سرمقاله رسالت/ عقبگرد دوباره آمریکا در وین

رسالت/ « عقبگرد دوباره آمريکا در وين » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنيف غفاري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
«در مذاکرات پيشرفتهاي زيادي صورت گرفته است اما هنوز برخي موانع اصلي در مذاکرات به قوت خود باقي است. به نظر ميرسد مذاکرات بايد براي رسيدن به توافق طي هفتههاي آتي ادامه پيدا کند.»
اين جملات براي کساني که طي دو ماه اخير مشغول رصد و تحليل ادوار جديد مذاکرات وين بودهاند آشناست. مهمترين نقطه اختلافي ميان ايران و آمريکا، به «پروسه رفع تحريمها» بازميگردد. واقعيت امر اين است که ميان سرعت«بازگشت ايران به تعهدات برجامي» و «رفع تحريمهاي ضد ايراني» تناسبي به لحاظ زماني وجود ندارد.حتي اگر آمريکا دستور رفع تحريمها را صادر کند، عملياتي سازي اين مسئله ممکن است مدتي به طول بينجامد. اين در حالي است که طرف آمريکايي اصرار دارد بهمحض اعلام اين کشور مبني بر بازگشت به برجام، ايران به وضعيت قبل از خروج ترامپ از توافق هستهاي بازگردد! تأکيد خاص رهبر معظم انقلاب بر موضوع «راستي آزمايي»
نشئت گرفته از همين مسئله است.
رمزگشايي از مخالفت طرف آمريکايي با راستي آزمايي ( در خصوص بازگشت واشنگتن به توافق هستهاي ) چندان دشوار نيست.واشنگتن قصد « بازگشت واقعي به توافق هستهاي» را ندارد.در اين ميان، بازيگران اروپايي بهمانند هميشه نقش کاتاليزور و مهره بازي طرف آمريکايي را دارند. مطابق اخبار واصله، نمايندگان هر سه کشور اروپايي( آلمان، انگليس و فرانسه) در مذاکرات وين تأکيد کردهاند که ايران نبايد بر سر «تقارن زماني بازگشت طرفين به برجام» وسواس به خرج دهد و همين فرصت ! را بايد غنيمت بشمرد.بديهي است که همين مسئله، بر روي «آينده برجام» نيز تأثيرگذار خواهد بود و آن را به توافقي متزلزل تبديل خواهد کرد.
واقعيت امر اين است که تاکنون، آمريکا در مذاکرات وين کمترين تضميني در خصوص «باقي ماندن در برجام» در صورت بازگشت به اين توافق نداده است. مقامات آمريکايي معتقدند که باقي ماندن يا خروج از برجام ( در صورت احياي اين توافق)، تصميمي در حوزه ملي کشورهاست و نبايد با در نظر گرفتن جرائم، تضمينها و موانع جديد در اين مسير، استقلال دولتها را به مخاطره انداخت.
همين نگاه مقامات آمريکايي و گريز آنها از ارائه تضمين در خصوص «حفظ توافق هستهاي در آينده» بهوضوح نشان ميدهد که آنها نسبت به سند برجام، بهمثابه يک « ابزار» و نه يک« توافق مستقل حقوقي» مينگرند. همين نگاه ابزاري سبب شد تا ترامپ در دوران رياست جمهوري خود بهسادگي از برجام خارج شود.
سؤال اصلي اينجاست که آمريکا و اتحاديه اروپا، چه تضميني به ايران ميدهند که در صورت خروج ناگهاني دوباره
کاخ سفيد يا بازيگران غربي ديگر از برجام، اين توافق و آثار آن پابرجا باقي بماند؟! بنابراين، با توجه به«احتمال خروج دوباره آمريکا از برجام» و« وقوع عملياتهاي خرابکارانه »
نظير آنچه اخيرا در نطنز رخ داد، جمهوري اسلامي ايران محق است که «ضمانتهايي» را براي صيانت از«برنامه هستهاي» خود در مقابل هرگونه اقدام نامتعارف در نظر بگيرد. فراموش نکنيم که با توجه به خروج يکجانبه آمريکا از برجام ، اين مسئله «حق»جمهوري اسلامي ايران است نه يک « مطالبه»! به عبارت بهتر، کشورمان قطعا بايد بخش مهمي از ظرفيتهاي بهدستآمده طي دو سال اخير( در دوران کاهش تعهدات برجامي) را بهمثابه يک «تضمين» جهت «بازگشت به وضعيت قبل از برجام» در صورت خروج دوباره طرف آمريکايي از توافق هستهاي حفظ کند و مخالفت واشنگتن و تروئيکاي اروپايي با اين «موضع حق طلبانه ايران»، محلي از اعراب ندارد.