جایگاه سیاست خارجی در برنامه کاندیداها

شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
ابوالقاسم دلفي- سفير سابق ايران در فرانسه/ اصولا فعاليتها و برنامههاي تبليغاتي کانديداهاي مورد تأييد شوراي نگهبان بايد فرصتي را فراهم کند تا افکار عمومي بتواند به آشنايي و شناخت لازم و مطلوب از ديدگاههاي کانديداها دست يابد.
اينکه افراد مدنظر شوراي نگهبان که کانديداتوري آنها اعلام شده، چگونه برگزيده شدهاند و چه جفاهايي در حق ساير افراد احراز صلاحيتنشده رفته است، مورد بحث اين نگارش که قرار است به جايگاه سياست خارجي در برنامه کانديداهاي رياستجمهوري نگاهي بيفکند، نيست؛ بنابراين از کنار آن با احتياط فراوان گذر ميکنيم تا در فضايي منطقيتر به سرفصل مدنظر که ظاهرا از عنايت چنداني هم برخوردار نبوده و مورد جفاي واقعي کانديداها و بازيگران صحنه انتخابات قرار دارد، نظري واقعي بشود.
آنچه در وهله اول بايد مورد توجه و يادآوري قرار گيرد، عنايت به اظهارات و نقطه نظرات مقام معظم رهبري در يکي از سخنرانيهاي اخيرشان در مبحث انتخابات خرداد ماه رياستجمهوري و توجهدادن به اينکه کانديداهاي رياستجمهوري به موضوعات اصلي جامعه که مباحث اقتصادي و مشکلات پيشروي جامعه در اين زمينه است، بپردازند و به تعبيري موضوع سياست خارجي و فضاي مجازي را از صحنه مبارزات انتخاباتي مجزا بدانند، ضروري است.
از منظري مشخص و مبتني بر ديدگاه جناحي خاص، صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران بهعنوان صحنهگردان اصلي مبارزات انتخابات رياستجمهوري با بهرهگيري از امکانات فراوان رسانه عمومي و ملي کشور که بايد در مسير منافع ملي و تحقق آرمانها و توجهات عمومي قرار داشته باشد، در چارچوب نظرگاههايي خاص به طراحي و تهيه سؤالات و موضوعات جهتدار براي طرح در مناظرات انتخاباتي و فرصتهايي که در اختيار کانديداها قرار ميگيرد، پرداخته و سمت و سوي اظهارنظرها و تبليغات انتخاباتي را به گونهاي از پيش مشخص کرده و هر کانديدايي که از حوزه مدنظر که با مقررات کذايي شوراي نظارت مورد حمايت قرار ميگيرد، تخطي کند، مورد نامهرباني و جفاي صداوسيما قرار ميگيرد. ضمن آنکه به دلايل مختلف و توجيهات ساختهشده در اذهان کساني که پشت پرده، طراحي محتوايي سؤالات را برعهده دارند، سياست خارجي و روند مناسبات بينالمللي کشور در حاشيه قرار گرفته و به سادگي تمام از کنار آن عبور شده است.
البته جنجال و فضاسازيهايي که در سالهاي اخير و بهويژه از اواخر سال گذشته درباره کارنامه مسئول سياست خارجي کشور و فايل صوتي منتسب به ايشان برپا شده بود و نهايتا نيز به خارجکردن ايشان از حوزه سياسي و احتمالات کانديداتوري منجر شد، نوع ديگري از تلاش براي بيتوجهي به ديپلماسي و کماهميت جلوهدادن ديپلماسي و مناسبات خارجي کشور به نمايش درآمد.
در برآورد و ارزيابي تحولات روابط خارجي کشور با توجه به آنچه در سالهاي اخير موجبات درگيرکردن جمهوري اسلامي در يکي از سختترين دورههاي تاريخ انقلاب در مواجهه با تنشها و منازعات مختلف در روابط خارجي را فراهم آورده، تحريمهاي اقتصادي و سياسي عليه کشور که ناظر بر نوعي جنگ اقتصادي تمامعيار در روياروي ديپلماسي کشور تصوير کرده است، طبق قاعده بايد در ديدگاههاي کانديداهاي احراز صلاحيتشده جايگاه ويژه و شاخصي را به خود اختصاص ميداد که به نظر ميرسد تبليغات پرحجم و جهتدار رسانه ملي با توسل به سؤالات طراحيشده، ملاحظه اصلي در عدم ورود به اين مبحث اساسي بوده است.
در شرايطي که موضوع تعيين تکليف برجام، ميزان وسيعي از حجم فعاليتهاي يکساله گذشته مجلس شوراي اسلامي را به خود اختصاص داده و سرانجام نيز ناظر بر تصويب مقرره مربوط به اولتيماتوم سهماهه به کشورهاي عضو برجام براي لغو تحريمها و در صورت عدم تحقق آن لغو دسترسيهاي غيرپادماني بازرسان آژانس در چارچوب عدم اجراي داوطلبانه پروتکل الحاقي شد، ميتوانست و بايد بهعنوان راهبرد عمومي کشور، براي فرايند تدوين مناسبات با حوزه بينالمللي روابط و چگونگي تعامل با اين موضوع و راهکارهاي مدنظر کانديداها براي انطباق با مجلسي که طبق اصول سردمدار تهاجم به دولت در موضوع تحريمها بود، باشد که روند تحولات چند هفته اخير تبليغات کانديداها فضايي نزديک به بيتفاوتي يا عبور از اين معضل ريشهاي ناشي از مناسبات خارجي را تداعي کرد.
از منظر ديگر و نگاه بيروني به ديپلماسي کشور و همانگونه که انتشار فايل صوتي اظهارات وزير خارجه بخشهايي از دوگانگيهاي موجود در روند اجرائي ديپلماسي را نشان داد، مشخصشدن تکليف اين حوزه از اولويتهاي روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران در صحنه منطقهاي و بينالمللي است که اگر نگوييم در هيچيک از اظهارنظرها و تشريح ديدگاههاي کانديداها عنوان نشد، پربيراه نبوده و اگر از حدس و گمانها بگذريم، ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در فرداي انتخابات رياستجمهوري راهکار مشخص خود را براي خروج از اين محيط پرتنش و پرمخاطره ترسيم نکرده است.
از طرف ديگر دنيا نيز بر سر دوگانگي نگاه به مسئولان و گردانندگان واقعي اداره و مديريت کشور باقي خواهد ماند و پس از هر دوره از انتخابات که با تأکيدات فراوان بر حضور مردم در پاي صندوقهاي رأي بهعنوان پشتوانه و تقويتکننده پايگاههاي داخلي و خارجي کشور، همچنان توهم چگونگي مدارا و تعامل با مجموعه جديد بيرونآمده از انتخابات، در هالهاي از ابهام و عدم شفافيت باقي خواهد ماند.
بنابراين اگر از منظره واقعي نگاه به تبليغات انتخاباتي کانديداها، مهجورماندن سياست خارجي در بيان نقطه نظرها، بهعنوان يک نقص و اشکال واقعي برآورد شود و چنانچه به دنبال پاسخيابي به اين نقيصه باشيم، اساسا بايد با نگاهي وسيعتر به تعريف عملياتي از جايگاه ديپلماسي در مجموعه نهادهاي نظام و چگونگي تدوين و اجراي آن بپردازيم که طبق قاعده از ظرفيت و توان کانديداهاي رياستجمهوري در اين دوره، بلکه در اکثر ادوار انتخابات خارج بوده است.