي بود بر اين موجوديت مزاحم و نامتجانس با «نظم غرب‌محور» دنيا و عمده تصورشان بر اين قرار داشت که عزل «قائم‌مقام رهبري»، آن هم تنها 70 روز پيش از درگذشت رهبر کبير انقلاب، آغازي بر اين پايان بوده است. بي‌شک تحليل‌هاي غيرواقع‌بينانه و از سر خشم معارضان داخلي که بر گرد جناب «قائم‌مقام» حلقه امني ‌زده بودند، از دلايل عمده تشديد چنين توهمي به شمار مي‌رفت. 
هر چند نبايد اين مهم را از نظر دور داشت که حضرت روح‌الله، در حالي رهبري‌اش را بر ايران آغاز کرد که هيچ کدام از مخالفان و معارضان، خود را در اندازه‌اي نمي‌ديدند که بتوانند در برابرش عرض اندام کنند، در حالي که مخالفان رهبر جديد، در دايره نظام اسلامي، براي خود قواره‌اي معادل يا در برخي موارد، بالاتر از ايشان متصور بودند که البته اين امري طبيعي و مبتلا به تمام انقلاب‌ها و نهضت‌ها، پس از حذف مؤسس يا پيشواي نخستين آنها بوده و خواهد بود. در چنين شرايطي که جزئياتش در اين مختصر نمي‌گنجد، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي بر مسند رهبري نشست و امروز 32 سال از زعامتش مي‌گذرد. بررسي تاريخي مختصري، خالي از غرض ورزي و البته متکي بر درکي درست از وقايع دهه 60 و اتفاقات 32 سال اخير، نشان مي‌دهد دومين رهبر انقلاب اسلامي، براي مواجهه با شرايطي که به اجمال وصفش رفت، مانند شاگردي ممتاز، سيره حضرت امام خميني را در پيش گرفت و آن الگو را با بردباري قابل تحسيني، در کوره زمان به کمال رساند. براي مثال مي‌توان به شکل مواجهه ايشان با جريانات سياسي منتقد و پرمدعا اشاره کرد. صبوري ايشان در برخورد با اين جريانات که به نظر صاحب اين قلم، در بسياري جهات، مشابه گروهک‌ها در اوايل پيروزي انقلاب عمل مي‌کردند (تنها گرايشات کفرآلود و التقاطي آنان را نداشتند)، چيزي کم از حضرت امام نداشت. ضمن اينکه به دليل آرامش نسبي کشور، پس از جنگ و انقلاب، ايشان موفق شدند از سرخوردگي کامل اين نيروها جلوگيري کرده و آنها را در چارچوب ساختارهاي نظام نگاه داشته و حتي زمينه به قدرت رسيدن‌‌شان را فراهم کرده يا از تخريب و تضعيف غيرمتعارف آنان توسط رقباي‌شان جلوگيري کنند؛ مهمي که در سال‌هاي نخست تاسيس نظام، به‌رغم اهتمام «حضرت روح‌الله»، به دليل هيجانات غيرقابل مهار نيروهاي انقلاب و حضور نيروهاي تحريک‌کننده فراوان در داخل کشور، چندان مورد توجه نبود و تعارضات خيلي زود به رويارويي در بالاترين سطح منجر مي‌شد. از اين قبيل، موارد بسياري را مي‌توان مثال زد که البته نياز به مجالي وسيع‌تر و پژوهشي عميق‌تر و مستند دارد. در سياست خارجي و راهبردهاي نظامي، حتي انطباق بيشتري مشاهده مي‌شود. سرسختي‌ها و انعطافات حضرت روح‌الله در تقابل با فشارهاي شکننده دشمنان خارجي، طي وقايعي چون جنگ، پذيرش قطعنامه، ماجراي سلمان رشدي مرتد يا نوع برخورد با ابرقدرت شرق، مواردي هستند که با کمي دقت و تيزبيني، مي‌توان موارد مشابه آنها را در سال‌هاي رهبري «آقا» مشاهده کرد. از سرسختي انقلابي در برابر دشمنان خارجي و بدعت‌ها و بي‌تدبيري‌هاي لجوجانه معارضان داخلي تا ديپلماسي هوشمندانه براي گذار به سلامت از ۲ جنگ منطقه‌اي، تا پشت سر گذاشتن تلاطم و آشفتگي يک دهه گذشته در غرب آسيا، تا نرمش قهرمانانه در برابر بسته‌اي از تهديدهاي داخلي و خارجي. در آخرين نمونه، محبوبيت بي‌نظير «حاج‌قاسم سليماني» (به عنوان انقلابي‌ترين و جهادي‌ترين وجه جمهوري اسلامي) نمادي بود از مديريت نظامي و سياسي کشور ذيل رهبري ايشان که در تشييع خيره‌کننده «ژنرالِ شهيد»، نمايشي جهاني يافت و نشانگر اين بود که هنوز هم تحليل‌پراکني‌هاي امپراتوري‌هاي رسانه‌اي، تنها مبتني بر هوچي‌گري‌هاي معارضان پرعقده نظام است و به‌ رغم همه دشمني‌ها، رهبر انقلاب، به افق‌هاي مورد نظرش بسيار بيش از آنچه تصور مي‌شود، نزديک شده است. اما بي‌شک، مهم‌ترين تشابه رهبري حضرت امام خميني و حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، تلاشي است که ايشان در جهت افزايش بلوغ سياسي(فارغ از بستگي يا عدم بستگي عاطفي به گرايشات سياسي حاکم) در ميان توده‌هاي مردم در پيش گرفتند. مطالعه در اين زمينه احتمالا ساده‌تر از ساير حوزه‌هاست چون تمام صحبت‌ها و مکتوبات امام خميني و آيت‌الله خامنه‌اي در دوران زعامت‌شان در دسترس عموم و قابل بررسي است. در دوران زعامت آيت‌الله خامنه‌اي، در منطقه‌اي آکنده از سلطان، ديکتاتور، کودتا و افراطي‌گري طائفي و فرقه‌اي، 20 انتخابات (هر 18 ماه يک انتخابات) انجام شد که تقريبا همگي عرصه بروز کنش‌هاي داغ سياسي و اجتماعي بوده و افزونه‌اي به اندوخته تاريخي ملت به شمار مي‌روند. تلاش‌هاي انجام شده در 32 سال گذشته براي اخلال در مسير اعمال حاکميت ملي از طريق صندوق‌هاي راي حقيقتا مثال‌زدني و در طول تاريخ کم‌نظير است. اما محافظت بي‌مسامحه از خروجي صندوق‌هاي راي، مسيري امن براي کمال سياسي ملت ايران ايجاد کرد و جايگاهي منحصر به فرد براي رشد سياسي مردم ايران در مشرق زمين فراهم آورد. براي راستي‌آزمايي اين ادعا، تنها نگاهي مختصر اما از سر صداقت و بي‌مرض، به تحولات سياسي غرب آسيا در 2دهه گذشته، کفايت مي‌کند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره