توطئه علیه دولت؟

روزنامه سازندگی/متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ستاد امر به معروف و نهی از منکر از به کارگیری ۸۰ هزار نفر در خیابانهای تهران برای کنترل بیحجابی خبر داده است
فائزه مومنی| با اعلام رسمی تشکیل «اتاق وضعیت عفاف و حجاب» و برنامهریزی برای بهکارگیری ۸۰ هزار نیروی آموزش دیده امر به معروف و نهی از منکر در تهران، موجی از نگرانی و واکنشهای انتقادی در افکار عمومی به راه افتاده است. بر اساس گفتههای دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران، این طرح با همکاری دستگاههای اجرایی، فرهنگی و مردمی و با هدف مقابله با سکولاریسم و بیتفاوتی اجتماعی اجرا خواهد شد. به گفته او، قرار است از ظرفیت هزاران مربی، ضابط قضایی و ناظران مردمی استفاده شود و تأکید شده که تمرکز طرح، نه سختافزاری بلکه مبتنی بر زیرساختهای انسانی و نرمافزاری است. اما در سوی دیگر، منتقدان این حرکت را احیای مدل گشت ارشاد در پوششی تازه ارزیابی میکنند؛ رویکردی که به باور بسیاری نهتنها در گذشته ناکارآمد بوده بلکه پیامدهای تلخی چون اعتراضات گسترده و شکاف اجتماعی را هم بهدنبال داشته است. واژه «اتاق وضعیت» معمولاً در ساختارهای امنیتی برای کنترل بحران به کار میرود و اکنون وقتی در کنار «عفاف و حجاب» قرار میگیرد این تصور را تقویت میکند که مقصود اصلی، نظارت و کنترل نظاممند بر جامعه است. چنین اصطلاحی در ذهن بسیاری از مردم یادآور فضای اضطراری کنترل شده است نه بستری برای گفتوگوی فرهنگی یا اقناع اجتماعی. طرح تازه با تکیه بر آموزشهای دادهمحور، رصد رفتارهای اجتماعی، مشارکت عمومی و طراحی سیاستهای پیشگیرانه ارائه شده اما در عمل بسیاری از کنشگران فرهنگی و اجتماعی معتقدند، این سازوکار چیزی جز بازتولید گشت ارشاد با ساختارهای عریضتر نیست؛ ساختاری که میتواند، شهروندان را مقابل یکدیگر قرار دهد و نوعی نظارت عمومی را رسمیت ببخشد.
حصول اضطراب سیاسی
از ماجرای مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد گرفته تا برخوردهای گسترده با زنان در معابر عمومی، حافظه جمعی جامعه ایرانی مملو از تجربیات تلخ با سازوکارهای مشابه است. به همین دلیل، هر گونه اعلام بازگشت یا بازتعریف نهادهای نظارتی با محوریت حجاب با واکنش شدید افکار عمومی مواجه میشود. همین چند روز پیش بود که برخی از مخالفان بیحجابی در واکنش به اظهارات محمدرضا باهنر که گفته بود، دوره اجبار بر سر حجاب گذشته، خواستند در میدان امام حسین تجمع کنند اما این گردهمایی برگزار نشد. حال این پرسش بهحق مطرح میشود که اگر اجرای طرحهایی با دامنه محدودتر چنین واکنشهایی بهدنبال داشته، بسیج ۸۰ هزار نفر چه پیامدی برای آرامش اجتماعی خواهد داشت؟
نمایش علیه دولت
محمد مهاجری در گفتوگو با سازندگی میگوید به نظرم این اقدام بیش از آنکه فرهنگی باشد، محصول اضطراب سیاسی است. وقتی مدیری از «تحول بزرگ» در استان تهران صحبت میکند، مشخص است که هدفگذاری بسیار فراتر از موضوع حجاب است. این کار بیشتر یک نمایش قدرت است، نمایشی که میخواهد بگوید هنوز میتوانیم، فضا را کنترل کنیم. اما از نظر من، این اتفاق نتیجه معکوس دارد؛ چون مردم این روزها از نمایش خستهاند و بهدنبال حل مشکلات واقعی هستند. او ادامه میدهد: ما پیشتر هم دیدهایم که دولتها بنابر فضای سیاسی و اجتماعی، فتیله حجاب را بالا یا پایین کشیدهاند. اما اینکه بخواهند چنین طرحی را به نام تحول فرهنگی جا بزنند، بازی با واژههاست. این بیشتر یک تاکتیک برای جلب رضایت گروههای تندرو و نشان دادن قدرت اجرایی است تا اصلاحات واقعی. مهاجری در پاسخ به این پرسش که برخی معتقدند این طرح بخشی از توطئه سیاسی برای تضعیف دولت است، تاکید میکند: من فکر نمیکنم ماجرا اینقدر پیچیده باشد. بیشتر از آنکه علیه دولت باشد، تلاش است برای آنکه چهرههای تندرو، حضور خود را در عرصههای اجتماعی دوباره یادآوری کنند. آن هم با ابزاری که پیشتر شکست خورده و تنها نتیجهاش بیاعتمادی و عصیان عمومی بوده است. اگر هدف، کنترل فضاست، راهش گفتوگوست، نه تهدید و پروندهسازی. به گفته او؛ امنیت، محصول رضایت عمومی و مشارکت مردم است. وقتی مردم احساس کنند، کسی از میان خودشان مأمور شده تا رفتارشان را کنترل کند، بیاعتمادی نهادینه میشود. این بیاعتمادی از هر تهدید خارجی برای جامعه خطرناکتر است. باید از تجربههای گذشته درس گرفت؛ تجربههایی که نشان دادند با فشار، نه فرهنگ تغییر میکند، نه دلها آرام میگیرد.
شورش علیه جامعه
مریم زارعیان، جامعهشناس نیز در گفتوگو با سازندگی معتقد است که وقتی چنین طرحی با عنوان مقابله با سکولاریسم و بیتفاوتی مطرح میشود بهوضوح نشان میدهد که سبک زندگی مردم به چشم تهدید دیده میشود. این یعنی گفتمان حاکم، جامعه را در برابر خود تعریف کرده؛ چیزی که خطرناکترین شکل بیگانگی سیاسی است. این بخش از طرح یکی از پرمخاطرهترین ابعاد آن است. وقتی مردم احساس کنند ممکن است همسایه، همکار یا حتی رهگذرِ کناری نقش ناظر و گزارشگر پیدا کند، احساس امنیت روانی در فضا از بین میرود. این وضعیت شبیهسازی نوعی فضای امنیتی-اجتماعی است که نهتنها کارکرد ندارد بلکه منجر به ایجاد تنش میان طبقات اجتماعی میشود. او با اشاره به نامگذاری اتاق وضعیت عفاف و حجاب تاکید میکند: این نامگذاری و رویکرد بیشتر شبیه برخورد با تهدیدهای امنیتی است تا مسالهای فرهنگی. وقتی مفاهیم مذهبی چون عفاف و حجاب در قالب امنیتی تعریف میشوند، معنای خود را از دست میدهند و بدل به ابزاری برای کنترل اجتماعی میشوند. نتیجه چنین وضعیتی نه ارتقای ارزشها بلکه انزجار عمومی از مفاهیم دینی است. بزرگترین آسیبی که چنین طرحهایی بهبار میآورد، گسست نسلی و کاهش شدید سرمایه اجتماعی است. نسل جوان دیگر زبان تهدید را نمیفهمد و به آن واکنش تند نشان میدهد. وقتی آزادیهای حداقلی و ابتدایی افراد زیر سوال میرود، هویت جمعی متزلزل میشود. برای تغییر رفتار باید امید ایجاد کرد، نه ترس و این طرح، متأسفانه بیشتر از آنکه امید بیاورد بر زخمهای پیشین نمک میپاشد.