سرمقاله شرق/ آداب اقلیت

شرق/ « آداب اقليت » عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم کيومرث اشتريان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
در هر انتخاباتي برخي شکستخورده و اقليتاند و شماري نيز پيروزمند و اکثريت. از اکثريتيها، معمولا اندکي که خوششانستر، کارآمدتر يا سياسترند به جيفه دنيايي و آلاف و الوفي ميرسند. اما تکليف اقليت چيست؟ آداب زيستنِ اقليتي در دنياي سياست چيست؟ شماري از اين آداب درپي ميآيد.
يکم، به پيروز ميدان تبريک بگوييد و صادقانه برايش آرزوي موفقيت کنيد. از اينکه ديگري شاد است، شما خوش باشيد. به ياد ميآورم که فوتبال ايران از بحرين شکست خورده بود. حميد لولايي، بازيگر، در نشست تلويزيوني پس از بازي حضور داشت با مَنشي انساني گفت (نقل به مضمون): الان ملت بحرين شادند، ما هم بهخاطر شادي آنها شاد باشيم. اگر پيروز ميدان ميخواهد به خلق کمک کند، او را شرافتمندانه ياري دهيد. خواجه نصير به مغولانِ پيروز آنچنان کمک کرد که آنها را به اسلام رهنمون کرد.
دوم، اگر هنوز بهدرستي آرمانتان اعتقاد داريد، کوتاه نياييد. نظريهپردازي کنيد و آرمان خود را قوام تئوريک ببخشيد. تئوري، حکم بنزين را براي حرکتهاي اجتماعي دارد. برخلاف تصورِ اين روزها، مردم تشنه حرفاند؛ سخني که آنها را به حرکت درآورد تا جنبش اجتماعي پديد آورند. بسيار مطالعه کنيد؛ بهويژه درباره ظهور و سقوط تمدنها و تاريخ سياسي. تئوري، حرف معقول و پذيرفتني است. با تئوريپردازي همراهان خود را از پراکندگي و پريشاني نجات ميدهيد، آنها را انگيزه ميبخشيد و شعله پيکار اجتماعي- انساني را در دل آنها روشن نگاه ميداريد. مهم نيست که در تئوريپردازي اشتباه کنيد. مهم اين است که هميشه آماده اصلاح خود بوده و شرافتمند باشيد.
سوم، در شکست، انگيزه بسياري براي واکنشهاي عصبي و چريکي پيدا ميکنيد. خانمها، آقايان! خواهشمندم چريک نشويد! کاري از پيش نميبريد. اين ملت هزينه زيادي براي چريکبازيها پرداخته است. آرام باشيد و به گستره تاريخ پرفراز و نشيب اين ملت بينديشيد. شما هم يک جزء کوچک از آن هستيد، نه بيش و نه کم. بيخيالِ چريکبازي بشويد، نگران نباشيد بالاخره ملت راه خودش را پيدا ميکند. فضاي خود را با آواي خوش آسماني موسيقي تلطيف کنيد. «نسبيگرايي اجتماعي» اين آموزه را دارد که ارزش عاشقشدن ممکن است از زندانرفتن کمتر نباشد. من براي کساني که براي آرمانهاي انساني رنج زندان ميکشند، ارزش زيادي قائلم. خودم هم شايد براي اعتقاداتم آماده زندانرفتن باشم، اما حق ندارم جوانان را توصيه کنم که براي اعتقادات من به زندان بروند. اگر جوان هستيد حفظ شما بهمثابه يک سرمايه انساني واجب است.
چهارم، حرفهاي يا دانشي بياموزيد تا نان و نامتان در گرو زدوبندهاي سياست نباشد. اين نام و نان اگر حرام نباشد، شبههناک است؛ خوردن ندارد؛ از حلقومتان به در ميآيد. به اصطلاح عاميانه «به کمرت بخوره الهي! فقط قرار نيست که از پشت ميزنشيني و بيکارگي پول دربياري». براي خود کاري دستوپا کنيد. يکي از استادان بنام و باسواد فلسفه سياسي را ميشناسم که از دانشگاه اخراج شد و البته خوشبختانه به کار بازگشت. در زمان اخراج، شغل شريف و مهيج! راننده تاکسي را براي خود برگزيده بود؛ و چه آرامشي داشت! بيکاري و بيکارگي عامل بسياري از فعاليتهاي مضر سياسي در ايران امروز است. چه بسيار کسان که از صبح تا شب در قهوهخانههاي کثيف سياست پرسه ميزنند، با دروغ و تهمت سر ميکنند، براي دنياي ما دردسر ميسازند و براي آخرت خويش هيزم جهنم تلنبار ميکنند. تکرار ميکنم حتما بايد فارغ از دنياي سياست کاري دستوپا کنيد.
واقعا نقش بيکارگان در سياست ايران خيلي مضر است. اگر شما مدعي هستيد که ميتوانيد براي مردم کاري کنيد بايد قبل از آن توانسته باشيد گليم خويش را از اين دنياي سخت اقتصادي برکشيده باشيد. مگر غير از اين است؟
پنجم، انتظار در سياست مهم است. چرخه سياست بسيار پرنوسان است. اين دور به شما هم ميافتد. مهم اين است که صبور باشيد و آرمان خويش را پي بگيريد. بالاخره مردم به شما روي خواهند آورد. اگر حرفتان مستحکم باشد مخاطب خود را مييابد.
ششم، ارتباط خود را با يکديگر و با مردم حفظ کنيد. اصيلترين فعاليت که ميتواند قدرت سياسي پايدار بيافريند ارتباط مستقيم با مردم است. قدرتي شگرف در حوزه مدني نهفته است. هيچ حکومتي نميتواند آن را ناديده بگيرد. فناوري اطلاعات و شبکههاي اجتماعي از سويي و اداره امور عمومي توسط شبکههاي فني-مدني-حرفهاي (همچون فناوريهاي مالي، سلامت، حملونقل و...) شفافيت عجيبي به عرصه عمومي آوردهاند، قدرت مدني را در اداره امور افزايش دادهاند و منطقهالفراغ آزادي را فراهم آوردهاند که تا 20 سال پيش آزاديخواهترين فعالان سياسي هم آن را در خواب نميديدند.
هفتم. بهترين سياست، صداقت است. همين.